دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
مجله ویستا
خوف

خوف نیز از سه عنصر علم و حال و عمل تنظیم میشود. (همانگونه که بهزودی از تعریف خوف مشخص میشود خوف همان حال سوزش و احتراق است، علم مقدمه حال خوف و عمل نتیجه آن است ولی مرحوم مؤلف در این مقام به تبع علمای اخلاق به این عبارت نارسا اکتفا نموده است.)
منظور از علم، آگاهی و اطلاع از چیزی است که سبب وقوع آن امر ناخوشایند است. مثلاً کسی که در حقّ سلطانی جنایتی کرده و در دست او گرفتار شده از طرفی خوف کشته شدن دارد، و از جانبی احتمال عفو و رهائی میدهد. خوف او ناشی از آن است که جنایت خویش را بسی بزرگ میبیند، و میداند که شاه شخصاً انسانی غضبآلوده و انتقامجوست، و خود را مینگرد که هیچ حسنهای ندارد که بتواند اثر جنایتش را محو کند. این شخص چون میداند که مجموعه این عوامل به مرگ او منتهی میشود قلبش قرین درد و رنج میگردد، و این حالت همان خوف است. هر قدر این اسباب بیشتر و منسجمتر باشند خوف شدیدتر و احساس درد قلب عمیقتر خواهد بود. و چون این اسباب در نظر ضعیف آیند خوف ضعیف میشود. این علم و آگاهی سبب سوزش و تالّم و خوف قلب میشود، و این همان حال است. نتیجه این حال آن است که انسان آماده میشود با اعمال شایسته خود را لایق عفو و بخشش نماید.
خوف از خدا گاهی به سبب شناخت خدا و صفات او، و گاهی به علّت کثرت جنایت و ارتکاب معاصی، و گاهی به سبب همهٔ اینها به اضافه شناخت عیوب نفس و جلال پروردگار میباشد. پس کسی بیشتر از خدا میترسد که خدا را بهتر شناخته است و لذا نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) میفرماید:
من بیش از همه شما از خدا خوف دارم.
(اََنَا اَخْوَفُکُمْ للهِ)
و قرآن کریم میفرماید:
تنها بندگان دانا از خدا میترسند.
(اِنَّمٰا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبٰادِهِ الْعُلَمٰاءُ ) (سورهٔ فاطر، آیهٔ ۲۸)
”پس مشخص شد که خوف مولود معرفت است“ و اگر معرفت کامل شود و خوف و سوزش قلب را به ارمغان آورد، اثر آن آتش از قلب بر بدن و جوارح و صفات انسان میرسد و جملگی را مشتعل میسازد. اثرش در بدن، لاغری و رنگ زردی و چشم گریان است.
و در اعضاء و جوارح، خودداری از گناه و تقیّد به طاعات برای تلافی گذشته و آمادگی برای آینده است.
و لذا گفتهاند: خائف کسی نیست که گریه کند و چشمانش را بمالد، بلکه خائف کسی است که ترک کند آنچه را که میترسد به خاطرش عقاب شود.
و در صفات، آن است که شهوات را قلع و قمع کرده، جوارح را تأدیب نماید و لذّات را بر خود مکدر کند تا گناهانی که دوست میداشت در نظرش ناخوشایند شوند، همانطور که عسل - اگر بدانی آغشته به سمّ است - در نظر ناخوشایند میشود، هر چند که میل به آن داشته باشی.
در این حال شهوات در آتش خوف میسوزند، جوارح مؤدّب میشوند، قلب افسرده و خاشع میگردد و ذلّت و استکانت در آن راه مییابد، کبر و کینه و حسد از آن رخت بر میبندد، همتش در خوفش خلاصه و توجهش در اهمیت عاقبتش منحصر میشود، و برای کاری جز مراقبت و محاسبه و مجاهده و استفاده از هر نفس و لحظه و مؤاخذه نفس در افکار و حرکات و گفتار فرصت نمییابد، و ظاهر و باطنش به چیزی که از آن در هراس است مشغول میشود و در غیر آن یلهورها نمیگردد.
این است حال کسی که خوف بر او مستولی شود.
ولی حداقل و پائینترین مرتبهٔ آن که اثرش در اعمال ظاهر میشود خودداری از حرام است. این خودداری را ورع مینامند. و اگر تقویت شد و انسان از هر چیزی که امکان حرمت داشت دوری گزید، تقوی نامیده میشود. چون تقوی عبارت است از ترک مشکوک و عمل به غیر مشکوک.
این حال گاهی باعث میشود که انسان از ترس گرفتاری به محرمات، از مباحات دوری کند و این را صدق در تقوی مینامند. و هنگامی که تجرّد در خدمت حق تعالی به این حال ضمیمه شود، و صاحبش بنای زائد بر نیاز نسازد، و مال بیشتر از احتیاج جمع نکند، و به دنیا بیتوجه شود و باور کند که از او جدا خواهد شد. و نفسی از انفاسش را در غیر خدا صرف نکند، حالتش صدق و خودش سزاوار نام صدّیق است؛ وقتی حال صدق حاصل شد، تقوی نیز حاصل است. چون تقوی لازمه صدق است. و چون تقوی بدست آمد ورع نیز خواهد بود که ورع لازمه تقوی است. و لازمهٔ ورع هفت است پس عفت هم حاصل میشود. زیرا عفت عبارت از خودداری از مقتضای شهوات است، در حالی که ورع معنی وسیعتری دارد. بنابراین تأثیر خوف در جوارح دو چیز است خودداری ”از گناه و متابعت شهوات“، و اقدام ”به اصلاح گذشته و عمران آینده“
● فضیلت خوف، سبب خوف، تشویق به خوف
قرآن کریم میفرماید:
تنها بندگان دانشمند از خدا میترسند.
(اِنَّمٰا یَخْشَی اللهَ مِنْ عِبٰادِهِ الْعُلَمٰاءُ ) (سورهٔ فاطر، آیهٔ ۲۸)
و میفرماید:
خدا از آنها راضی است و آنها از خدا راضیند و این بهشت مخصوص کسی است که از پروردگارش بترسد.
(رَضِیَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذٰلِکَ لِمَنْ خَشِیَ ربَّهُ ) (سورهٔ بینه، آیهٔ ۸)
و میفرماید:
و از من بترسید اگر مؤمن هستید.
(وَ خٰافُونِ اِنْ کَنْتُمْ مُؤْمِنِینَ ) (سورهٔ آلعمران، آیهٔ ۱۷۵)
و میفرماید:
البته کسی که خداترس باشد پند میگیرد.
(سَیَذَّکَّرُ مَنْ یَخْشیٰ ) (سورۀ اعلی، آیهٔ ۱۰)
و میفرماید:
باید کم بخندند و بسیار گریه کنند.
(فَلْیَضْحَکُوا قَلِیلاً و لْیَبْکُوا کَثِیراً ) (سورهٔ توبه، آیهٔ ۸۲)
نبی گرامی اسلام (صلّی الله علیه وآله وسلم) میفرماید:
هیچ بندهای نیست که قطرهای اشک از ترس خدا از چشمش خارج شود و بر گونهاش بغلطد - اگرچه به اندازهٔ سر پشهای باشد - مگر آنکه خدا صورتش را بر آتش حرام کند.
(مٰا مَنْ عَبْدٍ تَخْرجُ مِنْ عَیْنَیْهِ دمْعَهٌٔ و ان کٰانَتْ مِثْلَ رَأسِ الذُّبٰابِ مِنْ خَشْیَهِٔ اللهِ ثُمَّ تُصِیبُ شَیْئاً مِنْ حُرَّ وَجْهِهِ الا حَرَّمَهُ اللهُ عَلَی النّٰارِ )
و فرمود:
چون قلب مؤمن از ترس خدا بلرزد، خطایا از آن میریزد همانطور که برگ از درخت.
(اِذٰا اقْشَعَرَّ قَلْبُ الْمُؤْمِنِ مِنْ خَشْیَهِٔ اللهِ تَحٰاتَتْ عَنْهُ خَطٰایٰاهُ کَمٰا یَتَحٰاتُّ من الشَّجَرَهِٔ وَرَقُها)
و میفرماید کسی که از ترس خدا گریه کند داخل آتش نمیشود تا شیر به پستان برگردد.
(لٰا یَلِجُ النّٰارَ اَحَدٌ بَکیٰ مِنْ خَشْیَهِٔ اللهِ حتّٰی یَعُودَ اللَّبَنُ فِی الضَّرْعِ. پیامبر اکرم - صلّی الله علیه وآله وسلم - در این کلام نورانی با اسلوبی شیوا که در اصطلاح، تعلیق به محال نامیده میشود فرماید چنین کسی وارد جهنم نمیشود، چون شر به پستان برنمیگردد چنانکه قرآن عظیم میفرماید ... حتی یلج الجمل فی سمّ الخیاط)
امام صادق (علیهالسلام) به اسحاق بن عمار فرمود:
ای اسحق چنان از خدا بترس مثل اینکه او را میبینی زیرا اگر تو او را نمیبینی و او تو را میبیند. و اگر گمان کنی که او تو را نمیبیند کافر شدهای و اگر میدانی که تو را میبیند و در مقابلش معصیت میکنی، او را ناظر بیاهمیتی انگاشتهای. (یا اسْحٰاقُ خِفِ اللهَ کَاَنَّکَ تَراهُ وَ اِنْ کُنْتَ لٰاتَراهُ فَاِنَّهُ یَراکَ وَ اِنْ کُنْتَ تَریٰ اَنََّهُ لٰایَراکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ ان کُنْتَ تَعْلَمُ اَنَّهُ یَراکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بالْمَعْصِیَهِٔ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ اَهْوَنِ النّٰاظِریِنَ اِلَیْکَ )
و میفرماید:
هر کس از خدا بترسد همه چیز از او میترسد، و هرکس از خدا نترسد خدا او را از همه چیز میترساند.
(مَنْ خافَ اللهَ خٰافَ مِنْهُ کُلُّ شَیءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللهَ اَخٰافَهُ اللهُ مِنْ کُلَّ شَیءٍ )
و فرمود:
هرکس خدا را بشناسد از او میترسد و کسی که از خدا بترسد نفسش در رها کردن دنیا سخاوتمند میشود.
(مَنْ عَرَفَ اللهَ خٰافَ اللهَ وَ مَنْ خافَ اللهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عن الدُّنْیٰا)
و میفرماید:
شدت خوف از خدا جزء عبادت است که خدای تعالی میفرماید: ”فقط بندگان دانشمند از خدا میترسند“ و میفرماید: ”از مردم نترسید و از من بترسید“ و میفرماید:
”هرکس پروای خدا پیشه کند خدا برای او راه خروجی قرار میدهد“
(انّ مِنَ الْعِبٰادَهِٔ شِدَّهُٔ الْخَوْفِ مِنَ اللهَ یَقُولُ اللهُ ”اِنَّمٰا یَخْشَی اللهِ مِنْ عِبٰادِهِ العُلَمٰاءُ“ و قال تعالی ”فَلٰا تَخْشَوُا النّٰاسَ وَاخْشَوْنِ “ و قٰالَ تَعٰالیٰ : ”مَنْ یَتَّقِ اللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا“)
و آن حضرت میفرماید:
کسی که خائف و هراسان است حبّ جاه و شهرت در قلبش نیست.
(اِنَّ حُبَّ الشَّرَفِ و الذِّکْرِ لٰا یَکُونٰانِ فی قَلْبِ الخٰائفِ الرّٰاهِبِ)
و میفرماید:
مؤمن بین دو ترس قرار دارد، اول گناهی که گذشته و نمیداند خدا دربارهٔ آنچه کرده، دوم عمری که مانده و نمیداند در آن چه مهالکی کسب میکند. پس او شبی را به صبح نمیآورد مگر با خوف و جز خوف چیزی او را اصلاح نمیکند.
(اَلْمُؤْمِنُ بَیْنَ مَخٰافَتَیْنِ ذَنْبٌ قَدْ مَضیٰ لٰا یَدْری مٰا صَنَعَ اللهُ فیهِ و عُمْرٌ قَدْبَقِیَ لٰا یَدْری مٰا یَکْتَسِبُ فِیهِ مِنَ الْمَهٰالِکِ فَهُوَ لا یُصْبحُ اِلّٰا خائفاً و لٰا یُصْلِحُهُ اِلاَّ الخْوْفُ )
و میفرماید:
مؤمن، مؤمن نیست مگر خائف و امیدوار باشد؛ و خائف و امیدوار حقیقی نیست مگر عمل کند برای آنچه از آن میترسد، و به آن امیدوار است.
(لٰا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتّیٰ یَکُونَ خٰائفاً راجیا وَلٰا یَکُونَ خٰائفاً رٰاجِیاً حَتّٰی یَکُونَ عٰامِلاً لِمٰا یَخٰافُ و یَرجُو)
● تحصیل خوف
خوف ثمره ایمان به خدا و رسول و معارفی چون حساب، عذاب و عقاب که نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) آورده میباشد. برای دستیابی به خوف دو راه وجود دارد که یکی از آنها برتر از دیگری است.
به مثالی توجه کنید: کودکی را تصور کنید که در خانهای تنهاست، اگر مار یا درندهای وارد خانه شود، ممکن است این کودک نترسد، و چه بسا دستش را به سوی مار دراز کند تا آن را بگیرد، و با آن بازی کند.
ولی اگر این کودک همراه پدرش باشد، وقتی که مار یا درنده وارد اتاق میشود، چون کودک پدرش را مشاهده میکند که خوف بر او غلبه کرده، تمام اعضای بدنش میلرزد، و راه گریز میجوید؛ کودک نیز میترسد. زیرا میداند پدرش بیهوده نمیهراسد، و تا چیز هولناکی نبیند نمیگریزد.
در این مثال، ترس پدر از روی بصیرت و آگاهی به صفت مار و زهر او، یا قدرت درنده و حملهوری اوست. ولی ترس کودک فقط به خاطر تقلید از پدر است. زیرا او به پدرش خوشبین است و میداند که او جز از چیزهای هولناک میترسد، و از همین راه میداند که مار یا درنده چیز ترسناکی است، بدون اینکه دلیلش را بداند.
خوف انبیاء و اولیاء و علماء از قسم اول است. ولی خوف عامّه مؤمنین از قسم دوم.
برای تحصیل خوف کافی است که انسان در آیات قرآن شریف تدبر کند، و ببیند که اکثر آنها برای تدبرکنندگان تخویف و تهدید است.
و اگر جز این آیاتِ اندکی که ذکر میشود تهدید دیگری نبود برای عبرت گرفتن و خوف انسان کافی بود.
قرآن کریم میفرماید:
ای گروه انس و جن بزودی بکار شما خواهیم پرداخت.
(سَنَفْرُغُ لَکُمْ اَیُّهَا الثَّقَلٰانِ) (سورهٔ الرحمن، آیهٔ ۳۱)
و میفرماید:
همانا من کسانی را میبخشم که توبه کرده، و ایمان آورند و عمل صالح به جای آورده راه راست باز شناسند.
(وَ اِنّی لَغَفّٰارٌ لِمَنْ تٰابَ وَ آمَنَ و عَمِلَ صٰالِحاً ثُمَّ اهْتَدیٰ ) (سورهٔ طه، آیهٔ ۸۲)
در این آیه آمرزش را به چهار شرط مشروط کرده که بنده از تحصیل هر کدام آنها به تنهائی عاجز است.
و میفرماید:
کسی که توبه کرده ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد.
(فَاَمّٰا مَنْ تٰابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صٰالِحاً فَعَسیٰ اَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفلِحِینَ ) (سورۀ قصص، آیهٔ ۶۷)
و میفرماید:
تا راستگویان را از حقیقت و صدقشان باز پرسند.
(لِیَسْئَلَ الصّٰادِقِینَ عَنْ صِدْقِهِمْ ) (سورهٔ احزاب، آیهٔ ۸)و میفرماید:
آیا از عذاب الهی غافل شدهاند.
(اَفَاَمِنُوا مَکْرَ اللهِ ) (سورهٔ اعراف، آیهٔ ۹۹)
و میفرماید:
و هیچیک از شما نیست مگر آنکه وارد جهنم خواهد شد.
(وَ اِنْ مِنْکُمْ اِلّٰا وارِدُهٰا) (سورهٔ مریم، آیهٔ ۷۱)
و میفرماید:
هرچه میخواهید انجام دهید. - که خدا به تمام اعمال شما آگاه است.
(اِعْمَلُوا مٰا شِئْتُمْ ) (سورۀ فصلّت، آیهٔ ۴۰)
و میفرماید:
و ما به اعمال آنها روی نموده، همه را باطل و نابود میکنیم.
(وَ قَدِمْنٰا اِلیٰ مٰا عَمِلوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنٰاهُ هَبٰاءً مَنْثُوراً ) (سورهٔ فرقان، آیهٔ ۲۲)
و میفرماید:
قسم به عصری که انسان در زیان است مگر آنان که ایمان آورده و عمل صالح به جای آورند و همدیگر را به حق و صبر سفارش کردند.
(وَالْعَصْرِ اِنَّ الْاِنسٰانَ لَفی خُسْرٍ اِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا و عَمِلوا الصّٰالِحٰاتِ وَ تَواصَوا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبْرِ ) (سورهٔ عصر)
در این سورهٔ مبارکه برای نجات از خسران و زیان چهار شرط قرار داده شده.
● قصههای داود پیغمبر
در روایت است که داود (علیهالسلام) در مناجاتش عرض میکرد:
الهی چون گناهانم را به خاطر میآورم زمین با تمام وسعتش بر من تنگ میشود، و چون رحمت تو را به خاطر میآورم روحم به من باز میگردد.
منزهی خدای من! تمام بندگان طبیعت را برای مداوای گناهانم آوردم همه، مرا به تو رهنمون شدند، پس وای بر کسی که از رحمت تو ناامید شود.
(اِلٰهی اِذٰا ذَکَرتُ خَطِیئَتی ضٰاقَتْ عَلَیَّ الْاَرضُ بِرَحْبِهٰا وَ اِذٰا ذکرْتُ رَحْمَتَکَ اِرْتَدَّتْ اِلَیَّ رُوحی، سُبْحٰانَکَ اِلٰهی اَتَیْتُ اَطِبّٰاءَ عِبٰادِکَ لِیُداوُوا خَطِیئَتی فَکُلُّهُمْ عَلَیْکَ یَدُلُّنی فَیُؤْساً لِلْقٰانِطِینَ مِنْ رَحْمَتِکَ)
میگویند روزی اعمال خود را به یاد آورد صیحه زنان از جا پرید، دستش را بر سر گذاشته میرفت تا به کوه رسید، درندگان بر گردش جمع شدند، فرمود برگردید با شما کاری ندارم کسانی را میخواهم که از گناه خود زار میگریند، پس کسی جز گریهکنندگان به من روی نیاورد.
او را به خاطر گریهاش سرزنش میکردند، میفرمود بگذارید گریه کنم قبل از آنکه روز گریه فرا رسد، قبل از آنکه استخوانها در آتش بسوزند، و اندرون مشتعل شود، و قبل از آنکه ملائکه غلاظ و شداد - که خدا را در تمام دستورات اطاعت میکنند و در هیچ امری سرکشی نمیکنند - بر من وارد شوند.
حکایت شده که چون اراده گریه و نوحهسرایی میکرد، هفت روز چیزی نمیخورد و چیزی نمیآشامید و به زنان نزدیک نمیشد و یک روز قبل در میان مردم برایش منبری نصب میشد و میفرمود تا سلیمان (علیهالسلام) - پسرش - با صوتی بلند که به تمام شهرها، پستی، بلندیهای اطراف، لانه حیوانات، کوهها، صحراها، دیر و صومعهها برسد ندا دهد: هرکس میخواهد نوحه داود به حال خودش را بشنود بیاید.
آنگاه وحوش از صحراها و لانههای خود، درندگان از جنگلها، چرندگان از کوهها و دختران جوان از سراپردههای خود میآمدند و جمیع مردم در آن روز جمع میشدند.
داود (علیهالسلام) بر منبر مینشست و بنیاسرائیل گروه گروه بر گردش مینشستند، و حضرت سلیمان بالای سرش میایستاد.
آنگاه حضرتش به حمد و ثنای پروردگار مشغول میشد و همگی ضجّه زنان و صیحهکشان گریه میکردند، آنگاه به یادآوری بهشت و جهنم میپرداخت. پرندگان و گروهی از وحوش و مردم و درندگان میمُردند، سپس به ذکر گرفتاریهای قیامت و نوحه و زاری بر حال خود شروع میکرد تا از هر گروهی طایفهای میمرد.
چون سلیمان (علیهالسلام) کثرت مردگان را میدید عرض میکرد: ای پدر مستمعین را بکلی نابود کردی و چندین طائفه از بنیاسرائیل و وحوش و درندگان مردند.
آنگاه حضرت شروع به دعا میکرد که عابدی از بنیاسرائیل صدا میزد: ای داود در طلب پاداش از پروردگارت عجله میکنی؟
داود (علیهالسلام) از شنیدن این صدا مدهوش میافتاد، چون سلیمان (علیهالسلام) حال پدر را میدید سریری میآورد و او را بر سریر حمل میکرد، آنگاه میفرمود تا منادی ندا دهد: هر کس همراه داود (علیهالسلام) دوست یا خویشی دارد سریری آورد و او را ببرد که هرکس با او بود از یاد بهشت و جهنم مرد، آنگاه زنان سریر میآوردند و نزدیکان خود را میبردند، و میگفتند ای کسی که یاد جهنم او را کشت، ای کسی که خوف خدا او را کشت.
چون داود (علیهالسلام) بهوش میآمد دست بر سر میگذاشت و به محل عبادت خویش میرفت در را میبست و عرض میکرد ای خدا داود آیا تو از داود خشمگینی؟ و پیوسته در حال مناجات بود.
آنگاه سلیمان (علیهالسلام) پشت در میآمد اجازه میگرفت و با قرص نان جوی وارد میشد، و میگفت: ای پدر خود را با این نان در راه هدف تقویت کن. داود قدری از آن را میخورد دوباره به میان بنیاسرائیل باز میگشت. (در تعلیقه کتاب محجهٔالبیضاء در ذیل این حکایت مینویسد این حکایت و حکایت قبل از آن از اسرائیلیات است و در بعضی از کتب صوفیه نقل شده. ولی به نظر میرسد حکایت بعدی نیز از این قبل باشد، زیرا اینگونه حکایات اولاً با سیرهٔ انبیاء که ارشاد و هدایت مردم میباشد سازگاری ندارند و ثانیاً با عقل سازگار نیستند.)
● درجات و مراتب خوف
(از آنچه گذشت معلوم شد که خوف خدا دو مرتبه دارد):
۱. خوف از عذاب خدا، این مرتبه را همه کسانی که به بهشت و جهنم ایمان دارند درک کردهاند. اگر این خوف کم باشد علتش ضعف ایمان و غفلت است و با تذکر و موعظه و تفکر در گرفتاریهای قیامت و انواع عذاب، و توجه به احوال خائفین تقویت میشود.
۲. در این مرتبه که مرتبه عالی خوف است خدا خودش مخوف است یعنی در این مرتبه بنده از حجاب و دوری خدا میترسد و امید قرب او را دارد، این مرتبه مخصوص کسانی است که چون انبیاء و اوصیاء و علماء او را شناختهاند آنان که خدا را با صفاتی شناختهاند که مقتضی خوف و هیبت و حذر است و به سرّ آیه شریفه:
و خداوند شما را از خویش برحذر میدارد - میترساند.
(وَ یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفْسَهُ ) (سورهٔ آلعمران، آیات ۲۸ و ۳۰)
● اسباب خوف
خوف جز با انتظار چیزی ناخوشایند و مکروه تحقق نمیپذیرد.
و مکروه یا خودش ناخوشایند و مکروه است مثل آتش جهنم، و یا از آن جهت ناخوشایند است که ناخوشایندی را به دنبال دارد مثل گناهان که چون منجّر به عذاب میشوند ناخوشایند و مکروهند.
به این اعتبار کسانی که از اسباب و مقدمات مکروه در خوف و هراسند گروههای متعددی را تشکیل دهند.
گروهی از آنها از مرگ قبل از توبه میترسد، گروه دیگری از شکستن توبه، قسمی از ضعف و سستی در وفاء به حقوق پروردگار، طایفهای از زوال رقّت قلب و عروض قساوت و سنگدلی، بخشی از عدم استقامت، جمعی از تسلط عادت در متابعت شهوات مألوف، دیگری از اینکه خدا به حسنات و اعمالش واگذارش کند، حسناتی که بر آنها تکیه کرده و به خاطر آنها در میان بندگان خدا عزتطلبی نموده، دیگری از سرکشی در مقابل نعمتهای فراوان، گروهی از اشتغال به غیر خدا، جمعی از استدراج به تواتر نعمات، جمعی از انکشاف آشوبهای طاعات و دیدن چیزی از جانب خدا که انتظار آن را نداشته، بعضی از حقوق مردم که با غیبت و خیانت و تقلّب و بدخواهی بر گردن آنها میآید، بعضی از آنچه در بقیه عمر برای آنها پیش خواهد آمد، گروهی از تعجیل عقوبت در دنیا و رسوائی قبل از مرگ، جمعی از فریب زخارف دنیا، جمعی از بدعاقبتی، بعضی از اطلاع خدا بر اندرون آنها در حالی که غافلند و بعضی از تقدیراتی که در ازل برای آنها مقدر شده.
اینها همه ترس عارفان است و هر کدام در جای خود فایدهای دارد به این معنی که چون از چیزی بترسند، از راهی که آنها را به آن منتهی کند حذر میکنند. مثلاً کسی که از استیلاء عادت میترسد بر ترک آن مواظبت میکند، و کسی که از اطلاع خدا بر اندرونش میترسد به تطهیر قلب اشتغال میورزد.
اما کسانی که از چیزی که به خودی خود ناخوشایند است میهراسند نیز گروههای مختلفی را تشکیل میدهند.
بعضی از سکرات و شدت مرگ در هراسند، بعضی از سؤال نکیز و منکر و عذاب قبر، جمعی از ورود به محشر یا از هیبت ایستادن در مقابل خدا، یا حیاء از بالا رفتن پردهها، و سؤال از هر ریز و درشت، بعضی از تیزی صراط و کیفیت عبور از آن، بعضی از آتش و غل و زنجیرها و هول و هرایش، جمعی از حرمان بهشت و نعمتهای پایدارش یا نقصان درجات و بعضی از محجوب ماندن از جمالیار میترسند، که این قسم اخیر بالاترین رتبهٔ این گونه خوف است، و مربوط به عرفائی چون انبیاء و علماء و صاحبان میباشد.
● خوف برتر است یا رجا؟
تا اینجا دانستیم که در فضیلت خوف و رجا اخبار و احادیث فراوانی وارد شده است، و خود بخود این سؤال مطرح میشود که آیا خوف بهتر است یا رجا؟
این سؤال مثل این است که کسی بپرسد آب بهتر است یا نان؟
جواب روشن است، نان برای گرسنه بهتر است، و آب برای تشنه. و اگر گرسنگی و تشنگی با هم عارض شوند هر کدام شدیدتر باشند، باید مراعات شوند، اگر گرسنگی غالب بود، نان بهتر است؛ و اگر تشنگی غالب بود آب. و اگر در شدت و ضعف مساوی باشند ارزش آب و نان نیز مساوی است. ”و چون خوف داوری غفلت و رجا معالج یأس است که باید دید کدامیک از این دو بیماری بر قلب عارض شده تا دواری مناسبش استعمال شود.“
اگر مرض غفلت از عذاب الهی و غرور و فریب بر قلب عارض شده باشد خوف بهتر است، و اگر یأس و نومیدی از رحمت خدا عارض شود رجا بهتر است.
اما مؤمن با تقوائی که گناه ظاهر و باطن و آشکار و نهان را ترک کرده، مناسب حالش آن است که خوف و رجایش معادل باشند. و این همان مضمونی است که در اخبار وارد شده است.
در کتاب کافی روایت شده که از حضرت صادق (علیهالسلام) سؤال شد:
وصیّت لقمان چه بود؟
فرمود، در وصیت لقمان جملات عجیبی وجود دارد. عجیبتر از همه اینکه به پسرش فرمود:
از خدا چنان بترس که گوئی اگر نیکی جن و انس را به درگاهش آوری باز عذابت میکند. و چنان بدو امیدوار باش که گوئی اگر گناه جنّ و انس را مرتکب شوی تو را بخشد.
(خِفِ اللهَ خِیفَهٌٔ لَوْ جِئْتَهُ بِبِرِّ الثَّقَلَیْنِ لَعَذَّ بَکَ وَارْجُ اللهَ رَجٰاءً لَوْ جِئْتَهُ بِذُنُوبِ الثَّقَلَیْنِ لَرَحِمَکَ).
آنگاه حضرت چنین فرمود: پدرم میفرمود:
در قلب هر مؤمنی دو نور وجود دارد، نوری از ترس و نوری از رجا، که اگر با هم در ترازو نهاده شوند، هیچکدام از دیگری بیشتر نخواهد بود.
(اِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ اِلّٰا وَ فی قَلْبِهِ نوُرٰانِ نُورُ خِیفَهٍٔ وَ نُورُ رَجٰاءٍ، لَوْ وُزِنَ هٰذٰا لَمْ یَزِدْ علی هذٰا وَلَوْ وُزِنَ هٰذٰا لمْ یَزِدْ عَلیٰ هٰذا)
و مضمون آیهٔ شریفهای که در مدح جمعی از بندگان میفرماید:
زکریا - علیهالسلام و خانوادهاش - در حال بیم و امید ما را میخواندند.
(یَدْعونَنٰا رَغَباً وَ رَهَباً) (سورهٔ انبیاء، آیهٔ ۹۰)
و آیهٔ شریفهٔ :
با بیم و امید پروردگار خویش را میخوانند.
(یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً و طَمَعاً ) (سورهٔ سجده، آیهٔ ۱۶)
ما را به همین معنا رهنمون میشود.
امّا علت غلبهٔ جنبهٔ رجا در اکثر مردم، غرور و فریب و عدم معرفت است، و سزاوار آن است که قبل از اشراف بر موت جنبهٔ خوف غالب باشد. و به هنگام موت رجا و خوشبینی بر خوف غلبه کند. چنانچه در اخبار هم وارد شده است.
راز این مطلب آن است که خوف چون تازیانهای است که انسان را به عمل وامیدارد و در هنگام مرگ وقت عمل گذشته، و در آن دم انسان طاقت اسباب و علل خوف را ندارد. چه اینکه خوفبندهای قلب را پاره و فرا رسیدن مرگ را نزدیک میکند. ولی نسیم رجا قلب انسان را تقویت، و پروردگارش را که مایهٔ امید اوست محبوبش میکند، ”و به این وسیله مشتاق زیارت یار میشود“، و هرکس ملاقات خدا را دوست داشته باشد خدا ملاقاتش، را دوست میدارد و هرکس ملاقات او را دوست نداشته باشد او نیز ملاقاتش را دوست ندارد.
در خاتمه لازم است بدانیم که خوف و رجا هر کدام تا حدی مخصوص، پسندیده و محمودند و چون از آن حد بگذرند مذموم و نکوهیده میشوند.
حدّ رجا آن است که به غفلت از عذاب الهی نرسد وگرنه خسران است.
خدای تعالی میفرماید:
جز گروه زیانکاران کسی از عذاب الهی غافل نمیشود.
(لٰا یَأمَنُ مِنْ مَکْرِ اللهِ اِلاَّ القومُ الْخٰاسِرونَ ) (سورهٔ اعراف، آیهٔ ۹۹)
و حدّ خوف آن است که به نومیدی و قنوط نرسد وگرنه ضلالت و گمراهی است.
خدای تعالی میفرماید:
چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید میشود جز گمراهان.
(وَ مَنْ یَقْنُطْ مِنْ رَحْمَهِٔ رَبِّهِ اِلاّ الْقَومُ الضّالِینَ) (سورهٔ حجر، آیهٔ ۵۶)
و به حد یأس نرسد که یأس کفر است.
و خدای تعالی میفرماید:
جز کافران کسی از رحمت خدا ناامید نمیشود.
(وَلٰا یَیْأسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ اِلّٰا القَوْمُ الْکٰافِرونَ ) (سورهٔ یوسف، آیهٔ ۸۷)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست