چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
شاید وقتی دیگر!
فیلمهایی که تم اصلی داستانشان، آگراندیسمان کردن وارونگی است، آثاری هستند یا پرحرف یا سرشار از داستانکهای فرعی یا اینکه کارگردانی دارد فیلم را مدیریت میکند و اینقدر با این وارونگی آشناست که با ظرافت و لطایف میخواهد تصویر درستی از این مقوله بدهد و سعی میکند در دام حرافی و تکیه بر جزییات نیفتد.
حالا اگر تصویر این وارونگی مربوط به دنیای سینما شود و این سینما هم سینمای ایران و کارگردانش هم بهرام بیضایی، اول باید دقیق شد و بعد دید که آیا این وارونگی در سینمای ما بخوانید مناسبات غیرمنطقی در سینمای ایران تعریف دیگری دارد از نظر بهرام بیضایی یا اینکه نه. ایشان هم تئوری قبلی را درست پذیرفته و فقط سعی دارد به عنوان پیر طریق و یک موسپید کرده این کار، هشداری بدهد و حرفی بزند برای ثواب، عقاب و ... .
امضای بیضایی در همه جای فیلم «وقتی همه خوابیم» دیده میشود. زوایایی که سلیقه اوست، دکوپاژی که منحصر به اوست، دیالوگهایی که مختص اوست و چیزهای دیگر؛ اما با لایههای اضافی غیرمتعارف و آسمان و ریسمان کردنها چه باید کرد؟
به هر حال احترام و کسوت بیضایی باعث میشود بسیاری خوشحال باشند از اینکه استاد مسلم، کاری تازه در مدیوم سینما ارائه کرده و همین که او کاری جدید آورده کافی است و بسیاری هم چون با فیلمها، تئاترها، کتابهای نمایشیاش و آثار او زندگی کردهاند، میخواهند بدانند در وقتی همه خوابیم آن همه صداقت استاد آیا در این فیلم هم هست یا نه؟ بیشتر مردم هم به بازی مژده شمسایی اشاره میکنند و اینکه مگر او صلاحیت داشته برای نقش اول این فیلم، واقعا در عهده و توانش بوده و اصلا کارهای قبلی براساس شایستگی او بوده (مثلا مسافران را به یاد بیاورید) یا خیر؟ یعنی اصلا کاری به خود فیلم ندارند. در حالی که اگر نام مژده شمسایی در تیتراژ نبود، آیا باز هم این نوع جنجالها به وجود میآمد و اصلا تمام قصه و تمام بیان آن وارونگی (که در فوق گفتیم) به این حضور خاص ربط پیدا میکند. داستان قبلی دارد تکرار میشود.
پس از «خط قرمز» مسعود کیمیایی، تمام شیفتگانش شمشیر از رو بستند که ای داد و ای بیداد. کیمیایی به فنا رفته، او درک دقیقی از اوضاع و احوال روز جامعه ندارد و غیره. تمام این ناراحتیها فقط به خاطر این بود که قرمز کیمیایی فیلم بدی بود. همین علاقهمندان از او انتظار داشتند و دارند که هر چه کیمیایی بسازد، از لحظه اکران تا بینهایت حکم کیمیا را داشته باشد. روندی که غیرمعقول و خندهدار است. این اتفاق برای بهرام بیضایی دقیقا پس از اکران «سگکشی» هم روی داد. علاقهمندان به کیمیایی و بیضایی تصور دارند که این ۲ نفر هر چه میسازند باید درجه یک باشد و این انتظاری بیهوده است و غیرمنطقی. در حالی که وقتی همه خوابیم احتمالا برای یک تماشاگر دوستدار سینما (نه فقط تماشاگران دوستدار سینما و شیفته بیضایی) میتواند فیلم خوبی هم باشد که دست بر قضا هم هست. بارها همین تماشاگران در فیلمهای آن طرف آب، قصهای را دیدهاند که سر بزنگاه قطع شده و با عقب کشیدن دوربینها و نمودار شدن پروژکتورها و عوامل پشت صحنه فهمیدهاند که ای بابا، این فیلم اصلی نبوده، تکهای از فیلم بوده که در آن یک فیلم دیگر یا جزیی از یک فیلم دیگر داخل داستان بوده و... اما اگر بیضایی بخواهد فیلمش را این گونه شروع کند آن هم با امضاهای خاص خودش، یعنی دکوپاژی که فقط متعلق به اوست و او را با همین روش کار کردن میشناسیم، واویلاست. اگر فیلم را دیدهاید کاراکترهای شکوندی و چکامه را به یاد بیاورید. یک بار آنها را حین فیلمبرداری میبینیم و چون از اول ماجرا خبر نداریم که این صحنه به اصطلاح یک فیلم در فیلم است، خیلی عادی با آنها همذاتپنداری میکنیم و دومین بار، آنها را مثلا در محیطی واقعی میبینیم، یعنی در فیلم اصلی. طبیعی است که دیدار دوم نه حس خاصی را برایمان برمیانگیزاند و نه از آن همذاتپنداری اولیه خبری هست. اگر داستان وقتی همه خوابیم این گونه بخواهد پیش برود و از یک پشتصحنه فیلم واقعی بخواهد داخل (مثلا) یک رخدادهای واقعی بشود. همان مناسبات غلط و وارونگی در سینمای ایران چه اشکالی ایجاد میکند؟ یک اشکال دارد و آن هم انتظار تماشاگر است. بیضایی با حرف و حدیث و دیالوگ روزمره هیچ وقت فیلمی را رو نکرده است. تمام آثار او از باشو غریبه کوچک گرفته تا مسافران و سرانجام سگکشی طی این بیست و چند سال، سرشار از رمز و راز بودند، کاراکترها و دیالوگهایشان، داستان و ماجراها همگی در این فضا جان میگرفتند و تماشاگر به آن نوع فضا از نوع بیضایی عادت کرده بود. اصلا این مثالها را کنار بگذارید و شاید وقتی دیگر را به یاد بیاورید. فضای وهمآلود و سرشار از شک و تردید انسان به خود و انسان به آدمهای اطرافش را به یاد بیاورید. شیفتگان سینمای بیضایی از او صداقت در فیلم را فهمیدند و این صداقت را دوست دارند و انتظار دارند بیضایی در هیچ فیلمی نهتنها این المنت را رها نکند که لحن فیلمش نیز تغییر نکند؛ یعنی اگر بیضایی (باز هم مثل شاید وقتی دیگر) عادت دارد که رو بازی نکند (و این استاندارد فیملش است) و در دیالوگهایش همیشه به در بگوید تا دیوار بشنود، چرا حالا در آخرین کارش یکراست آمده و دارد رو صحبت میکند؟ نه پوستهای در کار است و نه نفر سومی و چهارمی! تمام این سوالها و کشوقوسها برای این تغییر فضا، لحن و چیزهای دیگری است که قبلا از بیضایی ندیده بودیم و حالا در وقتی همه خوابیم داریم میبینیم. این اصلا نه جای شکوه دارد و نه گلایه آیا هیچ اتفاق خاصی نیفتاده؟ آیا و اگر هم اتفاق خاصی روی داده همانا مثلا ضعیف بودن آخرین کار بیضایی است؟ اتفاق خاص همان دیر به دیر فیلم ساختن است که حالا منجر به این مهم شده که پس از سالها دوباره میتوانیم اثری از بیضایی ببینیم.
هیچ کارگردانی نمیتواند ادعا کند که همیشه کارهایش رو به تعالی بوده و دست بر قضا لحن، فضا، تم و ... تمام آثارش نیز یک استانداردی دارد که همیشه اجرا شده و تاثیرگذاری هم داشته است. از این سو، تماشاگر هم احتمالا نمیتواند تمام آثار کارگردان مورد علاقهاش را دربست بپذیرد و دوستش داشته باشد. وقتی همه خوابیم نسبت به کل بدنه سینمای ایران و حداقل در این ۶ یا ۷ سال جزو فیلمهای خوب سینمای ایران است، ولی نسبت به آثار قبلی بیضایی، احتمالا رتبهاش پایینتر از آنهاست. اصلا معلوم نیست دعوا سر چیست؟
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست