چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
جنبش دانشجویی ایران؛ مطالبات و آسیبها
از ظهور جنبش دانشجویی در دانشگاههای امریكا و بعد از آن در فرانسه كه سراسر قاره اروپا را تحت تأثیر خود قرار داد، بیش از پنج دهه میگذرد. اگر چه «حركت دانشجویی پدیدهای جهانی است، ولی تجلی آن در كشورهای گوناگون، و دانشگاههای مختلف، صورتهای متفاوت داشته است. چرا كه پیدا كردن وجه مشترك اجتماعی برای این نهضت امكانپذیر نیست»۱ و لذا به تبع آن مطالبات دانشجویی نیز متفاوت و بعضا متعارض است؛ اما آنچه در این بین مهم است، گونهشناسی مطالبات و در مرحله بعد آسیبشناسی مطالبات دانشجویی در دانشگاههای ایران است چرا كه در چند سال اخیر نسبت به جنبش دانشجویی به واسطه برخی اغراض و ابهامات، دیدگاههای متفاوتی ارائه شده كه موجب شد تا خواستههای این حركت در برابر آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی قرار داده شود؛ به همین دلیل كالبد شكافی صادقانه جنبههایِگوناگونِمطالباتِدانشجویی، نه تنها موجب تبیین رسالت تاریخی این جنبش است، بلكه خواستههای سیاسی و فرهنگی اصیل آن را از تفاسیر غیرواقع بینانه پیراسته مینماید.
۲ ـ گونهشناسی مطالبات دانشجویی
برای طیفبندی مطالبات جنبش دانشجویی میتوان مدلها و الگوهای متفاوتی ارائه كرد؛ مثلاً میتوان این مطالبات را با معیارهای مادی و معنوی طبقه بندیكرد یا آنها را به آرمانی و واقعی تقسیم نمود، یا در شكل جامعتر میشود آنها را به بخشهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دستهبندی كرد و یا حتی به بخشهای شغلی و غیرشغلی؛ اما در اینجا به خاطر اختصار و اهمیت، آنها را به صنفی، سیاسی و فرهنگی تقسیم میكنیم.
الف) مطالبات صنفی یا عمومی
اگر زاویه نگاه ما به دانشگاه و دانشجو تخصصی باشد و دانشگاه را به عنوان یك نهاد علمی و دانشجو را به عنوان نیروی فعال در عرصههای گوناگون پژوهشی تصور كنیم، آن گاه تصدیق خواهیم كرد كه مهمترین خواسته صنفی دانشجو، تعلیم و تحقیق است. قاعدتا از این منظر هر آنچه موجب تقویت آموزش و پژوهش آنهاست، جزو مطالبات آنها محسوب میشود. و در این چارچوب داشتن خوابگاه، سالن غذا خوری مناسب، فضای آموزشی كافی، امكانات آزمایشگاهی و... از مهمترین مطالبات صنفی و عمومی تلقی میشوند.
ب) مطالبات سیاسی / اجتماعی
اما آنچه كه موجب جنبش دانشجویی شد، نه به خاطر مطالبات صنفی آنها، بلكه به خاطر دفاع دانشجو از مطالبات جامعه و خواست توده مردم بود. بنابراین مادامی كه تقاضاهای دانشجویی از حالت صنفی و آموزشی فراتر نرود و با خواستههای مردم و منافع ملی همسو نشود، ماهیت «بیداری دانشجویی» یا «جنش اجتماعی» پیدا نخواهد كرد. و لذا مقام معظم رهبری با عنایت به نكته فوق فرمودند: «در محیط دانشگاه، بعضیها حوصله حركت ندارند؛ میگویند بگذار كارهای را بكنیم، درسمان را بخوانیم، زودتر این ورق پاره را بگیریم و مثلاً دنبال كاری برویم... اینها مشمول... بیداری، خیزش و حركتی كه عنوان دانشجویی دارد نیستند.»۲ بنابراین اساسیترین مطالبات سیاسی جنبش دانشجویی، مشاركت در زندگی سیاسی ـ اجتماعی است. شایسته است كه دانشجویان در طرح شعارها و خواستههایشان، نسبت به توده مردم، پیشتاز و پیشقدم باشند؛ همانند یك جامعه مدنی فعال، خواستههای مردم را كپسوله كنند، به شكل «منافع ملی»، تئوریزه، و به قدرت سیاسی انتقال دهند. نسبت به مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و روند رویدادها، نقش آفرین باشند؛ اما باید توجه داشت كه دخالت و حساسیت در قبال سرنوشت جامعه كه هر روز پیچیدهتر میشود، بدون سازمان و تشكیلات منسجم امكانپذیر نیست؛ در نتیجه لازمه مطالبه مشاركت سیاسی، داشتن تشكل دانشجویی با اهداف و آرمانهای مشخص و با برنامهها و استراتژیهای از پیش تعیین شده است تا با فارغ التحصیلی قهری دانشجویان و ورود دانشجویان جدید در محیط دانشگاه، امكان تداوم حركت دانشجویی تضمین شود؛ و الا جنبش دانشجویی در زندگی سیاسی خود دچار روزمرهگی میشود و به دنبال شعارها و برنامههای گروههای خارج از دانشگاه به حركت در خواهد آمد. بدین لحاظ جنبش دانشجویی دیگر نمیتواند به عنوان پیشتاز، نقش ایفا كند. دومین مطالبه جنبش دانشجویی، آرمان خواهی در مقابل مصلحتطلبی و حفظ وضع موجود است. قشر دانشجو ایران به واسطه بیداری و آگاهی، یا در پیزنده كردن آرمانهای فراموش شده دوران انقلاب اسلامی است یا در پی خلق اندیشه نو برای پویایی انقلاب. گاهی به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جدید، آرمانهایی همچون عدالت خواهی، آزادی خواهی و مساواتطلبی كمرنگ و بعضا فراموش میشوند. همواره این جنبش دانشجویی است كه میتواند ارزشها و باورهای انقلاب را متذكر شده و جامعه را از حركت ارتجایی، نوید رهایی دهد. سومین مطالبه سیاسی ـ اجتماعی جنبش دانشجویی، اصلاحطلبی است. اگر چه این موضوع دارای جنبههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است، ولی در چند سال اخیر، جنبش دانشجویی اصلاحات و توسعه سیاسی را مقدم بر اصلاحات اقتصادی پنداشته و از آن به عنوان زمینه و پیش نیاز برای توسعه اقتصادی یاد میكند؛ صرف نظر از این كه به لحاظ علمی و تئوریك كدام توسعه مقدم و كدام موخّر است، میتوان تا حدّی با توجه به وضعیت خاص چند سال اخیر، این خواست و مطالبه دانشجویان را درك كرد؛ چرا كه انقلاب اسلامی طی دو دهه گذشته دو دوره سخت و دشوار را طی كرده است كه هر كدام به واسطه اقتضائات خاص خود، مانع تحقق آرمان اصلاحات سیاسی انقلاب شد. دوره اول، دفاع مقدس و دوره دوم، بازسازی اقتصادی كه در هر دو مرحله جامعه انقلابی ما از توسعه سیاسی و نقش حساس آن در مدیریت سیاسی جامعه غافل شد، بنابراین طبیعی است كه قشر دانشجوی ما به یكی از مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی ـــ یعنی آزادی سیاسی ـــ به عنوان مهمترین شاخص توسعه سیاسی بازگردد و آن را مورد تاكید مجددّ قرار دهد.
ج) مطالبات فرهنگی
فرهنگ، مجموعهای از ارزشها و باورهاست كه هویت معنوی ملتها را تعیین میكند و بر زندگی مادی آنها تاثیر شگرفی دارد؛ از این رو قدرتهای مسلط جهانی برای نفوذ استعماری خود همواره از دروازه فرهنگ و هویت ملی آنها وارد میشوند. فرهنگهای مسلط و استعماری با مقاصد خاص ضمن تحقیر هویت «خرده فرهنگها»، فرهنگ خود را مترقی و شكوهمند جلوه میدهند؛ البته باید تهاجم فرهنگی و تعامل فرهگی را از هم تفكیك كرد زیرا «در جریان تبادل فرهنگی، ملت گیرنده فرهنگ، مسائل مورد علاقهاش را از فرهنگ دیگر اخذ میكند، در حالی كه در تهاجم فرهنگی، فرهنگ مهاجم تلاش دارد تا نقاط مورد نظر خویش را به ملت دیگر تحمیل كند».۳ بنابراین طبیعی است كه جنبش دانشجویی، در طول حركت خود نسبت به پدیده خطرناك تهاجم فرهنگی حساس باشد و از هویت ارزشی و اعتقادی خود به عنوان زیر بناییترین مطالبه فرهنگی حمایت كند. در این قسمت به طور فهرست وار گذری به مطالبات فرهنگی جنبش دانشجویی میكنیم:
۱ ـ دفاع از مبانی دینی؛ اساس ارزشهای جامعه اسلامی را مبانی عقیدتی و دینی تشكیل میدهد كه بیشك با فرو ریختن آنها، هنجارها و ساختارهایی كه بر آن بنا شدهاند، فرو خواهد ریخت. بنابراین ایجاد تشكیك در اعتقادات دینی نه تنها بینش مادیگری را بر جامعه حاكم میكند، بلكه زمینه رشد تئوریهای به ظاهر علمی از قبیل ناسازگاری توسعه با دین، عدم سنخیت بین سیاست و دین، تضاد بین تجدد و سنت، و... را نیز فراهم میكند.
۲ ـ مبارزه با حس حقارت در مواجهه با فرهنگ بیگانه
۳ ـ تبادل فرهنگی با فرهنگهای دیگر به منظور غنی ساختن فرهنگ خودی۴
۴ ـ نفی تعصب و حمایتِ عقلانی از هویت مذهبی
۵ ـ دفاع از هویت و اصالت اسلامی
۶ ـ مبارزه با فساد اخلاقی و عامل بیبند و باری
۷ ـ نقد مستمر از آداب و رسوم غلط۳ـ آسیبشناسی مطالبات دانشجویی
باید توجه داشت عنوان «جنبش دانشجویی» همانند دیگر نهضتهای اجتماعی همیشه نقش پیشرو و مثبت ندارد، بنابراین به همان اندازه كه خیزش دانشجویی میتواند پیشتاز و مثبت ارزیابی شود، گاه احتمال دارد نقش ارتجایی و منفی را نیز ایفا كند. بنابراین جنبش دانشجویی باید همواره جهتِفعالیت خود را با معیارها، آرمانها و اهداف، منطبق كند تا جهتِحركت جنبش، دائما در مسیر رشد و تكامل قرار گیرد. به عنوان مثال اگر شرایط و محیط دانشگاه همواره با اهداف و آرمانهای انقلاب هماهنگ نباشد، چه بسا جنبش دانشجویی شكافهایی در بدنه و ساختارِنظامی ایجاد میكند و زمینه سوء استفاده را برای كسانی كه اعتقادی به انقلاب ندارند، فراهم مینماید. با توجه به مطالب فوق، ضرورت آسیبشناسی برای پاسداری از جنبش و ایجاد پویایی و پیشگیری از انحراف احتمالی «جهتگیری حركت جنبش دانشجویی» تاحدّی روشن میشود.
الف) عدم تحزّب و تشكل
مهمترین و اساسیترین مطالبه جنبش دانشجویی، مشاركت سیاسی است؛ اما واقعیت این است كه دانشجو به عنوان جامعه علمی، تا كنون به شكل «بسیج سیاسی» و تودهای در زندگی سیاسی، مشاركت میكرده است؛ یعنی فرآیند حضور سیاسی دانشجو در انقلاب به «مشاركت نهادمند» و در قالب «جامعه مدنی» مبدل نشده و همچنان مشاركت سیاسی آنها در هالهای از عواطف و احساسات مخفی شده است. عقلانیت مفاهمهای به عنوان مهمترین شرط تحزّب و تشكل همچنان راز گونه در صندوقچه پر رمزِجنبش دانشجویی پنهان شده است، مشكل چیست؟ مشكل هر چه باشد، بیشتر درون دانشگاه و ساختار دانشگاه و فرهنگ حاكم بر رفتار سیاسی دانشجوست. بنابراین باید حركت را از درون آغاز كرد و زمینه انجام و تأسیس «تشكّل» با برنامههای روشن و مواضع شفاف در چارچوب «منافع ملی» را ایجاد كرد تا مطالبات خود و مردم را همچون صافی، پالایش و به حكومت كنندگان تزریق كنند، به گونهای كه مردم احساس كنند «تشكل جنبش دانشجویی» ضمن خِردورزی و قانونمداری، مظهر اراده عمومی و هماهنگ با منافعملی است.
ب) فقدان استراتژی و دكترین
جنبش دانشجویی در جریان فعالیتهای سیاسی خود به رغم پیشرو بودن در واكنشها، زاینده تئوری نبوده، بویژه آنكه دانشگاههای ایران در مقایسه با كشورهای جهان هم جوان است و هم در طول تاریخ سیاسی خود، دائما از محفلها و جریانهای سیاسی درون جامعه متأثر بوده است.۵ به عنوان مثال، جنبش دانشجویی فرانسه در ماه مه ۱۹۶۰، یك تئوری قوی به عنوان پشتوانه در اختیار داشت و جنبش دانشجویی آلمان، توسط فرانكفورت با اندیشمندانی نظیر هابرماس، ماركوزه و آدورنو تئوریزه میشد؛۶ ولی در ایران، جنبش دانشجویی فاقد دكترین و اندیشه راهبردی است تا نسبت به فرصتها و مقابله با چالشها، قدرت لازم و امكان فعالیت سیاسی مداوم، جهت دستیابی به هدف از پیش تعیین شده را داشته باشد. در هر صورت لازمه استراتژی و دكترین، تخصص، علم كاربردی و تعاریف روشن از وضع موجود، منافع ملی و آرمانهاست كه تا به حال حركت دانشجویی نتوانسته به آن دست یابد.
ج) تقابل به جای تعامل
مهمترین خصیصه جنبش دانشجویی ایران در دوره قبل از انقلاب اسلامی، ستیز و تقابل با رژیمهای استبدادی و استعماری بود. لذا بیشترین عمر جنبش، صرف انقلاب شد، خصلت جنبش را به شدت رادیكال كرد و كمتر به فكر تعامل با نظام سیاسی و مشاركت و گفتوگو با قدرت سیاسی افتاد. تنها در سالهای پس از انقلاب به خاطر مشروعیت حكومت، جنبش دانشجویی وارد عرصه گفتوگو و مشاركت سیاسی شده است؛ اما این مشاركت هنوز در سطح «بسیج سیاسی» راكد مانده و به همین دلیل در واكنش به برخی بحرانها و چالشها، دست به حركتهای خشونتآمیز میزند كه خود موجب پیچیده شده بحران میشود؛ اما واقعا چگونه میتوان جنبش دانشجویی را از حالت «تقابلطلبی» به «تعاملطلبی» تبدیل كرد؟ اولین نكته، آموزش است باید فرهنگ سیاسی مشاركتی كه لازمه آن عقلانیت مفاهمهای است را بیاموزد و آن را به عنوان آموزش درون سازمانی جنبش، نهادینه كند. دومین نكته، داشتن اندیشه راهبری و دكترین موثر است سومین نكته، داشتن برنامه مدون است تا در جهت دكترین و تئوری، به شكل مرحلهای و سازمان یافته با دولت مردان به گفتوگو و تعاطی برنامه و اندیشه بنشیند.
۴ـ نتیجهگیری
اگر چه مطالبات جنبش دانشجویی تحت تاثیر «جناح بندیها» و تحولات سیاسی كشور متغیر و مبهم است؛ ولی باید اعتراف كرد بیداری دانشجویی رو به بهبود است و در جهت هویت مستقل خود، به سوی نظریه پردازی حركت میكند و به دنبال باز تولید رفتار اصلاح گرایانه و موضعگیری متناسب با الزامات زمان و مكان است. اكنون جنبش دانشجویی ایران با الهام از ارزشهای اسلامی، خود را مدافع باورها و اصول اسلامی انقلاب میداند و با وجدان بیدار خود در حیات سیاسی و اجتماعی حضور فعال دارد و به همین خاطر باید به جنبش دانشجویی فرصت داد تا جایگاه خود را در سیستم سیاسی ایران باز یابد.
پینوشتها:
۱. بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، آذر ۱۳۷۸
۲. ساموئل هانتینگتون، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: علم، ۱۳۷۰، ص ۵۳۶
۳. هانا، آرنت، خشونت، ترجمه عزت اللّه فولادوند، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۹، ص ۳۲
۴. بیانات مقام معظم رهبری، پیشین
۵. مقام معظم رهبری، جمهوری اسلامی، ۲۲ / ۵ / ۱۳۷۱
۶. صادق زیبا كلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، تهران: نشر روزنه، ۱۳۷۲، ص ۸۰
۷. دیروز، امروز، فردای جنبش دانشجویی، مجموعه گفتوگو و مقاله، جنبش دانشجویی و هنر خاتمی، غلام رضا عسگری، تهران: نشر نی، ۱۳۸۰، ص ۲۱
۸. همان، گفتوگو با سعید حجاریان، ص ۲۲
منبع:ماهنامه زمانه ، شماره ۳و۴
نویسنده:غلامحسن مقیمی
۲ ـ گونهشناسی مطالبات دانشجویی
برای طیفبندی مطالبات جنبش دانشجویی میتوان مدلها و الگوهای متفاوتی ارائه كرد؛ مثلاً میتوان این مطالبات را با معیارهای مادی و معنوی طبقه بندیكرد یا آنها را به آرمانی و واقعی تقسیم نمود، یا در شكل جامعتر میشود آنها را به بخشهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دستهبندی كرد و یا حتی به بخشهای شغلی و غیرشغلی؛ اما در اینجا به خاطر اختصار و اهمیت، آنها را به صنفی، سیاسی و فرهنگی تقسیم میكنیم.
الف) مطالبات صنفی یا عمومی
اگر زاویه نگاه ما به دانشگاه و دانشجو تخصصی باشد و دانشگاه را به عنوان یك نهاد علمی و دانشجو را به عنوان نیروی فعال در عرصههای گوناگون پژوهشی تصور كنیم، آن گاه تصدیق خواهیم كرد كه مهمترین خواسته صنفی دانشجو، تعلیم و تحقیق است. قاعدتا از این منظر هر آنچه موجب تقویت آموزش و پژوهش آنهاست، جزو مطالبات آنها محسوب میشود. و در این چارچوب داشتن خوابگاه، سالن غذا خوری مناسب، فضای آموزشی كافی، امكانات آزمایشگاهی و... از مهمترین مطالبات صنفی و عمومی تلقی میشوند.
ب) مطالبات سیاسی / اجتماعی
اما آنچه كه موجب جنبش دانشجویی شد، نه به خاطر مطالبات صنفی آنها، بلكه به خاطر دفاع دانشجو از مطالبات جامعه و خواست توده مردم بود. بنابراین مادامی كه تقاضاهای دانشجویی از حالت صنفی و آموزشی فراتر نرود و با خواستههای مردم و منافع ملی همسو نشود، ماهیت «بیداری دانشجویی» یا «جنش اجتماعی» پیدا نخواهد كرد. و لذا مقام معظم رهبری با عنایت به نكته فوق فرمودند: «در محیط دانشگاه، بعضیها حوصله حركت ندارند؛ میگویند بگذار كارهای را بكنیم، درسمان را بخوانیم، زودتر این ورق پاره را بگیریم و مثلاً دنبال كاری برویم... اینها مشمول... بیداری، خیزش و حركتی كه عنوان دانشجویی دارد نیستند.»۲ بنابراین اساسیترین مطالبات سیاسی جنبش دانشجویی، مشاركت در زندگی سیاسی ـ اجتماعی است. شایسته است كه دانشجویان در طرح شعارها و خواستههایشان، نسبت به توده مردم، پیشتاز و پیشقدم باشند؛ همانند یك جامعه مدنی فعال، خواستههای مردم را كپسوله كنند، به شكل «منافع ملی»، تئوریزه، و به قدرت سیاسی انتقال دهند. نسبت به مناسبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه و روند رویدادها، نقش آفرین باشند؛ اما باید توجه داشت كه دخالت و حساسیت در قبال سرنوشت جامعه كه هر روز پیچیدهتر میشود، بدون سازمان و تشكیلات منسجم امكانپذیر نیست؛ در نتیجه لازمه مطالبه مشاركت سیاسی، داشتن تشكل دانشجویی با اهداف و آرمانهای مشخص و با برنامهها و استراتژیهای از پیش تعیین شده است تا با فارغ التحصیلی قهری دانشجویان و ورود دانشجویان جدید در محیط دانشگاه، امكان تداوم حركت دانشجویی تضمین شود؛ و الا جنبش دانشجویی در زندگی سیاسی خود دچار روزمرهگی میشود و به دنبال شعارها و برنامههای گروههای خارج از دانشگاه به حركت در خواهد آمد. بدین لحاظ جنبش دانشجویی دیگر نمیتواند به عنوان پیشتاز، نقش ایفا كند. دومین مطالبه جنبش دانشجویی، آرمان خواهی در مقابل مصلحتطلبی و حفظ وضع موجود است. قشر دانشجو ایران به واسطه بیداری و آگاهی، یا در پیزنده كردن آرمانهای فراموش شده دوران انقلاب اسلامی است یا در پی خلق اندیشه نو برای پویایی انقلاب. گاهی به واسطه گذشت زمان و ظهور نسل جدید، آرمانهایی همچون عدالت خواهی، آزادی خواهی و مساواتطلبی كمرنگ و بعضا فراموش میشوند. همواره این جنبش دانشجویی است كه میتواند ارزشها و باورهای انقلاب را متذكر شده و جامعه را از حركت ارتجایی، نوید رهایی دهد. سومین مطالبه سیاسی ـ اجتماعی جنبش دانشجویی، اصلاحطلبی است. اگر چه این موضوع دارای جنبههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است، ولی در چند سال اخیر، جنبش دانشجویی اصلاحات و توسعه سیاسی را مقدم بر اصلاحات اقتصادی پنداشته و از آن به عنوان زمینه و پیش نیاز برای توسعه اقتصادی یاد میكند؛ صرف نظر از این كه به لحاظ علمی و تئوریك كدام توسعه مقدم و كدام موخّر است، میتوان تا حدّی با توجه به وضعیت خاص چند سال اخیر، این خواست و مطالبه دانشجویان را درك كرد؛ چرا كه انقلاب اسلامی طی دو دهه گذشته دو دوره سخت و دشوار را طی كرده است كه هر كدام به واسطه اقتضائات خاص خود، مانع تحقق آرمان اصلاحات سیاسی انقلاب شد. دوره اول، دفاع مقدس و دوره دوم، بازسازی اقتصادی كه در هر دو مرحله جامعه انقلابی ما از توسعه سیاسی و نقش حساس آن در مدیریت سیاسی جامعه غافل شد، بنابراین طبیعی است كه قشر دانشجوی ما به یكی از مهمترین شعارهای انقلاب اسلامی ـــ یعنی آزادی سیاسی ـــ به عنوان مهمترین شاخص توسعه سیاسی بازگردد و آن را مورد تاكید مجددّ قرار دهد.
ج) مطالبات فرهنگی
فرهنگ، مجموعهای از ارزشها و باورهاست كه هویت معنوی ملتها را تعیین میكند و بر زندگی مادی آنها تاثیر شگرفی دارد؛ از این رو قدرتهای مسلط جهانی برای نفوذ استعماری خود همواره از دروازه فرهنگ و هویت ملی آنها وارد میشوند. فرهنگهای مسلط و استعماری با مقاصد خاص ضمن تحقیر هویت «خرده فرهنگها»، فرهنگ خود را مترقی و شكوهمند جلوه میدهند؛ البته باید تهاجم فرهنگی و تعامل فرهگی را از هم تفكیك كرد زیرا «در جریان تبادل فرهنگی، ملت گیرنده فرهنگ، مسائل مورد علاقهاش را از فرهنگ دیگر اخذ میكند، در حالی كه در تهاجم فرهنگی، فرهنگ مهاجم تلاش دارد تا نقاط مورد نظر خویش را به ملت دیگر تحمیل كند».۳ بنابراین طبیعی است كه جنبش دانشجویی، در طول حركت خود نسبت به پدیده خطرناك تهاجم فرهنگی حساس باشد و از هویت ارزشی و اعتقادی خود به عنوان زیر بناییترین مطالبه فرهنگی حمایت كند. در این قسمت به طور فهرست وار گذری به مطالبات فرهنگی جنبش دانشجویی میكنیم:
۱ ـ دفاع از مبانی دینی؛ اساس ارزشهای جامعه اسلامی را مبانی عقیدتی و دینی تشكیل میدهد كه بیشك با فرو ریختن آنها، هنجارها و ساختارهایی كه بر آن بنا شدهاند، فرو خواهد ریخت. بنابراین ایجاد تشكیك در اعتقادات دینی نه تنها بینش مادیگری را بر جامعه حاكم میكند، بلكه زمینه رشد تئوریهای به ظاهر علمی از قبیل ناسازگاری توسعه با دین، عدم سنخیت بین سیاست و دین، تضاد بین تجدد و سنت، و... را نیز فراهم میكند.
۲ ـ مبارزه با حس حقارت در مواجهه با فرهنگ بیگانه
۳ ـ تبادل فرهنگی با فرهنگهای دیگر به منظور غنی ساختن فرهنگ خودی۴
۴ ـ نفی تعصب و حمایتِ عقلانی از هویت مذهبی
۵ ـ دفاع از هویت و اصالت اسلامی
۶ ـ مبارزه با فساد اخلاقی و عامل بیبند و باری
۷ ـ نقد مستمر از آداب و رسوم غلط۳ـ آسیبشناسی مطالبات دانشجویی
باید توجه داشت عنوان «جنبش دانشجویی» همانند دیگر نهضتهای اجتماعی همیشه نقش پیشرو و مثبت ندارد، بنابراین به همان اندازه كه خیزش دانشجویی میتواند پیشتاز و مثبت ارزیابی شود، گاه احتمال دارد نقش ارتجایی و منفی را نیز ایفا كند. بنابراین جنبش دانشجویی باید همواره جهتِفعالیت خود را با معیارها، آرمانها و اهداف، منطبق كند تا جهتِحركت جنبش، دائما در مسیر رشد و تكامل قرار گیرد. به عنوان مثال اگر شرایط و محیط دانشگاه همواره با اهداف و آرمانهای انقلاب هماهنگ نباشد، چه بسا جنبش دانشجویی شكافهایی در بدنه و ساختارِنظامی ایجاد میكند و زمینه سوء استفاده را برای كسانی كه اعتقادی به انقلاب ندارند، فراهم مینماید. با توجه به مطالب فوق، ضرورت آسیبشناسی برای پاسداری از جنبش و ایجاد پویایی و پیشگیری از انحراف احتمالی «جهتگیری حركت جنبش دانشجویی» تاحدّی روشن میشود.
الف) عدم تحزّب و تشكل
مهمترین و اساسیترین مطالبه جنبش دانشجویی، مشاركت سیاسی است؛ اما واقعیت این است كه دانشجو به عنوان جامعه علمی، تا كنون به شكل «بسیج سیاسی» و تودهای در زندگی سیاسی، مشاركت میكرده است؛ یعنی فرآیند حضور سیاسی دانشجو در انقلاب به «مشاركت نهادمند» و در قالب «جامعه مدنی» مبدل نشده و همچنان مشاركت سیاسی آنها در هالهای از عواطف و احساسات مخفی شده است. عقلانیت مفاهمهای به عنوان مهمترین شرط تحزّب و تشكل همچنان راز گونه در صندوقچه پر رمزِجنبش دانشجویی پنهان شده است، مشكل چیست؟ مشكل هر چه باشد، بیشتر درون دانشگاه و ساختار دانشگاه و فرهنگ حاكم بر رفتار سیاسی دانشجوست. بنابراین باید حركت را از درون آغاز كرد و زمینه انجام و تأسیس «تشكّل» با برنامههای روشن و مواضع شفاف در چارچوب «منافع ملی» را ایجاد كرد تا مطالبات خود و مردم را همچون صافی، پالایش و به حكومت كنندگان تزریق كنند، به گونهای كه مردم احساس كنند «تشكل جنبش دانشجویی» ضمن خِردورزی و قانونمداری، مظهر اراده عمومی و هماهنگ با منافعملی است.
ب) فقدان استراتژی و دكترین
جنبش دانشجویی در جریان فعالیتهای سیاسی خود به رغم پیشرو بودن در واكنشها، زاینده تئوری نبوده، بویژه آنكه دانشگاههای ایران در مقایسه با كشورهای جهان هم جوان است و هم در طول تاریخ سیاسی خود، دائما از محفلها و جریانهای سیاسی درون جامعه متأثر بوده است.۵ به عنوان مثال، جنبش دانشجویی فرانسه در ماه مه ۱۹۶۰، یك تئوری قوی به عنوان پشتوانه در اختیار داشت و جنبش دانشجویی آلمان، توسط فرانكفورت با اندیشمندانی نظیر هابرماس، ماركوزه و آدورنو تئوریزه میشد؛۶ ولی در ایران، جنبش دانشجویی فاقد دكترین و اندیشه راهبردی است تا نسبت به فرصتها و مقابله با چالشها، قدرت لازم و امكان فعالیت سیاسی مداوم، جهت دستیابی به هدف از پیش تعیین شده را داشته باشد. در هر صورت لازمه استراتژی و دكترین، تخصص، علم كاربردی و تعاریف روشن از وضع موجود، منافع ملی و آرمانهاست كه تا به حال حركت دانشجویی نتوانسته به آن دست یابد.
ج) تقابل به جای تعامل
مهمترین خصیصه جنبش دانشجویی ایران در دوره قبل از انقلاب اسلامی، ستیز و تقابل با رژیمهای استبدادی و استعماری بود. لذا بیشترین عمر جنبش، صرف انقلاب شد، خصلت جنبش را به شدت رادیكال كرد و كمتر به فكر تعامل با نظام سیاسی و مشاركت و گفتوگو با قدرت سیاسی افتاد. تنها در سالهای پس از انقلاب به خاطر مشروعیت حكومت، جنبش دانشجویی وارد عرصه گفتوگو و مشاركت سیاسی شده است؛ اما این مشاركت هنوز در سطح «بسیج سیاسی» راكد مانده و به همین دلیل در واكنش به برخی بحرانها و چالشها، دست به حركتهای خشونتآمیز میزند كه خود موجب پیچیده شده بحران میشود؛ اما واقعا چگونه میتوان جنبش دانشجویی را از حالت «تقابلطلبی» به «تعاملطلبی» تبدیل كرد؟ اولین نكته، آموزش است باید فرهنگ سیاسی مشاركتی كه لازمه آن عقلانیت مفاهمهای است را بیاموزد و آن را به عنوان آموزش درون سازمانی جنبش، نهادینه كند. دومین نكته، داشتن اندیشه راهبری و دكترین موثر است سومین نكته، داشتن برنامه مدون است تا در جهت دكترین و تئوری، به شكل مرحلهای و سازمان یافته با دولت مردان به گفتوگو و تعاطی برنامه و اندیشه بنشیند.
۴ـ نتیجهگیری
اگر چه مطالبات جنبش دانشجویی تحت تاثیر «جناح بندیها» و تحولات سیاسی كشور متغیر و مبهم است؛ ولی باید اعتراف كرد بیداری دانشجویی رو به بهبود است و در جهت هویت مستقل خود، به سوی نظریه پردازی حركت میكند و به دنبال باز تولید رفتار اصلاح گرایانه و موضعگیری متناسب با الزامات زمان و مكان است. اكنون جنبش دانشجویی ایران با الهام از ارزشهای اسلامی، خود را مدافع باورها و اصول اسلامی انقلاب میداند و با وجدان بیدار خود در حیات سیاسی و اجتماعی حضور فعال دارد و به همین خاطر باید به جنبش دانشجویی فرصت داد تا جایگاه خود را در سیستم سیاسی ایران باز یابد.
پینوشتها:
۱. بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، آذر ۱۳۷۸
۲. ساموئل هانتینگتون، سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: علم، ۱۳۷۰، ص ۵۳۶
۳. هانا، آرنت، خشونت، ترجمه عزت اللّه فولادوند، تهران: خوارزمی، ۱۳۵۹، ص ۳۲
۴. بیانات مقام معظم رهبری، پیشین
۵. مقام معظم رهبری، جمهوری اسلامی، ۲۲ / ۵ / ۱۳۷۱
۶. صادق زیبا كلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، تهران: نشر روزنه، ۱۳۷۲، ص ۸۰
۷. دیروز، امروز، فردای جنبش دانشجویی، مجموعه گفتوگو و مقاله، جنبش دانشجویی و هنر خاتمی، غلام رضا عسگری، تهران: نشر نی، ۱۳۸۰، ص ۲۱
۸. همان، گفتوگو با سعید حجاریان، ص ۲۲
منبع:ماهنامه زمانه ، شماره ۳و۴
نویسنده:غلامحسن مقیمی
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست