شنبه, ۲۴ آذر, ۱۴۰۳ / 14 December, 2024
مجله ویستا

آمریکا، صهیونیسم، حمله به عراق و ضرورت همگرایی درجهان اسلام


آمریکا، صهیونیسم، حمله به عراق و ضرورت همگرایی درجهان اسلام
تجزیه کشور عراق و تشکیل کشور کردستان بر گسترش رژیم صهیونیستی وتحقق شعار اسرائیل بزرگ بسیار مهم است. این سخن امروز صهیونیست ها نیست، بلکه پیشینه ای دراز دارد. اما ازمیان گزیده های متصور پس از سرنگونی صدام در عراق سه گزینه زیر احتمال وقوع بیشتری دارد:
۱) درعراق پس ازصدام یک دولت دموکراتیک یا مردم سالار بر سر کار بیاید، چنین دولتی، با توجه به بافت جمعیتی کشور عراق که اکثرا شیعه هستند، ظاهرا طرفدار ایران خواهد بود. آشکار است که آمریکا و رژیم صهیونیستی چنین دولتی را هرگز نمی خواهند.
۲) تغییر قدرت در هیات حاکمه عراق با رسیدن به یک توافق با تمامی گروههای معارض عراقی. با نگاه به بافت اجتماعی عراق، شیعیان در جنوب، اعراب اهل تسنن در مرکز و کردها در شمال و مطالبات متفاوت هر یک، امکان چنین توافقی بسیار کم رنگ به نظر می رسد. اگر اختلافات زیر گروههای هریک به حساب آید این احتمال کاملا منتفی است.
۳) تجزیه عراق به چندین دولت قومی (کردها در شمال، اهل تسنن در مرکز و شیعیان در جنوب با جداسازی کردستان از آن) امر به شدت ازسوی رژیم صهیونیستی دنبال می شود و لایی های صهیونیست افراطی درهیات حاکمه آمریکا نیز قویا دنبال آن هستند و می کوشند بستر را برای یورش به عراق فراهم آورند. سخنان دیک چنی، رامسفلد در چند ماه اخیر و رایزنی های جداگانه با گروههای مخالف عراقی گویای این واقعیت است.
اگر این هدف یعنی تجزیه عراق رخ دهد و یک دولت کردستان به وجود آید، بهترین شکل ممکن برای اسرائیل خواهد بود. زیرا دولت جدیدالتاسیس به ناچار متحد با ارمنستان و اسرائیل خواهد بود زیرا نه ایران، نه ترکیه و نه سوریه این دولت جدید را به جهت تشدید بحران قوم گرایی در این کشورها به رسمیت نخواهند شناخت، از این روی این دولت جدید به اسرائیل روی خوش نشان خواهد داد. این موجودیت مدت ها کانون تنش و بحران درجهان اسلام خواهد بود و به لحاظ استراتژیکی با ایران، ترکیه، روسیه و دولت های دیگر عراقی در تعارض است. پس با تحقق این خواسته:
۱) بخش عظیمی از کانون تنش وبحران از فلسطین به عراق منتفل خواهد شد و از آنجایی که این پدیده تازه اذهان جهانیان و دولت های منطقه را به خود جلب می کند و کشورهای حامی فلسطین نظیر ایران بخش عظیمی از هزینه ها، دیپلماسی ها و… را به آن معطوف خواهند کرد این فرصتی نیک است تا رژیم صهیونیست به اهداف خود در کوشش بیشتر و سریعتر قیام فلسطینیان و تثبیت موقعیت خود دست یابد. زیرا به نظر می رسد با تشکیل کشور کردستان، فلسطین و فلسطینی از صدر اخبار جهان فرود آیند و وقتی مرکزیت خبر از فلسطین دور شود رژیم صهیونیستی کام لازم را بر خواهد گرفت در تاریخ بر این امر گواه بسیار است و نزدیکترین آن واقعه ۱۱ سپتامبر در آمریکا و جنگ تحمیلی آمریکا بر افغانستان مظلوم است. این رژیم از آن جایی که می داند غیر قانونی شکل گرفته است و در نزد افکار جهان اسلام ازهیچ مقبولیتی برخوردار نیست و می داند به جهت حضور نامشروعش، نیز رفتار خصمانه و تجاوزکارانه اش نسبت به پیرامونیان خود (حمله به سوریه و اشغال بلندی های جولان، حمله به لبنان و اشغال خاک آن، به مصر و اشغال صحرای سینا، حمله به اردن و اشغال بخش هایی از آن نیز پروازهای هوپیماهای جنگی وشناسایی این رژیم درآسمان) کشورهای همسایه و تهدید پیوسته همسایه ها ازسوی سران رژیم بایستی پیوسته درحال جنگی باشد. سال های زیادی (۱۸ سال) در لبنان اشغال شده در واقع به دفاع از اشغال خود پرداخت و به ناچار از آن گریخت. گریزی که مبارزات حزب الله لبنان که تجاوز این رژیم را بر نمی تابیدند، مسبب اصلی آن بود. اما اکنون اسرائیل در داخل سرزمین های اشغالی، به چالش افتاده است جایی که رژیم صهیونیستی ادعای حکومت برآن دارد. این رژیم درست است که پیوسته بر فلسطینان یورش برده و آنان را درون خانه هایشان می کشد اما حقیقت آن است که او برای تداوم اشغالگری خود به دفاع مشغول است زیرا فلسطینیان تنها راه چاره برای خارج شدن از زیر سلطه این رژیم تجاوزکار و نامشروع را در مبارزه با او دیده اند. پس گزاف نیست اگرگفته شود این دفاع در مواضع خودی را انتفاضه مردمی ملت فلسطین موجب شده اند قیامی که هرروز بر دامنه آن، هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی افزوده می شود.
۲) با تشکیل کشور کردستان جبهه جدیدی در پشت سوریه شکل می گیرد. پر پیداست که این جبهه اسرائیلی خواهد بود و منافع آن را تأمین می کند و توان سوریه را در تأثیر در اوضاع فلسطین بسیار خواهد کاست و درخواست بازپس گیری بلندیهای جولان ازسوی سوریه درحد یک درخواست خواهد ماند و شاید تا همیشه مدفون شود.
به نظر می رسد با توجه به این هدف است که سردمداران رژیم صهیونیستی دولتمردان آمریکا را تشویق به تسریع درحمله به عراق می کنند. تا جایی که شیمون پرز وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی اعلام می کند که اسرائیل در جنگ علیه عراق سرباز خوبی برای آمریکا خواهد بود. همچنین شارون نخست وزیر این رژیم در دیدار با افسران عالیرتبه آمریکا می گوید: در آینده شرایط مناسب تر از شرایط کنونی برای حمله غافلگیرانه به عراق وجود ندارد.
اما نقشی را که ترکیه در این ماجرا می تواند به عهده بگیرد چیست؟ ترکیه کشوری است که تقریبا با تمام همسایگان خود مشکل دارد. اما از این مشکل بسیار استقبال می کند و حاضر است برای رسیدن به منافع خاصی هر نوع معامله ای انجام دهد. ترکیه با نگرشی معامله گرایانه مساله فلسطین و عراق را دنبال می کند او سهم خود را در این میانه می جوید. اما تجزیه عراق و تشکیل کشوری به نام کردستان با توجه به اقلیت بزرگی از کردها در ترکیه و مشکلات این دولت با این اقلیت که هزینه سنگینی را بر دوش آن نهاده آشکارا به ضرر ترکیه است. زیرا این احتمال دور نیست که کردهای ترکیه خواستار جدایی از آن و پیوستن به کشور کردستان گردند. از این رو ترکیه تمامیت ارضی او را تهدید می کند حاضر به همکاری با آمریکا در حمله به عراق نباشد. اما در اثر فشار برای همکاری اعلام داشته که اگر کرکوک و موصل که دو استان نفت خیز و ترکمن نشین عراق هستند، به ترکیه منضم شوند این کشور در حمله به عراق حضوری موثر خواهد داشت و آماده هرگونه همکاری است.
به نظر می رسد موضع اعلامی اخیر ترکیه راهی برای گریز از فشار آمریکا و اسرائیل برای همکاری بوده است. زیرا همانگونه که پیش تر گفته شد لایی صهیونیست افراطی در آمریکا و رژیم صهیونیستی در حمله به عراق تجزیه این کشور و تشکیل کشور کردستان را دنبال می کنند، در این صورت حتی اگر با این درخواست ترکیه موافقت کنند خارج از آنکه جامعه جهانی چه موضعی در قبال این مسأله اتخاذ کند و با حمله به عراق کشور کردستان را به موصل و کرکوک تشکیل دهند، تشکیل چنین کشوری همان خطر بلکه شدید تر را برای ترکیه به دنبال دارد. تجزیه کشور عراق خطر بزرگی است که جهان اسلام را تهدید می کند. این بخشی از فرآیند تجزیه جهان اسلام است که دولت ترکیه نیز جزء آن است. این تجزیه یعنی شکل گیری دولت های قوم گرا در منطقه، دولت هایی که پیوسته با یکدیگر درگیری خواهند داشت و هیچ دولتی احساس امنیت از جانب همسایگان خود نمی کند و این ناامنی موجب می شود که شدیدتر از پیش به قدرت های خارجی وابسته باشند و این وابستگی یعنی خروج رایگان منابع و سرمایه ها از منطقه و تشدید فقر در ملت های منطقه. چنین کاری از سوی استکبار سابقه دارد. تجزیه امپراطوری عثمانی و تشکیل کشورهای متعدد و درگیر با یکدیگر در قلمرو آن امپراطوری با تحمیل دو جنگ گواه آشکاری براین فرضیه است.
اما به نظر می رسد ترکیه در پایان ناچار است در جبهه کشورهای اسلامی قرار گیرد زیرا:
۱) این واقعیتی آشکار است که نظام حکومتی این کشور لائیک است اما از تأثیر فرهنگ اسلامی که نزد مردم این کشور از جایگاه بسیار رفیعی برخوردار است نمی توان چشم پوشی کرد. فرهنگی که خواه ناخواه تداوم خود را قویا دنبال می کند.
۲) برای گریز ازخطر قوم گرایی و تجزیه، این کشور ناچار به همگرایی با کشورهای مسلمان منطقه است.
آمریکا زیر فشار لایی های صهیونیست، نیز رهایی از بحران مالی و سیاسی داخلی، همچنین ضرورت حفظ و تقویت اسرائیل در منطقه برای اهداف و منابع حیاتی اش، چاره ای جز حمله به عراق نمی بیند. اما برای این کار باید رضایت و همکاری کشورهای منطقه به ویژه همسایگان عراق را جلب کند. کشور عربستان مهمترین متحد آمریکا میان کشورهای مسلمان در سال های اخیر به دلیل موج فزاینده مخالفت با آمریکا میان ملت خویش و احساس خطر از ناحیه آمریکا و اسرائیل صراحتا اعلام کرده که با حمله به عراق مخالف است و هیچگونه همکاری با آمریکا نخواهد کرد. سایر کشورها نیز تقریبا چنین مواضعی گرفته اند. در کنار آن باید به نقش و جایگاه ایران در تحولات منطقه اشاره کرد که با نگاه خاصی مسائل خاورمیانه را پی می گیرد و مکرر اعلام داشته با حمله به عراق مخالف است و در قبال این مسأله بی تفاوت نخواهد بود. به نظر می رسد با توجه به خطری که منطقه و جهان اسلام راتهدید می کند (چند پارگی بعضی کشورها و فراهم شدن ترکتازی رژیم صهیونیستی) ضروری است کشورهای منطقه اختلافات را کنار نهند و با تکیه بر نقاط مشترک به یک همگرایی در تمامی سطوح (سیاسی، نظامی، اقتصادی و…) دست یابند.
امری که خواه و ناخواه به دلیل خطر تهدید کشورهای بیگانه و استعمارگر اتفاق خواهد افتاد.
با توجه به مخالفت کشورهای منطقه و در نظر داشتن این احتمال که حمله به عراق از سوی آمریکا ممکن است موج مخالفت با آمریکا و اسرائیل را در جهان اسلام تشدید کند و خود این امر موجب اتحاد مسلمانان نیز گردد به نظر می رسد آمریکا باید از حمله به عراق چشم پوشی کند. اما با توجه به بافت هیات حاکمه آمریکا که در اختیار لابی های صهیونیست است عدم حمله به عراق بسیار دور به نظر می رسد. هر چند شرایط خاص عراق حمله به این کشور را برای آمریکا بسیار دشوار ساخته و در صورت وقوع چنین امری هم از نظر مالی و امکانات و هم از نظر نیروی انسانی هزینه بسیار بالایی را دولت آمریکا به ملت خویش تحمیل خواهد کرد. زیرا جنگی بسیار طولانی در پی خواهد داشت و به دنبال آن شتاب فزاینده در مخالفت و دشمنی با آمریکا در سطح منطقه و جهان را به چشم خواهیم دید. بنابراین باید گفت حمله به عراق احمقانه ترین کاری است که دولتمردان آمریکا می توانند انجام دهند.
منبع : بنياد انديشه اسلامي