جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا
عدالت علیعلیه السلام در نهجالبلاغه
![عدالت علیعلیه السلام در نهجالبلاغه](/mag/i/2/i9kbu.jpg)
نهجالبلاغه آیینه تمامنمای شخصیت علیعلیه السلام است. همانطور که در روایات میخوانیم، خداوند در کلام خود تجلی کرده است. میدانیم که نهجالبلاغه در پنج سال آخر عمر مولا پدید آمده است، یعنی از عمر ۶۳ ساله ایشان نزدیک به ۵۸ سال در سکوت و خویشتنداری گذشته است. کسی که در چند سال آخر عمر، آن هم با تمام مشاغل حکومتی، سیاسی و اجتماعی توانسته است چنین گنجینه عظیمی از معارف فراهم آورد، اگر مجالی برای او بود و مخاطب خود را تشنه و خویشتن را مجاز میدید، بیگمان دهها برابر این معارف را با ما در میان نهاده بود.
علیعلیه السلام را در نهجالبلاغه علاوه بر جنبههای مختلف، شخص سختگیری میبینیم: فوقالعاده عادل، عدالتسنج و عدالتآموز. میفرمایند: «اگر شبها بر روی خار بخوابم و مرا در زنجیر کنند و برهنه بر زمین بکشند، نزد من خوشتر است از آنکه روز قیامت خدا را ملاقات کنم در حالیکه اندک مالی را از کسی ربوده و یا ستم اندکی کرده باشم». در مورد عقیل که مکرراً تقاضای کمک داشت میفرمایند: «پارهآهنی داغ کردم و به بدنش نزدیک کردم؛ بدون اینکه دست او را بسوزانم، نزدیک کردم تا عبرت بگیرد. ناگهان فریاد بلندی برداشت و ضجه زد و... ». میفرمایند: «اگر همه اقالیم سبعه را در کف دست علی بگذارند برای اینکه او یک پوست جوی را از دهان مورچهای برباید، این کار را نخواهد کرد».
اینها، همه نمونه زهد و سختگیری علیعلیه السلام در اجرای عدالت است در اینجا من فقط از یک جنبه در این مسأله نظر میافکنم: ما در زمانهای زندگی میکنیم که عدالت معانی و مصادیق مختلفی پیدا کرده است. شما جوامع گذشته را در نظر بگیرید. در آنجا جامعه مثل یک درخت یا رودخانه، امری است طبیعی؛ خودش جاری است؛ خودش تعدیلکننده نظامات درون خویشتن است و تصرّف از بیرون موجب اختلال امور خواهد شد. در پارهای از نظریههای سیاسی جدید هم این معنا دیده میشود. ولی مزاج زمانه ما فعلاً مزاج دیگری است. مزاج خواستار دولتهای حداکثری است؛ دولتهایی که بیشترین دخالت را در امور مردم داشته باشد. حتّی در کشورهای بهاصطلاح دموکراتیک باز هم بار دولت خیلی سنگین است؛ در حالیکه در گذشته، منزلت انسان در اجتماع امری طبیعی بود و به طور طبیعی هم مسائل سامان میپذیرفت. نرخها تعدیل مییافت. بیماران شفا پیدا میکردند. شاگردان معلمی را پیدا میکردند. بهداشت عمومی اصلاً مطرح نبود. تعلیمات اجباری مطرح نبود. کثیری از مردم بیسواد میماندند و کثیری از آنها به طبیب نمیرسیدند و در مواردی هم قحطیهایی پیش میآمد و چنین تلقی نمیشد که دولت در وظایفش کوتاهی کرده است.
با همه این احوال همه اخلاقیون و همه متفکران از حاکم و سلطان میخواستند که سلطان عادلی باشد ولی این وظایف را طلب نمیکردند. معلوم میشود از عدل تصویر دیگری داشتند.
جوامع گذشته، جوامع بسته و کوتاهدامنی بودند. روابط، تعریفشده، معیّن و چهره به چهره بود. آدمیان با یکدیگر تماس میگرفتند، ملاقات میکردند و گرههای کار یکدیگر را میگشودند. نهادی مثل آموزش و پرورش یا چیزی مثل بانک وجود نداشت. امروز وقتی شما به بانک میروید، با یک موجود موهوم یا منتزع یا فراتر از دسترس به نام «بانک» تماس میگیرید. در این بانک، شما پول را به آن کسی که پشت باجه نشسته نمیدهید و یا پول را از او نمیستانید بلکه از موجودی به نام «بانک» پول را میگیرید.
در جهان جدید، قانون آمده و جای اخلاق را گرفته و به تعبیری نهاد جای افراد نشسته است. وقتی نهاد جای فرد مینشیند، ما انتظار قانونمند بودن و مضبوط بودن آن را داریم. ما به عدالت شخصی افراد داخل آن نهاد چندان کاری نداریم. ما عدالت آن نهاد را خواستاریم. درست کار کردن هر نهادی معلول کثیری از امور است؛ من جمله پاکی و پاکیزگی افراد داخل آن؛ ولی آنقدر که بر مضبوط بودن آن نهاد تأکید میورزیم، بر عدالت فردی کارکنان تأکید نداریم.
به عبارت دقیقتر، قانون یا حقوق، برای اخلاق تعریف و جایگاه دیگری پیدا آورده است. اخلاق برای حسن جریان امور در جامعه است. حداقل کارکرد اخلاق این است که روابط اجتماعی به نیکی و روانی و با امنیّت و آرامش بگذرد. اگر جامعهای این خواص را نداشته باشد، در آن بیاخلاقی حکمفرماست. اخلاق در جامعهای که آدمیان تماس فردی با یکدیگر دارند، با اخلاق در جامعهای که تماسها نهادی شده است تفاوت و تعریف دیگری پیدا میکند.
البته معنای این موضوع، بیاخلاق شدن و فاسد شدن آدمیان نیست. همیشه غرض این بوده است که قواعد اخلاقی قواعد فردی نباشند. امّا روابط اجتماعی به گونهای بوده است که این قواعد را فردی میکرده است. امروز کوشش بر اجتماعی شدن آنهاست. اینکه در جهان جدید حقوق جای اخلاق را گرفته و یا جا را بر او تنگ کرده معنایش این است که اخلاق جنبههای اجتماعیتر، تضمینشدهتر و مؤاخذهپذیرتری پیدا کرده است. این یک امر میمون است. در عین حال ما از اخلاق بینیاز نشدهایم.
اساساً خودِ نظام حقوقی محتاج یک پشتوانه اخلاقی است؛ یعنی شما نمیتوانید یک نظام حقوقی داشته باشید که به خودش تکیه زده باشد. مثال خیلی ساده: شما یک نظام قضایی بسیار مضبوط تعریف کنید. اگر این نظام قضایی همه چیزش بهخوبی تعریف شده باشد، ولی مجریان او و قاضیان او اخلاقی عمل نکنند، تمام آن نظام فاسد خواهد بود؛ یعنی آنها باید اخلاقاً متعهد به اجرای قانون باشند.
آنچه امروزه میتوانیم بیاموزیم این است که علاوه بر پذیرش این سختگیریها نسبت به خودمان، آنها را به نظامات حقوقی منتقل کنیم. نظامات حقوقی باید سختگیر باشند. نظامات قضایی باید سختگیر باشند. در روزگار قدیم دولت به معنای امروزین نداشتیم؛ لذا تمام تأکید بر فرد حاکم میرفته است. همه سختگیریها متوجه او میشده است؛ برای اینکه واقعاً یک سلطان، جامعهای را طبق الگوی خودش میساخت. تمام خصوصیات خُلقی او در جامعه سرایت میکرد. امّا امروز یک مفهوم دیگری داریم. سلطان عادل یا حاکم عادل؛ نه اینکه برای ما بد باشد،اًامّا مفهوم نظام عادل و نهادهای عادل در جهان جدید اهمیت بیشتری پیدا کرده است. نظامات سیاسی جدید دقیقاً برای این بوده است که نقش فرد را کم کند. هر نظامی که نقش فرد در آن زیاد باشد احتمال خطا و بیعدالتی در آن بیشتر است.
جهان جدید جهان متوسطان است. متوسطانی که دنیا را پر کردهاند، دنیا را هم باید اداره کنند. این فلسفه روزگار ماست؛ در حالیکه فلسفه روزگار قدیم میگفت نوادر و استثنائاتی که در عالمند و کمتر هم پیدا میشوند، آنها باید دنیا را اداره کنند. عملاً هم اینگونه بود؛ یعنی حکیمی یا متفکری از آن طبقه که افلاطون میگفت باید سر کار بیاید و یا سلطانی به دلیل قلدر بودن میتوانست بر قدرت تکیه زند.
در جهان جدید، سختگیریهای استثنایی را از آدمهای غیراستثنایی نمیتوان خواست. معنای این سخن آن نیست که ما ایدهآلهای اخلاقی را رها کنیم؛ بلکه باید انتظاراتمان را تصحیح کنیم. امام علیعلیه السلام نیز به این نکته توجه داشتهاند. دوره معصومان، دوره آن بزرگانی که به وحی تکیه داشتند و از جای دیگر پشتیبانی میشدند و خلقتاً خصلتهای استثنایی و بینظیری داشتند گذشته است. زهد که در گذشته برای برخی ممکن بود یا دستور داده میشد، امروزه کاملاً ناممکن شده است. زندگی سطح دیگری پیدا کرده است.
امروزه نباید تنها اخلاق فردی را در امرار معیشت و تنظیم امور دنیوی کافی دانست. اخلاق فردی وقتی کافی بود که قانون اجتماعی و نظام اجتماعی مطرح نبود. امروزه اخلاقی و پارسا بودن فردی، همه بارها را بر نمیدارد. دقتهایی که در زمینه نهادمند کردن جامعه و ضابطهمند کردن نهادها میرود، همگی دقتهای اخلاقی مطلوب و مشروعی است که وظیفه دینداران است که در آن زمینهها هم تأملی کنند.
● اشاره
بیتردید در دوران جدید، دولت کار ویژه و متفاوتی نسبت به قدیم دارد. پیچیدهتر شدن روابط اجتماعی، تغییر سطوح انتظارات مردم، آگاهی مضاعف آنها از مواهب طبیعی و اجتماعی، گسترش جمعیت و دهها عامل دیگر باعث شده است که قاعده تقسیم کار با ظرافت بیشتری عمل کند و نهادهای فراوانی برای بسامان کردن اجتماع تأسیس گردد و در پارهای موارد، نهادهای قدیم در قالبهای مدرن ایفای وظیفه نمایند. مقایسه میان جوامع قدیم و جدید بهروشنی این تفاوت چشمگیر را عیان میسازد. کارکرد افراد نیز در داخل نهادها در چارچوب وظایفی است که برای آن نهاد در نظر گرفته شده است. انسانها در این نهادها ایفای نقش میکنند و مجموعه نهادها در تعامل با یکدیگر نظام اجتماع را هدایت میکنند.
حال، طبیعی است که هر قدر وظایف از حوزه اشخاص به حوزه ساختاری نهادها منتقل میشود، کارکرد اشخاص کمتر میشود و سیطره ساختار به گونهای است که افراد در داخل نظمی تعیینشده ایفای وظیفه میکنند و هر قدر ضمانت اجرایی بیشتری برای انجام وظایف نهادی وجود داشته باشد، افراد از انضباط بیشتری برخوردارند و البته وجود ساختار هیچگاه به این معنا نیست که انسانها از نقش اندکی برخوردارند؛ بلکه غلبه ساختار به این معناست که امور آن نهاد از روالمندی بیشتری برخوردار است و افراد در چارچوب وظایف سازمانی عمل میکنند و گردش کار و تقسیم آن حسب قاعده صورت میپذیرد. در چنین نظم و نظامی از آنجا که نقشها بهخوبی تعریف شده است و روال کار منظم است، شخصیت حقیقی افراد در چارچوب یک شخصیت حقوقی عمل میکند و از این منظر نویسنده مقاله میگوید وظایف، بیشتر معطوف به نهاد است تا افراد و وظایف حکومت در واقع وظایف دستگاه حکومت است؛ نه اینکه تماماً وظیفه شخصی باشد به نام حاکم؛ چراکه امور اجتماع صرفاً از یک نقطه هدایت نمیشود؛ بلکه دستگاه عریض و طویلی که همان نهاد حکومت است این وظیفه را بر عهده دارد.
بر این اساس، بدون اینکه نیاز انسانها به عدالت کمتر شده باشد و نیاز به اخلاق فروتر از قبل باشد، این عدالت و اخلاق در شکلگیری نهاد و در طراحی وظایف و نیز در نحوه اِعمال وظایف باید در نظر گرفته شود و البته هر قدر حیطه عمل حکومت وسیعتر میشود، مسؤولیت اجرای عدالت نیز بیشتر میشود و البته این هیچگاه بدان معنا نیست که هر چه وظیفه است صرفاً متوجه افرادِ بالای هرم سازمان حکومت است؛ بلکه عدالت، آرمان و ارزشی است که در تمام مراحل، از هدفگذاری تا برنامهریزی و اجرا باید مدّنظر باشد.
حال اگر تبدیل اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی به این معناست که مسؤولیتهای اشخاص باید در داخل نهادهای اجتماعی و در تعامل میان آنها مدّنظر قرار گیرد، سخنی است قابل قبول؛ امّا اگر منظور آن است که در دوران قدیم، اخلاق صرفاً در جنبه فردیاش مدّنظر بوده است و در دوران جدید اخلاق اجتماعی مطلوبیت پیدا کرده است، نمیتوان با این ادعا همراهی کرد، به دلیل اینکه اساساً وظایفی اخلاقی نظیر عدالت، رعایت حال دیگران، تواضع، احسان و حتی زهد، آنگاه که متوجه اولیای امور میشد، کاملاً صبغه اجتماعی داشت؛ نهایت اینکه در جایی که وظایف کاملاً متوجه شخص حقیقی است، عدالت نیز به عنوان یک وظیفه از او خواسته میشود و امّا آنجا که یک نهاد متکفل امری است، عدالت از نهاد انتظار میرود.
اما اگر این ادعا به آن معناست که قانون حوزههای بیشتری از وظایف اخلاقی را تحت پوشش خود در آورده است، ادعایی است پذیرفتنی. اساساً منظمتر شدن جامعه با گسترش قانون همراه است و نیز بزرگتر شدن دولت وسیعتر شدن ضمانت اجرایی را طلب میکند.
با وجود این، لزوم داشتن صلاحیت اخلاقی در خصوص مسؤولیتهای مهمّ، امری نیست که در طول زمان اهمیتاش را از دست داده باشد، و تأکید فراوان منابع دینی نیز مؤید همین مسأله است. روشن است که علیرغم اهمیت ساختار در نهادها، نمیتوان نادیده گرفت که نهادهای اجتماعی هم در مرحله شکلگیری و هم در مرحله تعیین وظایف و اهداف و هم در مرحله اجرا شدیداً تحت تأثیر اشخاص و افراد مؤثر قرار دارند. نمیتوان از این مطلب مهم چشم پوشید که حتّی نهادهای فوقالعاده منسجم و دارای روال، تحت تأثیر ایدههای اشخاص قرار میگیرند و هر نهادی، ولو دارای شخصیت حقوقی است، امّا این شخصیت تنها کالبدی است که روح و محتوای خود را از اشخاص حقیقی میگیرد و لذا امروز نیز همچون دیروز، جوامع انسانی نیازمند افرادی است باصلاحیت و دارای ملکات اخلاقی که اخلاق و فضیلت را در کالبد سرد بوروکراسی و نهادهای خود ساخته بدمند.
این ادعا که «دوره معصومان... گذشته است» سخنی نادرست است. زیرا امروزه نیز به وجود نخبگان و شخصیتهای استثنایی نیازمندیم. اگر این شخصیتهای استثنایی در گذشته آثاری فردی داشتند، که خود این سخن نیز جای تأمل دارد، امروز میتوانند اثاری اجتماعی و نهادساز داشته باشند. ما امروز بیش از هر روزگار دیگری محتاج هدایت یافتن بهدست معصومان و مددیافتگان از وحی الهی هستیم، تا جامعه و نهادهایش را در جهت سامانبخشیدن به حال و روز زار و نزار انسانی سوق دهند و بشریت مدرن را از ورطه سقوط و هلاکت و گمراهی برهانند و قوانین الهی را در جامعه انسانی سریان بخشند و نهادهایی متناسب با ارزشهای والای انسانی بیافرینند. نهادهایی که بشر امروز برای خود ساخته، همه در راستای بسامان کردن حیات مادی بشرند ولی در مجموع بشر را از حیات معنوی به دور انداختهاند.
این گفته که «زهد که در گذشته برای برخی ممکن بود یا دستور داده میشد، امروزه کاملاً ناممکن شده است»، سخن سنجیدهای نیست. اگر مقصود این است که امروز نمیتوان همانگونه زندگی کرد که زاهدان گذشته زندگی میکردند، سخن درستی است، اما مگر زهد همواره در یک شکل و قالب امکان تحقق دارد؟ اصلاً مگر زهد مفهومی عینی (objective) است که بگوییم چون در آن وضع و شکل گذشته نمیتوان زیست، پس زهد امکانپذیر نیست؟ زهد یک مفهوم انفسی (subjective) است که مربوط به درون انسان است و در هر زمان نیز میتوان آن را تحقق بخشید. تغییر شکلهای مختلف زندگی تأثیری بر امکان یا عدم امکان تحقق زهد ندارد. به گفته امیرمؤمنان علیعلیه السلام: «زهد بین دو کلمه قرآن است که بر آنچه از دست دادهاید تأسف نخورید و بر آنچه به شما دادهایم شادمان نگردید». زهد یعنی غم نخوردن بر ناداشتهها و شادنگشستن به داشتهها و دلنسپردن به هیچ امری در دنیا و این مفهوم امروز هم میتواند مصداق یابد. تغییر سطح زندگی موجب از دست رفتن امکان زهد نمیشود
عبدالکریم سروش
منبع : درگاه پاسخگویی به مسایل دینی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست