پنجشنبه, ۳۰ اسفند, ۱۴۰۳ / 20 March, 2025
مجله ویستا


معناشناسی آشپزخانه


معناشناسی آشپزخانه
فروید در تفسیر رویا این سنت رمزگشایی را که هر نشانه بایستی بتواند براساس کلیدهایی ثابت در درون نشانه‌ای که معنای شناخته شده‌ای دارد قابل ترجمه باشد رد می‌کند (فروید ۱۷۱ :۱۹۷۶) از نظر او همهء موادی که در ساختن رویا نقش دارند از تجربه ناشی می‌شوند. تجربه‌هایی که اینک در رویا بازتولید شده‌اند یا به‌خاطر آورده شده‌اند. در این‌جا فروید تاکید می‌کند که رویا تنها با توجه به تاریخ و تجربهء خاص فرد رویا‌بین است که رمزگشایی می‌شود. فروید تفسیر عمومی ‌و عام از رویا را رد می‌کند. نظریهء فروید از رویا نظریه‌ای تفسیری است که به واسطهء ویژگی‌های خاص شرایط رویابین محدود و مشخص می‌شود.
گی‌آرد بر مبنای همین درک تحقیقی در باب عمل آشپزی انجام داده‌است او در این تحقیق با تعدادی زنان مصاحبه کرده است. از نظر او آشپزی، خوردن و نوشیدن هریک فعالیت‌هایی چندگانه هستند که واجد معناهای گوناگون‌اند. آشپزی دارای معنای واحد نیست و ما نمی‌توانیم تفسیر یکدست از آن ارایه دهیم. دانش عملی زن در آشپزخانه همواره به واسطهء خاطرات شبح زده می‌شود. هر ژست، هر بو و طعمی ‌از غذا و هر فوت و فن آشپزخانه‌ای به واسطه خاطرات و تراکم آن سخت و ضخیم می‌شود. آشپزی کردن صرفائ پاسخی ابداعی به محدودیت‌های موجود در موقعیت‌ها نیست بلکه آشپزی همواره طعم زمان گذشته می‌دهد. آشپزی مانند روانکاوی، گذشته را در زمان حال حاضر می‌سازد. از نظر گی‌آرد آشپزی و پخت و پز درون حماسه‌ای خانوادگی اشباع شده است از این‌رو یادآور و طنین‌انداز خاطرات کودکی و جوانی می‌شود. در این‌جا آشپزی به عملی لذت بخش بدل می‌شود. چنین لذتی شیوه‌ای از بودن در جهان را به ما عرضه می‌کند. این امر خودسری خاطرات را به ما نشان می‌دهد (هایمور، ۲۰۰۲، ۱۵۲.)
گی‌آرد به دنبال این نبود که فراوانی دیدگاه‌های زنان را به دست بیاورد یا این‌که پی ببرد که میانگین دیدگاه‌های زنان چیست. او فقط به دنبال این بود که صدای زنان را بشنود. زنان تحقیق ممکن است راجع به شیوه‌های آشپزی‌شان، نظم دادن به کارهایشان و تجربه‌هایشان صحبت کنند. این امر به گی‌آرد ربطی نداشت او این مصاحبه را انجام داد تا فرصتی فراهم شود که از صدای زنان، لحن سخن گفتن و استفاده از نوع کلماتشان آگاهی یابیم. جالب آن‌که آنچه در متن این مصاحبه اهمیت دارد نه موشکافی صرف صدای مصاحبه شوندگان بلکه تعامل صداها بایکدیگر است (هایمور، ۲۰۰۲، ۱۶۸)
این صداها‌، یعنی صدای کسانی که می‌خواهند برای ما ناشناخته بمانند، چندصدای موزونی را می‌سازند. آن‌ها متعدد و متنوع‌اند، صداهای زنده‌ای که خودشان را تایید می‌کنند و به خاطر می‌آورند، صداهایی که نادمند، پاسخ می‌دهند و خودشان را تکذیب می‌کنند، آن‌ها صداهایی هستند که صرفائ دربارهء کردارهای معمولی با الفاظ روزمره صحبت می‌کنند، صدای زنانی که در باب زندگی افراد و اشیا صحبت می‌کنند. ( دوسوتو و همکاران، ۱۹۹۸، ۱۶۱.)
● شستن ظرف و تخیل زنانه
می‌دانیم که امر خانه همواره امری ‌زنانه فرض شد‌ه‌است از این‌رو بسیاری از جامعه‌شناسان کلاسیک امر زنانه را در بحث زندگی روزمره و حوزهء عمومی ‌مورد توجه قرار ندادند. امر روزمرهء زنانه خود نیز متفاوت از امر روزمرهء مردانه در نظر گرفته‌می‌شود. امر روزمرهء زنانه با مناسک روزانهء زندگی خصوصی یعنی سپهر خانوادگی زنانه مرتبط می‌شود. از سوی دیگر امر مردانه وجود دارد یعنی عرصه‌های روزمره در سپهر عمومی‌که عمدتائ به واسطهء مردان ساخته می‌شود. این امر خود تاییدی است براین نکته که عمدتائ خیابان بیش از خانه به عنوان سپهر متداول زندگی روزمره دیده شده است.
بدن زن در امر خانه تحت کنترل قیودات و مناسک امر خانگی قرار می‌گیرد و از طریق کرداری تکراری، بدن را به روزمرگی عادت می‌دهد. اما مساله این است که نمی‌توان امر خانه را به امری عادتی و تکراری تقلیل داد. امر خانگی از یکسو تکراری و ملال‌آور است از سوی دیگر از طریق توجه به تخیلات زنانه و واکنش‌های بدن می‌توان خلاقیت و ابداعات زیست زنانه را در امر تکراری خانگی مشاهده کرد.
اگر بخواهیم به زبان دوسوتو صحبت کنیم باید مقاومت را در کرختی امر زنانه ببینیم و از سوی دیگر از ابداعات کردارهای زنانه درخانه غافل نباشیم. دوسرتو امر روزمره را قلمرو مقاومت (مجازی و عملی) می‌بیند. اما در این‌جا مقاومت ( resistance ) مترادف با مخالفت ( opposition ) در نظر گرفته ‌نمی‌شود. مفهوم مورد نظر وی به استفاده‌ای که از این اصطلاح در الکترونیک و روانکاوی می‌شود نزدیک است. «چیزی که جریان انرژی مسلط را پراکنده می‌کند و به عقب می‌راند. در نظر دوسرتو مقاومت همان‌قدر فعالیتی برخاسته از انرسی، کرختی و سکون است که از اشکال جدید و نوآورانه برخاسته است» (هایمور، ۱۵۲ :۱۵۱۱۲۰۰۲.) مقاومت بیش‌از آن‌که واژگونی قدرت باشد عرضه تبیین متکثر و متفاوتی از قدرت‌هاست. از این‌رو مقاومت هم نگاه دارنده و حفظ‌کننده است و هم موجب خلق برخی چیزهای جدید می‌شود.
اجازه دهید یک نمونهء کار تکراری خانگی را از طریق توجه به شستن ظروف با هم مرور کنیم. یکی از دانشجویانم چندی پیش برایم از طریق ایمیل پیام گذاشت که او در هنگام شستن ظروف و در عین دلزدگی که از این امر احساس می‌کرد به کمک تخیل و خاطره به نکاتی از زندگی روزمره دست یافت که انجام این عمل را برای او به امری دلنشین (در عین آن‌که امر کسالت‌آوری خود را حفظ کرده) بدل کرده ‌است. چنین کرداری دقیقائ همان چیزی است که ما از معنای مقاومت و خلاقیت در زندگی روزمرهء زنانه می‌فهمیم. شستن ظرف که کرداری تکراری و امری ملال‌آور در زندگی خانگی است در درون خود این فرصت را می‌دهد که امری نوآورانه و خلاقانه ظهور کند. در این‌جا ما نوعی تاکتیک ضد انضباطی را در استراتژی حاکم (شستن عمل تکراری ظروف) شاهدیم. موقعیتی که در آن ناخودآگاه فرد در تخیل فرو می‌رود و به کاری غیر از شستن ظرف فکر می‌کند همان فرصتی است که علیه کار تکراری پدید آمده است. تخیل و یادآوری خاطرات لذت‌بخش گذشته هنگام انجام عمل تکراری و ملال‌آوری چون شستن ظرف همان تاکتیکی است که استراتژی‌های حاکم و مسلط بر زندگی روزمره را برای مدتی مختل می‌کند. چنین تخیل لذت بخشی هنگام امور ملال‌آور در واقع بازی در زمینی است که به دیگری تعلق دارد اما در واقع کاربردی متفاوت از قواعد جاری و عادتی زندگی روزمره بر مبنای علایق کنش‌گر می‌یابد. در این‌جا شیوهء طفره رفتن از سیطرهء نظم مستقر به گونه‌ای دیگر تحقق می‌یابد. طفره رفتن نه از طریق سرپیچی بلکه از طریق تعویض کاربرد رویه‌های عمل ممکن شده ‌است.
عباس کاظمی
منبع: روزنامه سرمایه ۱۶ مرداد .۱۳۸۵
این مقاله در سایت دکتر فکوهی منتشر شده است
منبع : روزنامه سرمایه