شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نقادی، عیار هنروران و بی هنران


نقادی، عیار هنروران و بی هنران
امروزه نقد و نقادی در جوامع رو به رشد و خصوصاً در حوزه های فرهنگی و هنری از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به طوری كه شناخت جامعه از یك اثر هنری و موفقیت یا عدم موفقیت اثر یا خالق اثر، رابطه نزدیكی با نگاه نقادان آن جامعه پیدا كرده است.
رمز ماندگاری بسیاری از آثار ادبی، فرهنگی و هنری وامدار نگاه تیزبینانه و هوشیارانه نقادانی است كه سال ها پس از خلق اثر یا خالق آن به تجزیه و تحلیل آن پرداخته و جهان بینی و تفكرات نهفته در متن یا ورای متن را برای نسل های آینده رمزگشایی و موشكافی می كنند.
شاید اگر نقادان نمی بودند، امروزه بسیاری از آثار ماندگار نویسندگانی چون «سوفوكل» ، «شكسپیر» ، «مولیر» و «چخوف» برای اعصارگذشته چندان رمزگشایی نشده بود واین آثار تنها به عنوان آثاری هنری و به دور از نگاه یك شاهكار هنری مورد توجه قرار می گرفت.
به عقیده صاحب نظران، نقد، سعی و مجاهده ای عاری از شائبه اغراض و منافع شخصی برای ارائه بهترین چیزی كه در اندیشه انسان می گنجد، است. اما هیچ منتقدی از حب و بغض و میل و هوی و هوس به كلی خالی و به كنار نیست، از این رو چه بسا كه منتقد در نقد خود به گزافه گویی و تعصب اقدام كند و نیك و بد را به میزان دیگری بسنجد، چنانكه اگر خود شناخت كافی از اثر مورد نقد نداشته باشد و شور و شوق و جذبه و الهام اثر را درك نكند و بهای واقعی نبوغ و قریحه خالق اثر را نشناسد و معانی را نداند در نقد خود ارزش های واقعی اثر را ناچیز و اندك بشمارد. هرچند پیش از این فلاسفه ای چون سقراط، افلاطون و ارسطو در حوزه نقد نظریه های بسیار باارزشی در باب ادبیات، شعر و درام ارائه كردند اما نقد در حوزه عملی در جهان امروزی از قدمت چندانی برخوردار نیست. شاید قدیمی ترین كتاب در باب نقد نظری در حوزه شعر و شاعری كتاب بوطیقا یا فن شعر ارسطو باشد. اما تاریخ نقد ادبی و هنری با تعاریف علمی امروزی در جهان به ۴۰۰سال پیش برمی گردد در این حوزه افرادی چون دیوید بیچز، رامان سلدن، ژان ایو تادیه، رولان بارت و لوسین گولدمن از نام و آوازه ای جهانی برخوردارند.
در تاریخ ادبیات ایران برای نخستین بار از حدود یكصد سال پیش نقدهایی در خصوص آثار شاعران و نویسندگان نوشته شد. اما با تمامی این تفاسیر حوزه ادبیات، فرهنگ و هنر كشور از گذشته تاكنون همواره از وجود منتقدانی تیزهوش كه با دقت نظر به كنكاش آثار ادبی و هنری بپردازند رنج برده است. كلمه نقد در لغت به معنی بهترین شیوه انتخاب كردن و یعنی نظر كردن در جزییات یك اثر تا سره از ناسره باز شناخته شود.
این كلمه از دیرباز در زبان فارسی و تازی به همین معنی به كار رفته است كه محاسن و معایب اثر هنری و خصوصاً كلام را باز شناسد چنان كه مترادف آن در زبان انگلیسی criticism است كه امروزه در ادب اروپایی نیز به معنی رأی زدن و داوری كردن نیز به كار می رود. نقد در اصل به معنی رأی زدن و داوری كردن است و شك نیست كه رأی زدن و داوری كردن درباره امور و شناخت سره از ناسره مستلزم معرفت درست و دقیق در خصوص آن اثر است.
انتقاد، به یك تعبیر عبارت است از آن كه اصول و قواعدی را كه نزد ذوق سلیم پذیرفته شده است در شناسایی اثر هنری به مثابه ملاك و میزان قطعی به كار برند.
ادیبان بنا به خصلت بی نظری كه نقد دارد مفهومی وسیعتر و تعریفی جامع تر برای آن قائل شده اند كه به شناخت اثر ادبی از روی آگاهی، خبرگی و بصیرت تعریف شده است.
در كتاب نقد ادبی مرحوم دكتر عبدالحسین زرین كوب نقد عبارت است از شناخت ارزش و بهای ادبی و شرح و تفسیر آن به نحوی كه معلوم شود نیك و بد آن اثر چیست و منشا آن نیكی و بدی كدام است.
اما غایت و فایده نقد تنها آن نیست كه نیك و بد اثر هنری را بشناسیم بلكه گذشته از شناخت نیك و بد آثار به این نكته هم باید توجه داشت كه قواعد و اصول یا علل و اسبابی كه سبب شده، اثری درجه قبولی بگیرد و یا داغ رد بر پیشانی آن گذاشته شود تا حد ممكن مشخص شود. منتقدان وظیفه دارند كه زیبایی ها و زشتی های یك اثر هنری را بشناسند و به دیگران هم معرفی كنند.
اگر منتقدی فاقد ذوق سلیم باشد نخواهد توانست لطافت و محاسن اثر هنری را درك كند و چه بسا كه معایب و نقایص را هم نتواند بشناسد. منتقد باید احساسی قوی داشته تا تناسب ها و هماهنگی ها را چنان كه هست و باید باشد درك كند و در هر كجا كه ناهماهنگی و بی تناسبی دیده می شود آن را دریابد و به دیگران هم نشان دهد. از جمله محاسن نقد، همان بس كه اگر انتقاد در میان نباشد ارزش واقعی آثار هنری و ادبی معلوم نخواهد شد. اگرخط سیر ذوق و هنر در زمان معین نشود، به تدریج ادب و هنر جامعه گرفتار وقفه و ركود می شود و در پیچ و خم كوره راه تقلید فرو می ماند. اگر در این مكاره بازاری كه گزافه گویان دكان هنر گشوده و كالای كم ارج و بی بهای خود را به جویندگان هنر عرضه می دارند، نقادان هوشیار و هنرمند نباشند بی هنران یاوه سرای خرمهره فروش، كالای خود را به جای جواهر ثمین به دوستداران هنر قالب می كنند و زرمغشوش ناسره خویش را به چالاكی و قلابی زرپاك و ناب تمام عیار عرضه می كنند. برای اینكه بتوان در باب اثر هنری به درستی قضاوت كرد لازم نیست كه بتوان مانند هنرمند یا بهتر از او اثری هنری یا ادبی خلق كرد. در نقد هر اثر هنری به این نكته توجه می شود كه آن نقد در بالا بردن سطح فهم و درك جامعه در نگاه به اثر هنری چقدر مؤثر بوده است.
لازمه قضاوت درباره هر اثر هنری و ادبی معرفت و شناخت نقاد از خالق اثر كالای تولید شده و مخاطبان آن اثر هنری است. بی آن كه انسان شاعر، نویسنده و یا هنرمندی بزرگ باشد می تواند منتقدی بصیر و دانا تلقی شود. در هر نقد به وجوه مختلف ذوقی، اخلاقی، اجتماعی، هنری، فرهنگی، ادبی جامعه شناختی و روانشناختی توجه می شود. نقادان از تحلیل امور جزیی به احكام كلی می رسند تا از این طریق محاسن و معایب اثر هنری به درستی و خوبی باز شناخته شود. شاعران و نویسندگان با الفاظ، موسیقی دانان با آوا، الحان و اصوات و هنرمندان با اثر هنری مقصود و افكار خود را به مخاطبان القا می كنند.
این در حالی است كه منتقد هنری تربیت یافته ذوق، هنر و ادبیاتی است كه بهتر از هر كس دیگری حتی بهتر از خود خالق اثر می تواند آن را تحلیل و تفسیر كند.در نقد هر اثر هنری موازین و اصولی هست كه از آنها می توان احكامی نسبی استنباط كرد كه اگر به استناد آن موازین و اصول نتوان درباره شاهكاری عظیم چون شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه قضاوت قطعی كرد، اما می توان از لطایف و دقایق آن اثر سخن به میان آورد و آنها را كشف و ادراك كرد و به دیگران هم آموخت.
هدف منتقد این نیست كه چیز تازه ای به وجود بیاورد بلكه می خواهد چیزی را كه وجود دارد تحلیل و توصیف كند و عناصر و اجزای آن را بشناسد و معلوم كند كه ارتباط بین عناصر و اجزای یاد شده با امور و عوامل دیگر از قبیل دین، محیط، جامعه، فرهنگ، هنر و ذوق آدمی چگونه و از چه قرار است.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید