سه شنبه, ۲۵ دی, ۱۴۰۳ / 14 January, 2025
مجله ویستا
دیدگاه اسلام درباره پوشش
پوشش از مسائل مهم در زندگی انسانها است. میتوان این موضوع را از زوایا و رویكردهای گوناگون تاریخی، جامعهشناختی، روانشناختی، هنری و دینی مورد مطالعه قرار داد، ولی مقصود ما در اینجا تنها بررسی اندازه و كم و كیف و رنگ و پوشش بر اساس مبانی اسلام است. مسئله پوشش، گاه چنان اهمیتی مییابد كه صبغه فرهنگی و ملی به خود میگیرد و میتوان با عنایت به آن، نگرش فكری و اعتقادی افراد و گروهها را تعیین نمود.
در حدیثی امام صادق(ع) فرمود: "خداوند عزوجل، به پیامبری از پیامبرانش وحی نمود: به مؤمنان بگو! پوشش دشمنان من را نپوشند، از خوردنیهای ایشان نخورند و راههای آنان را نپیمایند، كه در این صورت، بسان دشمنان من خواهند بود."۲
اسلام، دین فطرت و عقلانیت و منطبق بر نیازهای حقیقی و واقعی بشر است و اگر احكام آن، به صورت ناب و به دور از پیرایه و خرافات و فارغ از سلیقهها تبیین شود، اقبال و رویكرد به آن بیشتر و تمایل به آن، محسوستر خواهد شد.
این سخن از امام علی(ع) معروف است كه: "خداوند تكالیفی را بر شما واجب نمود، آنها را ضایع نكنید و حدودی برایتان مقرر داشت، پس از آنها تجاوز ننمائید و از اموری برحذرتان داشت، آنها را مرتكب نشوید و اموری را مسكوت گذاشت نه از روی فراموشی، لذا آنها را بر خود تكلیف ننمایید."۳
همواره در طول تاریخ اسلام، با این واقعیت مواجه بودهایم كه بعضی، واجبات را سبك شمرده، آنها را ضایع كردهاند، برخی نیز از حدود و احكام الهی، پا فراتر نهادند، رخصتها و مباحها را ممنوع كردهاند و به اصطلاح "كاتولیكتر از پاپ" شدهاند و این در حالی است كه قرآن، به صراحت میگوید: "یا ایها الذین آمنوا لاتقدموا بین یدی الله و رسوله؛۴ ای كسانی كه ایمان آوردهاید، از خدا و پیامبرش جلو نیفتید."
باید در مباحث مربوط به پوشش، با سعهصدر و به دور از تمایلات و سلیقههای فردی نگریست، امر مهمی كه از آموزههای پیشوایان دین(ع) است.
با بیان این مقدمه، مباحث مربوط به پوشش را در ابعاد گوناگون آن پی میگیریم. با افزودن این نكته كه چون در عصر ما، اصالت دینی پوشش و اصل وجوب و كم و كیف آن، توسط برخی ناآشنا به مبانی دینی، مورد شبهه و تشكیك واقع شده، ناچاریم مباحث مربوط به پوشش را تخصصیتر و با استدلال بیشتر طرح نماییم.
●میزان پوشش بانوان در برابر مردان نامحرم
فتوای مشهور در میان فقها و دیدگاه قریب به اتفاق آنان این است كه بر زن، واجب است، همه بدن جز چهره و دو دست خود را از نامحرم بپوشاند.۵ در متون فقهی، كلمات شیخ در مبسوط، علامه در قواعد و تذكره، فخرالمحققین در ایضاح النافع و محقق در شرایع، ظاهر بلكه صریح در این قول است.۶
علامه، مستثنا بودن چهره را مورد اجماع عالمان به جز ابوبكربنعبدالرحمن و مستثنا بودن دستان را مورد اجماع عالمان شیعه میداند، بلكه از عبارت فخرالمحققین استفاده میشود، مستثنا بودن چهره و دستان، مورد اجماع عالمان مسلمان است.۷
به هر حال مهمترین دلیل این قول، جمله "و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها"۸ است.
توضیح اینكه در تعیین مصداق زینت ظاهری كه در این آیه، از مورد نهی، استثنا شده، اقوال زیر بیان شده است:
۱. لباس؛ ۲. سرمه، انگشتر، گونهها و حنای كف دست؛ ۳. سرمه، النگو و انگشتر؛ ۴. چهره و سرانگشتان؛ ۵. چهره و دو دست.۹
چنانكه پیداست، قول اخیر، با دیگر اقوال- به جز قول نخست- تا حدودی قابل جمع است و تفاوت چندانی با آنها ندارد. به حسب ظاهر، قول اخیر، ناظر به خود زینت و سه قول پیش از آن، ناظر به خود زینت است، و طبیعی است كه لازمه جواز آشكار نمودن زینتهایی مثل سرمه و انگشتر، جواز آشكار نمودن مواضع آنهاست.
به هر حال، با توجه به پارهای قرائن، قول اخیر، از قابلیت پذیرش بیشتری برخوردار است، از جمله در حدیث صحیحی از مسعدهبنزیاد آمده است كه: شنیدم امام صادق(ع) در پاسخ این پرسش كه زن، چه قسم از زینت خود را میتواند آشكار نماید؟ فرمود: "چهره و دو دست را."۱۰
بر حسب روایت دیگری از زراره نقل شده كه: امام صادق(ع) فرمود: "زینت ظاهری، سرمه و انگشتر است."۱۱
همچنین بر اساس روایت دیگری از ابیبصیر نقل شده كه میگوید: از امام صادق(ع) درباره آیه "ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها" پرسیدم، ایشان فرمود: "مقصود انگشتر و النگو است."۱۲
صاحب قربالاسناد، به نقل از علیبنجعفر(ع) مینویسد: از امام كاظم(ع) پرسیدم: مرد میتواند به كدام قسمت از بدن زنان نامحرم نگاه كند؟ حضرت فرمود: "چهره، دست و جای دستبند."۱۳
به هر حال، هیچ شاهدی بر وجه نخست یافت نمیشود، بلكه باید از جهاتی آن را مردود دانست، از جمله اینكه لباس، به خودی خود، ظاهر است و در معرض دید قرار دارد و نیازی به استثنا كردن آن نیست. شهید مرتضی مطهری، در رد این وجه، به این نكته ظریف اشاره میكند كه: لباس را وقتی میتوان زینت محسوب كرد كه قسمتی از بدن نمایان باشد. مثلاً در مورد زنان بیپوشش، میتوان گفت لباس آنها، یكی از زینتهای آنهاست، ولی اگر زن، تمام بدن را با یك لباس سرتاسری بپوشاند، چنین لباسی، زینت شمرده نمیشود.
●دلیل دوم
استدلال دیگر بر قول مشهور، فراز "ولیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ" در آیه مزبور است كه مفاد آن، وجوب پوشانیدن گریبان توسط روسری است، با افزودن این نكته كه چون آیه، در مقام بیان حدّ پوشش است اگر پوشانیدن چهره هم لازم بود بیان میكرد. توضیح اینكه در آیه مورد بحث، واژه "خمر" جمع "خمار" و آن به معنای روسری و مقنعه است. در لسان العرب آمده است: خمار پوششی است كه زن با آن، سر خود را میپوشاند.۱۴ طبرسی نیز گفته است: "خمر، جمع خمار و به معنای مقنعه است و پو شش سر و گریبان زن است."۱۵
با توجه به آنچه در معنای خمار گفته شد، حاصل استدلال به جمله مزبور، بر واجب نبودن پوشش چهره و دو دست چنین است: مذكور شدن كلمه خمر در آیه میفهماند كه زن، باید روسری داشته باشد و سر خود را بپوشاند و امّا اینكه آیا غیر از سر، پوشانیدن قسمت دیگری هم واجب است یا خیر؟ بستگی به بیان آیه دارد و چون در آیه فقط زدن دو طرف روسری بر گریبان مطرح است، معلوم میشود بیش از این مقدار واجب نیست. ممكن است گفته شود: معنای جمله "ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن" این است كه بر بانوان لازم است روسریها را مانند پرده از جلو چهره آویزان كنند، تا حدی كه روی گریبان و سینه را بپوشاند ولی این سخن، به چند دلیل مردود است:
▪اولاً؛ در اینجا كلمه خمار به كار رفته نه جلباب و چنان كه در جای خود، خواهیم گفت: خمار، روسری كوچك است و جلباب، روسری بزرگ یا چادر و روسری كوچك را نمیتوان به حدی جلو كشید و مانند پرده آویزان كرد كه چهره و دور گردن و سینه را بپوشاند و در عین حال، سر و پشت گردن و موها نیز پوشیده بماند.
▪ثانیاً: مفاد آیه آن است كه زنان با همان روسریهای خود، چنین عملی را انجام دهند. بدیهی است اگر آن روسریها را به آن شكل روی چهره میآویختند، جلوی پای خود را نمیدیدند و راه رفتن برای آنان غیرممكن میشد، زیرا روسریهای آن زمان، به صورت مشبّك و توری نبود كه برای این منظور، مفید باشد.
▪ثالثاً: تركیب ماده ضرب و علی مفهوم آویختن را نمیرساند، بلكه این دو تعبیر، مفید این معناست كه چیزی بر روی چیزی به صورت حائل قرار داده شود، چنانكه معنای "فضربنا علی آذانهم" این است كه بر روی گوشهای آنان، حائلی قرار دادیم. بنابراین باید گفت: مفاد جمله "ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن" این است كه زنان باید با روسریها، بر روی سینه و گریبان خود، حائلی قرار دهند.
▪رابعاً: چنانكه از قرائن تاریخی برمیآید زنان، پیش از نزول آیات حجاب، بنابر عادات آن روز عرب، چهره خود را نمیپوشیدند، بلكه روسری را از پشت گوشها رد كرده و اطراف آن را پشت خود میانداختند و در نتیجه، گوشها، گوشوارهها، چهره، گردن و گریبان آنها، نمایان بوده است. وقتی در چنین زمینهای، دستور داده شد، روسری را بر گریبان بزنند، معنایش این بود كه دو طرف روسری را از جانب راست و چپ به جلو آورده بر گریبان بزنند. به كارگیری این دستور، موجب میشود گوشها و گوشوارهها و گردن و گریبان، پوشیده شود و چهره باز بماند. و با توجه به اینكه آیه، در مقام بیان و تحدید پوشش است و اهمال در مقام بیان روا نیست، و با وجود این، سخنی از پوشانیدن چهره و حائل قرار دادن چیزی بر آن، به میان نیاورده، معلوم میشود پوشانیدن چهره واجب نیست.۱۶
●دلیل سوم
در بسیاری از نصوص، راویان، پرسشهایی درباره حكم نگاه كردن به موی شماری از زنان، مطرح كردهاند و امامان معصوم(ع) به آنان پاسخ دادهاند. آنچه از این پرسشها و پاسخها استفاده میشود این است كه در محیط آن زمان و از نظر سؤالكننده و امام، تردیدی در جواز آشكار بودن چهره نبوده و مستثنا بودن آن قطعی تلقی میشده است، برای نمونه در روایت صحیحه نقل شده است كه بزنطی گوید:
از امام رضا(ع) پرسیدم: آیا برای مرد رواست به موی خواهرزن خود نگاه كند؟ فرمود: "نه مگر اینكه از زنان سالخورده باشد." به حضرت عرض كردم: خواهرزن و غریبه در این حكم یكسانند؟ فرمود: "بله"۱۷
چنانكه دیده میشود، پرسش راوی تنها درباره مو است و این نشان میدهد حكم "چهره" برای او روشن و مفروغٌ عنه بوده است و گرنه معنا ندارد در حالی كه پوشیدن چهره واجب است، تردید و شبهه راوی، نسبت به مو باشد.●پوشش مو
ممكن است گمان شود با صحه گذاردن بر استحكام دلیلهای یاد شده، تنها عدم وجوب پوشیدن چهره و دو دست، ثابت میشود و مسئله پوشش مو، مسكوت میماند، ولی باتوجه به آنچه گفتیم، جایی برای این اشكال باقی نمیماند، زیرا بیتردید، موی زن، از زینتهای بارز او است.
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است كه: "هرگاه شخصی از شما تصمیم به ازدواج گرفت، از موی دختر مورد نظر، پرس و جو كند، چنانكه از چهرهاش پرس و جو میكند، زیرا مو یكی از دو زیبایی است."۱۸
بنابراین بیگمان، عموم "ولایبدین زینتهن" شامل مو نیز میشود و بنابراین بر بانوان واجب است موی خود را از نامحرم بپوشانند.
نتیجه سخن آنكه بر اساس آنچه از كتاب و سنت استفاده میشود، باید اندازه پوشش بانوان در برابر مردان نامحرم، به گونهای باشد، كه همه بدن آنان، به استثنای چهره و دستانشان را بپوشاند. اگر چه برخی از فقها، به بیشتر از این مقدار فتوا دادهاند، ولی آنچه گفته شد، مورد اتفاق و قدر مسلم است.
گفتنی است گاهی ممكن است برخی بانوان، مقدار گفته شده از بدن را به حسب ظاهر بپوشانند ولی پوشش انتخابی آنان، به قدری نازك یا تنگ و چسبان باشد كه موجب بدننمائی و جلوهگری و سبب تحریك نامحرمان شود. بدیهی است این اندازه از پوشش، به هیچ وجه، تأمینكننده نظر اسلام نیست، چنانكه در برخی روایات، درباره اینگونه زنان آمده است:
"زنانی كه لباس به تن دارند ولی عریانند... این زنان، داخل بهشت نمیشوند و بوی بهشت را استشمام نمیكنند، با اینكه بوی بهشت، از مسیر پانصد سال به مشام میخورد."۱۹
●چادر
محور بحث تاكنون، حداقل پوششی بود كه برای بانوان در برابر مردان نامحرم، واجب است و آنگونه كه از دلیلهای یاد شده و قراین دیگر استفاده میشود حد، آن مقداری است كه به راحتی و بدون تكلف، همه بدن زن، جز چهره و دو دست را بپوشاند.
مسئله مهمی كه میتوان در همین مورد طرح نمود موضوع چادر است. اهمیت این موضوع، به آن جهت است كه بر اساس تلقی بسیاری از متدینان، این قسم، بهترین پوشش و برخوردار از كمال و اصالت اسلامی است و حال آنكه گروهی دیگر، با نفی اصالت اسلامی چادر، آن را پوششی میدانند كه در دوران متأخر پیدا شده و یا لااقل در اصالت اسلامی آن تردید دارند.
ما در این مسئله، جهت داوری بیطرفانه و به دور از تعصب به سراغ نصوصی میرویم كه به نحوی، ناظر به اندازه پوشش بانوان است و آنها را فارغ از هرگونه پیشفرض، بررسی میكنیم.
چنانچه در جای خود گفته شده، از میان آیات قرآن، دو آیه بیش از همه درباره موضوع پوشش است: یكی آیه ۳۱ سوره نور كه در آن آمده است:
"زنان باید روسریهای خود را بر گریبانهای خویش فرو اندازند."
و دیگری آیه ۵۹ سوره احزاب، كه درآن میخوانیم:
"ای پیامبر، به همسران و دخترانت و زنان مسلمان بگو پوششهای خویش را بر خود فرو گیرند."
اظهار نظر درباره مفاد این دو جمله، بدون بررسی معنای واژگان "خُمُر" و "جَلابیب"میسر نیست. ما در دو آیه فوق، واژه نخست را به "روسریها" و واژه دوم را به "پوششها" ترجمه كردهایم بدین سبب كه این ترجمه، بر آنچه بیشتر مفسران و واژهشناسان گفتهاند منطبق است.
توضیح آنكه تا آنجا كه میدانیم، همه این دانشمندان، واژه خُمُر را جمع خمار و آن را به معنای مقنعه و روسری دانستهاند. بنابراین مفاد جمله نخست ناظر به حداقل مقدار پوشش است، یعنی تا حدی كه سر و گردن و گوشها و سینه پوشیده بماند. مرحوم طبرسی در ذیل این جمله نوشته است: خُمُر، جمع خمار و آن به معنای مقنعه است، یعنی آنچه سر زن را میپوشاند و بر سینهاش فرو میافتد.
زنان صدر اسلام، به انداختن مقنعه بر سینه خود فرمان یافتند تا گردنهایشان پوشیده شود، زیرا چنانكه گفته شد، آنان روسریهای خود را پشت سر میانداختند و سینههایشان آشكار میگشت. در این آیه "گریبانها" كنایه از سینهها است، زیرا گریبانها بر روی سینهها پوشیده میشود.۲۰
ولی دانشمندان مزبور، درباره واژه جلابیب، اختلاف كردهاند، بعضی این واژه و واژه خُمُر را به یك معنا دانستهاند، از جمله راغب اصفهانی كه گفته است: "جلابیب به معنای پیراهنها و روسریها است."۲۱
شیخ طوسی در بیان معنای جلباب گفته است: "جلباب به معنای مقنعهای است كه سر و سینه زن را میپوشاند."۲۲
بعضی نیز در بیان معنای واژه مزبور، به تردید افتادهاند، مانند فیروزآبادی كه مینویسد: "جلباب به معنای قمیص و آن لباسی است گشاد، كوچكتر از چادر یا به معنای پوششی است كه زن آن را روپوش لباس خود قرار میدهد، مانند چادر و یا اینكه به معنای روسری است."۲۳
علامه طباطبایی نیز سخنی نزدیك به سخن فیروزآبادی دارد. وی مینویسد: "جلابیب، جمع جلباب و آن لباسی است كه زن به دور خود میگیرد و همه بدن او را میپوشاند و یا اینكه به معنای مقنعه است، یعنی پوششی كه زن با آن سر و صورت خود را میپوشاند."۲۴
البته از اینكه فیروزآبادی و علامه، نخست، معنایی را ذكر میكنند كه بر اساس آن، جلباب، به معنای روسری نیست، بلكه با مفهوم چادر تناسب بیشتری دارد، دانسته میشود این معنا، در نظر آن دو تا حدودی رجحان دارد.
ولی در مقابل دانشمندان یاد شده، بسیاری از مفسران و واژهشناسان، به دور از هرگونه تردید، كلمه مزبور را به معنای پوشش سرتاسری و چیزی غیر از روسری دانستهاند. واژهشناس معروف، جوهری مینویسد: "الجلباب الملحفه؛ جلباب، به معنای پوشش سرتاسری است."۲۵
قرطبی نیز مینویسد: "جلابیب، جمع جلباب و آن پوششی است بزرگتر از روسری" و از ابنعباس و ابنمسعود، روایت شده كه آن دو جلباب را به ردا معنا كردهاند، بعضی نیز آن را به معنای روسری دانستهاند. ولی صحیحتر آن است كه واژه مزبور را به معنای پوششی بدانیم كه همه بدن را میپوشاند.۲۶
مفسر بزرگ اهل سنت، اسماعیلبنكثیر نیز به روشنی مینویسد: "جلباب، به معنای ردایی است كه روی مقنعه قرار میگیرد... و آن امروزه، به منزله چادر است."۲۷ وی میافزاید: "این سخن را ابنمسعود، عبیده، قتاده، حسن بصری، سعیدبنجبیر، ابراهیم نخعی، عطاء خراسانی و شمار فراوان دیگری از شخصیتها ابراز داشتهاند." از میان لغتدانان و مفسران، صاحبان مجمعالبحرین و مجمعالبیان نیز جلباب را پوششی بزرگتر از روسری دانستهاند.۲۸
از جمله قراینی كه دیدگاه این دسته از دانشمندان را تأیید میكند، پارهای از اشعار عرب و روایات است. صاحبان لسانالعرب، پس از نقل این سخن كه بعضی، واژه مورد بحث را به معنای پوشش سرتاسری دانستهاند، در تأیید این قول، به بیتی استناد میكند كه جَنوب، خواهر عمرو ذیالكعب، در رسای برادر خود سروده است و آن چنین است:
تمشـی النشـور و هـی لاهیه مشی العذار علیهن الجلابیب
"كركسان، با آرامش و اطمینان، به سوی جسد او روانند[كنایه از اینكه برادرش مرده است و مرغان لاشخور، از او ایمن هستند] به سان راه رفتن دوشیزگان كه بر تن خود، چادر دارند [و نمیتوانند به سرعت حركت كنند].۲۹
از جمله تأییدكنندگان قول مزبور، روایتی است كه از ابیالصباح كنانی نقل شده است. این راوی میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: زنان سالخورده، میتوانند كدام بخش از لباس خود را بردارند؟ فرمود: "جلباب مگر اینكه كنیز باشد، كه در این صورت میتواند مقنعه خود را بردارد."۳۰ این روایت به روشنی میرساند كه میان جلباب و خمار، تفاوت است.
روشنتر از قرائن بالا، روایتی است كه عبداللهبنحسن از پدران خود(ع) نقل میكند: متن روایت كه در پیوند با داستان فدك میباشد، چنین است: "چون ابوبكر و عمر، تصمیم گرفتند فاطمه(س) را از فدك محروم كنند و خبر آن به حضرت رسید، مقنعه به سر كشید و چادر بر خود پیچید و در میان گروهی از یاران و زنان خویشاوند، روانه مجلس خلیفه شد در حالی كه بلندی چادرش، قدمهایش را میپوشانید و در راه رفتن، پای روی آن مینهاد، راه رفتنش به سان راه رفتن پیامبر بود، تا اینكه بر ابیبكر وارد شد... ."۳۱
نتیجه سخن اینكه بیتردید مقصود از جلباب در آیه مزبور، مقنعه نیست بلكه پوششی بزرگتر از آن، منظور است. البته بعید نیست با توجه به كلمات بعضی از واژهشناسان، مانند فیروزآبادی و طریحی، كه واژه مزبور را پوششی بزرگتر از مقنعه و كوچكتر از ردا دانسته بودند، بگوییم آنچه زنان صدر اسلام، به هیأت چادر، بر روی مقنعه خود میانداختند، به بزرگی چادرهای امروزه نبوده و وضعیت فعلی، به تدریج پیدا شده است. اگرچه با توجه به قراین پیشگفته، احتمال اینكه در آن زمان، چادرهای بلند و فراگیر استفاده میشده، قویتر به نظر میرسد. به هر حال، با توجه به اینكه با پوشش چادر، حجم بدن و قسمتهای مختلف آن پوشیده میشود و با استفاده از آن بدننمایی زن تقلیل مییابد، شكی در رجحان و مطلوبیت آن از نظر شرع نیست.
منبع:ماهنامه معارف،شماره ۳۷
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست