چهارشنبه, ۱۳ تیر, ۱۴۰۳ / 3 July, 2024
مجله ویستا

نگاهی به پیشینه تکاملی آپاندیس


نگاهی به پیشینه تکاملی آپاندیس
به تازگی پس از برداشتن آپاندیس، چندین روز برای بهبودی کامل استراحت کردم. همان طور که با لباس راحتی در خانه قدم می زدم، به آن تکه گرانقدر از دست رفته فکر می کردم. تنها زمانی از وجود آن آگاه شده بودم که عفونت کرده بود. به سرعت با یک آمبولانس و یک پیراپزشک راهی شدم که با معاینه ساده شکم من گفت: «درسته» و رفت سراغ کاغذها تا آنها را پر کند.پزشکان و پرستاران هم موافق بودند و سی تی اسکن هم تشخیص آنها را تایید کرد.چیزی نگذشت که بی هوش شدم و جراحی برای برداشتن آپاندیس من پیش از آنکه پاره شود، آغاز شد. شاید بین مرگ و زندگی بودم، اما کار مثل همیشه به سادگی پایان یافت. وقتی به خانه برگشتم جست وجویی کردم و فهمیدم سالانه بیش از ۲۵۰هزار آمریکایی برای برداشتن آپاندیس جراحی می کنند.هرچه بیشتر درباره این مشکل فکر کردم نامعقول تر به نظر رسید. چرا باید یک عضو در بسیاری از افراد سالم از کار بیفتد؟ چیزی که آن را پیچیده تر می کند این است که کسی تا به حال به پیوند آپاندیس نیاز نداشته است.بدون آپاندیس هم می توان انتظار یک زندگی عادی را داشت.
با دکتر «ربکا فیشر» انسان شناس جسمانی دانشگاه میدوسترن آریزونا تماس گرفتم؛ کسی که بررسی مفصلی درباره تناقض آپاندیس انجام داده است. «هنوز هم پرسش های بسیاری درباره این چیز بسیار کوچک که کسی قدرش را نمی داند، وجود دارد.» به عقیده او این واقعیت که من هنوز هم زنده هستم، الزاماً به معنای این نیست که آپاندیس اصلاً نقشی ندارد. آپاندیس از یک برآمدگی در انتهای روده بزرگ جوانه می زند و کیسه ای باریک هم اندازه انگشت تشکیل می دهد که از بافت های مولد سلول دفاعی پر شده است. به نظر می رسد آپاندیس در هضم غذا نقشی ندارد اما شاید در مقابله با بیماری به روده یاری می رساند. همین امر موجب شد تا برخی دانشمندان استدلال کنند آپاندیس در کودکی سیستم دفاعی روده را برای تمایز میان میکروب های بیماری زا (که باید به آنها حمله شود) و غذای بی ضرری که باید دفع شود، آموزش می دهد. اما پس از برداشتن آن دیگر بافت های مولد سلول های دفاعی فقدان آن را جبران می کنند. حتی اگر آپاندیس نقش خاصی هم داشته باشد، فهم اینکه چرا این قدر شکل عجیب و غریبی دارد دشوار است. «فیشر» می گوید: «توضیح مناسبی برای انتهای بسته آن وجود ندارد. سلول های دفاعی هنوز هم می توانند وارد شوند، اما اینکه چرا کار آنها سخت تر می شود، چیزی است که هنوز نمی دانیم.» علاوه بر این شکل آپاندیس دلیل دیگری برای خطرناک نبودن آن است. مجرای باریک آن، با رشد بی رویه سلول هایش یا تکه ای از غذای نیم هضم شده مسدود می شود. با ملتهب شدن آپاندیس، تورم منجر به پاره شدن رگ های خونی می شود و آن را نسبت به باکتری ها آسیب پذیر می کند. ممکن است با افرادی برخورد کرده باشید که با رد کردن تکامل، ادعا می کنند بدن ما نمونه واضحی از «طراحی هوشمندانه» است. از خود می پرسم تا حالا چند نفرشان دچار آپاندیسیت شده اند.دکتر «فیشر» برای حل تناقض آپاندیس انسان در پی یافتن چگونگی تکامل آن است. «اگر تنها آپاندیس فسیل می شد؟» او این را با لحن اندوهباری می گوید، ولی در عوض به بررسی روده دیگر گونه ها می پردازد. شمپانزه و دیگر انسان نماها نزدیک ترین خویشاوندان زنده ما هستند و همه آپاندیسی شبیه ما دارند.با این حساب منطقی است اگر نتیجه بگیریم نیای مشترک ما هم در ۳۰ میلیون سال پیش یکی داشته باشد. اما هنگامی که «فیشر» بدن دیگر نخستی ها را جست وجو کرد موضوع مبهم تر شد. «در برخی اصلاً وجود ندارد، اما در بقیه موارد چیزی شبیه آپاندیس انسان است.» برخی گونه های نخستی هم بین این دو دسته قرار می گیرند (با زائده ای باریک در انتهای روده). دکتر «فیشر» حدس می زند آپاندیس در نخستی ها چندین بار تکامل یافته است اما شرایطی که موجب تکامل آن شده را دقیقاً نمی داند. «فکر می کنم چون اطلاعات محدودی داریم، هرگونه جهت گیری تنها موضعی تصادفی خواهد بود.»هنوز هم تعجب می کنم که چگونه چنین عضو خطرناک و قابل حذفی در دوران تکاملی دوام آورده است. «فیشر» عقیده دارد: «ما به این دلیل آن را عضوی ناسازگار (maladaptive) تلقی می کنیم که خواهان زندگی طولانی هستیم، اما از دیدگاه صرفاً داروینی ممکن است چنین نباشد.» خصوصیتی را در نظر بگیرید که به بقای یک جانور یاری می رساند، اما همچنین اثرات جانبی ایجاد می کند که می تواند در آینده مشکل ساز شود. روی هم رفته اگر جانوران به کمک این خصلت فرزندان بیشتری تولید کنند، انتخاب طبیعی از آن حمایت خواهد کرد. شاید آپاندیس احتمال مقاومت نیاکان ما را در برابر بیماری های کودکی افزایش می داده و آنها تا زمان فرزندآوری زنده می ماندند. حتی اگر در اثر آپاندیسیت هم مرگی رخ دهد، آپاندیس به نسبت مزیت خالص بیشتری داشته است.(شاید در گذشته آپاندیسیت معضل بزرگی ایجاد نمی کرده، برخی دانشمندان عقیده دارند در نتیجه تغییر بهداشت یا غذای خوراکی در زندگی مدرن غربی، این بیماری رایج تر شده است.)فرضیه «مزیت خالص» دکتر «فیشر» یکی از چندین توضیح ممکن است. او اشاره می کند تا زمانی که دانشمندان اطلاعات بیشتری درباره آپاندیس به دست نیاورند، همه چیز در حد حدس باقی می ماند. چنین چیزی ظاهراً ابتدایی، اما بسیار دشوار است. گفت وگوی شگفت انگیز من با دکتر «فیشر» درباره تکامل آپاندیس مرا به فکر بخش دیگری از بدن انسان انداخت: مغز. خوشحالم از اینکه تنها وارث آپاندیسی در معرض خطر نبوده ایم، بلکه از مغزی هم برخورداریم که جراحی را ابداع کرد. اکنون شاید به اندازه کافی زنده بمانم که یافتن راز آپاندیس را ببینم.

کارل زیمر
ترجمه: الهیار امیری
منبع : روزنامه شرق