چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
تأثیرات آزاد سازی تجارت و بازارهای سرمایه
فاع سرسختانه اقتصاددانان كشورهای توسعه یافته و سازمانهای پولی و مالی بینالمللی از سیاستهای باز تجاری و تشویق كشورهای در حال توسعه به استفاده از این سیاستها، اثرات مهلكی بر اقتصاد كشورهای غیر پیشرفته دنیا داشته است. در واقع و در صحنه عمل، اتخاذ این سیاستها به استعمار بیش از بیش كشورهای در حال توسعه، رشد تورم و بیكاری، گسترش فاصله طبقاتی و بروز بحرانهای متعدد انجامیده است.
دفاع سرسختانه اقتصاددانان كشورهای توسعه یافته و سازمانهای پولی و مالی بینالمللی از سیاستهای باز تجاری و تشویق كشورهای در حال توسعه به استفاده از این سیاستها، اثرات مهلكی بر اقتصاد كشورهای غیر پیشرفته دنیا داشته است. در واقع و در صحنه عمل، اتخاذ این سیاستها به استعمار بیش از بیش كشورهای در حال توسعه، رشد تورم و بیكاری، گسترش فاصله طبقاتی و بروز بحرانهای متعدد انجامیده است. در این مقاله، تأثیرات منفی این سیاستها مورد بررسی قرار گرفته است.
«آزادسازی تجاری در كشورهای در حال توسعه، مزایای ناچیزی داشته است، اما آزادسازی همزمان بازارهای سرمایه و پول، با افزایش زیاد نرخ ارز و بالا رفتن نرخ تورم همراه بوده و مشكلات اساسی را در رشد بهرهوری و توزیع درآمد و توسعه این كشورها به همراه آورده است.» این جملات، بخشهایی از مقالهای است كه خوزه آنتونیو اوكامپو و لانس تیلور در نشریه «دانش اقتصاد» كه از سوی انجمن سلطنتی اقتصاد منتشر میگردد انتشار دادهاند.
اوكامپو كه یك اقتصاددان كلمبیایی است، مدیریت كمیسیون اقتصادی سازمان ملل در منطقه آمریكای جنوبی و دریای كارائیب را بر عهده دارد. تیلور نیز یك اقتصاددان آمریكایی است كه عضو مركز تحلیل سیاستهای اقتصادی در دانشگاه پژوهشهای اجتماعی است.
●نگاهی به تئوریهای آزادسازی تجاری
با نگاهی به مفاهیم اقتصاد خرد، اوكامپو و تیلور خاطرنشان میكنند كه آزادسازی تجاری در شرایط بازاری و با توجه به قیمتها، در نهایت منجر به بازده ثابت و یا نزولی در نتایج اقتصادی مدلهای تعادل عمومی میگردند.
در میان كشورهای مختلف مجری مدلها و تئوریهای تجاریای كه مبتنی بر تخصصگرایی در فعالیتهای تجاری میباشند، بیش از همه، كشورهایی صادقند كه دارای مواد اولیه و خام بوده ولی محدودیتهایی در دستیابی به سایر منابع و كارگران غیر ماهر در آن كشورها وجود دارد. با از بین رفتن این مزیتهای رقابتی به دلیل ناتوانی آنان در جایگزینی واردات و از سوی دیگر، صادرات اندك، این كشورها با مشكلاتی روبهرو میگردند. بر پایه مستندات گذشته تاریخی، در این شرایط هم نظام سیاسی دولت و هم شركتهای خصوصی با مشكل روبهرو میگردند.
بحثهای انتقادی مطرح شده در مورد آزادسازی تجاری، بر این مبنا ارائه میشوند كه مشكلات و نارساییهای به وجود آمده در نظام تجاری این كشورها، در كنار ایجاد منفعتی چون تخصیص رقابتی منابع، منجر به كاهش سطح رفاه جامعه نیز میگردد.
باید به خاطر داشت كه آزادسازی در كشورهایی كه به آزادسازی تجاری روی میآورند، علاوه بر كاهش سطح رفاه، به ایجاد مشكلاتی در جامعه صنعتی آنان نیز منجر میشود. همچنین برخلاف تئوریهایی كه بر آزادسازی تجاری تأكید دارند، اقتصاددانان مكتب سنتی توسعه متعتقدند كه در جوامع در حال توسعه میتوان از طریق ایجاد صنایعی با سطح تولید اقتصادی و بهینه و با استفاده از مزایای حمل و نقل ارزان كالاها و مواد و همچنین منافع ناشی از سطح پایین دستمزدهای كارگران در بازار صادرات و واردات بینالمللی، حضوری فعال داشت.
در صورت اجرای سیاستهای آزادسازی تجاری، امكان ایجاد شرایطی نظیر جابهجایی در توزیع درآمد به همراه مقرراتزدایی ایجاد رفاه در بخشهای جامعه، متضرر شدن تولیدكنندگان ملی در برابر افزایش سودآوری واردكنندگان، میتواند به مباحث و مجادلات بین موافقان و مخالفان سیاستهای آزادسازی تجاری گرمی دو چندانی بخشد.
همانطور كه تئوری تجاری «استاپلر- ساموئلسون» بیان میكند، آزادسازی تجاری، در اقتصادهای پیشرفته باید به استفاده از مزیت به كارگیری نیروی انسانی متخصص و مواد اولیه ارزان در تولیدات صادراتی این كشورها منجر گردد؛ اما در عوض،كشورهای در حال توسعه در صورت اجرای این سیاستها باید از مزیت به كارگیری نیروی انسانی غیر متخصص، و ارزان خود، بیش از گذشته بهرهمند گردند. همچنین در ۱۰ تا ۲۰% مناطق كشورهای عضو سازمان همكارهای اقتصادی و توسعه(DECD)، آزادسازی تجاری به افزایش نابرابریها در بخش دستمزدها دامن زده و بیشترین آسیبها به كارگران بخشهایی كه اینك صنعت گذشته آنها به وسیله رباتها انجام میشود. وارد گردیده است. با این وجود، در كشورهای در حال توسعه این اعتقاد وجود دارد كه آزادسازی تجاری میتواند به بهبود وضعیت كارگران شاغلی كه دستمزدی اندك میگیرند، منجر شود.
البته باید به خاطر داشت كه مضرترین مورد مطرح شده در زمینه تئوری «معادله برابری عامل قیمت» این امر است كه در فرضیات اولیه تئوری «هیكشر- اوهلین» چنین فرض میشود كه تغییرات اخیر به سوی آزادسازی تجاری در كشورهای در حال توسعه، با تغییراتی كلیدی در رشد بهرهوری روبهروست.
●مداخلات دولتی
در حوزه تئوریهای آزادسازی تجاری و در غیاب شرایط رقابت كامل در بازار، مدلهای استانداردی كه براساس سیستم ربوی پایهگذاری شدهاند، چنین فرض میكنند كه در همهٔ شرایط، وجود سیستم سهمیهبندی و برقراری تعرفهها، افزایش سطح قیمتها میانجامد، اما در واقع، شرایط گفته شده میتواند به فراهم آوردن شرایطی باثبات و افزایش فروش شركتهای داخلی منجر گردد. در صورت عدم تخصیص بهینه منابع ملی، ما با نارساییهای روبهرو خواهیم شد كه در جامعه به وجود میآید و با ورود رانتجویان، ثروت گروهی از افراد، رشدی چشمگیر خواهد یافت. تجربه كشور شیلی در سالهای میانی دهه ۸۰ میلادی، همواره به عنوان شاهدی بر این مدعا ذكر میگردد كه آزادسازی منجر به از بین رفتن موانع شده و به اقتصاد ملی اجازه میدهد، رشد اقتصادی خود را با جهشی سریعتر پیش بگیرد.
در حالی كه این گفتهها به نظر صحیح میرسند، اوكامپو و تیلور میگویند كه مدافعان این نظریه، تاریخ و شرایط گذشته شیلی در رویكرد به توسعه اقتصادی را نادیده گرفته و باید آنان را به این نكته نیز توجه كنند كه در بهبود شرایط اقتصادی شیلی، كاهش نرخ مبادله ارز، تأثیری بیش از آزادسازی واردات و افزایش صادرات این كشور داشته است.
اقتصاددانان اعتقاد دارند كه دولت میتواند با مداخله در شرایط بازار، از كارآفرینان جامعه حمایت كند و شرایطی مناسب را بهوجود آورد. همانطور كه شرایط كشورهای جنوب شرقی آسیا نشان داد، عملكرد صادرات گرای دولت میتواند این هدف (توسعه كارآفرینی ) را در كنار بهبود شاخصهایی نظیر رشد ستارههای ملی، بهبود فنآوری و غیره تقویت و بهبود بخشد. همچنین دولت موظف است تا از قدرت خود در راستای كنترل منابع اعتباری تخصیص یافته استفاده كند تا سودجویان رانتطلب نتوانند از اعتبارات پولی و ارزی جامعه سوءاستفاده نمایند.
بههرحال، این دو اقتصاددان میافزایند كه «شرایط آزادسازی تجاری و شرایط دخالت دولت، هیچیك نمیتوانند بدون توجه به شرایط گذشته یك جامعه مورد ارزیابی قرار گیرند و نمیتوان در همه شرایط، در برابر الگوی تئوریك غالب در اقتصاد امروز تسلیم شد. همچنین باید دانست كه آزادسازی تجاری نمیتواند در همه شرایط به افزایش صادرات یك كشور منجر گردد؛ چرا كه در مواردی این آزادسازی تنها به رشد كسری تراز تجاری و بروز تغییرات زیاد در نرخ ارز و كاهش آن منتهی میگردد.
البته با افزایش نرخ ارز میتوان به افزایش تولید و صدور كالاهای تولید شده یك كشور و واردات كالاهای جانشین از طریق این مبادلات كمك نمود اما باید توجه نمود كه پیش فرض اساسی در این رابطه، استفاده مناسب از منابع یك كشور در تولید كالاها است و به دنبال آن تنها دارا بودن یك تجارت متعادل میتواند به رشد صادرات بیانجامد.
●نگاهی به نظریه آدام اسمیت
در صورت عدم بهكارگیری خودكار همهٔ منابع در وضعیتی بهینه و یا اگر یك كشور با مسأله دریافت وام و یا عدم دریافت آن روبهرو گردد، تغییر در سطح درآمد نیز نظیر مسأله تأثیرات دو جانبه آزادسازی تجاری و یا تغییر در قیمت نرخ ارز، با ابهام روبهرو میگردد. همچنین باید خاطرنشان نمود كه هرگونه سیاست نادرست، به سرعت منجر به كاهش سطح تولید و افزایش كسری تراز تجاری یك كشور میگردد.
آدام اسمیت- كه پدر علم نوین اقتصاد به شمار میرود- دو وضعیت مختلف را توضیح میدهد كه در هر دو، حمایت از صنایع داخلی میتواند به افزایش سطح رفاه شهروندان یك كشور منجر شود. این دو وضعیت شامل موقعیتهایی است كه یك كشور با بیكاری ساختاری و یا افزایش سطح بدهیهای خارجی روبهروست.
بدین ترتیب اوكامپو و تیلور اظهار مینمایند: «توافق بر روی حمایت از آزادسازی تجاری در یك كشور، باید با حل مسأله اشاره شده از سوی آدام اسمیت در كتاب معروف وی با عنوان «ثروت ملل» به وجود آید، چرا كه ما تاكنون نتوانستهایم به صورت كامل بر نتایج مخرّب ناشی از این سیاستهای اقتصادی باز، فائق آییم.»
در بسیاری از موارد، در دهههای گذشته، ارقام مربوط به بخشهای تجاری و سرمایه در تراز پرداختهای ملی یك كشور، به صورت همزمان با تغییرات و بینظمیهای دامنهداری روبهرو شده است. در این شرایط، اجازه داده میشود كه نرخ ارز كاهش یابد تا این سیاست به بهبود وضعیت بازارهای مالی به نسبت عدم توازن در حسابهای ملی منجر گردد. در كشورهایی كه این مجموعه از سیاستها اجرا شده است (به ویژه در آمریكای لاتین و آسیا و با گستردگی كمتر در كشورهای واقع در صحرای آفریقا) متأسفانه در اغلب موارد ما شاهد بهوجود آمدن مجموعهای از نارساییها نظیر نرخهای بالای بهره و افزایش نرخ ارز هستیم. بدین ترتیب، حداقل در یك دوره میانمدت، كشورهای مجری سیاستهای آزادسازی تجاری با بحرانهای ناشی از كسری تراز پرداختها روبهرو میگردند.با آزادسازی بازارهای سرمایه، مقررات زدایی منجر به هجوم سرمایههای خارجی به بازارهای داخلی، افزایش سطح قیمت سهام و همچنین افزایش نرخ بهره میگردد. به بیان دیگر، پول ملی باید در این شرایط تقویت گردد. در این شرایط، افزایش نرخ بهره، آزادسازی تجاری را با چالش روبهرو مینماید و دولتها برای كنترل كسری حسابهای تجاری خود وارد عمل میشوند. در مورد شرایط بهوجود آمده در آمریكای لاتین، ثبات در نرخ تورم به یك هدف جبرانی دولتهای این منطقه تبدیل شده بود؛ هرچند وضعیت نامناسب مربوط به تركیب نرخ بالای بهره در كنار افزایش نرخ ارز، به ایجاد یك شرایط دشوار و نامتعادل در جهت بهبود عملكرد تجاری و یا شروع به سرمایهگذاری در راستای حمایت از رشد اقتصادی، منجر خواهد شد.
در این میان،اتفاق بدتر، تداوم كسری تراز تجاری و به دنبال آن، ایجاد شرایط بیثباتی در یك كشور است كه این شرایط به افزایش ریسك تجاری در آن كشور منجر خواهد شد. عدهای دیگر نیز معتقدند كه در این وضعیت، علاوه بر فرار سرمایهها، تضعیف پول ملی و به دنبال آن، وضعیت ركود تورمی به وجود خواهد آمد. كشور مكزیك در سال ۱۹۹۴ میلادی و منطقه شرق آسیا در سال ۱۹۹۷ میلادی، شاخصترین مثالهای اخیر در مورد این وضعیت نابهنجار هستند.
از لحاظ تاریخی نیز، هنگامی كه اقتصاددانان نئوكلاسیك توجه خویش را به مسأله توسعه در دهه ۶۰ میلادی معطوف نمودند، مسائل مربوط به بازرگانی خارجی و عوامل تولید، با دقتی زیاد مورد توجه و بررسی قرار گرفت. اندكی بعد، بانك جهانی هم سرمایهگذاری مالی زیادی را در حوزه اقتصادی و با رهبری هولیس چنیری انجام داد. روشهای به كار گرفته شده آنان شامل تحلیل رگرسیون اقتصادی و مدلهای تعادل عمومی بود. مشخصه بارز این دوره، عدم توجه به مطالعه وضعیت گذشته و تاریخی اقتصاد كشورهای مختلف دنیا است كه آنان از تواناییها، دانش و تجارب افرادی كه شرایط تاریخی و اقتصادی كشورها را به خوبی درك مینمودند، در ارائه تحلیلهای دیكته شده از سوی بانك جهانی بهره نبردند. نتایج مطالعات بانك جهانی، سیاستهای آزادسازی تجاری را تشویق مینمود، ولی این تحلیلها هرگز قادر به تحلیل وضعیت سیاستهای تجاری و عوامل مؤثر بر آن نبود.
نویسندگان مقاله در ادامه اشاره مینمایند كه صدها مطالعه اقتصادی در مورد تأثیرات صادرات بر رشد اقتصادی و رابطه آزادسازی و رشد اقتصادی انجام گردیده است، اما باید به خاطر داشت كه معادلات رگرسیون معمولاً یك بخش مهم از تغییرات به وجود آمده نهایی را توضیح نمیدهند؛ لذا حتی اگر این معادلات، پیشنهاداتی نظیر آزادسازی تجاری و یا گشودن بازارها را در جهت رشد اقتصادی ارائه نمایند، این پیشنهادها نمیتواند برای همهٔ كشورهای دنیا و حتی خود كشورهای مورد مطالعه و بررسی، اجرا شوند.
نتایج مطالعات و پژوهشهای دیگران نیز نظیر آثار سباستین ادوارد (۱۹۹۳)، دانی رودریك(۱۹۹۵) و جرالد هلینر (۱۹۹۵) كاملاً نشانگر این مطلب است كه تغیییر در سیاستهای تجاری، چندان اهمیت ندارد. همچنین هلینر به صورتی گستردهتر چنین نتیجه میگیرد كه یك نرخ مبادله ارز با ثبات و ترجیحاً پایین، بهترین نشان دهنده عملكرد تجاری موفق در میانمدت میباشد. وی همچنین بر مبنای مطالعات ملی انجام داده خویش، پیشنهاد میكند كه در كل، ارائه یك مجموعه از مشوقهای مختلف میتواند كارآفرینان بالقوه را در ورود به بازار تولید، مورد تشویق قرار دهد.
همچنین مطالعات دیگر، نظیر آلیس آمسدن، روبرت وید و هلینر نه تنها این شواهد را تأیید مینماید بلكه بر اهمیت توجه به ساختارهای تاریخی یك كشور، حمایت از صنایع نوپایی كه برای جایگزینی واردات شكل گرفتهاند و در نهایت مركز صادراتی، تأكید میكنند.
●توزیع در آمد ملی
در مورد جهت كلی تغییرات در توزیع درآمد افراد، در شرایطی كه یك كشور سیاستهای آزادسازی تجاری و اقتصادی را اجرا مینماید، سازمان آنكتاد در گزارش تجارت و توسعه سال ۱۹۹۷ میلادی خود آورده است: «جهانیسازی در چندین كشور باعث افزایش نابرابری درآمدی در این مناطق شده است. این تغییرات در كشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، به وقوع پیوسته است.»
در سایر مطالعات انجام شده نظیر آثار آلبرت باری، سوزان هورتون و دیپاك مازومدار، چنین نتیجه گرفته شده است كه در سایه آزادسازیهای تجاری و غیر تجاری، كشورهای در حال توسعه دارای نیروی كار فراوان و تحصیل كرده و سایر شرایط لازم تولید، اگر از مزیتهای بازارهای بینالمللی در جهت ارائه كالاهای نیازمند به نیروی كار (كالاهای كاربر) بهره گیرند، میتوانند توزیع درآمد شهروندان خود را بهبود بخشند. نتایج این پژوهشها نشان میدهد كه در دو گروه كشورهای با درآمد سرانه متوسط كه مزیت رقابتی آنها در تولید كالاهای نیازمند به تكنولوژی است و همچنین در كشورهایی كه درآمد سرانه بالا داشته و مزیت رقابتی آنها، وجود سرمایه كافی و نیروی انسانی متخصص میباشد، این تغییرات اقتصادی، به بدتر شدن وضعیت توزیع درآمد شهروندان این دو گروه كشورها منجر خواهد شد.
از سوی دیگر، با توجه به اینكه مزیت رقابتی اقتصاد كشورهای آفریقایی بر پایه تولیدات روستایی بنیان نهاده شده است و شرایط كنونی حاكی از بهبود وضعیت محصولات آنان میباشد، اما در واقع، توزیع درآمد در میان آفریقاییان، بدتر از قبل شده است. در كشور هند نیز علیرغم افزایش سطح بهرهوری و سیاستهای آزادسازی اقتصادی و تجاری، اشتغال آفرینی رشد زیادی نداشته است.
لذا در مجموع باید اظهار نمود كه در اجرای این سیاستها كه همواره از سوی بانك جهانی نیز تشویق میشوند كشورهای در حال توسعه، با افزایش نرخ ارز و رشد سریع نرخ بهره همراه بودهاند و اثرات معكوسی در اقتصاد، تجارت و اشتغال آفرینی و وضعیت توزیع درآمد شهروندان ملاحظه كردهاند.
منبع: ماهنامهٔ سیاحت غرب، شماره ۳۷
نویسنده: چاكراولرتیرا اغاوان
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست