سه شنبه, ۱۷ مهر, ۱۴۰۳ / 8 October, 2024
مجله ویستا


چند خطی درباره مجموعه های تلویزیونی ماه مبارک رمضان


چند خطی درباره مجموعه های تلویزیونی ماه مبارک رمضان
تقیه کردیم! در تمام شب و روزهای رمضان تقیه کردیم و حرف نزدیم تا نگویند عجله کردید؛ این شد که امروز می خوانید. ماجرای تلویزیون ما و ماه های مناسبتی، مثل ماجرای ترافیک و تولید خودرو و آلودگی هوای پایتخت است؛ حل شدنی نیست که نیست. هزار بار هم که شورای عالی و متعالی حل بحران ترافیک و آلودگی تشکیل شود و شورای معارف در صدا و سیما راه اندازی شود، باز هم بی فایده است؛ مدیران ما عادت کرده اند در دقیقه ۹۰، فیل شان هوای هندوستان کند و هر شبکه تور خود را بیاندازد و یارغار خود را پیدا کند و بسازد و بفروشد! بساز و بفروش که فقط در ساختمان سازی نیست ...
● خواب زدگی آقای مقدم
حتما می دانید اسم اصلی سریال امسال شبکه یک - شبکه ملی- «خواب زده» بوده و بعدا در رفت و آمدهای یک شبه و مدیریتی و ماجرای «مذهبشو بیشتر کن!» تغییر نام داده به روز حسرت. دلیلش هم واضح است و هم من می دانم و هم شما. بگذریم؛ داستان مجموعه پرخرج آقای مقدم- سازنده سریال های حرفه ای(۱) نرگس و پلیس جوان همراه با دکتر پژوهان- یک عاشقانه ناآرام است که تا حدود نیمه های سریال، هیچ خصوصیت ویژه ای برای پخش در ماه مبارک رمضان از خود بروز نمی دهد. یک ماجرای کلیشه ای و دست مالی شده - بخوانید هندی - برگرفته از یک عشق منفجر شده- تصادف معصومه به خاطر خرابی ترمزدستی آن هم درست در ماه عسل عشاق- در کنار یک عشق اندرزگو و عبرت آمیز- حاج رضا و نرجس خانم- که سراسر خیر و برکت است برای دیگران. و صدالبته که در این میان برای پیش بردن قصه به چند عدد آدم بد هم نیاز هست!
سریال را خودتان دیده اید- اگر نه هم چیزی از دست نداده اید- برای همین لطفا دریچه دیدتان را عوض کنید؛ مثلا هیچ با خودتان فکر کرده اید اگر این سریال در یک زمان دیگر غیر از ماه رمضان پخش می شد، هیچ اتفاقی نمی افتاد؟ یا اینکه چرا گره های این سریال کاملا براساس خواب یک زن باز و بسته می شد؟ اصلا به تعبیر خواب زن کاری نداریم اما مگر در سال های اخیر، آفت جلسات مذهبی ما ذکر خواب و بالا رفتن از آسانسور احساس پاک و صادقانه مردم به وسیله تعریف و تعبیرهای مسخره از همین خواب ها نبوده است؟ آیا مگر امروز تب تند مدعیان دروغین در جامعه از طریق همین خواب ها و خواب زدگی ها، جامعه را ملتهب نکرده است؟ و هزار سؤال بی پاسخ دیگر که مبنای اصلی نیمه دوم سریال می شود یعنی درست همان بخشی که مدیران شبکه یک خیلی با آن صفا کرده اند! چرا که نیمه اول عشق و عاشقی های مرسوم سریال های تلویزیونی است که اصلا شب های عزیز ماه رمضان را برای پخس از یک شبکه ملی نمی خواست! اجازه بدهید باقی یادداشت را با سؤال بنویسم، اینطوری فکر کنم برای شما هم بهتر باشد و البته برای نویسندگان و کارگردان فهیم!
حاج رضا سرمد کارخانه چه چیزی دارد؟ چه چیزی تولید می کند و با چه افرادی سروکار دارد؟ آیا بعد از ۲۶ قسمت ما نباید بدانیم؟ نرجس خانم که تحصیلات حوزوی دارد، چطور هنوز تلفظ عربی نماز و قرآنش در حد صفر است؟ آیا حوزه ای که او درس می خوانده تلفظ صحیح حروف عربی را آموزش نمی دهد و یا...؟ چرا شغل نرجس خانم وکالت است و او از موکلین بی بضاعت پول نمی گیرد و پرونده های خاص را قبول می کند اما به راحتی ۱۸ میلیون تومان به حاج رضا سرمد قرض می دهد؛ او گزیده کار می کند و اکثرا هم حق الزحمه نمی گیرد اما... چرا منشی نرجس خانم یک عدد خانم بخیل، فضول، پرحرف و جلف باید «چادری» باشد؟ چرا باید برای مواد فروش پول پرست سریال نام «زری» انتخاب شود؟ چرا حاج رضا سرمد که خیلی اهل خداست و ما این را از کمک به ایتام و نماز جماعت(!) او می فهمیم و نه هیچ چیز دیگر، ۲۰ سال است که به دوست خود خیانت کرده و... به این اشکال پی نبرده و حالا حاج خانم با سفر به رویا، او را در برزخ می بیند و از نگاه او (!؟) متوجه همه قضایا می شود؟
چرا نرجس خانم مثل آب خوردن و در هر جایی و هر حالی، دائم در رفت و آمد به برزخ است؟ آیا او دارد چک می کند که حاج رضا از ناراحتی درآمده یا نه؟ چرا شخصیت های خوب و مذهبی این سریال در یک کاخ زندگی می کنند که فروش آن حداقل ۵ خانواده را دارای سر پناه می کند؟ چرا اصولا شخصیت های خوب سریال های آقای مقدم، پولدار- بخوانید خرپول- هستند؟ چرا سریال های سیروس مقدم می خواهند ۸۰۰ موضوع روز و غیر روز را یکجا بررسی کنند و همه موضوعات را هم به نتیجه برسانند؟ چرا باید مشکلات اقتصادی، ربا، حرام خواری، اعتیاد، زن دوم، یتیم نوازی، حاج آقاپروری، انفاق و... همراه با صد موضوع دیگر در ۲۶ قسمت یک سریال مناسبتی به کلیشه ای ترین شکل ممکن گنجانده شود؟ آیا به این دلیل نیست که دوستان شبکه ملی برای اینکه کسی متوجه آش شله قلمکاری که ته دیگ شده، نشود به هر موضوعی ناخنکی زده اند تا دوز نگاه مذهبی و دینی شان به موضوعات اجتماعی بالا برود؟! چرا افاضات حاج آقای سریال در ساده ترین شیوه تصویری به صورت «منبر» پخش می شود و به جای آن توهمات و خواب های سرکار علیه بایگان با رنگ و لعاب و بهترین ابزار هنری و گل و بلبل و جلوه های ویژه؟! در واقع بیان مفاهیم فقهی و علمی با شیوه دوربین را بکار و بگیر اما..
تصویر خروجی سریال جناب مقدم از نسل سوم چه بود؟ نسلی دروغگو، پنهان کار، ضعیف النفس، دغل باز، معتاد، آویزان، غیرقابل اطمینان، آدم کش و... مثلث فریده، مسعود و حامد که خدمت شریفتان هست؟ منشی خانم خواب گرد و جوانک جانی را هم اضافه کنید به نمادی از نسل سوم در این سریال، معصومه هم که هیچ! تازه اصلا نمی خواهیم درباره رنگ بندی های غلو شده، صحنه پردازی های غیرواقعی، لوکیشن های تکراری، نماهای بی معنی و... اشاره کنیم که در طول این ۲۶ قسمت به اندازه دو سال نماهای بسته یک نفر جلو، یک نفر عقب(!) و لوکیشن های ماشین، اداره، خانه را دیدیم؛ گویی هیچ جای دیگری برای سرهم بندی سریال پیدا نمی شده است. راستی دقت کرده اید کارشناس مذهبی این سریال، با کارشناس مذهبی سریال دکتر پژوهان اینا(!)
با آن افتضاحات شیطانی و کارشناس مذهبی سریال صاحبدلان، یک نفر است؟ خب چه نتیجه ای می گیرید، جز اینکه نقش کارشناس دقیقاً یک عنوان تشریفاتی در تیتراژ سریال است یا اینکه... نکند نقش او گذاشتن یک عدد قاب رهبری و امام پشت سر حاج رضا در اتاق کارش است یا حضور یکی دو تا روحانی در هر سریال و... تاسف نخورید وگزارش حمید برقبانی را بخوانید تا طعم کشک و بادمجان کارشناس مذهبی بیاید زیر دندانتان. خلاصه که شبکه یک اگرچه علی رغم نظرسنجی سیما اول شد اما خود مدیران این شبکه هم می دانند نه سیروس مقدم این کاره است و نه این سریال ها، آن چیزی است که باید باشد!
● نسخه دوم زیر تیغ...
«مثل هیچ کس» را باید شاهکار برهوت مجموعه های تلویزیونی تاثیرگذار در سیما دانست؛ یک مجموعه تلویزیونی بی ادعا بدون ذکر مستقیم خدا و پیغمبر و نمایش سفره سحر و افطار و اشک و آه تضرع در درگاه الهی که با رجوع به فرهنگ اصیل خانواده نه تنها رنگ و بوی سریال موفق «زیر تیغ» را برایمان زنده کرد بلکه شب های رمضانی مردم را نیز به عطر پیوند مبارک خانواده ایرانی معطر کرد. اگر بگوییم نیمی از برد سریال شبکه دوم به خاطر فیملنامه محلوجیان- فیلمنامه نویس زیر تیغ-بوده است و نیم دیگر نیز به خاطر کارگردانی خوب و بازی های قابل قبول و باورپذیر مجموعه نقش آفرینان، پربیراه نگفته ایم.
اگر چه اشکال متن های محلوجیان در این بوده و هست که حتی رفتگر محله هم جملات عارفانه و بعضا حکیمانه تحویل بیننده می دهد.
با این همه و با توجه به رویکرد خانواده محور و فرهنگی مجموعه این را نیز باید گفت که غم و غصه این سریال آنقدر زیاد بود که حتی شب عید فطر هم، قسمت های شب قدری پخش می شد! و سریال با غم و غصه ای قابل تامل و سوز و آهی آگاهانه(!) به پایان رسید تا انگ کلیشه ای شدن به «برزیده» نخورد که پایان مجموعه را با عروسی و لی لی لی لی به پایان برده است!
روابط منطقی و عاشقانه شرقی و البته گره خورده با مبانی اسلام در بطن خانواده آنقدر خوب در این مجموعه به تصویر کشیده شد که نیازی به هیچ توضیح و تفسیری جز تقدیر نداشته باشد.البته باید گفت انصافا به «مثل هیچ کس »ظلم شد چرا که هم زمان پخش آن و هم شبکه پخش آن فراگیری شبکه ملی را نداشت. نکته قابل تقدیر دیگر درباره مجموعه مثل هیچ کس، فیلمبرداری روان، حرفه ای و کاملا در خدمت جریان قصه بود که توانست به خوبی مخاطب را با ضرباهنگ مجموعه همراه کند. همت و تلاش مجموعه برای حضور در لوکیشن شلوغ یک پاساژ پر ازدحام نیز به تنهایی قابلیت تقدیر ویژه مدیران سیما از این مجموعه موفق، منظم و متعهد را دارد. وقتی یک سریال عیب هایش کم است چرا بی جهت مزاحم چشم های شما شویم؟
● خودزنی عطاران در شبکه سوم
دیده اید بعضی ها معمار خوبی هستند اما در نازک کاری ها ناتوانند و یا نمای خوبی برای ساختمانشان ندارند، یا آدم هایی که خیلی خوب کار می کنند اما زبان تلخی دارند و اجر کارشان را ضایع می کنند...مثال عینی شبکه سه در ماه مبارک رمضان.«بزنگاه» یک اتفاق نو در سیمای جمهوری اسلامی ایران است؛ یک نگاه فانتزی اما دلنشین به موضوع اعتیاد و روابط خانوادگی در میان قشرهای متوسط جامعه اما با یک اشکال غیرقابل بخشش، غیرقابل اغماض و غیرقابل تحمل؛ آن هم اینکه عوامل این سریال از میان «بفرما، بشین، بتمرگ» سومی را انتخاب کردند، شاید به خاطر اینکه شبکه سه هستند!!
تنها گناه سریال بزنگاه همین بود که لحن روایت خود را لحن بی ادبانه غیرحقیقی انتخاب کرد وگرنه چه کسی می تواند بازی فوق العاده کودک این مجموعه -درسا- را نادیده بگیرد؟
چه کسی می تواند روابط بسیار خوب یک پدر معتاد با دخترش را که در سریال بسیار واقعی و باورپذیر نمایش داده شده، انکار کند؟ چه کسی می تواند موضوع اصلی مجموعه یعنی ارث و میراث را جدای از واقعیات جامعه عنوان کند؛ هرچند با اغراق همراه باشد؟ مضاف بر اینکه «بزنگاه» یک سریال بی ادعا بود، نه کارشناس مذهبی داشت و نه حرف های شاخ دار ماورایی می زد تا مردم را متنبه کند که مثلا یک آخرتی هست و مراقب باش و... به نظر نویسنده ضرر مجموعه شبکه سوم با تمام ضعف ها و اشکالات وارده خیلی کمتر از مجموعه شبکه اول با انحرافات و خرافات بدون پاسخ و داستان های به وسیله گیره به هم وصل شده اش است. ماجرای شورای نظارت و شلوغ بازی رسانه ای اش هم بماند برای فرصتی دیگر؛ وگرنه می نوشتم که چطور یک سریال مذهبی تاریخی با هزینه میلیاردی که از سوی مرکز پژوهش های صدا و سیما غیرقابل ساخت تشخیص داده شده، اما از شبکه ملی پخش می شود و حرفی در آن نیست اما یک باره و در بزنگاه افطارهای رمضان، شورای نظارت خودی نشان می دهد و... اصولا انگار این شورا در باقی ماه های سال تعطیل است؛ نه؟
محسن حدادی
۱- حرفه ای در اینجا به معنای شغل هاست؛ یعنی طرف از این طریق امرار معاش می کند؛ نان درمی آورد؛ گرفتی که؟!
منبع : روزنامه کیهان