شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نمی خواهم جریان زندگی متوقف شود


نمی خواهم جریان زندگی متوقف شود
«فکر نمی کنم دوست داشته باشم تا ابد زنده بمانم.»
این را مورگان فریمن می گوید در حالی که عینک آفتابی اش را برمی دارد و چشمانش را در مقابل روشنایی خیره کننده چراغ های اتاق هتل تنگ می کند.
«فکر می کنم در آینده نسل بشر با چالش هایی اساسی رودررو شود که من دوست ندارم آن موقع حاضر باشم اما واقعاً دوست دارم عمری بلند داشته باشم. به هیچ وجه از مرگ نمی ترسم. ترسم از چگونه مردن است. نمی خواهم جوری بمیرم که خجالت زده شوم. همین.»
احتمال بسیار ضعیفی وجود دارد که این بازیگر بلند اندام (که در ماه ژوئن ۷۱ ساله می شود) به چنین سرنوشتی دچار شود اما به هر حال ضرری ندارد که اجازه دهد هوادارانش به دلخواسته ها و نیات درونی اش پی ببرند.
«نمی خواهم مرا بسوزانند یا در جای سرداب مانندی دفن شوم. نمی خواهم جریان زندگی متوقف شود و این بدان معناست که می خواهم در خاک آرام بگیرم چون همه از خاک آفریده شده ایم و باید به سوی آن بازگردیم تا جریان زندگی ادامه داشته باشد.»
چنین فلسفه و دیدی نسبت به نفس زندگی سوژه تازه ترین فیلم مورگان فریمن با نام «فهرست پیش از مرگ» است که اشاره به همان فهرست بلند بالایی از کارها دارد که انسان ها پیش از مرگ برای خود دارند و یا برای آن نقشه می کشند.
فریمن در این باره می گوید: «فکر می کنم همه ما یک فهرست پیش از مرگ محرمانه برای خودمان داریم. ممکن است آن را مکتوب نکرده باشیم اما همیشه حواسمان به آن است. برای من شخصاً یکی از موارد این فهرست کار کردن با جک نیکولسون بود که خوشبختانه با موفقیت انجام شد، این موقعیت مناسب برای من فراهم شد تا با او و کلینت ایستوود سوار یک هواپیما شویم. کلی توانستم درباره علاقه مندی ام به بازی او پرچانگی کنم و او هم متقابلاً به من گفت که فیلم هایم را دوست دارد. بعد شروع کردیم به حرف زدن درباره این که چطور می توانیم دنباله ای بر فیلم «آخرین جزئیات» ( با بازی نیکولسون در سال ۱۹۷۳) بسازیم که البته هیچ وقت اتفاق نیفتاد.»
فریمن اصرار می ورزد که شخصیت واقعی او شباهتی به شخصیت نقشی که در فیلم «فهرست پیش از مرگ» بازی می کند، ندارد.
«من هیچ وقت یک مکانیک خوب نبوده ام در تمام زندگی ام صرفاً یک بازیگر بودم. همسر و خانواده و گرفتاری هایی برای خودم دارم اما برخلاف کارتر چمبرز (با بازی مورگان فریمن) سالم و سلامتم.»
فریمن درک درست و خوبی از اولویت های زندگی دارد. او در طول ۱۵ سال گذشته تغییر زیادی نکرده و حتی همچون ۱۰ سال پیش چین و چروکی بر چهره ندارد که یا بخاطر ژنتیک است و یا کرم های خوبی که مصرف می کند و یا شاید هم رعایت آن تعادل و توازن لازم در میان کار و زندگی.
«تقریباً نیمی از سال را کار می کنم. من کلاً آدمی ام که از کارم لذت می برم و باز از کار کردن با کسانی که کارشان را دوست دارند لذت می برم. وقتی چنین اتفاقی می افتد صمیمیت بین افراد بیشتر می شود و وقتی بازده کار خوب باشد این صمیمیت از قبل هم بیشتر می شود.»
مادر فریمن خدمه ای در ممفیس بود و پدرش پیرایشگری که بعدها در اثر سیروز کبد درگذشت. دوران کودکی او به سفر و جابه جا یی از چارلتون به می سی سی پی و از ایندیانا به شیکاگو گذشت و اولین نقش آفرینی او در سن ۸ سالگی و در یکی از نمایش های مدرسه اش بود. چندی بعد در سن ۱۲ سالگی فریمن در یک مسابقه نمایش برنده شد و تحسین همگان را برانگیخت.
«به یاد دارم که معلمانم به من می گفتند: تو همه را طلسم می کنی و بازی خیلی خوبی داری و چه خوب که استعدادت را کشف کرده ای.» اما او در عوض به رؤیای پرواز خود جامه عمل پوشاند و حتی سعی کرد پیش از ترک تحصیل به نیروی هوایی آمریکا بپیوندد. با این حال او بدون این که در رشته پرواز و خلبانی فارغ التحصیل شود پس از ۵ سال آن را نیز ترک کرد.
«دنیای سینما مرا مفتون خود کرد.»
فریمن با میرنا، همسر دومش که افتخار ۲۳ سال زندگی مشترک با او را داشته زمانی آشنا شد که هر دو هنرپیشگانی جویای نام و اعتبار در نیویورک بودند. در سال ۱۹۶۷ اولین شغل بازیگری اش را در خارج از برادوی به دست آورد که به معنای ترک کردن شغل سابقش به عنوان یک حروفچین در لس آنجلس بود.
«وقتی حروفچین بودم هفته ای ۶۰ دلار درآمدم بود و حالا که بازیگر شده بودم هفته ای ۷۰ دلار نصیبم می شد. درآمد بیشتر صرفاً به عنوان یک بازیگر تازه کار برای من غیرقابل باور بود.»
او دیگر هیچ وقت حروفچینی را از سر نگرفت اگر چه در این مدت بحران های مالی بسیاری را پشت سر گذاشت. «دیگر لازم نبود برای کسی کار کنم. دیگر لازم نبود ظرف بشویم یا میز رزرو کنم و یا رانندگی کنم و ماشین بشویم.»
فریمن راه بازگشتی به شغلی غیر از بازیگری را برای خود نگذاشت. «اگر جای امنی برای فرود آمدن دارید همانجا بمانید. مسلماً با تور نمی توانید از یک کوه بالا بروید.»
و برای فریمن بالا رفتن از همه این سربالایی ها کار راحتی نبوده است. اولین نقش آفرینی سینمایی او در سال ۱۹۷۱ بود و پس از آن در برنامه های تلویزیونی کودکان و جنگ های تلویزیونی ظاهر شد اما تقریباً تا اواسط دهه ۸۰ طول کشید تا بتواند در نقش های متنوعی همچون یک شوفر مؤدب در فیلم «به مقصد رساندن خانم دیسی» و یا نقش دیگری در خیابان «خیابان اسمارت» - که هر دو برای او نامزدی اسکار را به ارمغان آوردند- به شهرت برسد و بدرخشد. در سال ۱۹۹۵ او برای بازی در فیلم «رستاخیز شاوشنگ» برای سومین بار نامزد اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اصلی شد. او چند سال پیش در مصاحبه ای گفته بود: «استودیوهای فیلمسازی فکر می کنند مردم دوست ندارند مرا در نقش های منفی ببینند. آنها می ترسند در صورت بازی در چنین نقش هایی مردم به سالن های سینما نیایند اگرچه حتی نخستین نامزدی اسکار من با بازی در یکی از این نقش های منفی به دست آمد.»
فریمن با وجود آن که اسکار خود را برای بازی که در یک نقش مثبت در فیلم «عزیز میلیون دلاری» کلینت ایستوود در سال ۲۰۰۵ به دست آورد اما هنوز هم نقش های دو پهلویی را بازی می کند که اگرچه نتوان آنها را منفی طبقه بندی کرد اما فارغ از چالش های اخلاقی نیستند. در فیلم «Gone baby Gon»که نخستین تجربه کارگردانی بن افلک محسوب می شد او یک آدم مطلقاً بد نیست بلکه بیشتر اخلاقیات و نیات درونی او به زیر سؤال می رود اما در فیلم «قرارداد» محصول سال ۲۰۰۶ - که بدون اکران گسترده مستقیماً بر روی DVD رفت و عرضه شد- این نقش منفی یک قاتل حرفه ای بود. فریمن همچنین نقش سابق «لوسیوس فاکس» خود را در دنباله ای بر فیلم «بتمن آغاز می شود» کریستوفر نولان در فیلم جدید «شوالیه سیاه» تجدید خواهد کرد.
در حالی که بیشتر هنرپیشگان سینما، هالیوود و لس آنجلس را به عنوان محل استقرار خود انتخاب کرده اند فریمن مقیم می سی سی پی است و در آنجا در یک ویلای بزرگ ۱۲۰ هکتاری زندگی مجللی دارد. «یک مزرعه، کشتی و اسب های زیادی دارم. این خانه یکی از جاهایی است که در آن زندگی می کنم و دیگری بر روی کشتی ام است.»
او در یکی از شهرهای حومه آنجا به نام کلارکسون رستوران و کلوب های بلوز دارد اما اغلب اوقات اگر مشغول بازی در فیلم نباشد می توان او را در دریای کارائیب به همراه همسرش در کشتی تفریحی شان دید. «به نظرم زندگی تا وقتی نتوانید کاری بکنید که واقعیت پیرامون تان را به چالش بطلبید ارزشی ندارد و برای من شناور بودن بر روی اقیانوس یک چالش واقعی است چون مسئله مرگ و زندگی در میان است. کشتی تفریحی او اغلب در ترینیداد یا مجمع الجزایر ویرجین لنگر می گیرد. فریمن به چشم خود خرابی های به بار آمده در جزیره گرانادا در سپتامبر ۲۰۰۴ توسط توفان ایوان را دید و یک سال بعد بنیاد امدادرسانی گرانادا را تأسیس کرد که تمام فعالیت هایش وقف بازسازی مناطق مخروبه می شود. او فعالیت های خیریه خود را از این هم فراتر نهاده تا این بنیاد بتواند تمامی منطقه کارائیب و سواحل جنوب و شرقی آمریکا از جمله مناطق ویران شده توسط توفان کاترینا را پوشش دهد.
در سن ۶۵ سالگی فریمن سرانجام گواهینامه خلبانی خود را دریافت کرد و تقریباً در همان زمان به ورزشی روی آورد که بیشتر هم سن و سالانش در آن لذت می برند: گلف.
فریمن می گوید نقش های معدودی هستند که او آرزوی ایفای آنها را دارد و به عقیده اش هنوز داستان هایی هستند که باید هر چه سریع تر گفته شوند.
در حال حاضر هدف آرمانی او تولید و ساخت یک فیلم نامزد یا برنده اسکاری برای کمپانی فیلمسازی اش به نام «Revelations Entertainment» است. در حالی که او خود نیز در بسیاری از پروژه های سینمایی کمپانی فیلمسازی اش بازی می کند جدیدترین فیلم آنها «Slide Away» است که فیلمی غیرمتعارف درباره روح خواننده بخت برگشته INXS «مایکل هوتچنس» است که داستان زندگی اش را برای دخترش تایگر لی لی باز می گوید.
به اعتقاد بسیاری شاید سومین نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد برای فریمن با فیلم جدیدی از کلینت ایستوود به نام «عامل بشری» به او برسد که این هنرپیشه در نقش نلسون ماندلا در آن ظاهر خواهد شد و بزودی کلید خواهد خورد.
● خواندنی هایی درباره مورگان فریمن
▪ در اکتبر سال ۱۹۹۷ از سوی نشریه سینمایی Empire بر رده سی و هفتم صد بازیگر برتر تاریخ سینما قرار گرفت
▪ در اوت ۲۰۰۰ جایزه هالیوود برای دستاوردهای حرفه ای در عرصه بازیگری را دریافت کرد.
▪ او صدای مقتدر خود را تاکنون بویژه به برنامه های مختلف تلویزیونی با موضوعات مختلفی از موسیقی بلوز گرفته تا کاخ سفید وام داده است و به عنوان راوی در این برنامه ها فعالیت داشته است.
▪ عضو هیأت داوران در جشنواره فیلم برلین ۱۹۹۴
▪ تندیس اسکار خود را در قفسه ای در دفتر کارش نگه می دارد. این قفسه توسط یکی از دوستان خوب او در سال ۱۹۹۸ و صرفاً برای نگهداری از اسکاری که این دوست پیش بینی می کرد آن را ببرد، درست شده بود.
▪ سه فیلم با بازی او در فهرست انستیتو فیلم آمریکا صد فیلم تأثیر گذار و الهام بخش تاریخ سینما هستند. «به مقصد بردن خانم دیسی» (۱۹۸۹) بر رده هفتاد و هفتم، «شکوه (۱۹۸۹) بر رده سی و یکم و «رستاخیز شاوشنگ» (۱۹۹۴) بر رده بیست و سوم.
▪ در سال های ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ میهمان جشنواره بین المللی فیلم دبی بود.
▪ همکاری تنگاتنگی با فیلمنامه نویس معروف «گیرنت بوچر» دارد.
▪ زمانی گفته بود تماشای فیلم های گری کوپر در جوانی مشوق او برای بازیگری بود.
▪ بازی او در فیلم «خیابان اسمارت» (۱۹۸۷) از سوی نشریه پرمیر در سال ۲۰۰۶ بر رده هفتاد و هفتم صد بازی برتر تاریخ سینما قرار گرفت.
▪ تنها بازیگر آفریقایی- آمریکا یی که در سه فیلم برنده اسکار «بهترین فیلم سال» بازی کرده است: این ۳ فیلم عبارت بودند از:
ـ به مقصد بردن خانم دیسی (۱۹۸۹)،
ـ نابخشوده (۱۹۹۲)
ـ عزیز میلیون دلاری (۲۰۰۴).
مترجم: شیلا ساسانی نیا
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید