جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


تداوم سنت گرایی محض در آثار استاد لرزاده


هنر و معماری ایران تا اوایل دوره صفویه روندی كمابیش پیوسته و كند داشت و ضمن وجود دگرگونی هایی كه به طور عمده براساس تحولات درونی و در مواردی تاثیرات خارجی در آن حاصل می شد هویت منسجم و یكپارچه خود را حفظ كرد. در دوره صفویه در اثر رفت و آمد اروپاییان و برخی از هنرمندان اروپایی و نیز ورود بعضی از آثار هنری كه گاه توسط سفرا، هیات های سیاسی و گاه بازرگانان به ایران وارد می شد به تدریج حكمرانان، گروهی از اعیان و رجال و نیز عده ای از هنرمندان با بعضی از آثار هنری و برخی از خصوصیات هنر اروپایی و روش های خلق آثار آشنا شدند. شاید بتوان اظهار داشت كه نگارگری ایرانی در آغاز بیش از سایر هنرها از فرهنگ اروپایی تاثیر پذیرفت. این تاثیرپذیری هم در محتوا و هم در روش خلق بعضی از آثار بازتاب یافت. بسیاری از حرمت ها و قواعد پیشین در آفرینش بعضی از آثار به ویژه آثاری كه توسط پادشاه و بعضی از اعیان و رجال سفارش داده می شد كنار نهاده شد. تابلوها و نگاره های موجود در كاخ چهلستون در اصفهان را می توان از بهترین نمونه هایی دانست كه این دگرگونی در آنها بازتاب یافته است. هنر معماری به عنوان هنری كه تنها از جنبه ای انتزاعی و محض برخوردار نیست بلكه با بسیاری از عوامل مادی، محیطی، تمدنی و فرهنگی مرتبط است در این دوره چندان دگرگون نشد، هرچند كه در برخی از تزئینات و هنرهای وابسته به معماری مانند گچبری و كاشی كاری، زمینه های دگرگونی فراهم شد اما تركیب كلی فضاهای معماری هنوز ادامه فرهنگ و سنت كهن معماری ایرانی بود. رفت و آمد اروپاییان به ایران و همچنین سفر برخی از ایرانیان به اروپا در دوره قاجار زمینه و بستر آماده ای برای دگرگونی در معماری ایرانی فراهم كرد. نخست تقلید از برخی عناصر و تزئینات غربی مانند سنتوری و شكل قوس ها آغاز شد و سپس وضع به جایی رسید كه برخی از عناصر مهم مانند پلكان ها، سرستون ها و در نهایت تقلید نقشه و تركیب حجمی از بعضی از بناها در دستور كار معماران ایرانی قرار گرفت. ساختمان هایی مانند عمارت دفترخانه در میدان ارگ تهران، تكیه دولت، كاخ فیروزه، عمارت خوابگاه در ارگ تهران، كاخ شمس العماره و ده ها عمارت دیگر از آثاری هستند كه به مقدار زیاد از معماری اروپایی تاثیر پذیرفتند. با آغاز دوره مدرنیسم در اروپا همین روند ادامه یافت و عده ای از معماران ایرانی كه در اروپا تحصیل كرده بودند آثاری به پیروی از معماری مدرن در ایران پدید آوردند. از ابتدای قرن حاضر در ایران به تدریج موضوع تجدد به مسئله ای مهم در بسیاری از امور و پدیده های فرهنگی و اجتماعی تبدیل شد و به ویژه چگونگی تلفیق، تركیب یا ارتباط آن با سنت یكی از مباحث مهم فرهنگی و اجتماعی كشور شد كه هنوز هم مطرح است. در عرصه هنر معماری در دوره معاصر چند جریان فرهنگی- هنری پدید آمد. گروهی از معماران سنت و هویت معماری ایرانی را چندان مورد توجه قرار ندادند و آن را برای شكل دادن به معماری معاصر ناكارآمد دانستند و به پیروی از معماری غرب پرداختند. گروهی نیز برعكس این عده در طراحی و ساخت بنا به اصول، قواعد و حتی در مواردی روش های معماری سنتی پایبند ماندند و بسیاری از فضاهایی كه طراحی و احداث كردند چنان است كه گویا دگرگونی های فنی، فرهنگی و اجتماعی امروز چندان در آنها بازتاب نیافته است. گروه دیگری را نیز می توان مورد اشاره قرار داد كه به گونه ای تلاش می كردند كه برخی از خصوصیات، اصول، عناصر یا شكل های معماری ایرانی را در معماری معاصر به كار گیرند تا به نوعی بتوانند بین سنت و تجدد ارتباط برقرار كنند یا به عبارت بهتر به معماری معاصر هویتی ایرانی و سنتی نیز بدهند. باید اظهار داشت كه تلاش گروه سوم را می توان اقدامی مهم به سوی متحول ساختن معماری سنتی به شمار آورد زیرا آشكار است كه معماری سنتی را به جز در مورد بناهای آئینی و مذهبی، دیگر نمی توان به همان صورت تقلید و تكرار كرد. در مورد اخیر نیز دگرگونی های فرهنگی، اجتماعی و فنی ایجاد تحول را ضروری می نمایاند. مرحوم استاد حسین لرزاده از معدود معماران توانمند و مومن بود كه طی دوران كارهای حرفه ای خود شمار فراوانی مسجد (حدود ۸۰۰ مسجد و حسینیه) و برخی از دیگر بناهای مذهبی را طراحی، احداث و در مواردی مرمت كرد. او به ویژه در زمینه طراحی و اجرای مقرنس، رسمی سازی، گره سازی و یزدی بندی كه از فنون اجرایی و تزئینی معماری سنتی بود مهارت داشت و از آنها با عنوان «اصول اربعه» یاد می كرد. مرحوم استاد لرزاده را می توان از معماران سنت گرایی دانست كه در زمینه طراحی و ساخت بناهای مذهبی و به ویژه تزئین آنها با فنون و مصالح سنتی از توانمندی كامل برخوردار بود اما به نظر می رسد كه ایشان در زمینه ایجاد تحول، تطور، تجدد و نوگرایی در معماری سنتی امكان و مجال كافی نیافت و البته این امر طبیعی است زیرا ایشان به عنوان یك معمار سنتی كمابیش همان راه معماران گذشته را ادامه داد درحالی كه با توجه به دگرگونی های صورت گرفته در همه عرصه های فرهنگی، اجتماعی، فنی و نیز گسترش روابط جهانی، ایجاد تحول و دگرگونی در معماری سنتی برای كارآمدكردن آن برای جهان امروز امری ضروری است.

حسین سلطان زاده
منبع : روزنامه شرق