دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
مجله ویستا
دستورالعمل منهدم کردن یک شهر

۲) با توجه به بند اول این نوشته روشن است که نویسنده این سطور قصد ندارد وارد مجادله اقتصاد دولتی یا خصوصی بشود. به نظر من کل این نوشته(و شاید حتی نوشتههای دیگر دوستان) نسبت به موضوع اقتصاد آزاد یا دولتی پیشینی محسوب میشود. البته آن هم بحث خوبی است اگر اهلش و در جای مناسبش انجام بدهند. اما فعلا میخواهیم ببینیم چطور میشود که یک شهر بدون اینکه یک پروفسور دیوانه شرور انیمیشنی دکمه قرمزی را فشار بدهد، ویران میشود. به عبارتی میخواهیم بدانیم برای منهدم کردن یک شهر دقیقا باید چکار بکنیم.
۳) تصویر قائمشهر از فرط مشکلات غیرواقعی به نظر میرسد. بیشتر شبیه یکی از داستانهای مارکز است (بهطور ویژه داستان شرکت موز) من زمانی که داستان را میخواندم هنوز با قصه قائمشهر آشنا نشده بودم و داستانش به نظرم غیرواقعی رسیده و از این رو چندان تکان نخورده بودم. اما اگر چنین فاجعه بزرگی تکانمان نمیدهد شاید به این دلیل است که تخیلمان را از دست دادهایم. اگر میتوانیم با خیال راحت با یک یا چند تصمیم که در نهایت اشتباهی اداری یا گزینشی ناگزیر تلقی خواهد شد یک شهر را نابود کنیم به این دلیل است که تصویر شهر در مانیتور ما بسیار مینیمال منعکس میشود (مثل مانیتورهای هواپیماهای بمبافکن که چند نقطه و خط را با مثابه هزاران انسان رسم میکنند و کار نابود کردن شهر را برای خلبانهایشان به آسانی پاک کردن چند خط اضافه نمایش میدهند) بنابراین ابتدا لازم است از هواپیمای طبقه یا شهرمان پایین بیاییم و از نزدیکتر نگاه کنیم. یعنی لازم است قبل از هر چیز از تصور بیکار شدن بیست هزار انسان و از بین رفتن تمام امید و آینده بیست هزار خانواده در یک شهر نسبتا کوچک وحشت کنیم تا بعدش بتوانیم وارد این بحث بشویم که چه میشود یا چه بایدکرد و آیا این انهدام عملی غیرقابل اجتناب بوده است یا نه. بنابراین بیایید یک بار دیگر قصه را با خودمان مرور کنیم.
۴) بیست هزار نفر آدم ناگهان (یا به تدریج) در مییابند که دیگر کاری برای انجام دادن ندارند و بدتر از آن درمییابند تنها راهی که با آن میتوانستند مواد مورد نیاز برای زنده ماندنش را تامین کنند از بین رفته. اینها اول به قول معروف توی خودشان میریزند. بعد اعضای دیگر خانواده هم میفهمند که اوضاع از چه قرار است. میفهمند حتی آن زندگیای که با برنامهریزی و صرفهجویی سفت و سخت برای خودشان تصور کرده بودند ممکن نیست. مثلا پسر کوچک خانواده فکر میکند حالا فرصتی است برای قهرمان شدن و به دست گرفتن اوضاع . باید برود کاری پیدا کند. اما خوب موضوع اینجاست که کاری برای انجام دادن وجود ندارد. کارهایی برای دخترها شاید وجود دارد. اما ترس تاریخی مردان و موقعیت منحصربهفردشان آنها را بهجایی میرساند که ترجیح میدهند همه خانواده را یکجا بسوزانند تا زیر نگاه بیرحمانه آشنایان درباره کاری که دخترشان انجام میدهد (حتی شرافتمندانهترین کارها) توضیح بدهند. از طرفی خانواده طبق رسمی هزاران ساله حضور بیش از اندازه مرد را درون خانواده تحمل نمیکند. بنابراین تصویر مردهایی که صبح تا شب خیابان را گز میکنند به تصویر آشنایی تبدیل میشود. بعد کمکم به خانه رفتن سختتر میشود. نگاه کردن به همدیگر سختتر میشود. به همین دلیل در اغلب داستانهایی که از خودکشیهای کارگری میخوانیم به یک پیادهروی طولانی برمیخوریم که میتوان حدس زد طولانی بودنش به این دلیل است که مرد، میان یکبار دیگر باز کردن آن در همیشگی و هرگز بازنکردنش مردد مانده. ما ابدا نمیتوانیم فاجعه را درک کنیم. حتی به آن نزدیک هم نمیشویم. اما دستکم این تصویر رنگپریده دست ما را برای فشار دادن آن دکمه قرمز میلرزاند. یعنی باید بلرزاند. اگر از آن پروفسورهای دیوانه کارتونها نباشیم. حالا میتوانیم با خیال راحت در حالیکه یک جایی لم دادهایم بگوییم «این موضوع اجتنابناپذیر بود. » و کارخانهای را که نهتنها منبع درآمد که قوامبخش هستی مردم یک شهر بوده را با یک واگذاری به تعطیلی بکشانیم.
۵) این نوشته از آن رو که نمیخواست گزارش باشد (گزارش این موضوع در همین پرونده موجود است) صرفا به ارسال یک تصویر بسنده کرد. تصویری که به اعتراف عکاسش ابدا نتوانسته به شدت فاجعه حتی نزدیک بشود. در واقع بیش از هر چیز هدف این بود که موضوع بیکار شدن کارگران قائمشهر از یک بحث اقتصادی صرف یا بحثی در حیطه چپ و راست سنتی به بحثی انسانی و واجب برای گفتمان روشنفکری ایرانی تبدیل شود. اگر روشنفکران در قبال نابودی یک شهر با آدمهایش نظری ندارند تو بگو درباره چه چیز نظر خواهند داشت؟ مگر نه اینکه موضوع دفاع هر روشنفکری «انسان» است؟
امیر ساکت
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست