جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اخلاص


اخلاص
اخلاص عبارت است از خالص ساختن و پاک سازی قصد از غیر خدا؛ در نتیجه کسی که اطاعت یا عبادت می‌کند، اگر به قصد ریا ، یعنی نشان دادن به مردم و کسب قدر و منزلت در نزد آن ‌ها عبادت کند ، ریاکار مطلق و حتی از ذره ‌ای اخلاص بی‌بهره است.
اگر به قصد قربت باشد ، ولی با آن ، اهداف دنیوی دیگری غیر از ریا نیز همراه باشد ، اگرچه به او ریاکار نمی‌گویند ، لیکن عمل او از اخلاص خارج است. اگر عمل او از همه اهداف و اغراض دنیوی خالی باشد و فقط جهت محض تقرب به خداوند متعال باشد، چنین شخصی مخلص و عملش خالص است.
● اخلاص در آیات و روایات :
پروردگار متعال در قرآن کریم می‌فرماید :
«و به آن دستوری داده نشده بود جز این که خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند» (۱)
تا زمانی که کسی خالص نشود و اخلاص پیشه خود نسازد از شر شیطان خلاص نخواهد شد. چون آن لعین ، قسم به عزت پروردگار عالمین یاد کرده است که همه‌ی بندگان را گمراه سازد مگر بندگان مخلص را.
چنان که در قرآن مجید از زبان آن پلید حکایت شده که :
«(شیطان) گفت : به عزتت سوگند ، همه‌ی آنان را گمراه خواهم کرد ، مگر بندگان خالص تو ، از میان آن‌ها» [۲]
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند : هیچ بنده‌ای نیست که چهل روز عملی را خالص برای خدا به جا آورد مگر این که چشمه‌ های حکمت از دل او بر زبانش جاری می‌گردد. [۳]
در بعضی از اخبار قدسیه وارد شده که :
اخلاص، سری از اسرار من است و آن را در دل هر یک از بندگان خود ‌که او را دوست بدارم ‌به ودیعه می‌گذارم. [۴]
از حضرت امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) روایت شده که فرمود :
چندان در قید بسیاری عمل مباشید و در قید آن باشید که به درجه‌ی قبول برسد. [۵]
و از امام محمد باقر (علیه‌السلام) روایت شده که فرمودند :
هیچ بنده‌ای ایمان خود را چهل روز برای خدا خالص نگردانید مگر اینکه خدا زهد در دنیا را به او کرامت فرمود و او را به دردهای دنیا و دوای آنها بینا گردانید ‌و حکمت آن را در دل او ثابت گردانید و زبان او را به آن گویا ساخت. [۶]
به هر جهت ، ‌صفت اخلاص ، سرآمد همه‌ی فضایل اخلاقی است ، چرا که صحت عبادات و قبولی اعمال متوقف بر وجود اخلاص در آن‌ هاست. عملی که از اخلاص خالی باشد ، در نزد پرودرگار متعال اعتباری ندارد.
● نیت خالص در تعلیم و تعلم :
باید بدانیم عملی که با نیت خالص و برای خدا انجام نگیرد برای انسان مفید نخواهد بود ، بلکه در آخرت مضرهم خواهد شد.
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده :
کسی که منظورش از تحصیل عمل مقاصد دنیوی باشد برای او در آخرت بهره ای نیست و کسی که مقصد آخرتی داشته باشد خداوند به او پاداش دنیوی و آخرتی مرحمت خواهد نمود. [۷]
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده : «رب صائم حظه من صیامه الجوع و العطش و رب قائم حظه من قیامه الشهر ؛ چه بسا شخص روزه دار از روزه خود جز گرسنگی وتشنگی ، بهره دیگری نخواهد داشت و چه بسا سحر خیزانی که از بیداری شب جز بیداری نصیب دیگری نخواهند برد.» [۸]
● حقیقت اخلاص :
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده :
«بدرستی که رای هر حقی حقیقتی است و انسان به حقیقت اخلاص نمی رسد مگر اینکه تمجید و ستایش مردم را (بر کارهای خود) دوست نداشته باشد. [۹]
انسان بنده خالص نمی شود مگر اینکه تعریف و تکذیب مردم نسبت به او در نظرش یکسان باشد چون می داند که تعریف و تکذیب آنها واقعیت را تغییر نمی دهد. پس خوشحال نباش به تعریف کسی چرا که تمجید ، مقام انسان را در نزد خدا زیاد نکرده وبی نیازش نمی کند از آنچه که برایش مقدر گردیده است. [۱۰]
‌ ● مراتب اخلاص :
بالاترین مرتبه اخلاص آن است که در عمل ، چشم از اجر دنیوی و حتی اخروی بپوشد و نظر او فقط جلب رضای حضرت دوست باشد.
رسیدن به این مرتبه میسر نیست مگر این که از همه‌ی خواهش‌های نفسانی دست بردارد و به هوی و هوس پشت پا بزند و دل را فقط و فقط مشغول و متوجه ذکر خداوند نماید و تنها جمال یار را ببیند. پایین ‌ترین مرتبه اخلاص که آن را «اخلاص اضافی» می‌نامند ، آن است که در عمل خود قصد رسیدن به ثواب و رهایی از عقاب داشته باشد.
● راه کسب اخلاص :
برای کسب این صفت ارزشمند باید در درجه‌ی اول به درمان رذیله‌ی ریا پرداخت و تا قلب از ریا پاک نشود نمی توان به اخلاص دست یافت. و برای درمان عملی ریا باید خویش را به پنهان نمودن عبادات عادت داد همانگونه که معاصی و گناهان را از دید مردم پنهان می‌کنیم !
و اگر در خلال عبادت ـ مثلاً نماز ـ شیطان رانده شده وسوسه نمود که اندک میلی به ریا برایمان حاصل شود باید از آن ابراز انزجار و تنفر نماییم. به هر جهت باید با نفس خبیث و شیطان کثیف ، مبارزه نماییم و آن قدر این محاسبه و مراقبه و مبارزه را ادامه داد تا سرانجام در این میدان نبرد ، پیروز شویم ، همانگونه که شیطان دست از سر انسان بر نمی‌دارد و آن قدر وسوسه ‌هایش را تکرار می‌کند تا بلکه پیروز شود. برای ایجاد اخلاص در دل علاوه بر معالجه قلب از بیماری نفس گیر «ریا» بایستی توجه به جمال جمیل یار نماییم و همه‌ی تلاشمان را در جهت رضای او خالص گردانیم و اغراض و اهداف پست دنیوی را از صفحه‌ی ذهن و قلب پاک نماییم و به این نکته توجه کنیم که عمل را برای هر کس که به جا آوریم باید از خود او پاداش بگیریم (‌و بجز خدا چه کسی می‌تواند پاداش دهد؟) البته صد یقین و مخلصین حقیقی حتی برای پاداشت نیز عملی را انجام نمی دهند و تنها به رضای او می اندیشند.
● حکایت :
۱) قدرت اخلاص :
حکایت شده است که : درختی بود که عده‌ای آن را می ‌پرستیدند. عابدی از بنی اسراییل از این جریان باخبر می‌شود.
غیرت ایمان ، او را وادار کرد تا تیشه‌ای برداشته و جهت قطع آن درخت بسوی آن درخت روانه شود. در بین راه ، شیطان به صورت مردی بر او ظاهر شد و پرسید : به کجا می‌روی ؟ عابد گفت : درختی است که عده‌ای از کفار به جای پروردگار ، آن را می‌پرستند ، می‌روم تا آن را قطع کنم. شیطان گفت : تو را چه به این کار ؟
و گفتگو میان این دو به طول انجامید تا این که دست در گریبان شدند و عابد ، شیطان را بر زمین افکند. چون شیطان خود را عاجز دید گفت : معلوم است که تو این عمل را به قصد ثواب انجام می‌دهی و من برای تو عملی قرار می‌دهم که ثواب آن بیشتر باشد ، هر روز فلان مبلغ به زیر سجاده ‌ات می‌گذرام آن را بردار و به فقرا عطا کن.
عابد فریب شیطان را خورد و از تصمیم خود مبنی بر قطع درخت منصرف شده ، به خانه برگشت. هر روز هنگامی که سجاده‌اش را جمع می‌کرد ، همان مبلغ را در آن جا می ‌دید برمی‌‌داشت و صدقه می‌داد.
چون چند روز به همین ترتیب سپری شد ، شیطان قطع وظیفه کرد و عابد در زیر سجاده خود مبلغ مورد نظر را نیافت. تیشه برداشت و جهت قطع درخت به طرف آن روانه شد. شیطان سر راه جلوی او را گرفت ، باز با یکدیگر مجادله کردند. این بار ، ‌شیطان بر عابد پیروز شد و او را بر زمین افکند. عابد حیران شد. از شیطان پرسید : چگونه این بار بر من پیروز شدی ؟!
گفت : به خاطر این که در ابتدا نیت تو خالص بود و به خاطر خدا تصمیم بر قطع درخت داشتی و این بار به جهت آلودگی طمع ، به طرف درخت (برای قطع آن) می‌روی و نیت تو خالص نیست ، به این جهت من بر تو پیروز شدم.» [۱۱]
۲) نماز در صف اول :
گویند شخصی می‌گفت:« سی سال نماز خود را که درمسجد در صف اول خوانده بودم قضا کردم ، به جهت این که یک روز به خاطر عذری به مسجد دیر آمدم و در صف اول جا نبود ، در صف دوم ایستادم ، در نفس خود خجالتی یافتم از این که مردم مرا در صف دوم ملاحظه می‌کردند. دانستم که در این سی سال همین که مردم مرا در صف اول می‌دیدند باعث اطمینان خاطر من بود ‌و من به آن شاد بودم و به آن آگاه نبودم!» [۱۲]
[۱] ـ سوره بیّنه، آیه ۵
[۲] ـ ص، آیه ۸۲-۸۳
[۳] ـ بحارالانوار: ج ۷۰، ص ۲۴۲، ح ۱۰
[۴] ـ محجة البیضاء: ج ۸، ص ۱۲۵
[۵] ـ محجة البیضاء: ج ۸، ص ۱۲۶ ـ احیاء العلوم: ج ۴، ص ۳۲۲
[۶] ـ کافی: ج ۲، ص ۱۶، ح ۶
[۷] - وسائل: ج ۱۸، ص ۵۳
[۸] - وسائل: ج ۱، ص ۵۳
[۹] - مشکوة الانوار، ص ۱۱
[۱۰] - بحار: ج ۷۳، ص ۲۹۴
[۱۱] ـ احیاءالعلوم: ج ۴، ص ۳۲۲
[۱۲] ـ معراج السعاده: ص ۶۱۱
منبع : سایت مناجات