دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا
شانه خالی کردن از مسوولیت
«اگر رابطه را با قربانی کردن خود برای کسانی که دوستشان دارید شروع کنید، آن را با تنفر از کسانی که خود را برایشان قربانی کردهاید به پایان خواهید برد.»
جورج برنارد شاو
رفتار سلطهپذیرانه رفتاری است که برای بسیاری از مردم جذابیت دارد، زیرا شیوهای است برای اجتناب از تعارض و کشمکش. این رفتار همانطور که موجب شادکامی طرفین است، گاهی اوقات باعث کشمکش میان آنان نیز میشود. سلطهپذیری، راهی است برای اجتناب، به تعویق انداختن یا حداقل پنهان نگهداشتن تضادی که برای بسیاری از افراد سلطهپذیر، بشدت ترسآور است. افرادی که نوعا به شکلی سلطهپذیر رفتار میکنند، در واقع به نیازها و حقوق خود احترام نمیگذارند. آنان به شکلهای گوناگون این بیاحترامی را نسبت به خود قائل میشوند. بسیاری از افراد سلطهپذیر، احساسات خالصانه، نیازها، ارزشها و نگرانیهای خود را بیان نمیکنند و به دیگران اجازه میدهند به حریمشان تجاوز کنند، حقوقشان را نادیده بگیرند و به نیازهایشان بیتوجه باشند. این افراد بندرت خواستههای خود را مطرح میکنند و حتی وقتی نیازی دارند، آنها را نادیده میگیرند. گاهی نیز به گونهای مودبانه و نامطمئن نیازهایشان را ابراز میکنند که جدی تلقی نمیشود.
رفتارهای غیرکلامی این اشخاص مثل بالا انداختن شانهها، نداشتن تماس چشمی، صدای بسیار ملایم، گفتار تردیدآمیز و عوامل دیگر میتواند موجب توقف ابراز یک نیاز و حتی دفاع فرد از حریم شخصی خود شود. اصولا افرادی که به شکل سلطهپذیرانه رفتار میکنند، آدمهای «خوب» نامیده میشوند. بچههای خوب، ساکت و آرام در کلاس مینشینند و بزرگسالان خوب با خواستههای دیگران بدون چون و چرا موافقت میکنند. با وجود این «بهای خوب بودن» بسیار سنگین است. اولین بهای رفتار خوب سلطهپذیری، داشتن یک زندگی مرده است. فرد سلطهپذیر، خود فعالیتی نمیکند؛ چرا که او تسلیم است و مسیر زندگیاش را دیگران تعیین میکنند و سالها از عمر خود را با تسلیم در برابر خواستهها و دستورات دیگران تباه میسازد. بهای دیگری که فرد سلطهپذیر میپردازد، آن است که روابطش با دیگران خوشایند و همراه با صمیمیت نیست؛ چرا که فرد سلطهپذیر خود را فدا میکند و ممکن است او آشنایان زیادی داشته باشد، اما در عمل از دوستیهای عمیق و پایدار بیبهره است. محبتی که دیگران نسبت به فرد سلطهپذیر ابراز میکنند، خیلی زود رو به سردی میگذارد.
بعلاوه با گذشت زمان محبت فرد سلطهپذیر نیز نسبت به دیگران کاهش مییابد، چرا که چنین فردی، بخش اعظم خشم خود را سرکوب میکند و در این حالت مقدار زیادی از محبت او نیز به طور خودکار همراه با آن سرکوب میشود. ضمن آن که فداکاری بیش از حد فرد موجب رنجش و آزردگی میشود.
شاید بتوان گفت زندگی افرادی که از «خود بودن» چشم میپوشند تا مورد عشق و محبت دیگران قرار بگیرند، بسیار غمانگیز است؛ چرا که نهایتا به این نتیجه میرسند که خود را قربانی کردهاند.
سومین پیامد رفتار سلطهپذیری، ناتوانی در مهار هیجان است، چرا که افراد سلطهپذیر مایلند هیجانهای منفی خود را سرکوب کنند. هیجانهای فروخورده شده، اغلب باعث پژمردگی روابط میشوند، زیرا به نظر میرسد همراه با سرکوب خشم، محبت نیز به طور خودکار سرکوب میشود. این احتمال نیز وجود دارد که وقتی افراد میکوشند هیجانهای خود را پس بزنند، این هیجانها به شکل غیرمستقیم ابراز میشوند و افراد سلطهپذیر به «متخصصان تحقیر» تبدیل میشوند، چنان که ممکن است آنان در قالب نقش کمککننده یا یاور، در اصل به دنبال مشخص کردن اشتباهات طرف مقابل باشند یا بکوشند اوقات خوش دیگران را ضایع کنند.
آنان به خرابکاری تبدیل میشوند که تلاشهای دیگران را بیارزش جلوه میدهند، تذکرات طعنهآمیز ارائه یا اصلا از دیگران دوری میکنند و با سکوت به رابطه خود پایان میدهند. همه این روشها به طور غیرمستقیم، خصمانه، فراریدهنده و مخرباند. وقتی که خشم از طریق این روشهای پوشیده ابراز میشود، بر مشکلات بین فردی میافزاید. بیماریهایی که گاه معلول رفتار سلطهپذیری بوده یا بر اثر آن تشدید میشوند، عبارتند از: سردردهای میگرنی، حملههای آسم، بسیاری از بیماریهای پوستی، التهاب مفاصل، خستگی مزمن و افزایش فشار خون. در یک مطالعه، قربانیان سرطان به عنوان افرادی دچار بازداری درونی توصیف شدند که به خشم، نفرت و حسادت سرکوب شده مبتلا بودند. مشکلات روانشناختی همراه با سلطهپذیری نیز شامل عزت نفس پایین، اضطراب بالا، افسردگی و خوددار بودن شدید است. افرادی که دچار بازداری شدید هستند، ممکن است به وسواس عملی، پارانویا، ناتوانی جنسی یا سرد مزاجی و حتی تمایل به خودکشی مبتلا شوند. بهتر است همه افراد سلطهپذیر به این نکته توجه داشته باشند که در مجموع، هر قدر رفتارشان با سلطهپذیری بیشتری همراه باشد یا ابراز هیجانات آنان پوشیدهتر باشد، از سلامت کمتری برخوردار خواهند بود.
● فواید رفتار سلطهپذیرانه
فردی که به شکلی سلطهپذیر رفتار میکند، احساس آسایش و امنیت ناشی از حفظ یک الگوی رفتاری آشنا را با خود خواهد داشت. بیشتر مردم توسط والدین، مربیان و... برای سلطهپذیری آموزش دیدهاند. در نتیجه اغلب شکستن و کنار گذاشتن این الگوهای رفتاری تثبیت شده، کاری کاملا فشارزا و ناگوار است. سلطهپذیری، در اغلب موارد راهی برای جلب موافقت دیگران است. افرادی که به شکلی سلطهپذیر رفتار میکنند، اغلب به خاطر از خود گذشتگی، جوانمردی، باقی گذاشتن و پلی برای بازگشت و مواردی از این قبیل مورد ستایش قرار میگیرند. فرد سلطهپذیر، بار مسوولیتپذیری کمتری را به عهده میگیرد. اگر کاری غلط از آب درآید، مردم بندرت شخصی را که فقط از دیگری تبعیت کرده است، سرزنش میکنند. از این گذشته، برخی از افراد سلطهپذیر، ظاهرا آنقدر بیچارهاند که افراد باید مراقب آنان باشند و از آنها حمایت کنند. آنان چون قادر نیستند روی پای خود بایستند، افراد دیگر را برای کمک به خود اغوا میکنند و سرانجام این که اغلب مردم از طریق رفتار سلطهپذیرانه، دیگران را کنترل میکنند. شاید بتوانید افرادی را به تصویر درآورید که روشهای شیره مالیدن آنها بر سر دیگران، خود را لوس کردن و تظاهرشان به عذاب کشیدن، قویتر از روشهای قدرتمندانه فرد پرخاشگر بوده است.
روی هم رفته، رفتار سلطهپذیرانه منافع زیادی دارد. فرد سلطهپذیر میتوان دیگران را کنترل کند، در حالی که از تعارض و پذیرفتن بار مسوولیت شانه خالی میکند و در همان حال به دلیل ضعفش، توسط کسانی که به وسیله او کنترل میشوند، مورد حمایت قرار میگیرد. به خاطر از خود گذشتگی، ستایش میشوند و تعجبآور نیست که کنار گذاشتن رفتار سلطهپذیرانه، برای بسیاری از مردم دشوار است.
● پیام فرد سلطهپذیر
فرد سلطهپذیر در رفتار خود به دیگران این پیام را میدهد که «من اهمیتی ندارم. تو میتوانی از من استفاده کنی، نیازهای من مهم نیستند، نیازهای تو اهمیت دارند. عقاید من بیارزشند، عقاید تو ارزش دارند، من هیچ حقی ندارم، این تویی که محق هستی. مرا به خاطر زنده بودن ببخش»!
جورج برنارد شاو
رفتار سلطهپذیرانه رفتاری است که برای بسیاری از مردم جذابیت دارد، زیرا شیوهای است برای اجتناب از تعارض و کشمکش. این رفتار همانطور که موجب شادکامی طرفین است، گاهی اوقات باعث کشمکش میان آنان نیز میشود. سلطهپذیری، راهی است برای اجتناب، به تعویق انداختن یا حداقل پنهان نگهداشتن تضادی که برای بسیاری از افراد سلطهپذیر، بشدت ترسآور است. افرادی که نوعا به شکلی سلطهپذیر رفتار میکنند، در واقع به نیازها و حقوق خود احترام نمیگذارند. آنان به شکلهای گوناگون این بیاحترامی را نسبت به خود قائل میشوند. بسیاری از افراد سلطهپذیر، احساسات خالصانه، نیازها، ارزشها و نگرانیهای خود را بیان نمیکنند و به دیگران اجازه میدهند به حریمشان تجاوز کنند، حقوقشان را نادیده بگیرند و به نیازهایشان بیتوجه باشند. این افراد بندرت خواستههای خود را مطرح میکنند و حتی وقتی نیازی دارند، آنها را نادیده میگیرند. گاهی نیز به گونهای مودبانه و نامطمئن نیازهایشان را ابراز میکنند که جدی تلقی نمیشود.
رفتارهای غیرکلامی این اشخاص مثل بالا انداختن شانهها، نداشتن تماس چشمی، صدای بسیار ملایم، گفتار تردیدآمیز و عوامل دیگر میتواند موجب توقف ابراز یک نیاز و حتی دفاع فرد از حریم شخصی خود شود. اصولا افرادی که به شکل سلطهپذیرانه رفتار میکنند، آدمهای «خوب» نامیده میشوند. بچههای خوب، ساکت و آرام در کلاس مینشینند و بزرگسالان خوب با خواستههای دیگران بدون چون و چرا موافقت میکنند. با وجود این «بهای خوب بودن» بسیار سنگین است. اولین بهای رفتار خوب سلطهپذیری، داشتن یک زندگی مرده است. فرد سلطهپذیر، خود فعالیتی نمیکند؛ چرا که او تسلیم است و مسیر زندگیاش را دیگران تعیین میکنند و سالها از عمر خود را با تسلیم در برابر خواستهها و دستورات دیگران تباه میسازد. بهای دیگری که فرد سلطهپذیر میپردازد، آن است که روابطش با دیگران خوشایند و همراه با صمیمیت نیست؛ چرا که فرد سلطهپذیر خود را فدا میکند و ممکن است او آشنایان زیادی داشته باشد، اما در عمل از دوستیهای عمیق و پایدار بیبهره است. محبتی که دیگران نسبت به فرد سلطهپذیر ابراز میکنند، خیلی زود رو به سردی میگذارد.
بعلاوه با گذشت زمان محبت فرد سلطهپذیر نیز نسبت به دیگران کاهش مییابد، چرا که چنین فردی، بخش اعظم خشم خود را سرکوب میکند و در این حالت مقدار زیادی از محبت او نیز به طور خودکار همراه با آن سرکوب میشود. ضمن آن که فداکاری بیش از حد فرد موجب رنجش و آزردگی میشود.
شاید بتوان گفت زندگی افرادی که از «خود بودن» چشم میپوشند تا مورد عشق و محبت دیگران قرار بگیرند، بسیار غمانگیز است؛ چرا که نهایتا به این نتیجه میرسند که خود را قربانی کردهاند.
سومین پیامد رفتار سلطهپذیری، ناتوانی در مهار هیجان است، چرا که افراد سلطهپذیر مایلند هیجانهای منفی خود را سرکوب کنند. هیجانهای فروخورده شده، اغلب باعث پژمردگی روابط میشوند، زیرا به نظر میرسد همراه با سرکوب خشم، محبت نیز به طور خودکار سرکوب میشود. این احتمال نیز وجود دارد که وقتی افراد میکوشند هیجانهای خود را پس بزنند، این هیجانها به شکل غیرمستقیم ابراز میشوند و افراد سلطهپذیر به «متخصصان تحقیر» تبدیل میشوند، چنان که ممکن است آنان در قالب نقش کمککننده یا یاور، در اصل به دنبال مشخص کردن اشتباهات طرف مقابل باشند یا بکوشند اوقات خوش دیگران را ضایع کنند.
آنان به خرابکاری تبدیل میشوند که تلاشهای دیگران را بیارزش جلوه میدهند، تذکرات طعنهآمیز ارائه یا اصلا از دیگران دوری میکنند و با سکوت به رابطه خود پایان میدهند. همه این روشها به طور غیرمستقیم، خصمانه، فراریدهنده و مخرباند. وقتی که خشم از طریق این روشهای پوشیده ابراز میشود، بر مشکلات بین فردی میافزاید. بیماریهایی که گاه معلول رفتار سلطهپذیری بوده یا بر اثر آن تشدید میشوند، عبارتند از: سردردهای میگرنی، حملههای آسم، بسیاری از بیماریهای پوستی، التهاب مفاصل، خستگی مزمن و افزایش فشار خون. در یک مطالعه، قربانیان سرطان به عنوان افرادی دچار بازداری درونی توصیف شدند که به خشم، نفرت و حسادت سرکوب شده مبتلا بودند. مشکلات روانشناختی همراه با سلطهپذیری نیز شامل عزت نفس پایین، اضطراب بالا، افسردگی و خوددار بودن شدید است. افرادی که دچار بازداری شدید هستند، ممکن است به وسواس عملی، پارانویا، ناتوانی جنسی یا سرد مزاجی و حتی تمایل به خودکشی مبتلا شوند. بهتر است همه افراد سلطهپذیر به این نکته توجه داشته باشند که در مجموع، هر قدر رفتارشان با سلطهپذیری بیشتری همراه باشد یا ابراز هیجانات آنان پوشیدهتر باشد، از سلامت کمتری برخوردار خواهند بود.
● فواید رفتار سلطهپذیرانه
فردی که به شکلی سلطهپذیر رفتار میکند، احساس آسایش و امنیت ناشی از حفظ یک الگوی رفتاری آشنا را با خود خواهد داشت. بیشتر مردم توسط والدین، مربیان و... برای سلطهپذیری آموزش دیدهاند. در نتیجه اغلب شکستن و کنار گذاشتن این الگوهای رفتاری تثبیت شده، کاری کاملا فشارزا و ناگوار است. سلطهپذیری، در اغلب موارد راهی برای جلب موافقت دیگران است. افرادی که به شکلی سلطهپذیر رفتار میکنند، اغلب به خاطر از خود گذشتگی، جوانمردی، باقی گذاشتن و پلی برای بازگشت و مواردی از این قبیل مورد ستایش قرار میگیرند. فرد سلطهپذیر، بار مسوولیتپذیری کمتری را به عهده میگیرد. اگر کاری غلط از آب درآید، مردم بندرت شخصی را که فقط از دیگری تبعیت کرده است، سرزنش میکنند. از این گذشته، برخی از افراد سلطهپذیر، ظاهرا آنقدر بیچارهاند که افراد باید مراقب آنان باشند و از آنها حمایت کنند. آنان چون قادر نیستند روی پای خود بایستند، افراد دیگر را برای کمک به خود اغوا میکنند و سرانجام این که اغلب مردم از طریق رفتار سلطهپذیرانه، دیگران را کنترل میکنند. شاید بتوانید افرادی را به تصویر درآورید که روشهای شیره مالیدن آنها بر سر دیگران، خود را لوس کردن و تظاهرشان به عذاب کشیدن، قویتر از روشهای قدرتمندانه فرد پرخاشگر بوده است.
روی هم رفته، رفتار سلطهپذیرانه منافع زیادی دارد. فرد سلطهپذیر میتوان دیگران را کنترل کند، در حالی که از تعارض و پذیرفتن بار مسوولیت شانه خالی میکند و در همان حال به دلیل ضعفش، توسط کسانی که به وسیله او کنترل میشوند، مورد حمایت قرار میگیرد. به خاطر از خود گذشتگی، ستایش میشوند و تعجبآور نیست که کنار گذاشتن رفتار سلطهپذیرانه، برای بسیاری از مردم دشوار است.
● پیام فرد سلطهپذیر
فرد سلطهپذیر در رفتار خود به دیگران این پیام را میدهد که «من اهمیتی ندارم. تو میتوانی از من استفاده کنی، نیازهای من مهم نیستند، نیازهای تو اهمیت دارند. عقاید من بیارزشند، عقاید تو ارزش دارند، من هیچ حقی ندارم، این تویی که محق هستی. مرا به خاطر زنده بودن ببخش»!
معصومه اسدی
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست