دوشنبه, ۱۲ آذر, ۱۴۰۳ / 2 December, 2024
مجله ویستا
ایدز
ایدز، این هیولای افسار گسیخته قرن، اگرچه در نگاه اول، یک بیماری همانند بیماری های خطرناک دیگر به شمار می رود، اما پدیده مرموزی است که وسعت بی حسابی از آسیب های مختلف را در زوایای پنهان خود، مخفی کرده است.مهم نیست که ویروس HIV اولین بار چه زمانی و چگونه، نسل انسان را هدف گرفت، مهم آن است که آمارها همان گونه که از پیشرفت نسبی جهان توسعه یافته در کنترل این بیماری و ابعاد مختلف آن حکایت دارند، روایتی غم بار از توسعه ابعاد قلمرو حکمرانی این ویروس در جهان درحال توسعه و عقب نگه داشته شده، بر صفحات تاریخ نگاشته اند، به گونه ای که این ویروس و بیماری ناشی از آن، به یکی از جدی ترین کابوس های درمانی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی جهان تبدیل شده است. از ایدز باید گفت و نوشت و ماسکی را که از حیا و شرم و نفرت بر چهرهِ این کابوس هماره شب ها و روزها، خودنمایی می کند، از خاطر برد تا راه برای شناخت ابعاد پیدا و پنهان این بیماری و آگاهی از روش های کنترل عوارض آن، آشکار شود. درحالی که ایدز پس از همه گیری اولیه در غرب، اکنون نگاه خود را به شرق دوخته است، اگرچه برداشتن گام های بلند برای پیشگیری و درمان مبتلایان به این بیماری، از دولت ها انتظار می رود، اما وظایف دولت ها درمورد این بیماری، تنها به فراهم آوردن امکانات و بسترهای لازم برای جلوگیری از انتشار بیماری و درمان مبتلایان به آن، خلاصه نمی شود.
رنجی که از دیگران جدا می شود
اگر باور داشته باشیم که نیروی انسانی، مهم ترین بخش از سرمایه های تولید است، پذیرفتن خروج حتی یک نفر از گردونه مشارکت اجتماعی پذیرفته نیست، اما در این حال و در شرایطی که ایدز، آرام و تدریجی و درپوشش ناآگاهی، تردید و هراس موجود در این زمینه، سایه سیاه خود را هر روز در کشور ما گسترش می دهد، افرادی که از ابتلای خود به این بیماری آگاهی می یابند، گاه حتی خود برای فرار از خود و جامعه ای که ایدز را یک ننگ می پندارد، خود، نویسنده تراژدی زندگی اجتماعی خود می شوند تا در زوایای تاریک و ناشناخته جامعه، به بازتولید این بیماری بپردازند. این درحالی است که با پیشرفت های حاصل شده در زمینه به تا خیر انداختن عوارض ایدز، مبتلایان به این بیماری می توانند برای سال ها در گردونه تولید و مشارکت اجتماعی باقی بمانند.بیماران مبتلا به ایدز با گرایش های تلخی که از رنج ویروس نقص ایمنی انسانی بر دوش می کشند، نوعی سرخوردگی اجتماعی را در بطن خود جای می دهند. غافل از آنکه کارشناسان و محققان در زمینه ایدز به این نتیجه رسیده اند که این بیماران نه تنها می توانند به بازار کار برگردند بلکه حتی می توانند همانند دیگر افراد، کارآیی و توانمندی های خود را افزایش دهند.دکتر حبیب الله مسعودی فرید، پزشک اجتماعی و کارشناس واحد تحقیق و توسعه معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی می گوید: وقتی افراد از آلوده شدن خود به ویروس نقص ایمنی انسانی آگاه می شوند، درنتیجه شوکی که به آنها وارد می شود، مقداری از کارآیی و ظرفیت اجتماعی خود را از دست می دهند که این با رجوع به ویژگی های فردی، طبیعی به نظر می رسد ولی آنچه مهم است این است که وقتی نقش و کارکرد این بیماران کاهش پیدا می کند، جایگاه و منزلت اجتماعی آنها نیز به سمت طبقات پایین اجتماعی نیز سقوط می کند. آنها کار خود را از دست می دهند و با مشکلات اقتصادی گوناگونی روبه رو می شوند. وی میافزاید: اگر توزیع سنی بیماران مبتلا به ایدز را مورد توجه قرار دهیم، آمارها نشان می دهد که بیشتر این افراد در سنین کار و اشتغال قرار دارند. پس به راحتی می توان نتیجه گرفت که باتوجه به میزان سرمایه هایی که برای تربیت آنها در صحنه اجتماعی هزینه شده، حمایت و پشتیبانی از آنها نه تنها توجیهی عاقلانه دارد بلکه به نفع سرمایه ملی نیز است.دکتر مصطفی اقلیما مددکار اجتماعی و رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران ضمن بیان اینکه هیچ مرجعی حق این را ندارد که از کار و فعالیت اجتماعی بیماران مبتلا به ایدز جلوگیری کند، می گوید: بیماران مبتلا به ایدز اگرچه در ردیف بیماران، شمارش می شوند ولی آنها قدرت و توانمندی شغلی خود را از دست نمی دهند. برچسب ایدز و بیماری هولناک ویروس آن، وحشتی است که امکان بروز رفتارهای منطقی را از اجتماع سلب می کند.وی می افزاید: اگر مدیر یا کارفرمایی، فرد مبتلا به ایدز را از کار محروم کند یا او را از دستیابی به تسهیلات و مزایای اجتماعی بازدارد، مشکلی است که به نحوهِ اجرای سیاست های اجتماعی ما برمی گردد و نشان می دهد که رفتار اجتماعی در این شرایط منطبق با سیاست های مندرج در قانون و ضوابط موجود نیست.حتی دکتر فرید به عنوان پزشک اجتماعی واهمه خود را از نتایج طرد شدن بیماران مبتلا به ایدز را از صحنه اجتماع در این قالب عنوان می کند که اگر حضور این بیماران در جریان اصلی زندگی اجتماعی تداوم نیابد، باید منتظر بروز آسیب های اجتماعی دیگر بود.دکتر کیان تاج بخش، جامعه شناس، بی تکلیفی و پریشانی بیماران مبتلا به ایدز را حاصل غفلت های گذشته و حال برای آشناسازی جامعه با این بیماری، روش های انتقال آن و عوارض ناشی از ایدز می داند و می گوید: دولت می تواند در درمان بیماران مبتلا به ایدز، نقش مهمی داشته باشد ولی برگرداندن مبتلایان به این بیماری به جامعه و فراهم ساختن زمینه های تداوم حضور اجتماعی آنان، از نهادهای اجتماعی مستقل از دولت یاNGO ها بهتر برمی آید.به صورت معمول، این بیماران به اجتماعات محلی و نهادهای اجتماعی مستقل از دولت، اعتماد بیشتری دارند و شناسایی این افراد نیز از طریق نهادهای یادشده، ساده تر انجام می شود. البته در هر حال نمی توان از ضرورت کمک و حمایت دولت از فعالیت نهادهای اجتماعی، غافل بود.دکتر تاج بخش همچنین معتقد است نهادهای اجتماعی که می توانند همبستگی درونی یک گروه را تقویت کنند، بین گروه های متفاوت در اجتماع ارتباط برقرار کنند و همچنین بتوانند بین یک گروه و دولت ارتباط برقرار کنند، می توانند نقش مهم تری در سه حوزه پیشگیری، درمان و آموزش و آگاهی بخشی به جامعه درمورد بیماران مبتلا به ایدز، ایفا کنند.
چشمی که به امید دوخته شده است
<روز به پایان نرسیده است.
و بازاری که به ساحل رودخانه قرار دارد
هنوز باز است
هراس آن داشتم که روزم سرآید
و آخرین سکه هایم از دست برود
اما... نه... نه... ای برادر
با من همیشه چیزی هست
چرا که بختم همه چیز را از من نگرفته است.>
شاید بتوان از لبخند خشکیده و نیمه بازمانده محققان در زمینه ایدز یا پچ پچ آشکار کارشناسان فردی و اجتماعی اینگونه استنباط کرد که ایدز نیز همانند بیماری های دیگر است. نه آن موجود خویشتن دار مرموز است و نه زوایای پنهانی دارد که نفوذ کلام آدمی را دیگر گونه کند. تنها، گمان می رود که کنترل این بیماری بدون نادیده گرفتن نابسامانی های اجتماعی و فقر فرهنگی جوامع، کاری بیهوده است، زیرا به روشنی پیداست که ایدز در ایران ضمن گذشتن از مرزهای انکار به واقعیتی هشداردهنده تبدیل شده است.بیماران مبتلا به ایدز به دلیل محرومیت از مشارکت اجتماعی مجبور به زیستن در پس پرده ای از غبار می شوند که این اندوه، از دغدغه سلامت و رهایی از بیماری، دردآورتر است. افراد جامعه، فرد آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی را طرد می کنند و او از فعالیت های اجتماعی و اشتغال محروم می ماند. پس در اینجاست که می توان گفت، ایدز بیشتر از آنکه یک مشکل درمانی به حساب آید، در شمار معضلات و آسیب های اجتماعی قرار می گیرد. سازمان بین المللی کار برای حمایت از بیماران مبتلا به ایدز، حقوقی را برای این قبیل افراد در محیط های کاری تعریف و تصویب کرده است. اول اینکه کارفرمایان، پیش از استخدام افراد یا در حین اشتغال آنها نباید از افراد، تست آزمایش HIV بخواهند و دیگر اینکه وضعیت افراد از نظر ابتلا داشتن یا نداشتن به ایدز نباید ملاک استخدام یا اشتغال آنان قرار بگیرد و کارکنان مبتلا به ایدز نیز موظف به افشای نتیجه آزمایش HIV خود نیستند. ... و شاید بتوان گفت که تصویب و تعریف این قبیل قوانین و حقوق برای حمایت از بیماران مبتلا به ایدز مانند شنیدن یک لالایی آرام پس از خواب آشفته آدمی گرفتار پوچی و بیهودگی زندگی لذت بخش است، همان گونه که تا گور می سراید: <در سایه درختی برکنار جاده گدایی نشسته است.
با چشمانی پر از امید و شرم
در چهره ام خیره شده است
گمان می کند من با سود امروزم، غنی شده ام.
آری برادر با من همیشه چیزی هست
چرا که بختم همه چیز را از من نگرفته است.>
گزارشگر: ناهید حسینی
رنجی که از دیگران جدا می شود
اگر باور داشته باشیم که نیروی انسانی، مهم ترین بخش از سرمایه های تولید است، پذیرفتن خروج حتی یک نفر از گردونه مشارکت اجتماعی پذیرفته نیست، اما در این حال و در شرایطی که ایدز، آرام و تدریجی و درپوشش ناآگاهی، تردید و هراس موجود در این زمینه، سایه سیاه خود را هر روز در کشور ما گسترش می دهد، افرادی که از ابتلای خود به این بیماری آگاهی می یابند، گاه حتی خود برای فرار از خود و جامعه ای که ایدز را یک ننگ می پندارد، خود، نویسنده تراژدی زندگی اجتماعی خود می شوند تا در زوایای تاریک و ناشناخته جامعه، به بازتولید این بیماری بپردازند. این درحالی است که با پیشرفت های حاصل شده در زمینه به تا خیر انداختن عوارض ایدز، مبتلایان به این بیماری می توانند برای سال ها در گردونه تولید و مشارکت اجتماعی باقی بمانند.بیماران مبتلا به ایدز با گرایش های تلخی که از رنج ویروس نقص ایمنی انسانی بر دوش می کشند، نوعی سرخوردگی اجتماعی را در بطن خود جای می دهند. غافل از آنکه کارشناسان و محققان در زمینه ایدز به این نتیجه رسیده اند که این بیماران نه تنها می توانند به بازار کار برگردند بلکه حتی می توانند همانند دیگر افراد، کارآیی و توانمندی های خود را افزایش دهند.دکتر حبیب الله مسعودی فرید، پزشک اجتماعی و کارشناس واحد تحقیق و توسعه معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی می گوید: وقتی افراد از آلوده شدن خود به ویروس نقص ایمنی انسانی آگاه می شوند، درنتیجه شوکی که به آنها وارد می شود، مقداری از کارآیی و ظرفیت اجتماعی خود را از دست می دهند که این با رجوع به ویژگی های فردی، طبیعی به نظر می رسد ولی آنچه مهم است این است که وقتی نقش و کارکرد این بیماران کاهش پیدا می کند، جایگاه و منزلت اجتماعی آنها نیز به سمت طبقات پایین اجتماعی نیز سقوط می کند. آنها کار خود را از دست می دهند و با مشکلات اقتصادی گوناگونی روبه رو می شوند. وی میافزاید: اگر توزیع سنی بیماران مبتلا به ایدز را مورد توجه قرار دهیم، آمارها نشان می دهد که بیشتر این افراد در سنین کار و اشتغال قرار دارند. پس به راحتی می توان نتیجه گرفت که باتوجه به میزان سرمایه هایی که برای تربیت آنها در صحنه اجتماعی هزینه شده، حمایت و پشتیبانی از آنها نه تنها توجیهی عاقلانه دارد بلکه به نفع سرمایه ملی نیز است.دکتر مصطفی اقلیما مددکار اجتماعی و رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران ضمن بیان اینکه هیچ مرجعی حق این را ندارد که از کار و فعالیت اجتماعی بیماران مبتلا به ایدز جلوگیری کند، می گوید: بیماران مبتلا به ایدز اگرچه در ردیف بیماران، شمارش می شوند ولی آنها قدرت و توانمندی شغلی خود را از دست نمی دهند. برچسب ایدز و بیماری هولناک ویروس آن، وحشتی است که امکان بروز رفتارهای منطقی را از اجتماع سلب می کند.وی می افزاید: اگر مدیر یا کارفرمایی، فرد مبتلا به ایدز را از کار محروم کند یا او را از دستیابی به تسهیلات و مزایای اجتماعی بازدارد، مشکلی است که به نحوهِ اجرای سیاست های اجتماعی ما برمی گردد و نشان می دهد که رفتار اجتماعی در این شرایط منطبق با سیاست های مندرج در قانون و ضوابط موجود نیست.حتی دکتر فرید به عنوان پزشک اجتماعی واهمه خود را از نتایج طرد شدن بیماران مبتلا به ایدز را از صحنه اجتماع در این قالب عنوان می کند که اگر حضور این بیماران در جریان اصلی زندگی اجتماعی تداوم نیابد، باید منتظر بروز آسیب های اجتماعی دیگر بود.دکتر کیان تاج بخش، جامعه شناس، بی تکلیفی و پریشانی بیماران مبتلا به ایدز را حاصل غفلت های گذشته و حال برای آشناسازی جامعه با این بیماری، روش های انتقال آن و عوارض ناشی از ایدز می داند و می گوید: دولت می تواند در درمان بیماران مبتلا به ایدز، نقش مهمی داشته باشد ولی برگرداندن مبتلایان به این بیماری به جامعه و فراهم ساختن زمینه های تداوم حضور اجتماعی آنان، از نهادهای اجتماعی مستقل از دولت یاNGO ها بهتر برمی آید.به صورت معمول، این بیماران به اجتماعات محلی و نهادهای اجتماعی مستقل از دولت، اعتماد بیشتری دارند و شناسایی این افراد نیز از طریق نهادهای یادشده، ساده تر انجام می شود. البته در هر حال نمی توان از ضرورت کمک و حمایت دولت از فعالیت نهادهای اجتماعی، غافل بود.دکتر تاج بخش همچنین معتقد است نهادهای اجتماعی که می توانند همبستگی درونی یک گروه را تقویت کنند، بین گروه های متفاوت در اجتماع ارتباط برقرار کنند و همچنین بتوانند بین یک گروه و دولت ارتباط برقرار کنند، می توانند نقش مهم تری در سه حوزه پیشگیری، درمان و آموزش و آگاهی بخشی به جامعه درمورد بیماران مبتلا به ایدز، ایفا کنند.
چشمی که به امید دوخته شده است
<روز به پایان نرسیده است.
و بازاری که به ساحل رودخانه قرار دارد
هنوز باز است
هراس آن داشتم که روزم سرآید
و آخرین سکه هایم از دست برود
اما... نه... نه... ای برادر
با من همیشه چیزی هست
چرا که بختم همه چیز را از من نگرفته است.>
شاید بتوان از لبخند خشکیده و نیمه بازمانده محققان در زمینه ایدز یا پچ پچ آشکار کارشناسان فردی و اجتماعی اینگونه استنباط کرد که ایدز نیز همانند بیماری های دیگر است. نه آن موجود خویشتن دار مرموز است و نه زوایای پنهانی دارد که نفوذ کلام آدمی را دیگر گونه کند. تنها، گمان می رود که کنترل این بیماری بدون نادیده گرفتن نابسامانی های اجتماعی و فقر فرهنگی جوامع، کاری بیهوده است، زیرا به روشنی پیداست که ایدز در ایران ضمن گذشتن از مرزهای انکار به واقعیتی هشداردهنده تبدیل شده است.بیماران مبتلا به ایدز به دلیل محرومیت از مشارکت اجتماعی مجبور به زیستن در پس پرده ای از غبار می شوند که این اندوه، از دغدغه سلامت و رهایی از بیماری، دردآورتر است. افراد جامعه، فرد آلوده به ویروس نقص ایمنی انسانی را طرد می کنند و او از فعالیت های اجتماعی و اشتغال محروم می ماند. پس در اینجاست که می توان گفت، ایدز بیشتر از آنکه یک مشکل درمانی به حساب آید، در شمار معضلات و آسیب های اجتماعی قرار می گیرد. سازمان بین المللی کار برای حمایت از بیماران مبتلا به ایدز، حقوقی را برای این قبیل افراد در محیط های کاری تعریف و تصویب کرده است. اول اینکه کارفرمایان، پیش از استخدام افراد یا در حین اشتغال آنها نباید از افراد، تست آزمایش HIV بخواهند و دیگر اینکه وضعیت افراد از نظر ابتلا داشتن یا نداشتن به ایدز نباید ملاک استخدام یا اشتغال آنان قرار بگیرد و کارکنان مبتلا به ایدز نیز موظف به افشای نتیجه آزمایش HIV خود نیستند. ... و شاید بتوان گفت که تصویب و تعریف این قبیل قوانین و حقوق برای حمایت از بیماران مبتلا به ایدز مانند شنیدن یک لالایی آرام پس از خواب آشفته آدمی گرفتار پوچی و بیهودگی زندگی لذت بخش است، همان گونه که تا گور می سراید: <در سایه درختی برکنار جاده گدایی نشسته است.
با چشمانی پر از امید و شرم
در چهره ام خیره شده است
گمان می کند من با سود امروزم، غنی شده ام.
آری برادر با من همیشه چیزی هست
چرا که بختم همه چیز را از من نگرفته است.>
گزارشگر: ناهید حسینی
منبع : هفته نامه آتیه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست