جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


وزیری خالق نواهای ماندگار


وزیری خالق نواهای ماندگار
تبارشناسی آثار ضبط شده استاد علینقی وزیری در قرب و بعد موسیقی زمانه خود، در مقطع ده ساله ۱۳۰۳ تا ،۱۳۱۳ یعنی از زمستان ۱۳۰۲ و بازگشت از فرنگ به تهران و تأسیس مدرسه عالی موسیقی تا بركناری از همه امور اجرایی و اداری مربوط به موسیقی و خانه نشینی و دوری ۴۵ ساله از مناصب اجرایی موسیقی كشور كه البته بیشتر به مشاغل و مطالعات دانشگاهی گذشت. به گفته خود استاد، این مقطع ده ساله، پركارترین دوره زندگی او از لحاظ خلق آثار بسیار بوده است.
درواقع، ما ضبط صفحات استاد وزیری را مدیون یك اتفاق نامبارك در زندگی او هستیم: آتش گرفتن سینمای صنعتی برای بانوان و كلوب موسیقی او در سال ۱۳۰۷ و اقدام به ضبط صفحه برای جبران خسارت های مادی و پرداخت قرض ها.
فرصت من در این مقاله كم است و بالطبع نمی توانم بیش از یك برش كوتاه از زندگی هنری بزرگترین شخصیت تجددخواه موسیقی ایرانی را نقد كنم.
پس، صفحه قطعه دخترك ژولیده، صفحه بداهه نوازی و رنگ ناز، دوستداران موسیقی ایرانی با این قطعات آشنا هستند، دوقطعه انتخابی برای اركستر و دیگری قطعه دلتنگ است كه با صدای شادروان غلامحسین بنان شنیده ایم.
در این گفتار آثار وزیری را به سه دسته تقسیم كرده ام. نسبت به دوری و نزدیكی آنها با سبك و سیاق موسیقی زمانه خود، رسم و سیاقی كه ما امروزه درست یا نادرست، از آن به عنوان «سنت» اصطلاح می كنیم و آن را پذیرفته ایم و به كار می برم. اصطلاحی نه چندان دقیق كه البته در زمان وزیری رایج نبود و كسی موسیقی قدما را با این برچسب نمی شناخت. درواقع، با ظهور موسیقی وزیری و شاگردان او بود كه چهل سال بعد، در اوایل دهه ،۱۳۶۰ این اصطلاح و تعابیر حواشی آن شكل گرفت و دستمایه گفتار و رفتار عده ای از موسیقی نوازان شد.
دخترك ژولیده در مایه چهارگاه است. چهارگاه را غالباً از مایه دو می نوازند و راحت تر است ولی به قول شاگرد وزیری، زنده نام روح الله خالقی، او همیشه در پی كارها و راه های مشكل تر بود و دوست داشت بر مشكلات چیره شود.
شروع قطعه، گردش ملودیك شبیه ردیف را دارد. لازم به توضیح است كه در زمان وزیری، تلقی از ردیف به گونه ای كه در زمان ماست نبود. آنها ردیف را بیشتر مجموعه ای برای مشق می دانستند نه برای نواختن روی صحنه و یا احیاناً ضبط در صفحه. در آن زمان، بیش از مقید بودن به ردیف، مقید بودن به حضور در فضایی ایرانی و آشنا مهم بود.
دخترك ژولیده از فضای درآمد شروع می شود و بر فضای مخالف می رود. آنچه كه در این قطعه بیش از هر چیز جلب نظر می كند، سؤال و جواب ها و یا گفت وگوی درونی زیبایی است كه بین جملات جریان دارد. ابداع خاص او، در انتقال این سؤال و جواب ها به اكتاوهای مختلف است، طوری كه سؤال و جواب ها در یك اكتاو معین و یكنواخت شنیده شود بلكه در اكتاوهای مختلف و زیرو بم ایجاد تنوع كند.
بخشی از این خصوصیات به اجرای خاص او در صفحه قدیمی برمی گردد. بی تردید بدون در نظر گرفتن مختصات آهنگسازی وزیری، تأثیر و دخالت جنبه های فردی نوازنده نیز در كیفیت اجرای این قطعه مؤثر است. هرگاه اجرای او را با اجرای نوازندگان چیره دستی مانند هوشنگ ظریف، محمدرضا لطفی و این اواخر كیوان ساكت مقایسه كنیم، متوجه این تفاوت می شویم. در اجرای وزیری، به تبع تأثیرپذیری ناخودآگاه از موسیقی زمانه خود، ردپای آوازهای قدیمی با مثال طاهرزاده و صورتی تغییر یافته از قالب رنگ های قدیمی را می توانیم بشنویم. قطعه دخترك ژولیده، درواقع با تغییر آكنت ها، می تواند به یك رنگ زیبای قدیمی تبدیل شود.
همچنین با تغییرتمپو، می توان مقدار ریزها را كم یا زیاد كرد. به طور طبیعی در تمپوی آرام تر امكان ریززدن زیادتر است. در اجراهای لطفی، ظریف و ساكت، نحوه فرود و خاتمه قطعه متفاوت است. در اجرای وزیری، تأكید روی نت های دوبل و حتی بیشتر مشخص است. درست مانند این كه بخواهد با پیانو آكورد بگیرد.
دخترك ژولیده را می توان از قطعات به اصطلاح میانه در این بحث دانست.
قطعه ای كه هم با موسیقی قدمایی عصر میرزا حسینقلی فاصله دارد و هم تداعی موسیقی غربی را نمی كند. اثری است مدرن و در عین حال با روحیه ایرانی كه بعضی شگردها و افكت های آن، نمودار مهر و امضای موسیقایی علینقی وزیری است. تأثیرگذاری او را می توان در نغمه پردازی های صبا و تارنوازی های مرس معروفی و علی اكبر شهنازی، نشانه شناسی كرد.
در بداهه نوازی چهرگاه، آزادی از قیدها و دستور زبان قالبی ردیف، مشهودتر است. شروع اجرا با نت ریز ممتد است كه در ردیف مرسوم نیست. ریز در ردیف نوازی، حد فاصل اجرای یك نت با اجرای یك نت دیگر است به اضافه یك مضراب تك در ابتدای هركدام از آنها درحالی كه اجرای وزیری نوعی ذهنیت اركسترنویسی و كاراكتر آرشه ای شنیده می شود. گویی بداهه نوازی چهارگاه قطعه ای برای اركستر و تار بود، كه در این جا تار، نقش خود و اركستر را با هم عهده گرفته است و یا شاید نوازنده هنگام نواختن، تجسمی از یك قطعه اركستری همراه تار تنها داشته است.
غیر از این جلوه های آرشه ای، تم های ردیف به صورت تكنیك های مضرابی خودش را نشان می دهد. به ویژه در تم «نغمه» كه در واقع همان نغمه مغلوب است كه اشتباهی بعضی ها مخالف می گویند. فقط در ردیف های میرزا حسینقلی و مفخم پایان است كه صورت اصلی و نام این گوشه را درست نوشته اند. زیرا در ردیف، نغمه بعد از مغلوب است كه نواخته می شود، ولی در زمینه گوشه مخالف است. در ردیف میرزاحسینقلی به آن مخالف گفته می شود.
تأثیر این ذهنیت بداهه نوازی را در مكتبی متفاوت و با تكنیك بسیار متفاوت، می توان در اجراهای آزاد و خلاقه استادی مانندجلیل شهناز مشاهده كرد و شنید كه از یك ذهنیت اركستری توأم با ذهنیت سولیستی پیروی می كند. استاد شهناز در گفت وگویی با دوستان سخنران این جلسه، از خلاقیت های استاد وریزی با تحسین یاد كرده و نشان می دهد كه با شیوه كار استاد وزیری به خوبی آشنایی دارد و حتی زمانی، قطعات او را با چیره دستی می نواخته است. صفحه بداهه نوازی چهارگاه نیز از آثار میانه وزیری است ولی جنبه مدرن آن بیش از دخترك ژولیده است.
در مقابل، رنگ ناز یكی از آثار كاملاً ملموس و متعارف با رسم و راه موسیقی زمانه وزیری است. موسیقی ای كه وزیری، بخش عمده ای از آن را بازاری می نامید و حتی بنا به نوشته روح الله خالقی، وقتی می خواست صفحه ضبط كند تعدادی از این قطعات ساخت و گفت این هم قطعات بازاری، درحالی كه سطح این كارها از قطعات مشابه خود در آن زمان خیلی بالاتر است.
در رنگ ناز، از چهارگاه به رسم وزیری شروع می شود و از فضای درآمد به مویه می رود. این رسم نادری در آن عصر بوده و در موسیقی امروز نایاب است، زیرا گوشه مویه در آواز و دستگاه چهارگاه به نوعی مخالف خوانی می كند و به اصطلاح چرت شنونده را پاره می كند. فضایی تازه و ناگهانی است و زیبا از كار در آوردن آن در قطعه ای كه چهارگاه باشد، كار مشكلی است. در اصل، حسن و جمال این رنگ به همین ابداع آن در مویه است وگرنه كل رنگ ناز، یك تم یا كار مایه بیش نیست كه در فضاهای مختلف گردش می كند. شهرت این رنگ بین مردم به دلیل اشعار طنزآمیزی است كه زنده یاد استاد ابوالحسن صبا روی آن گذاشته و در فیلم موزیكال حسن كچل ساخته زنده یاد علی حاتمی به سال ۱۳۴۹ نیز خوانده شده است.
پس تا این جا، دخترك ژولیده را اثری میان حال با گرایش پنهان به موسیقی هنری عصر خود، بداهه نوازی چهارگاه را اجرایی میانه حال با گرایش به گریز از موسیقی آن عصر، و رنگ ناز را نمونه ای از موسیقی عصر خود با مهر و امضای وزیری شناختیم. استاد وزیری آثار دیگری هم دارد كه در آنها گرایش و حتی تقلید از تم ها، فضاها و جمله بندی موسیقی كلاسیك و موسیقی روز اروپایی واضح است، مانند حاضرباش و بندباز كه آشنای همگان است و بارها هم اجرا شده.
در آثار اركسترال استاد وزیری نیز با چنین گرایش هایی مواجه هستیم. نشانه شناسی كامل این گرایش ها با دسترسی كامل به آثار ضبط شده و نت نویسی شده او، میسر است. در این جا، جز به بررسی اجمالی یكی دو اثر نتوانیم رسید. گرایش فرنگی مآبی در آثار استاد وزیری در قطعاتی است كه امروزه شهرتی ندارد و نواخته نمی شود. مانند رنگ گنجشك و رقص امواج و پانتومیم دزدی و ... و آهنگ های اپرت گلرخ. این آثار از لحاظ ملودیك كمابیش بی سروسامان هستند وبیشتر آنها را می توان اتودهایی برای پرورش طبع شخص آهنگساز دانست. در عوض آثار بسیار دلنشین و ماندگاری از استاد وزیری به یادگار مانده كه بعضی در انطباق كامل با رسم و روش موسیقی زمانه خود است: مانند «بسته دام»، در مایه دشتی، در كنار گلزار در مایه افشاری، بعضی دیگر در حال وهوای میانه است. یعنی فضای ایرانی را كاملاً دارد، ولی جمله بندی های آن از ردیف می آید، نه از آهنگ های بومی مناطق ایران و نه از قطعات مرسوم موزیك اروپایی در آن زمان، بلكه حاصل طبع خلاق و آفرینشگر استاد وزیری است. آثاری مانند رنگ دشتی، تصنیف آمدی وه كه چه مشتاق و پریشان بودم با صدای بنان (كلام سعدی) و قطعه كاروان. روشن است كه سطح هنری تمام این قطعات كه در دوران های مختلف زندگی او نوشته شده اند با یكدیگر متفاوت است.
در این جا یكی از صفحات دوره پلیفون ایشان را می شنویم. پیش درآمد و رنگ سه گاه با اجرای اركستر مدرسه عالی موسیقی و همراهی ویولون استاد ابوالحسن صبا و تار استاد كیفیت ضبط این صفحات نسبت به آثار ماقبل خود مطلوب تر است. پیش درآمد سه گاه و رنگ بعد از آن، كه البته از لحاظ جمله بندی و قالب شبیه پیش درآمدها و رنگ های مرسوم آن زمان نیست و مهر وزیری را دارد. پیش درآمد از وزن سه چهارم شروع می شود و در فضای درآمد، زابل. مخالف و فرود می چرخد. فرود آن بسیار زیباست و حكایت از ذوق آهنگساز دارد. وزیری، تمپوی رنگ را عملاً كند برگرفته تا فضای متفاوتی را ارائه كند. گویا از شبیه شدن به موسیقی بازاری(اصطلاح خودش) اكراه داشته است. این اثر، از كارهای دلنشین وزیری است ولی قابلیت ماندگاری نداشته است.
قطعه دیدار تو، اثری است كه الگوبرداری موفق و الگوبرداری ناموفق از موسیقی كلاسیك غربی، به تناوب در آن شنیده می شود. آهنگساز در نوشتن نغمه ای به وزن والس و با شعر سعدی، موفق است و موسیقی او در گوش می نشیند و از خاطر نمی رود. ولی هنگام آوازنویسی، وقتی به شعر می رسد ... «هرگز اندیشه نكردم كه كمندت به من افتد...» با همه وسواس و دقت بنان در اجرای درست اثر، عملاً شاهد تكه پاره شدن كل اثر و از بین رفتن وحدت آن هستیم. تلاش های آهنگسازان نوگرای ما برای آوازنویسی و یا به قید و بند درآوردن آواز ایرانی، با دوری گرفتن عمدی از رسوم تشكیل دهنده آن، دلمشغولی آنها در دوره هایی از زندگی هنری شان بوده است. از علینقی وزیری تا حسین علیزاده، ولی این تلاشها، نسبت به تأثیر عمیق و قوی رسم و راه دیرین آوازخوانی، ماندگاری ای نداشته است. وقتی كه بنان این قطعه آواز نوشته شده را می خواند شعر قطعه قطعه می شود، جایی برای تحریر و غلت ... وجود ندارد، خواننده از وحدت بخشیدن به عناصر و اجرای شعر و موسیقی عاجز می ماند و بدتر از همه این كه این سكانس آوازی با سكانس تكرارشونده ماقبل و ما بعد خود، هیچ ربط درونی وبیرونی ندارد. قطعه دلتنگ را می توان بدون این تجربه ناموفق در «آواز نویسی» نیز شنید.
صحبت ها فشرده، نمونه ها كم ودور از حاشیه پردازی خواهد بود، اگر ایجاب كند. متن مفصل این بحث را به صورت مقاله تقدیم دوستداران هنر و شخصیت استاد وزیری خواهم كرد.
در این جا، هنر خلاق استاد وزیری را در دو جنبه جداگانه ولی همجوار، در نظر گرفته ایم: آثار برای تار تنها و آثار برای اركستر، این دو از همدیگر جدا نیستند. وزیری از تواناترین تارنوازان قرن ماست و طبیعی است كه كاراكتر تارنوازی را در جمله ها و نحوه بیان آثار اركستری او می توان حس كرد. از طرفی، بنیانگذار جریان نوین آهنگسازی در موسیقی معاصر ما نیز هست و باز هم طبیعی است كه در آثاری كه برای تار تنها نوشته و خود یا دیگران اجرا كرده اند، برش هایی از تفكر اركسترال را حس كرد. برش هایی كه در آن ها از تكنیك های مرسوم هنر تارنوازی اثری نیست و پنجه و مضراب نوازنده، نقشی را ایفا می كند كه انگار قرار است مجسم كننده كشش های بخش زهی یك اركستر بزرگ باشد. آشنایی استاد وزیری با ویولون را نیز نباید در این زمینه از خاطر برد.
در این بررسی سه اثر او برای تار و دو اثر برای اركستر، انتخاب شده است. عنوان تبارشناسی كه از جانب یكی از دوستان ـ و نه شخص سخنران ـ پیشنهاد شده، بیشتر یك عنوان استعاری است تا عبارت علمی و دقیق؛ و صرف شباهت ها نیز دلیل بر وجود تبار و زنجیره مشخص نتواند بود. این توضیح عرض شد تا برای كسانی كه به مفهوم علمی این عبارت یعنی تبارشناسی آشنا هستند، شبهه ای پیش نیاید.
سیدعلیرضا میر علینقی
منبع : روزنامه ایران