سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا
رابطه طرح مردمی کردن نفت و الگوی مصرف
![رابطه طرح مردمی کردن نفت و الگوی مصرف](/mag/i/2/hl9wo.jpg)
این وضعیت بیشتر در کالاهایی چون سوخت و انرژی، نان، دارو، شکر، آب و... است که فصل مشترک این کالاها یارانهای بودن عرضه آنهاست و هرچه یارانه کالایی بیشتر شود، انحراف از مصرف بهینه و مفید آن کالا نیز، بیشتر خواهد شد.
بنابراین اگر قرار است که به اصلاح الگوی مصرف بپردازیم باید درک روشنی از مفهوم چگونگی شکلگیری یک الگوی مطلوب داشته باشیم.
اول از همه باید بدانیم اصلاح الگوی مصرف به معنای کاهش مصرف نیست، بلکه به معنای مصرف درست و موثر است. دو نفر را مقایسه کنید که اولی هر روز ۵۰ لیتر و دومی ۳۰ لیتر آب (فرض کنید قیمت آن مجانی باشد) مصرف میکنند. اما نفر اول با استحمام و پاکیزه نگهداشتن محیط و آبیاری باغچه این مقدار مصرف را دارد و حتی یک لیتر آب را هم تلف نمیکند، اما دومی بجای این مصارف عملا و از سر بیاحتیاطی و بیخیالی بیش از ۱۰ لیتر آن را به داخل فاضلاب رها میکند و استفاده موثری از آن نمیکند. در قضاوت میان این دو نفر حق نداریم که اولی را فردی اسرافکار و دومی را به علت مصرف کمتر صرفهجو خطاب کنیم، بلکه برعکس دومی مصداق دقیق فردی است که اسراف میکند. حال اگر برای کاهش مصرف میان این دو نفر سهمیهبندی کنیم و برای هر یک از آنان نفری ۳۵ لیتر در نظر بگیریم، تا بلکه مصرف مجموع آنان از ۸۰ لیتر به ۷۰ لیتر کاهش یابد، میتوان گفت که در این صورت مصرف آب کمتر میشود، اما اتلاف آن بیشتر خواهد شد، زیرا فرد اول ۱۵ لیتر کمتر سهم میبرد و قادر نیست که از آب کسر شده استفاده مورد نیاز و ضروری خود را انجام دهد، اما نفر دوم تا قبل از این ۱۰ لیتر از ۳۰ لیتر را تلف میکرد، الان ۱۵ لیتر را تلف میکند. بنابراین هر نوع سهمیهبندی از جمله سهمیهبندی انجام شده درباره سوخت و بنزین، لزوما نمیتواند به معنای تغییری مثبت در الگوی مصرف تلقی شود.
برای شناخت اینکه چه عاملی الگوی مصرف را شکل میدهد، مجبورم مثالی بزنم. دروغگویی یک عمل زشت است، رفتار مردم در این زمینه چگونه است؟ به طور طبیعی بخش معدودی از افراد جامعه حاضر نیستند که تحت هیچ شرایطی دروغ بگویند، هیچ منفعتی را هم معادل و هموزن با خسارت دروغگویی نمیدانند، آن را گناه کبیره دانسته و از آن پرهیز میکنند. معدودی هم هستند که تحت هر شرایطی ابایی از دروغگویی ندارند، آموزشهای اخلاقی هم فقط میتواند این دو گروه را به اندازه اندکی، کم یا زیاد کند، اما اکثریت مردم، در مقابل دروغگویی ارزیابی هزینه و فایده میکنند. در جامعهای که دروغگویی نه تنها هزینه نداشته، بلکه منفعت هم داشته باشد، دروغ گفتن امری عادی میشود. یکی از دوستان تعریف میکرد که شرکتی را تأسیس کردند و از همان ابتدا تصمیم گرفتند که حسابهای خود را برای پرداخت مالیات شفاف اعلان کنند، اولین حسابداری را که آوردند با پوزخندی به آنان فهماند، که اگر شفاف بنویسید، مأمور مالیات قبول نمیکند و آن را زیاد میکند، در نتیجه مجبور میشوید که مالیاتی بیش از حد خود بدهید، فرض ماموران این است که شما هم مثل دیگران دروغ میگویید، پس زحمت راستگویی را به خود ندهید. در زمان روزنامه سلام به یاد دارم که روزنامهها تیراژ خود را میدادند و براساس آن ارز میگرفتند، آقای موسویخوئینیها حاضر به دادن تیراژ نشد، زیرا تیراژها دروغ گفته میشد و همه دو یا سه برابر مقدار واقعی تیراژ میدادند، ایشان حاضر به ارائه تیراژ نشد (نه دروغ و نه راست) اما ظاهرا دیگران این رفتار شناخته شده را انجام میدادند. در مقایسه با جامعه ما در جوامع غربی اصل را بر درستی ادعا میگذارند و طبعا هنگامی که خلاف آن ثابت شود چنان هزینهای را بر دروغگو بار میکنند که هیچگاه فراموش نکند.
با این توضیح باید گفت چگونه میتوانیم مصرف انرژی را کم کنیم تا هم آن را اضافی و بیهوده مصرف و هم هوا را آلوده ننماییم؟ تنها یک راه دارد، هزینه مصرف را چنان که هست بپردازیم. اگر در مثال مصرف آب، هزینه تمام شده و حتی بیش از آن از مصرفکننده دریافت شود، در این صورت آن فردی که آب را تلف میکند، قطعا از این کار اجتناب میکند، زیرا افراد معمولا حاضر نیستند، پول خود را تلف کنند، اما فرد اول با طیب خاطر هزینه آب مصرفی خود را میپردازد. مقایسه کنید نحوه برخورد ما با آبهای معدنی (لیتری ۱۵۰ تومان) را با آب تهران که تقریبا به قیمت یک صدم آن هم نیست. تا قطره آخر آب معدنی مصرف میشود، در حالی که آب تهران هم بسیار با کیفیت است.
با این توضیحات برای ارائه الگوی مصرف درست هر کالایی باید هزینه واقعی آن پرداخت شود، از جمله سوخت و بنزین هم همینطور است و میتوان تا قیمت جهانی آن و حتی بیشتر برای آن در نظر گرفت، اما چرا این کار در ایران نمیشود، زیرا مردم میپرسند که چرا نفت خودمان را باید به این قیمت بخریم؟ چرا باید پول نفت را دولت بگیرد و خدماتی شایسته هم به مردم ندهد و این تعداد افراد هم زیر خط فقر باشند؟ و این سوال های درستی است. پس راهحل آن انتقال درآمدهای نفتی به مردم است تا خودشان آن را به قیمت عادلانه و لازم بفروشند و سود آن را هم مستقیما خودشان کسب کنند و این درآمد هم در بودجه دولت وارد نشود. طرح مردمی کردن درآمدهای نفتی دقیقا چنین هدفی دارد و یکی از آثار مثبت آن اصلاح الگوی مصرف انرژی است و چندین منفعت مهم دیگر هم دارد که به مرور به آنها پرداخته خواهد شد. بنابراین باید گفت نفت مردم را به مردم بدهید، آنان خودشان با قیمت مناسب خواهند فروخت و درآمد آن را هم مستقیما در مسیری که میدانند خرج میکنند و دولت میتواند از این درآمد مالیات بگیرد. مردمی که از دولت کمک مالی دریافت کنند، هر چیز دیگری باشند بر خلاف ادعاهای موجود قطعا ارباب دولت نیستند.
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست