چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
مجله ویستا
قهرمانی با سه سال تاخیر

... بله، لیگ تمام شد و اكنون دیگر خیلی راحت میتوان گفت كه حق به حقدار رسید. درست حدس زدید. قهرمانی استقلال حقی بود كه به این تیم رسید و حتی میتوان گفت بیخودی این حق را دو سال از این تیم دریغ كردند. همان سال اولی كه قلعهنویی به استقلال آمد، نیز این تیم لیاقت قهرمانی را داشت، اما این عنوان از این تیم پرآوازه دریغ شد. نه، فكر بد نكنید. اصلا نمیخواهم پای «دستهای پشت پرده» و این مسائل را وسط بیاورم. اتفاقا این خود استقلال بود كه قهرمانی دوره سوم لیگ برتر را از خودش گرفت و در دوره چهارم هم همینگونه بود، اگر این تیم فقط یكی از بازیهایش با فولاد خوزستان را میبرد، براحتی عنوان قهرمانی مال این تیم بود. بهتر بگویم: این قلعهنویی و عدم تمركزش بود كه باعث از دست دادن قهرمانی در دو دوره گذشته شد. قلعهنویی و یارانش تجربه لازم را نداشتند و عناوین را براحتی از دست دادند. اما در دوره پنجم، این اتفاق نیفتاد و تیم آبی پایتخت به آنچه سزاوارش بود رسید.
اكنون كه ده روز از قهرمانی آبیها گذشته راحتتر میتوان این قهرمانی را به بررسی نشست. بله، استقلال شایستهترین تیم برای فتح جام بود كه لیگ را پرشكوه آغاز كرد و با چهارگل صباباتری را درهم كوبید و سپس با برد چهارگله مقابل برق به پایان رساند. در این میان، بازیهای باشكوهی چون دیدار رفت و برگشت با فجرسپاسی، دیدار رفت با پرسپولیس، سپاهان، سایپا، ذوبآهن و... این تیم را شایسته قهرمانی نشان میدهد.
البته امیر قلعهنویی، كه در سال سوم پرتجربهتر و مربیتر نشان داد (با اینكه لغزش مقابل ملوان و شموشك در صورت تمركز پاس مقابل ذوبآهن و سپاهان میتوانست سرنوشت سالیان قبل را برای آبیها تكرار كند) با مهرههایی كه در دستش بود، در ظاهر كار چندان سختی هم نداشت. طالبلو در خط دروازه، مهره قابل اعتماد و مطمئنی نشان داد كه حتی در پنالتیها هم شكستناپذیر است.
رحمتی هم جز بازی با سپاهان و بازی رفت با ملوان دروازهبان با صلابتی نشان داد و در روزهای نبود طالبلو خیال قلعهنویی را از آخرین منطقه تیمش راحت كرد. در خط دفاع، جز مثلث درخشان فكری، صادقی و قربانی كه تقریبا همیشه در اوج بودند (جز صادقی در اوایل نیمفصل دوم كه یا اخراج میشد یا پنالتی میداد) استقلال لطفی و ابراهیمی را داشت كه هرگاه به میدان آمدند، مهرههایی درخشان نشان دادند (نقطه اوج بازی آنها دیدار برگشت با ذوبآهن بود). در خط میانی، جباری یك ستاره بود و كاظمی یك كارگر وظیفهشناس و در اوج و در كنار آنها مجیدی، امیرآبادی، نیكبخت، منصوریان، طالبنسب و گیلائوری هركدام به زمین آمدند، مهرههایی قابل اتكا نشان دادند. خط حمله هم كه دیگر جای بحث ندارد. زوج عنایتی و سیاوش اكبرپور چنان هماهنگ و خوب بودند كه سخن گفتن از حضورشان، هر حرفی باشد، سخنی تكراری است. خب با این مهرهها آیا قرار نبود استقلال قهرمان شود و روزه چهارساله را افطار كند؟
اما پاس هم كه در روز آخر قهرمانی را به استقلال باخت، نه به همان اندازه، اما به هرحال تیم شایستهیی بود و حتی میتوان گفت شایستهترین تیم برای نایبقهرمانی همین تیم بود كه رقابتشان تا روز آخر با استقلال برای قهرمانی یك لیگ باشكوه را شكل داد. این رقابت در دوره سوم لیگ برتر هم روزهای درخشان لیگ را شكل داده بود. پاس اكنون در غیاب پرسپولیس، كه چند سالی است از قامت مدعیان دور شده قطب اصلی فوتبال در كنار استقلال است و در سالهای اخیر، رقابت این دو تیم بسیار بیشتر از رقابت استقلال و پرسپولیس به چشم آمده است (دو دوره از سه دوره اخیر لیگ برتر، این دو تیم رقابتی پایاپای را برای قهرمانی داشتند و در این سالها پرسپولیس به مقامهای پنجم، چهارم و نهم رسیده است).
امسال هم پاس، مثل استقلال، زیباترین بازیها را به نمایش گذاشت. اغراق نیست اگر بگوییم دیدارهای این دو تیم در لیگ برتر امسال از سطح فوتبال ایران بالاتر بود و پاس هم بازیهای باشكوهی چون دیدار با استقلال، سایپا و صباباتری به نمایش گذاشت. «مصطفی دنیزلی» كه از جمله مربیترین مربیان شاغل در لیگ برتر بود، تیمی ساخته بود به تمام معنا «تیم»، كه جدا شدن ستارهیی چون «نكونام» و مصدومیت «ترائوره» هم تاؤیری در روند آن تیم نگذاشت و این از مسائلی است كه نقش دنیزلی را در این تیم برجستهتر میكند. البته از حق نگذریم دنیزلی مهرههای مناسبی هم داشت. رودباریان در خط دروازه از مطمئنترین دروازهبانان لیگ بود، كه البته متاسفانه در هفتههای پایانی بسیار لرزان نشان داد. بازیكنانی چون «نصرتی»، «شیرزاد»، «احمدكاظم»، «منیعی»، «جمشیدی»، «شكوری»، «برهانی»، «همدانی» و... هم هركدام ستارههایی هستند كه هر تیمی آرزوی داشتن آنها را دارد و بیراه نیست اگر پاس با این ستارهها، حمایت رسانهیی وحشتناك و حرفهیی كه حتی امسال هم نزدیك بود قهرمانی را از استقلال بگیرد و امكانات وسیع مالی و سختافزاری جزو مدعیان قهرمانی باشد. درست عكس «سایپا» كه اول امسال كسی حساب چندانی روی این تیم باز نكرده بود...
«سایپا» فصل را ناامید شروع كرد. این تیم كه سال گذشته با كمك ذوالفقارنسب در روزهای آخر از سقوط نجات پیدا كرده بود، اول فصل امسال هم تیمی نشان داد كه برای سقوط نكردن بسته شده است. تركیب تیم جز این را نشان نمیداد. اما ذوالفقارنسب چنان با این تیم خوب كار كرد كه این تیم جزو مدعیان قهرمانی شد. سایپا، ستاره چندانی نداشت (حتی مومنزاده و یزدانی هم اوایل فصل مصدوم شدند) و فقط و فقط این كار گروهی سایپا بود كه این تیم را جزو مدعیان قهرمانی قرار داده بود. به نظر میرسد كه مشكل ذوالفقارنسب هم همین بود. این مربی دانا چنان خوب كار كرد و چنان توقعات را بالا برد كه وقتی دو هفته مانده به پایان مسابقات این تیم قهرمانی را از دست داد، سریع حكم اخراجش را دستش دادند. این، حقیقتا تقصیر ذوالفقارنسب بود، چه او با تیمی كه ابزارش را نداشت مدعی قهرمانی شده بود و این، از منظری سزاوارانه نیست. او بالاتر از حد تیمش پریده بود و مدیران تیم هم با درك این نكته پروبالش را چیدند.
صباباتری هم بالاتر از انتظار نشان داد. پس از آن آغاز فاجعهبار با «مجید جلالی» (که در قندی هم فاجعهبار به بار آورد) و خوردن تقریبا چهار گل در هر بازی، مدیران صبا، فرمان تیم را دست «ضیایی» دادند. انتخابی كه نمیشد چندان امیدی به آن داشت. حقیقت این است كه ضیایی چندان هم مربی كارنامهداری نبود و سپردن تیمی پرستاره به او كار چندان درستی به نظر نمیرسید. اما «ضیایی» حداقل امسال ؤابت كرد كه ابزار بزرگی را دارد و با آوردن تیمش به رتبه چهارم كار بزرگی به انجام رساند. «صبا» البته تیمی پرستاره بود كه از همان ابتدای فصل هم میشد چنین رتبهیی را برایش پیشبینی كرد. تیمی كه بازیكنانی چون «بختیاریزاده»، «نوازی»، «دایی»، «گلمحمدی»، «اكبری»، «دقیقی» و... را دارد آیا قرار گرفتنش در رتبه چهارم باید یك مساله غیرقابل پیشبینی باشد؟
اما ابومسلم، كارش غیرقابل پیشبینی بود. ابومسلم امسال نه مهرههای درخشانی داشت و نه شانسی برای بالانشینی. دو ستاره سال گذشته این تیم، جباری و فضلی به استقلال تهران و اهواز رفته بودند و جز آندرانیك تیموریان و بادامكی، این تیم ستاره قابل اتكای دیگری نداشت. نكته اما این بود كه ابتدای فصل میثاقیان وعده داد این تیم در شش رتبه بالایی جدول خواهد نشست كه خیلیها به این ادعا خندیدند. شروع این تیم هم این خندههای كنایهآمیز را بیشتر كرد.در پایان نیم فصل اول، ابومسلم با پانزده امتیاز از پانزده بازی در رتبه چهاردهم، كنار شهید قندی نشسته بود. اما میثاقیان از باورش دست برنداشت و با ساختن تیمی منسجم، ابومسلم را به بالاترین رتبه تاریخش در لیگ كشور رساند. ابومسلم به معنای واقعی یك تیم بود كه فوتبال را با شور و با دل بازی میكرد و مجال چندانی به حریفان نمیداد. این مساله، اگر چه در نیم فصل دوم باعث كسب سی و یك امتیاز برای این تیم شد (در جدول نیم فصل دوم ابومسلم در رتبه دوم نشست)، اما در نیم فصل اول هم شور بازی این تیم را نمیتوان انكار كرد. این تیم در اوایل فصل هم خوب بازی میكرد، اما مشكلش گل زدن بود كه در نیم فصل دوم حل شد. حالا یك افسوس بزرگ برای ابومسلمیها باقی مانده. اگر این تیم در اول فصل هم مثل اواخر فصل امتیاز به دست میآورد، قطعا جایگاهش در میان سه تیم اول كشور بود...
ذوبآهن، در پایان فصل در رتبه ششم نشست. رتبهیی كه پایینتر از حق واقعی این تیم است. حقیقت این است كه ذوب آهن به نسبت جایگاهش فوتبال بهتری را به نمایش میگذارد. نكته منفی این تیم، نداشتن شخصیت لازم برای بالانشینی است، وگرنه در دیدارهای رودررو، این تیم در مقابل بزرگان، هیچگاه كم نمیآورد. بازی برگشت این تیم با پاس، استقلال و پیروزی نشان دهنده روحیه این تیم در دیدارهای بزرگ است، اما حیف كه كادرمربیان این تیم هیچگاه نخواستهاند و نتوانستهاند این پندار را نزد یارانشان ایجاد كنند كه آنها هم میتوانند یك قهرمان باشند و این نقطه ضعف بزرگ این تیم است كه با بازیكنانی چون «ساجدی»، «رجب زاده»، «استراتولات»، «فاطمی»، «شفیعی»، «عزیززاده»، «بهادرانی» و... از لحاظ مهره به نسبت تیمهای دیگر، اگر بهتر نباشد بدتر هم نیست.
اوضاع دیگر تیم اصفهانی، اما كاملا متفاوت است. سپاهان امسال مهره های چندانی نداشت و بیشتر با تكیه كردن به جوانان وارد كارزار مسابقات شده بود. تیم، در حد انتظار نتیجه گرفت، اما آنچه بیشتر از نتیجه گرفتن اهمیت داشت و دارد سطح بازی این تیم است كه فراتر از انتظار بود. سپاهان بازیهای زیبایی به نمایش گذاشت، و فقط و فقط نتیجهگیری نامناسب این تیم را به نسبت سالهای قبل (دو سه سال گذشته) میتوان به كم تجربگی یاران اصلی این تیم نسبت داد. با بازیهایی كه از سپاهان در این فصل دیدیم، واقعا بیانصافی است كه مدیران سپاهان بخواهند تاوارش را از دست بدهند.
«فولاد» اما امسال فاجعه بود. بله، این تیم در میانه جدول جای گرفته؛ اما از نظر سطح بازی، این تیم كه قهرمان سال گذشته هم بود و همه امید فراوانی به این تیم داشتند در حد تیمهای ته جدولی بازی كرد. این درست است كه این تیم امسال از داشتن زمین محروم بود و همیشه به عنوان میهمان بازی میكرد، اما در همین حالت هم پذیرفتن هفت گل و پنج گل و چهار گل برای تیمی كه قهرمان سال گذشته بوده و دروازهبانش، دروازهبان اصلی تیم ملی است، جز شرمساری باقی نمیگذارد. فولاد و خط دفاعش امسال به هیچ تیمی «نه» نگفتند، چه در ایران و چه در آسیا، و این پایان تیمی بود كه سال گذشته با بازیهای زیبایش امید موفقیت یك تیم ایرانی در بازیهای آسیایی را یك بار دیگر زنده كرده بود.
امسال، لیگ برای پرسپولیس، سالی پر از شكست بود. سالی كه در طی تاریخ پرسپولیس پایینترین جایگاه را در جدول برایش به رامغان آورد. سالی كه در آن تعداد شكستهای این قطب فوتبال از تعداد پیروزیهایش بیشتر شد. سالی كه تفاضل منفی گل را باعث شد. سالی كه تماشاگران پرسپولیس، بعد از تساوی تیمشان با رقیبان احساس خوشحالی كردند. سالی كه پرسپولیس با نتایجش اسطوره پروین را شكست... سالی پر از شكست حتی پس از آمدن «آریهان». در بدی پرسپولیس در این فصل همین بس كه در سال جدید این تیم اصلا نتوانست پیروزی را به دست آورد و ماحصل امسال پیروزی، فقط و فقط دو مساوی و چندین و چند باخت بود...
فجر سپاسی، ولی به نسبت مهرههایش تیم موفقی بود. تیمی مدیون پیروانی استعدادشناس، كه مثل هر سال چندین و چند مهره اصلیاش را از دست داد، اما از پا ننشست. تیم پیروانی، مثل همیشه تیمی جوان بود. جوان، بی ستاره اما كوشا و منظم كه در دورهیی هم با بردهای پشت سر هم خود را به ردههای بالایی جدول رساند. اما توقع بیش از این از این تیم نمیرفت. تیمی با مهرهها و این میانگین سنی، همین كه از همان اوایل فصل خرج خود را از فانوس به دستان جدا میكند شایان تقدیر است. از این گذشته، فجر را باید به دلیل بازیهای قهرمانانهاش مقابل بزرگان، دوباره و چند باره ستایش كرد. این تنها چیز در مورد تیمی است كه دروازهبانی چون «آشنا» ستارهآن است!
استقلال اهواز، فصل را خوب شروع كرد، اما جایگاهش به هیچوجه برازنده آن نیست. مقام یازدهمی برای تیمی كه نه به یقین بیش از بقیه تیمها خرج كرده، چندان هم معقول نمیتواند باشد. برد چهار گله این تیم مقابل فولاد در اول فصل این امید را در دل آبیدوستان اهوازی زنده كرده بود كه تیمشان فصلی رویایی را آغاز خواهد كرد. اما تیم خیلی زود به بنبست رسید و روند بیملاحظه تعویض مربیان هم به بنبست رسیدن استقلال اهواز را تسریع كرد. با اینكه در اواخر فصل یاوری توانست با این تیم، نتایج آبرومندی را به دست آورد، اما حتی این هم نمیتواند مرهم آبیدوستان جنوبی باشد كه انتظارشان از تیمشان بالاست. شاید مذاكره با كریمی و بازیكنانی سطح بالا، در پی این انتظارات باشد. با اینكه امسال هم استقلال اهواز تیم كم مهرهیی نبود و خصوصا در خط حمله با بازیكنانی چون «فضلی»، «آلوز»، «خلیفه اصل» و... تیمی قدرتمند را شكل داده بود...
دوازدهمین تیم جدول، ملوان بود. تیم بیبضاعت شمالی، با مهرههای نه چندان نامدارش در مقاطعی درخشید، اما نباید نادیده گذاشت كه این تیم میتوانست سقفی بالاتر از این را هم مدنظر قرار دهد. ملوان، گاه خیلی خوب بود و گاه خیلی بد، و این عدم ثبات بود كه باعث شد این تیم محبوب شمالی نتواند جایگاهی را كه شایستهاش است به دست آورد. چنین به نظر میرسد كه ایراندوست و یارانش برای سال بعد باید فكر بهتری بكنند وگرنه بعید نیست با سرمایهگذاری تیمهای دیگر (كه این روزها صدایش به گوش میرسد) چه آیندهیی در انتظار قوی سفید شمال باشد.
راه آهن، سیزدهمیاش را باید مدیون فیروز كریمی باشد كه توانست با این مهرهها تیم را از منطقه خطر برهاند. با اینكه به نظر میرسد روابط كجدار و مریز این مربی با باشگاه و مدیرانش كه در نوعی عدم ثبات روانی بازیكنان و به تبع آن نتیجه نگرفتن شایسته و بایسته تیم موثر بوده است. حقیقت این است كه اگر كریمی حواسش به تیمش بود و كمتر درگیر حاشیه میشد، اكنون راهآهن كه به نسبت تیمهای نیمه پایینی جدول بازیهای بهتری ارایه میداد، در ردههای بالاتری نشسته بود.
«برق شیراز» اما یك بازنده كامل بود كه نان خوششانسیاش را خورد. خوششانسی این تیم این بود كه شهید قندی و شموشك به قدر كافی باختند تا اصلا نتایج این تیم اهمیت چندانی نداشته باشد.بیست و هشت امتیاز برق شیراز با بازیكنانی كه داشت، یك شكست كامل برای برق، زلاتكو و مدیران برق بخاطر استخدام اعجوبهیی چون زلاتكو بود كه روند تبدیل طلا به مس را در تیم برق به حد كامل به انجام رساند. راستی، تیمی كه شیری، حقدوست، حاج اسبویی، مطوری، پاك نیت، مشانوویچ، ستار زارع و... را در خدمت دارد، حتی اگر مربیاش بقال سر كوچه ما و شما باشد جایگاه پایینتر از چهاردهمی را به اشغال خود در خواهد آورد؟
«شموشك» تیم لایق شمالی، با آن بازیهای خوب و حتی عالی، فوتبالی سطح بالا، بازیكنانی كم تجربه اما مستعد، تماشاگرانی پرشور و مربی با شعورش، با سقوط خود خیلیها را ناامید كرد. اگر شموشك میتوانست در حدی كه بازی میكند نتیجه هم بگیرد، قطعا اكنون در میانه بالای جدول حضور داشت و جناب فروتن به قوی كردن تیمش در سال آینده میاندیشید البته از حق نگذریم كه سال گذشته، شموشك بیش از یك تیم بازیكن به تیمهای دیگر داده بود و این هنر فروتن و استعداد بچههای این تیم بود كه باعث شد دل فوتبالدوستان حتی تا روز آخر دنبال این تیم دوست داشتنی باشد.
... و میرسیم به شهید قندی. تیمی كه در یك سوم ابتدایی بازیها با پورحیدری تیمی قابل قبول نشان داد. در یك سوم میانی با گده به سراشیبی سقوط رسید و با مجید جلالی نامدار، از دوازده بازی آخر به سه امتیاز رسید تا هم خودش سقوط كند و هم جلالی را به یك شكست خورده تبدیل كند...
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست