یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
جان هیک(John Hick)
شاید بتوان جان هیك را برجستهترین فیلسوف دین در جهان معاصر دانست. وی كه در سال ۱۹۲۲ در یوركشایر انگلستان به دنیا آمد، در آغاز زندگیاش به رهیافتی مطلقگرا از مسیحیت گرایش داشت، اما پس از پژوهش و مطالعه در فلسفه دین و دیدار با پیروان ادیان دیگر ذهنیتش تغییر یافت، به طوری كه اندیشههای كثرتگرایانه و الهیات آزادمنشانه وی موجی از مناقشهها و بحثها را برانگیخته است.
هیك در ابتدا مدتی در ادینبورگ و سپس در آكسفورد اقامت داشت. در این هنگام بود كه جنگ جهانی دوم درگرفت و او با رها كردن درس و بحث به جرگه معترضان این فاجعه پیوست. در سال ۱۹۵۳ به كسوت كشیشان پرسبیتری درآمد. پس از آن به سمت استادی در دانشگاه كورنل و پرینستون امریكا منصوب شد. مدت پانزده سال نیز كرسی فلسفه دین در دانشگاه بیرمنگام انگلیس را در دست داشت. وی تاكنون سخنرانیهای زیادی در سطح جهان انجام داده و كتابها و مقالات زیادی در باب فلسفه دین، كثرتگرایی دینی، معنای حیات، گفتوگوی ادیان، اخلاق جهانی، رهایی و رستگاری و… نگاشته است.
● كتابهای او
▪ «خداوند نامهای بیشمار دارد» (۱۹۸۰)
▪ «شر و خدای عشق» (۱۹۸۵)
▪ «خوانشهای كلاسیك و معاصر در فلسفه دین» (۱۹۸۹)
▪ «فلسفه دین» (۱۹۸۹)
▪ «تفسیری از ادیان» (۱۹۸۹)
▪ «خدا و جهان ادیان» (۱۹۹۳)
▪ «بعد پنجم» (۱۹۹۹)
▪ «استعاره خداوند متجسد» (۱۹۹۳)
▪ گفتوگوهایی در فلسفه دین (۲۰۰۱)
▪ «جان هیك، یك زندگینامه خودنوشته» (۲۰۰۳).
هیك كه شاخصترین نظریهپرداز كثرتگرایی دینی و بسترساز گفتوگوی میان ادیان در غرب است، در ابتدا یك مسیحی از نوع اونجیلی و بنیادگرا بود و حقانیت را تنها از آن مسیحیت میدانست. اما بعدها چنان دستخوش تغییر شد كه از آن به نوگروی دینی به مسیحیت نام میبرند. در بیرمنگام بود كه با ورود به عرصه مطالعات فلسفی و برخورد با جماعاتی از هندو، سیك و مسلمان و تأمل در باورهای آنها به این نكته آگاهی یافت كه ادیان دیگر نیز بهرههایی از حقیقت بردهاند. از این رهگذر این پرسش فلسفی در ذهن او نقش بست كه چگونه میتوان حقانیت برابر همه ادیان را پذیرفت؟ در كتاب «خداوند نامهای بیشمار دارد» به این پرسش چنین پاسخ میدهد: «… حضور گاه به گاه در مسجد، كنیسه، معبد و … آشكار میسازد كه آن چیزی در آنها رخ میدهد كه در كلیسای مسیحی». این چرخش با نگارش كتاب «خداوند و جهان ادیان» كامل میشود. در این كتاب مینویسد: «… باید به ادیان جهان چونان پاسخهای متعدد انسان به واقعیت الهی نگریست.» اما كاملترین پیشرفت این دیدگاه را میتوان در كتاب «تفسیری از دین» جایی كه مینویسد: «… دین یعنی فهم جهان همراه با شیوه مناسب زندگی مطابق با آن كه مستلزم اشارهای فراتر از جهان طبیعی به خدا، خدایان، وجود مطلق یا نظم و یا فرآیندی متعالی است.» مشاهده كرد كه ادیانی مانند بودایی را كه در ظاهر به وجودی متعالی نظر دارند و یا هندویسم را كه آیینی غیروحدانی است، لحاظ میدارد.
هیك معتقد است كه ادیان دورههای تاریخی متفاوت، مفاهیم گوناگونی را در رابطه با امر مطلق و حقیقی پدید آوردهاند. از این رو ادیان در جوامع و فرهنگهای مختلف و برحسب نیازهای متنوع رشد كردهاند. در خصوص درجهبندی ادیان نیز با وجود آنكه نمیتوان اعتقاد داشت كه همه آنها در یك سطح برابر از ارزش و اعتبار هستند، هیچكس هم قادر به درجهبندی آنها نیست. حال این سؤال پیش میآید كه از نظر الهیاتی این نكته چگونه قابل فهم است كه ادیان متفاوتی با اعتقادات گوناگون وجود دارند. این امر وقتی حادتر میشود كه بدانیم ادیان بیانكننده مسائل متضاد و گاه متناقض هستند. در این باره هیك معتقد است از آنجا كه خداوند و یا امر مطلق، نامتناهی و فراسوی فهم ماست، اگر بخواهیم او را توصیف كنیم، تصویری جزئی و محدود را توصیف كردهایم كه دیگر خداوند نیست. از سوی دیگر وقتی به نیایشها و سنتهای دینی متفاوت نظر میكنیم، نوعی همپوشانی بین آنها میبینیم. لذا میتوانیم بگوییم روایات متعدد از واقعیت الهی درست هستند، بهرغم اینكه همه آنها در تمثیلها و قیاسهای ناقص بیان شدهاند و هیچكدام حقیقت كامل نیستند. هر مفهومی از خداوند و یا وجود متعالی معتبر نیست بلكه تنها مفهومی كه از تجربه وحیانی و از طریق سنت بزرگ عبادی آزموده شود و ایمان انسان را در طول سدههای متوالی استمرار بخشد، به طور محتمل مواجهه اصیل با واقعیت الوهی را بازمینماید. از این رو فلسفه دین هیك بر مبنای اصل حقیقتمحوری استوار است. به نظر وی فلسفه وجودی همه ادیان فرارفتن از خودمحوری به سوی حقیقتمحوری است. هر دینی كه معتقدان خود را به این حقیقت رهنمون سازد، از حقانیت برخوردار است.
اما فرضیه كثرتگرایی هیك باید بتواند توضیح دهد كه چگونه سنتهای دینی گوناگون میتوانند ادعاهای حقانیت متضاد داشته باشند و در همان حال تجلی اصیل آن واقعیت متعالی هم باشند. كثرتگرایی هیك، كه ریشه در واقعگرایی انتقادی وی دارد، بر چهار اصل: همه انسانها ذاتاً دینی هستند، باورهای دینی متنوعند، اعتقادات دینی وهمی و خیالی نیستند و سنتهای دینی در زندگی پیروانشان تغییر مثبت ایجاد میكنند، استوار است. در خصوص این اصل كه باورهای دینی از جنس توهم نیستند دیدگاه هیك در نقطه مقابل دو رهیافت طبیعتگرایی و مطلقگرایی قرار دارد. از دیدگاه طبیعتگرایان همه گزارههای دینی در باب واقعیت غایی نادرستند. مطلقگرایان نیز میگویند یك سامانه دینی حقیقی وجود دارد و دیگر ادیان غیرحقیقی هستند. هیك در برابر طبیعتگرایان و مطلقگرایان ادیان را شیوههای مختلف تجربه، دریافت و زیست در ارتباط پویا با واقعیت الوهی كه فراتر از ذهن آدمی است، میداند. بر این اساس هسته اصلی فرضیه كثرتگرایی دینی هیك بیان این نكته است كه واقعیت غایی بنیان همه تجربههای دینی است.
منبع : موسسه گفتگوی ادیان
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
حسین امیرعبداللهیان سازمان همکاری اسلامی بنگلادش دولت انتخابات گامبیا حجاب مجلس شورای اسلامی جنگ دولت سیزدهم مجلس افغانستان
تهران سیل شهرداری تهران هواشناسی بارندگی سازمان هواشناسی باران یسنا فضای مجازی آتش سوزی هلال احمر سامانه بارشی
سلامت یارانه هوش مصنوعی خودرو قیمت خودرو قیمت دلار تورم قیمت طلا مسکن دلار بازار خودرو بانک مرکزی
تلویزیون دفاع مقدس صدا و سیما مهران غفوریان موسیقی صداوسیما سریال سینمای ایران سازمان صدا و سیما
اینترنت
غزه رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا ترکیه امیرعبداللهیان اوکراین انگلیس نوار غزه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس رئال مادرید استقلال سپاهان لیگ برتر باشگاه پرسپولیس بازی بارسلونا باشگاه استقلال علی خطیر جواد نکونام
اینستاگرام اپل ناسا عکاسی تبلیغات گوگل کولر
کبد چرب