جمعه, ۲۰ مهر, ۱۴۰۳ / 11 October, 2024
مجله ویستا

چرا جنگ علیه ایران شروع شد؟


چرا جنگ علیه ایران شروع شد؟
جنگ، داستان رازی است که در اینجا حتی اشارتی به حوادث مهم آن نیز ممکن نیست، اما برای پیگیری تسلسل منطقی حوادث، می کوشیم در حد خیلی کلی و مجمل به ماجرای جنگ اشارتی بکنیم.
یکی از مسایل مهم سیاسی و نظامی پس از انقلاب، تحرکات و تحریکات عراق در مرزهای غرب و جنوب کشور بود. ایران و عراق از دیرباز، با هم اختلافات و مناقشاتی داشتند که در یک مقطع در سال ۱۳۵۳، با پادرمیانی حواری بومدین، رئیس جمهور وقت الجزایر، به انعقاد پیمان و قرارداد بین ایران و عراق در ۱۹۷۵ در الجزایر گردید. پس از پیروزی انقلاب ایران، دولت عراق با حاکمیت حزب ناسیونالیست بعث به هر دلیل، تحریکاتی را علیه ایران آغاز کرد که به طور روزافزونی در سال های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹، ادامه یافت و بارها درگیری های نظامی در مرزهای دو کشور روی داد؛ اما از اوایل سال ۱۳۵۹، تهاجمات عراق فزونی گرفت.
حتی در ۲۲ فروردین ماه ۱۳۵۹، اعلام شد که «رئیس جمهور حالت فوق العاده ی جنگی در کشور اعلام کرد.» از این رو عراق و حاکمیت حزب بعث و مسایل مربوط به آن، در مطبوعات، مورد بحث و گفت و گو قرار گرفت. روزنامه ی کیهان در ۲۵ فروردین ماه ۱۳۵۹، در مورد «ماهیت صدام حسین و رژیم بعثی عراق» از گروه های مختلف نظرخواهی کرد. نهضت آزادی در این نظرخواهی شرکت کرد و گفت:
«دولت عراق به دلیل آن که در مواقع مختلف جهت گیری های مختلف سیاسی داشته دقیقاً خط مشی آن مشخص نیست، ولی آنچه مسلم است دولت صدام حسین از نیرو و پشتیبانی توده ی مردم عراق برخوردار نیست و یک دولت تحمیلی به ملت عراق می باشد...
در این که چرا عراق به ایران حمله کرد، یک نکته مسلم به نظر می رسد و آن این است که انقلاب ایران، نگرانی های عمیقی در کشورهای عربی منطقه و به ویژه در همسایگان ایران، پدید آورد. چرا که از یک طرف در ایران شعار صدور انقلاب داده می شد و به طور خاص کشورهای عربی منطقه، امپریالیستی و مرتجع و شایسته ی سقوط و زوال معرفی می شدند و از طرف دیگر، انقلاب طرفداران زیادی در میان مسلمانان – و به طور خاص جریان های سیاسی – اسلامی منطقه و جهان – پیدا کرده بود.
از طرف دیگر، شخص صدام حسین تکریتی، خصلتاً بدذات و فرصت طلب است و می داند پیروزی انقلاب اسلامی ایران به طور قطع به ضرر شخص او و دولت بعثی عراق است؛ زیرا ملت مسلمان و برادر ما – عراق – آمادگی بیشتر از همسایگان برای پذیرش صدور انقلاب ما را دارند؛ لذا از ابتدای پیروزی انقلاب، شروع به تحریک در خاک ایران را نموده است.»
به هر تقدیر روند منازعات ایران و عراق به آغاز جنگ انجامید که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، با تهاجم هوایی و زمینی گسترده ی عراق به خاک ایران آغاز شد. البته در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۵۹ اعلام شد:
«صدام حسین، قرارداد تعیین حدودی مرزی ایران و عراق را ملغی کرد.»
ـ در این که چرا عراق به ایران حمله کرد، یک نکته مسلم به نظر می رسد و آن این است که انقلاب ایران، نگرانی های عمیقی در کشورهای عربی منطقه و به ویژه در همسایگان ایران، پدید آورد. چرا که از یک طرف در ایران شعار صدور انقلاب داده می شد و به طور خاص کشورهای عربی منطقه، امپریالیستی و مرتجع و شایسته ی سقوط و زوال معرفی می شدند و از طرف دیگر، انقلاب طرفداران زیادی در میان مسلمانان – و به طور خاص جریان های سیاسی – اسلامی منطقه و جهان – پیدا کرده بود. در واقع انقلاب اسلامی ایران، عامل تحرک تازه ای در جنبش های اسلامی شده بود و طرفداران این جنبش ها را بر ضد دولت ها و قدرت های جهانی و منطقه ای، تشویق می کرد. از این رو، اقدامات و تحرکات تازه ای در غالب کشورهای اسلامی، بر ضد منافع آمریکا و دیگر دولت های مقتدر و سلطه جوی غربی و رژیم های دست نشانده ی آنها، صورت گرفت. از جمله، پس از اشغال سفارت آمریکا در تهران، در برخی از کشورهای اسلامی منطقه، حملاتی به سفارت خانه های آمریکا انجام شد.
رهبر انقلاب ایران نیز حدود ۱۳ سال در عراق ساکن بود و طبعاًت طرفدارانی در آن کشور پیدا کرده بود.
در این میان کشورهایی که مستقیماً همسایه ی ایران بودند، و به ویژه شیعیان در آن کشورها، اکثریت و یا اقلیت قوی و نیرومندی بودند، قطعاً بیش از دیگران احساس خطر می کردند. عراق، از این نظر وضعیت ویژه ای داشت. از یک طرف اکثریت – هر چند اکثریت ضعیف – عراق را جمعیت شیعه تشکیل می داد و از طرف دیگر و مهم تر این که شیعیان غالباً ایرانی و ایرانی تبار بودند و به طور سنتی گرایشی و تمایلی به ایران داشتند.
ـ حوزه های علمیه ی نجف و کربلا و سامرا نیز، از ادوار گذشته، کانون قدرت های دینی و اجتماعی بوده و علمای شیعه و غالباً ایران و ایرانی تبار نیز از منزلت های سیاسی و اجتماعی مهمی برخوردار بودند؛ و لذا در جنبش های ضد استعماری نقش مهمی ایفا کرده اند .
ـ رهبر انقلاب ایران نیز حدود ۱۳ سال در عراق ساکن بود و طبعاًت طرفدارانی در آن کشور پیدا کرده بود. مهم تر از همه، هم زمان با اوجگیری انقلاب ایران، جنبش بارها سرکوب شده ی شیعیان عراق، با رهبری روحانیون برجسته ای چون آیت الله سیدمحمدباقر صدر، آغاز شد و به طور جدی رژیم سرکوبگر بعثی را تهدید کرد.
این شرایط خاص عراق را وادار کرد تا ابتدا جنبش و شورش «حزب الدعوة الاسلامیه» عراق را به رهبری سیدمحمدباقر صد، سرکوب کند و رهبر نامدار آن را به شهادت برساند و آنگاه در اندیشه ی مقابله با کانون خطر ـ ایران انقلابی و شیعی ـ برخیزد.
به هر حال هر چه بود، عراق جنگ را در ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ (۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی)، علیه ایران آغاز کرد و با شتاب و برنامه ریزی دقیق و حساب شده به پیشروی خود ادامه داد.
رضا ساعی شاهی