پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

... اوه ، شانزه لیزه


... اوه ، شانزه لیزه
● گزارش از بازی برزیل- فرانسه
فرانسوی ها اصلاً فكرش را هم نمی كردند كه می توانند برزیل را حذف كنند، حتی در شروع مسابقه نیز اوضاع به سود برزیلی ها بود، اما ناگهان زیدان بعد از دو سه پاس اشتباه در جلد چند سال پیش خود فرو رفت و همه چیز را در دست گرفت.
زیزو با توپ می دوید و تماشاچی ها كیف می كردند. آن تك ضربه های جادویی دوباره برگشته بود و جام جهانی به لطف هنر او دوباره جان گرفت. لورن بلان همبازی سابقش در تیم ملی فرانسه كه همراه همسرش در ایستگاه قطار فرانكفورت بود می گفت زیدان امشب محشر بود. برزیلی تر از همه برزیلی ها بازی كرد. به كمك او تیمی كه بهتر بود و قشنگ تر بازی می كرد، پیروز شد. زیزو درحالی مرد اول روز شنبه اول جولای بود كه در تیم مقابل ستاره هایی مثل رونالدینیو، كاكا و رونالدو فقط مشغول تحسین او بودند. رونالدینیو چندی پیش در روزنامه ها گفته بود كه قول می دهد بهتر و بهتر شود، اما او در این بازی تنها به پاس های ساده و كوتاه اكتفا می كرد. یكی از طرفداران تیم ملی برزیل می گفت رونی خیلی هم بد نبود. فقط بیش از اندازه توپ را به هم تیمی هایش پاس می داد و وقتی صاحب توپ می شد سریع آن را به دیگری می سپرد. جوان برزیلی در عین حال گناه را گردن كارلوس آلبرتویی انداخت كه بیش از حد تیمش را دفاعی كرده بود. دلیلش این بود كه برزیل در دقایق آخر با آمدن سیسینیو و روبینیوی جوان زنده شد ولی دیگر دیر شده بود.
تعداد فرانسوی ها در ورزشگاه فرانكفورت زیاد نبود ولی آنها در آخر مسابقه یك جشن تمام عیار داشتند. تماشاچی ها و بازیكن های فرانسه در پوست خودشان نمی گنجیدند و این خوشحالی چه در صورت خبرنگاران فرانسوی آنجا، چه در صورت زیدان كه زودتر از همه دوستانش زمین را ترك كرد و چه در حركات فرانك ریبری، مالودا و آبیدال كه دلشان نمی آمد از زمین بیرون بیایند مشهود بود. تك تك آنها كه راهی رختكن می شدند، از سوی هفت- هشت نفر فرانسوی كه از مسئولان تیم بودند مورد استقبال گرم قرار می گرفتند. در بین این عده ریموند دومنك هم دیده می شد كه همراه سایرین راهرویی را برای بازیكن ها تشكیل داده بود تا آنها در میان تشویق این عده به رختكن برسند. در همین حین بلندگوهای ورزشگاه آهنگ «اوه، شانزه لیزه» اثر «ژو دسن» را پخش كرد كه فرانسوی ها را دیوانه كرد. بازیكنان پیروز فرانسوی با غرور و خرامان راه می رفتند و ژو دسن از بلندگوها بلند می گفت «اوه شانزه لیزه». شنبه شب اما بودن در ورزشگاه جام جهانی فرانكفورت لذت بیشتری از قدم زدن در شانزه لیزه داشت.
بعد از بردن ایتالیا در فینال یورو ،۲۰۰۰ فرانسوی ها روی خوش فوتبال ملی شان را ندیده بودند كه این پیروزی همه آن تلخ كامی ها را جبران كرد. دیگر الان كسی یادش نیست در جام جهانی ۲۰۰۲ فرانسه چه افتضاحی بالا آورد و زیزو در كدام مسابقه به زمین غلتید و به شكل رقت باری سقوط كرد. به هر حال فوتبالی كه سال ها در زمینه جوانان و كارهای پایه جزء سرآمدان دنیا است با این برد حق خودش را گرفت وگرنه تمام آن فعالیت های بلندمدت و زیربنایی پوچ به نظر می آمد. بسیاری از بازیكنان فعلی فرانسه یا الان عضوی از باشگاه لیون محسوب می شوند و یا زمانی در این باشگاه بازی كرده اند و فوتبال یاد گرفته اند. باشگاهی كه غیر از فرانسه چندین مركز استعدادیابی و آكادمی فوتبال در كشورهای چك، برزیل و كامرون دارد به همراه دیگر باشگاه ها در این برد بسیار سهیم بود. بردی كه غرور ملی را به فرانسوی ها بازگرداند. فریادهای «La France est encore vivante!» یعنی «فرانسه هنوز زنده است» و نیز «on est encore la!» به معنای «ما هنوز هستیم» از همین غرور ترسیم شده خبر می داد…
به حدی برزیل اینجا محبوب بود كه نمی شد فهمید از این دختر و پسرهایی كه طلایی پوشیده اند كدامیك برزیلی هستند و كدامشان آلمانی! با این وجود برزیلی های واقعی را بعد از این باخت می شد شناخت. اوقات تلخ، صورت گرفته و حتی چشمان گریان یعنی طرف واقعاً برزیلی بوده وگرنه كه بقیه چه قبل از بازی و چه بعد از آن از زندگی رضایت داشتند و تفریح می كردند. دوربین های مختلف تلویزیونی آنجا هم سراغ نسوانی را می گرفت كه اشك آلود بودند. در این بین چند نفری هم گریان از دور و بر دوربین ها رد می شدند تا شاید بالاخره مصاحبه ای هم از آنها گرفته شود. گریه كردن در اینجا به همان آسانی خندیدن است.
شلوغ بازی ها و جشن های بعد از مسابقات به آن صورتی كه از راه دور تصورش می رود، نیست. هستند عده ای كه بعد از بازی ها در گوشه و كنار شهر مشغول اعمال شیطانی هستند. اما این مراسم به آن حدی كه گمان می رود بسیار پر جاذبه و شلوغ نیست. مگر در شب هایی كه آلمانی ها می برند كه در آن صورت كل آلمان تبدیل به همان مهمانی های شبانه می شود! البته اگر برزیلی ها می توانستند از پس فرانسه بر بیایند كه نتوانستند، شهر میزبان یعنی فرانكفورت هم شبی جنون آمیز را تجربه می كرد ولی این طور نشد تا فرانسوی ها كه كلاً تعداد زیادی از آنها در آلمان زندگی نمی كنند، جشن های بعد از بازی را در دست بگیرند. یكی از مراكز این تجمع های طرفداران در فرانكفورت در خیابان «كیزر» روبه روی ایستگاه مركزی شهر بود؛ خیابانی كه در ابتدای آن نوشته آبی رنگ «Iran Air» روی یكی از ساختمان های آن خودنمایی می كند. در اول این خیابان همه مردم مشغول كف زدن برای پیرمردی بودند كه با اشتیاق همراه همسرش می رقصید.
در حالی كه از ظاهر و وجناتش داد می زد كه همین نیم ساعت پیش از خواب بیدار شده و با شنیدن این سروصداها از یكی از این ساختمان های اطراف بیرون زده و اصلاً نمی داند چه تیمی با چه تیمی بازی داشته است...
خبر داغ داغ اینكه بعد از مسابقه فرانسه-برزیل عادل فردوسی پور و مهدی هاشمی كه زحمت پخش مستقیم بازی های جام جهانی را از شبكه سوم به گردن گرفته اند، در راه بازگشت از استادیوم تصادف سختی با اتومبیل گلف خودشان می كنند كه شكر خدا تلفات فقط مالی بوده. البته تلفات مالی هم نبوده چون اتومبیل كرایه ای تیم سیما بیمه كامل بود و در ضمن راننده آن طرف تصادف مقصر شناخته شده است. بنابراین اصلاً تلفاتی در كار نبوده و با این حساب این خبر اصلاً ارزش خبری ندارد و فقط نوشته شده تا فكر نكنید الان در آلمان به آنها دارد خیلی خوش می گذرد...
در آلمان هنوز مردم از اولیور كان و حركت او در مسابقه با آرژانتین حرف می زنند. لحظه ای كه پیش از شروع ضربات پنالتی به سراغ لمن دشمن قدیمی اش رفت و به او روحیه داد. كان با این حركت نه تنها همبستگی را در تیم آلمان صدچندان كرده كه خودش هم محبوب تر از گذشته شده است. این حركات در حقیقت ناشی از انسانیت اویی بود كه همیشه در رسانه ها به وحشی گری معروف بوده و البته حكایت از روحیه حرفه ای او دارد. كسی می گفت حرفه ای بودن كامل یعنی انسانیت كامل. اولیور كان این نكته را در بازی خداحافظی احمدرضا عابدزاده در تهران هم نشان داده بود كه از آن سوی زمین آمد و عابدزاده را در آغوش كشید.
آلمانی ها یكی از دلایل موفقیت كلینزمن را البته شجاعتش در هنگام بیرون گذاشتن همین اولیور كان می دانند. می گویند سرمربی وقتی دید یكی از ستاره های بزرگ تیم در حد خودش نیست و نفر دوم بهتر از او است، چشم بر واقعیت نبست و حق را به حق دار داد. مردم اینجا اصرار دارند كه این نكته یكی از مهم ترین نكات موفقیت تیم فعلی آلمان است كه باید در مسائل دیگر نیز به كار بست. این مسئله البته برای فوتبال ما هم آموزنده است كه تا از كسی یا بازیكنی ایرادی گرفته می شود و تلاش بیشتری طلب می شود، عده ای جلو می آیند و به بهانه اینكه فلانی در فلان سال فلان كار را كرده، فرد منتقد را بازخواست می كنند.
از بنگلادش هفت- هشت خبرنگاری مانده اند. از تایلند و كشورهای اینچنینی هم همینطور و ظاهراً خبرنگاران ایرانی تنها خبرنگارانی بوده اند كه خودشان را از تماشای نزدیك این مسابقه و حضور در این استادیوم ها بی نیاز دیده اند. تا آن مدتی هم كه بودند حوصله برای دیدن بازی های دیگر در آنها دیده نمی شد و اگر نیرویی بود برای دیدن یكی دو كشور همسایه خرج شد. اغلب حتی توقع داشتند مسئولان روابط عمومی فدراسیون فوتبال آنها را روی كول بگیرند و شهر را به آنها نشان دهند. نكته تلخ اینجا است كه بودند خبرنگاران بسیاری در ایران كه شیفته تماشای این بازی ها و حضور در این فضا نشان دادند ولی عده دیگر چنین فرصتی را از آنها دریغ كردند. سهمیه ID كارت ها را گرفتند، كمك های مالی را گرفتند و بعد كه سه بازی ایران تمام شد بازگشتند... احتمالاً حرف های نیكبخت واحدی در این روزها برایشان از بازی برزیل- فرانسه مهم تر است... ما با همین خبرنگارها و روزنامه ها می خواهیم فوتبالمان را هم سطح اروپا كنیم.
علی فولادی
منبع : روزنامه شرق