سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


کوتاه، اما تاثیرگذار


کوتاه، اما تاثیرگذار
انتخاب بازیگر برای یک سریال تلویزیونی از مهم‌ترین عواملی است که در میزان موفقیت آن اثر تاثیر زیادی دارد.
در این میان حتی شیوه بازی گرفتن از آنها و استفاده از توانایی‌های بعضا تئاتری‌شان هم می‌تواند در درآوردن آن نقش مهم باشد چرا که صرف وجود یک فیلمنامه قوی و دیالوگ‌های محکم که برای بازیگر نقش فرعی و اصلی نوشته می‌شود نمی‌تواند ارزش یک سریال را بالا ببرد بلکه درک درست نقش از سوی بازیگر و عجین شدن با آن شخصیت و میزان بهره بردن کارگردان از توانایی‌های بازیگرش هم می‌تواند تاثیرگذار باشد.
فریدون‌جیرانی در «مرگ تدریجی یک رویا» با انتخاب بازیگران نه چندان تکراری حداقل نشان داد که هم از میزان اهمیت این انتخاب‌ها آگاه است و هم بهره بردن از توانایی‌های این بازیگران برای نقش‌های هرچند فرعی برایش مهم است.
«مرگ تدریجی یک رویا» قصه مارال عظیمی و به نوعی خواهرش ساناز است. اما سوای این دو شخصیت اصلی زن سریال، از نقش‌های فرعی مناسبی برای زنان هم بهره برده است. شیوا خنیاگر و مهناز‌انصاریان در نقش پری و هلن سوی قطب منفی آدم‌ها و مهسا کرامتی و آشا محرابی در نقش شیرین و مهری نقش‌های مثبت زن را به نمایش می‌گذارند. در این میان البته نقش آفاق که برعهده مائده طهماسبی بوده هم تا حدی تاثیرگذار بوده و شخصیت جا افتاده‌ای در سریال به حساب می‌آید.
● نقشم تکراری نبود
مائده طهماسبی، بازیگر تئاتر است، اما سریال «باجناق‌ها» پایش را به تلویزیون باز کرده است.
هرچند او کارگردانی نمایش «خانواده تت» را هم در کارنامه‌اش دارد و آثاری چون تقصیر (فرهاد آئیش)، والس مرده شورها (کوروش نریمانی) در بازیگری تئاتر از او بازیگری منعطف ساخته است اما شاید پس از حضورش در «پارک وی» فریدون‌جیرانی، ‌این ارتباط باعث شد که بازی در «مرگ تدریجی یک رویا» را آن هم در یک نقش به نظر تکراری با نقشی که در «پارک وی» داشت، بپذیرد.
طهماسبی درباره حضور دوباره‌اش در تلویزیون می‌گوید:«بعد از سریال «باجناق‌ها» که اولین تجربه تلویزیونی‌ام در این سال‌ها بود حس کردم که بهتر است انرژی‌ام را روی تئاتر متمرکز کنم. با این حال در این فاصله دو تله تئاتر کار کردم که تجربه خوب و لذت بخشی بود. در این فاصله پیشنهادهایی هم برای بازی در سریال به من می‌شد که شاید به خاطر گروه و کارگردان آن را نمی‌پذیرفتم، تا اینکه با توجه به تجربه قبلی‌ام با فریدون جیرانی وقتی ایشان پیشنهاد بازی در نقش آفاق را دادند پذیرفتم. به هر حال جیرانی کارگردان شناخته شد‌ه‌ای است و کار با گروه او را دوست داشتم.»
بازیگر نقش آفاق درباره نگرانی‌اش از تشابه دو نقشی که در دو اثر جیرانی بازی کرده معتقد است که نمی‌توان فقط به دلیل شباهت‌های طبقاتی این دو نفر آنها را مثل هم دانست؛ آفاق «پارک وی» کرولال بود و انفعال آفاق مرگ تدریجی را نداشت.
اما در این سریال آفاق برای ماندنش دلیل دارد، جلوی ساناز می‌ایستد و یک جورهایی می‌خواهد از مادر آنها حمایت کند. خاطرات این آفاق از زندگی با فروغ الزمان بسیار متفاوت با آفاق پارک وی است. فکر می‌کنم مخاطبی که هر دو اثر را دیده است کاملا در جریان تفاوت هر دو نقش هست.
در این سریال کاملا تعهد و علاقه آفاق و حتی دینداری‌اش هم دیده می‌شود. شاید به خاطر همین ویژگی‌ها بوده که من پذیرفتم دوباره در نقش آفاق اما با دنیایی جدید ظاهر شوم. طهماسبی درباره بازی در کنار بازیگرانی چون فریده سپاه منصور و هوشنگ توکلی و بازیگران جوان می‌گوید:«برای من بازی کردن در کنار بازیگران حرفه‌ای همان قدر ارزش دارد که کار کردن در میان بازیگرانی چون ستاره‌اسکندری، سامیه‌لک و... . در طول سریال هم فرصت‌های خوبی برای هر دو طرف فراهم بود که از تجربیات هم استفاده کنیم. با این حال مرگ تدریجی یک رویا سریالی است که به خاطر ریتم تند و جذابیت‌های تصویری و فیلمنامه حتما مخاطب را با خود درگیر می‌کند و ماحصل کار یک کارگردان حرفه‌ای و کاربلد هم برای بیننده لذت‌بخش خواهد بود.
● هلن قابل ترحم است
مهناز انصاریان، بازیگر و رمان‌نویس سینمایی است. او را با خاله شیرین سریال «پس از باران» به یاد می‌آورید. انصاریان درباره نقش هلن می‌گوید:«وقتی جیرانی نقش هلن را به من پیشنهاد داد اول از همه دنبال تفاوت‌های او با نقش بقیه آدم‌های سریال و نقش‌های قبلی‌ام گشتم.
خیلی زود هم با جیرانی به این توافق رسیدیم که هلن را در قالب یک شخصیت در بیاوریم و او را به شکلی باورپذیر ترسیم کنیم. شاید اگر اصرار خودم نبود هلن خیلی تخت‌تر از این می‌شد ولی به جیرانی اصرار کردم که هلن تیپ نباشد و رفتارهایش، هم به ادامه قصه جذابیت ببخشد و هم این کاراکتر در صحنه‌هایی تاثیرگذار باشد.»
هرچند قرار بوده نقش ساناز به انصاریان سپرده شود و حتی در این‌باره او با جیرانی چند جلسه هم صحبت کرده بود اما در نهایت نقش هلن برای انصاریان راضی کننده است. انصاریان که در کارنامه خود فیلمنامه «لیلا» اثر داریوش مهرجویی را دارد معتقد است که نویسندگی به او خیلی کمک کرده تا نقش را بفهمد، چرا که یک نویسنده می‌تواند قصه‌ای که چند زن در آن حضور دارند را در ذهن خود تحلیل کند و جایگاه خودش را پیدا کند. در واقع هر کدام از این زن‌ها عقاید مختلفی دارند و براساس آن شخصیت‌شان شکل گرفته است، در واقع زندگی هر کدام از آنها یک قصه مفصل و طولانی دارد که می‌تواند در بخشی از سریال هم به آن پرداخته شود.با این حال شاید همین شکل پررنگ زنان در سریال است که آن را جذاب کرده است.
انصاریان در مورد شخصیت مارال که یک نویسنده است خیلی با نویسنده سریال به توافق نرسیده است و معتقد است که تماشاگر خیلی نمی‌تواند با مارال عظیمی ارتباط برقرار کند و این به نویسندگی سریال برمی‌گردد که چنین چهره‌ای را از یک زن نویسنده ترسیم می‌کند.بازیگر نقش هلن در مورد انتخاب نقش‌اش هنوز هم معتقد است که این نقش دوست‌داشتنی و عمیق است. این زن در عین اینکه با هوش است و ذکاوت خاصی دارد، یک جورهایی قابل اعتنا هم هست و حتی حس ترحم مخاطب را برمی‌انگیزد.
انصاریان درباره فیلمنامه «مرگ تدریجی یک رویا» می‌گوید: «به عنوان یک نویسنده فیلمنامه، سریال را از جنبه‌های دیگری که شاید بازیگران به آن توجه نمی‌کنند نگاه می‌کنم و البته چند بار هم نظرم را در مورد نقشم با کارگردان در میان گذاشتم. یک جاهایی جیرانی حرفم را قبول می‌کرد و مواردی هم بود که او نظر دیگری داشت. با این حال من از میان چند نقش پیشنهادی در آن زمان هلن را در «مرگ تدریجی یک رویا» پذیرفتم چون هم به خود کار و هم کارگردانش اعتقاد داشتم.»
● پری خاکستری ماند
شیوا خنیاگر، بازیگر سینما و قبل از آن گوینده رادیو بوده است و شاید اعتباری که او از رادیو و سینما کسب کرده ورودش را به تلویزیون تضمین کرده است. «راه شب» (داریوش فرهنگ) اولین تجربه تلویزیونی او است و پس از آن مخاطبان تلویزیون چهره او را در «پرواز در حباب» و «اغما» سیروس مقدم دیدند.
اما آشنایی خنیاگر با فریدون جیرانی قبل از این سریال به بازی او در فیلم «ستاره است» برمی‌گردد و اینکه بدون هیچ تردیدی نقش پری را در «مرگ تدریجی یک رویا»پذیرفته است. خنیاگر درباره انتخابش برای نقش پری می‌گوید:«شاید جیرانی از علاقه من به نقش‌های خاص خبر داشت که نقش پری را به من داد. من خودم وقتی فیلمنامه را خواندم از این نقش خوشم آمد و حس کردم می‌توانم شخصیت چنین زنی را نمایان کنم.»
او معتقد است که به شخصیت پری و هلن به وسعت مارال و ساناز پرداخته نشده است، چرا که به هر حال شخصیت‌های فرعی تا یک جایی با داستان همراهند اما در همین فرصت کوتاه هم می‌توان به کمک شخصیت‌های اصلی آمد و چهره آنها را نشان داد. از نگاه خنیاگر شخصیت پری اصلا تیره نیست و او آن را خاکستری می‌داند و می‌گوید: «پری واقعی است و نمونه‌های مثل او در جامعه زیاد است. این شخصیت منفی نیست و یک جاهایی که فرصت به دست می‌آید و وارد هزار توی این آدم می‌شویم حس می‌کنیم او در موقعیت‌های متفاوت مجبور به انتخاب‌هایی شده که نتیجه‌اش این زندگی است.
از اینکه کارگردان و مخاطب نگاه یک طرفه و از بالا به این آدم نداشتند خوشحالم.» با این حال بازیگر نقش پری معتقد است :« شخصیت مارال در قصه ابهام دارد و مخاطب نمی‌تواند آن را باور کند. دوگانگی وجود این آدم و اینکه چهره نویسنده‌ها را مخدوش کرده است برایم قابل قبول نیست. این را شاید از نویسنده‌های سریال‌ها باید بخواهیم که این قدر زنان را تک بعدی نشان ندهند؛ یا قهرمان و فرشته و یا شیطان و منفی. شاید برای همین مخاطب با هلن و پری بیشتر همذات‌پنداری می‌کند تا با مارال. چون او برخلاف شرایط موجود و واقعیت‌های زندگی‌اش رفتار می‌کند. هرچند این حرف دلیلی نمی‌شود که کارگردانی جیرانی را زیر سؤال ببریم ولی اگر ضعفی در کار است از فیلمنامه است نه پرداخت کارگردان.»
در پایان خنیاگر از اینکه مخاطب همچنان سریال را دنبال می‌کند خوشحال است و معتقد است که در این سریال فرصت‌های تصویری و کارگردانی‌ای به وجود آمده که برای مخاطب جذاب است.
نیره رضایی مطلق
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید