جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
اینجا زندگی کرده ایم
«سلامی با عشق از تار وپود وجودم. سلام به شما که مرا در ۴۳ سالگی ام یاد کردید و چون بهاران در پاییز برایم جشن گرفتید.» جعفر والی با خاطرات ۴۳ ساله خود زمانی که این جمله را روی صحنه پیر و از زبان تالار قدیمی شهر می گفت با آن خنده همیشگی چشمانش، بغض کرده بود و روزهای شیرین و تلخ رونق سنگلج را به یاد همه آورد. یاد نخستین اجرای به یاد ماندنی «چوب به دستان ورزیل» عزاداران بیل و اجرای گاو که مهرجویی را به این فکر انداخت که یکی از ستایش شده ترین فیلم های تاریخ سینما را جلوی دوربین ببرد.
عصر روز دوشنبه ششم آبان ماه تالار قدیمی و پیر تهران به یادآوری خاطرات قدیمی خود نفس تازه ای کشید.
همان تالاری که در سال ۱۳۴۱ با اجرای نمایش بلبل سرگشته علی نصیریان افتتاح شد و هدف راه اندازی تئاتر سنگلج، اجرای نمایش های ایرانی و تقویت نمایشنامه نویسی فارسی بود و موج نمایشنامه نویسی امروز با آثاری چون غلامحسین ساعدی، بیژن مفید، بهمن فرسی، علی حاتمی، بهرام بیضایی، اکبر رادی، علی نصیریان و اسماعیل خلج در این تئاتر آغاز شد.
یاران قدیمی تالار سنگلج به وعده دیداری از پیش گفته به دیدار خانه شان آمده بودند و به یاد روزهای خوش، تولدی برای آن بگیرند. هر چند بسیاری از کسانی که در سرنوشت روزهای خوب سنگلج شریک بودند، جایشان خالی بود؛ آنهایی که این روزها در میان ما نیستند و کسانی که توان آمدن را نداشتند، آنهایی که به دلایل مشغله شغلی عذرخواهی کرده بودند اما هر چه بود به حرمت نفس کسانی که آمده بودند جشن تولد باشکوهی شد، به خصوص با متنی که جعفر والی از زبان تالار سنگلج خواند. والی در بخشی از حرف هایش به یاد همه روزهای خوب این صحنه گفت: «یادم هست وقتی برای آخرین بار که پرده سالن کنار رفت و من به عنوان بازیگر در انتهای نمایش در مقابل تماشاگران تعظیم کردم
۳۲ سال پیش بود و حالا بعد از ۳۲ سال دیگر بار روی این صحنه حاضر شده ام. ما سال های سال در اینجا به معنای واقعی زندگی کردیم.» هنرمند قدیمی تئاتر با یادآوری روزهای پیش از ساخت سنگلج و دربه دری های تئاتری های هم نسل خود به خاطر آورد: «چه شورها، هیجان ها، نگرانی ها و شوق هایی داشتیم. نمی دانم چرا فروکش کرد. این سالن خرابه ای برای زباله های اهالی محل بود. نازنین مردی به نام باباییان اینجا را ساخت و به تئاتر و بچه ها، جوانان و انسان های برومند تئاتر هدیه کرد. ما بعد از سال ها بی خانمانی، یک چهار دیواری پیدا کردیم و ذوق و شوق زیادی به ما دست داد تا برای اولین بار با بهترین ها اولین جشنواره تئاتر کشور را راه انداختیم.»
والی از بزرگانی نام برد که تئاتر خود را با سنگلج آغاز کردند و چراغ آن را تا سال ها روشن نگاه داشتند. نام های بزرگی مثل غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی و اکبر رادی، بیژن مفید، پرویز بهرام و نصرت نویدی برای تالار سنگلج دعا کرد: «دوستان، شما تئاتری هستید. امیدوارم روزی این ذوق و شوق را دریابید و اگر دریافته اید قدر آن را بدانید. امیدوارم این تئاتر متروکه و انباری یا تبدیل به بنایی مرتفع نشود. بگذارید این چراغ روشن مانده و نام تئاتر ارزش والای خود را حفظ کرده و جوانان آن را توسعه دهند.» محمود دولت آبادی نویسنده صاحب نام ایرانی که روزگار جوانی روی همین صحنه تئاتر بود، هنرمند بعدی بود که از سنگلج گفت: «حافظه دوستان در به یاد آوردن این پرونده قدیمی نشان می دهد که تئاتر در کشور ما هرگز نخواهد مïرد، چون هیچ نیرویی نمی تواند آن را بکشد.»
دولت آبادی به تاریخچه ای که داریوش مودبیان پیش از صحبت هایش از تالار سنگلج گفت، اشاره کرد و ادامه داد:« داریوش های مؤدبیان بعدی این حافظه را نسل به نسل ادامه خواهند داد. از این رو تمام کوشش هایی که برای تاخیر در این مثنوی شد، زحمت اضافه ای بود که برعهده بچه های ما در تئاتر گذاشته شد.این تاخیرات باعث شد برخی از دوستان به ناچار برای گذران زندگی در آثار ملودرام امروزی در تلویزیون حاضر شوند. برخی اوقات که دوستان خود را روی صحنه تئاتر نمی بینم و آنها را در اینگونه آثار می بینم افسوس می خورم اما این امر دست دوستان عزیزم نیست و جزئی از تاریخ است. نمی دانم این تئاتر چه اشکالی داشت که باید مدتی تعطیل می شد.»
دولت آبادی از هنرمندانی چون پرویز پورحسینی نام برد که تئاتر را در سنگلج و سایر تئاترهای تهران آغاز کردند و این روزها در صحنه های تئاتر جایشان خالی است و گفت: «من به این دوستان می گویم تو باید در تئاتر باشی، اما می دانم این در اختیار او و امثال او نیست، ما به لحاظ اقتصادی مجبوریم. به عنوان یک انسان باید دست ودلم درجایی بلرزد و آنچه مرا سست می کند تئاتر است. اصلی در زندگی انسان ایرانی باید وجود داشته باشد که همان صبوری و سماجت است و این چنین است که هنوز امیدوارم دوستانم را در اجرای یک نمایش درخشان، پیراسته و دور شده از ملودرام های کنونی روی این صحنه و دیگر صحنه ها ببینم و با اشتیاق فراوان تئاتر تماشا کنم، چون تئاتر چیز دیگری است و بهترین رفاقت های ما در تئاتر بود.» دولت آبادی از خاطرات شیرین «چوب به دست های ورزیل» ساعدی به کارگردانی جعفر والی و «پهلوان اکبر می میرد» بیضایی به کارگردانی عباس جوانمرد و نمایش «عروسک ها»ی بهرام بیضایی گفت.
محمدعلی کشاورز هنرمند دیگری بود که در میان تشویق حضار به صحنه رفت و صحبت های خود از سنگلج را با یاد دکتر فروغ استادش آغاز کرد: «دکتر فروغ به ما فضیلت و اخلاقیات را یاد داد و شاگردان او تلاش کردند و خواستند که این تئاتر ساخته شود و برای نخستین بار بود که دانشکده هنرهای دراماتیک توسط هنرمندان جوان تئاتر شکل گرفت. تنها نویسندگان، بازیگران یا کارگردان ها نبودند که برای تئاتر زحمت کشیدند، افراد دیگری تلاش کردند اما نامشان درمیان نیست. کارکنان فنی و کارکنان صحنه که اگر آنها نباشند تئاتر و سینما نمی تواند به کار خود ادامه دهد.»
کشاورز با بیان اینکه تئاتر همیشه پابرجا می ماند، گفت: «ما نیز فضیلت اخلاقی و حرفه ای را بیاموزیم. تئاتر موهبتی الهی است. کسانی که در آن کار می کنند بندگان خاص خداوند هستند و خداوند آنها را دوست می دارد بنابراین نباید به هر مساله ای تن دهیم. سرزمینمان بهشتی است که باید برای مردمانش کار کنیم، چون ما خادمان مردم هستیم.»
اتابک مدیر تماشاخانه سنگلج نیز در بخش دیگری از مراسم تولد تالار سنگلج گفت: «آنچه نگران کننده است این است که داشته های خود را در گذر زمان از بین ببریم اما تئاتر سنگلج، کهنه ای است که ما همچون عتیقه ای گرانبها باید آن را به نسل بعد بسپاریم.»
او هدف از برگزاری این مراسم را تاکید هرچه بیشتر بر تاریخ تئاتر کشور دانست: «حرکتی بسیار ارزنده به عنوان شکل گیری گروه تئاتر ملی در اینجا آغاز شده است اما متاسفانه درسال های اخیر پتانسیل های این سالن آنچنان که باید مورد استفاده قرار نگرفته است. ما خواستیم همه را دور هم جمع کنیم و بگوییم سنگلج زنده است. مردم اینجا را می شناسند و به آن احترام می گذارند اما بی مهری هایی دیده ایم که امیدوارم من اشتباه کرده باشم. سنگلج پتانسیل تئاتر حرفه ای را دارد، اگر هم فراموش شود به دست هنرمندان فراموش شده پس آن را فراموش نکنیم. به سنگلج پیر خوش آمدید.»
در جشن ۴۳ سالگی سنگلج از برخی یاران قدیمی این تالار نیز تجلیل شد: علی اصغر ریسه، طراح دکور تماشاخانه سنگلج- جهانسوز فولادی نخستین صدا بردار این تئاتر و عباس احمدی لاله زار قدیمی ترین تماشاگر آن.
تالار قدیمی شهر «سنگلج» روز ششم آبان ماه بار دیگر به صدای نفس یاران قدیمی اش نفس کشید و به یاد همه آورد که هنوز هست حتی اگر وعده ثبت در فهرست آثار ملی اش یک بار دیگر به زمان دیگری افتاد.
فرزانه ابراهیم زاده
منبع : روزنامه سرمایه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست