یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا
آیندهنگری امام خمینی(ره)
آیندهنگری و كشف قوانین اجتماعی و چگونگی تحولات، مورد علاقهٔ شدید افراد، دولتها و محققین بوده است. زیرا اطلاع از روند جریانات و پدیدههای متحول اجتماعی و سیاسی و اطلاع از سرنوشت افراد و جوامع، لازمهٔ خصلت كنجكاوی و علاقمندی به كشف اوضاع و احوال آینده است. از اینرو عدهای فرصت طلب و سودجو با سوءاستفاده از این نیاز دست به كار شده و مدعی پیشگوئی و اطلاع از آینده شدهاند و بعضاً موقعیت، شهرت و ثروت قابل توجهی كسب كردهاند.
رهبران و مردان برزگ در طول تاریخ لحظهای از تفكر و تدبر نسبت به آینده نیاسودند و همیشه برای هدایت مردم و جامعه به سوی اهداف تعیین شده به آینده مینگریستند، و تلاش میكردند بر اساس نگرش خودشان وضعیت جوامع را شكل دهند. تحقق اهداف در آینده یكی از انگیزههای اصلی حركت، تلاش، فداكاری و تحمل انواع شدائد و مصائب میباشد، و به این دلیل یأس و ناامیدی در تمامی مكاتب و مذاهب مذموم و محكوم شده است.
حضرت امام به خاطر احساس مسؤلیت و دلسوزی نسبت به مردم، اسلام و كشور همیشه به آینده میاندیشید. وی در بخشی از وصیتنامهٔ خود نوشتهاند:
«اینجانب كه نفسهای آخر را میكشم، بحسب وظیفه شطری از آنچه در حفظ و بقاء این ودیعهٔ الهی [انقلاب اسلامی] و شطری از موانع و خطرهایی كه آن را تهدید میكند برای نسل حاضر و نسلهای آینده عرض كنم.»[۱]
در قرن اخیر آیندهشناسی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. زیرا غالباً تلاش میكنند موقعیت خود را در آینده بهبود بخشند و یا لااقل وضعیت فعلی خود را حفظ نمایند. آیندهشناسی با امور متعدد و پیچیدهای همراه است كه احاطه و تسلط بر آنها بسیار مشكل است. اما از آنجا كه روند تحولات و تغییرات جوامع تابع قوانین و سنتهای ثابت و لایتغیر است، بنابراین در صورت شناخت و انطباق قوانین با واقعیتها، تا حدودی میتوان آیندهنگری را بدست آورد، و اوضاع و احوال را تقریباً پیشبینی كرد. اگرچه همین اندازه تقریب و تخمین نیز برای همگان مطلوب و مورد علاقه میباشد.
«... شناخت آینده، با مطالعهٔ آیندههای ممكن، مطلوب یك جامعه است. اطلاعات اولیهٔ ما برای این مطالعات، تاریخ و وضع فعلی است... بنابراین با احتمال زیادی میتوان گفت كه جامعهٔ ما، با این گذشتهاش كه میشناسیم، چه مجموعهای از آیندهها در انتظارش است. این كه كدام یك از آیندههای ممكن به وقوع بپیوندد بستگی به گامهایی كه ما اكنون یا در آینده برخواهیم داشت. به همین دلیل آیندههای بالقوهٔ اقوام و تمدنهای متفاوت مجموعههای یكسانی نیستند، گرچه همپوشی (سنخیت و تشابه) دارند. بنابراین گذشتهٔ [و حال] هر قوم استعداد تغییرات آینده هر قوم را تعیین میكند».[۲]
ظهور و سقوط انقلابها، پیروزی و شكست دولتها، اقتدار و ضعف ملتها و اقوام از جمله مهمترین مباحثی است كه در چند دههٔ اخیر در حوزهٔ علوم انسانی مورد بحث و تحقیق گسترده قرار گرفته و نظریههای گوناگونی پیرامون آن ارائه شده است.
جامعهشناسی سیاسی، فلسفه تاریخ و روانشناسی اجتماعی از جمله رشتههایی هستند كه به این موضوع پرداختهاند و به دلیل اهمیت موضوع همچنان یكی از مباحث مهم میباشد.
دعوت قرآن به مطالعهٔ در تاریخ و عبرت گرفتن از رویدادها و به كارگیری آنها در زندگی برای آن بود كه نه تنها امت اسلامی به سرنوشت تلخ و اسفبار دیگران در آینده مبتلا نشود، بلكه شاهد و الگویی برای امتهای دیگر باشد.[۳]
به طور خلاصه میتوان گفت كه ادیان و مكاتب فكری و فلسفی هر یك به گونهای تبیین ویژهای از چگونگی روند تحولات اجتماعی و سیاسی و آیندهٔ جوامع و دولتها ارائه كردهاند. غالب نظریههای غیردینی پس از مدتی بطلان آنها در عمل ثابت و به تاریخ اندیشههای سیاسی سپرده میشوند. زیرا شناخت انسان و ویژگیهایش و ارائه نظریهای جامع و واقعبینانه كاری بسیار مشكل و در مواردی غیرممكن است. ماركسیسم معروفترین و جنجالیترین نظریهای است كه مدعی شناخت انسان و چگونگی تحولات اجتماعی و حركتهای آینده بود، و طرفداران بسیاری در گوشه و كنار جهان داشت، و امیدهای زیادی برای آینده ایجاد كرد. زیرا كه داعیهٔ تغییر جهان، تشكیل جامعهٔ ایدهآل انسانی و حل تمامی مشكلات بشر را داشت. با وجود هفتاد سال حكومت و برخورداری از امكانات فوقالعاده در سطح بینالمللی، محكوم به شكست و فروپاشی گردید و از صحنهٔ سیاسی ـ اجتماعی حذف شد.
ماركسیسم با ارائهٔ نظریهٔ «ماتریالیسم تاریخی» برای تمام ملتها برنامهٔ انقلابی ارائه كرد، و میخواست جهانی آزاد از قید «فئودالیسم، كاپیتالیسم و امپریالیسم» بسازد و خلقهای جهان را از قید فلسفههای غیرعلمی برهاند و كلیهٔ نظامهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را مغلوب ماركسیسم نماید. اما به علت عدم واقعبینی و عدم درك منطقی از روند تحولات، نه تنها ماركسیسم بلكه دهها انقلاب ناسیونالیستی، نهضت استقلالطلبانه و مذهبی یكی بعد از دیگری شكست خوردند و از حركت باز ماندند. هر یك از جریانهای سیاسی و مكتبهای فلسفی بر مبنای دیدگاه خود در این زمینه نظریه و تحلیلی ارائه كردند.
هر یك از انقلابها و نهضتها در شرایطی خاص شكل گرفتند و پس از طی مراحلی بعضی از آنها شكست خوردند و سقوط كردند. همچنانكه حضرت امام فرمودهاند: «مسألهٔ انقلابات در دنیا و انقلابهایی كه در ایران شده است، اصل انقلاب بسیاری از وقتها به نتیجهٔ ابتدائی رسیده، لكن در ادامه اشكال پیدا شده است. میگویند كشورگیری آسان است لكن كشورداری مشكل.»[۴]
اگرچه شكل ظهور و سقوط انقلابها متفاوت است، ولی قطعاً مشتركات زیادی دارند كه میتواند مبنای تحلیل و عبرتگیری باشد، زیرا محور تمامی اوضاع و احوال جوامع و تحولات آنها انسان است. به همین دلیل شناخت انسان برای شناخت تحولات و دلایل آن ضروری است. گرچه در علوم انسانی امروز غالباً آثار اعمال انسانها كه در واقع معلول خصلتها و روحیات میباشند بیشتر بحث و بررسی میشود، و در نتیجه بسیاری از نظریهها در عمل اعتبار خود را از دست میدهد. در فلسفهٔ اجتماعی و سیاسی حضرت امام خمینی عنایت ویژهای به انسان، حالات نفسانی، ابعاد روحی و دگرگونی آن وجود دارد. بعضی تصور میكنند بیان ویژگیها و آثار رفتاری و درونی انسان توسط وی صرفاً بحثی اخلاقی و فردی است.
در دیدگاه امام تمامی آنچه در صحنهٔ اجتماعی واقع میشود محصول انسان و اعمال اوست و بعد از هرگونه تغییر و تحول در انسانها، باید شاهد تغییر و تحول در جامعه بود.
«... شما دانشگاهیان كوشش كنید كه انسان درست كنید. اگر انسان درست كردید مملكت خودتان را نجات میدهید.»[۵]
●تهدیدها و آسیبهای انسانی
هر یك از خصلتهای مثبت و منفی در تحولات اجتماعی نقش خاصی دارند، و لذا شناخت آنها میتواند در ارائهٔ وضعیت آینده مؤثر و برای مقابله با آسیبها و تهدیدات سازنده و مفید باشد. در اینجا به چند خصلت كه در تحلیل و شناسائی آینده نقش مهمی دارند اشاره میشود.
۱ـ كفران و نسیان
فراموشی و بیتوجهی نسبت به گذشته و عدم شكر و سپاس نعمات موجود و غفلت از هدف و آیندهنگری، از خصلتهای مشترك غالب انسانها میباشد. چنین افرادی زمانی كه از شرایط سخت و فشارهای سنگین رها میشوند، به جای آنكه آزادی و رسیدن به قدرت و نعمات را قدر بدانند و خدا را شكرگزار باشند، با فراموشی گذشته و كفران موقعیت موجود و بیتوجهی به آینده، به تدریج خصلتهای گذشتگان در آنان شكل میگیرد، انسان جدیدی میشوند كه با گذشتهٔ آنان به كلی متفاوت و حتی به نقطهٔ مقابل آن تبدیل میگردند. حضرت امام خطاب به جمعی از مسؤلین فرمودند:
«همهٔ اینهائی كه فاسد هستند به تدریج فاسد شدند، هیچكس یكدفعه فاسد نشده است، و هیچ یك از ما هم باید تصور نكنیم كه مأمون از این هستیم كه فاسد بشویم، همه در معرض فساد هستیم، همهٔ ما دست به گریبان شیطان، و خصوصاً شیطان نفس، همه گریبانمان به دست اوست. هیچكس هم از ابتدا فاسد فاسد نبوده و هیچكس هم مأمون نیست از اینكه به فساد و به دام شیطان نیفتد.»[۶]
امام بارها در سخنان و نوشتههای خود تأكید بر حفظ انقلاب و اسلامیت آن داشتهاند و متذكر شدهاند كه بیتوجهی و فراموشی این نعمت بزرگ و موهبت عظیم الهی خسارات و مشكلات زیادی را به دنبال دارد.
۲ـ دنیاگرایی و زیادهطلبی
آنانكه در جریان فعالیتها و مبارزات برای تغییر حكومتها و رژیمها شركت و فداكاری میكنند، تحت تأثیر خصلت مثبت كمالطلبی، عدالتجویی و در شكل تكامل یافته و عالی آن خداخواهی میباشند. ولی پس از پیروزی و كسب قدرت، غالباً با در اختیار گرفتن امكانات، و موقعیتهای برتر اجتماعی و سیاسی، زیادهطلبی، برتریجویی و بدتر از آن ثروتاندوزی و مصرفزدگی را در پیش میگیرند.
برخورداری از قدرت و رفاه و بیتوجهی به مسئولیت و موقعیت، رؤسا و مدیران كشور را به تجملگرایی، جدایی از مردم و سستی نسبت به انجام وظایف سوق میدهد. دلیل اصلی تأكید مكرر امام بر سادهزیستی و زهد و بیتوجهی به مظاهر مادی دنیا، خصوصاً برای مسؤلان همین نكته میباشد.
«هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست، و هیچ وسیلهای هم نمیتواند بدتر از دنیاگرایی روحانیت را آلوده كند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بیمورد سیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایهداری و سرمایهداران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشتساز كه روحانیت در مصدر امور كشور است، خطر سوءاستفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است باید به شدت مواظب حركات خود بود... ما باید تحت هر شرایطی خود را عهدهدار این مسئولیت بزرگ (حمایت از محرومین و عدالت اجتماعی) بدانیم و در تحقق آن اگر كوتاهی بنماییم خیانت به اسلام و مسلمین كردهایم.»[۷]
چون مصرفزدگی و دنیاطلبی حد و مرزی ندارد، لذا آنانكه تمایل و گرایش به این امور پیدا كنند جامعه را به سمت استثمار اقلیت از اكثریت، زورگویی، بیعدالتی و ایجاد فاصلهٔ طبقاتی میكشانند. این وضعیت منشأ تضاد و تشنجهای اجتماعی، سیاسی و سرانجام دور جدیدی در تحولات میشود چه بسیار گروههای انقلابی، مردمی و مسلمان پس از مدتی دگرگون و به حكومتی فاسد، طاغوتی و ضداسلام تبدیل شدند.۳ـ خودخواهی (كبر)
در حالی كه حفظ خود و طولانی كردن حیات مادی امری طبیعی است، در زمانی كه از حد اعتدال و طبیعی خود خارج شود به كبر (خودخواهی و خودبزرگبینی) و استكبار منتهی میشود. «محور قرار گرفتن خود» و «تبعیت از هوای نفس» و «فراموشی خدا»، آثار و تبعات زیادی در فرد، جامعه، رفتارها و ارزشگزاریها دارد. بیتوجهی به این موضوع مهم یكی از عوامل اصلی و اساسی در تحلیلهای انحرافی و غیرواقعبینانه از پدیدههای اجتماعی، سیاسی است.
«كسانی كه توجه به دنیا دارند، نمی شود اختلاف نداشته باشند. هركسی برای خودش میخواهد... اگر همهٔ انبیاء جمع بشوند با هم اختلاف نمیكنند. یك كلمه اختلاف ندارند. ... لكن اگر دو تا كدخدا در یك ده باشد اختلاف پیدا میكنند. اگر دو عالم باشد، روحانی واقعاً، ممكن نیست با هم اختلاف داشته باشند... از ابتدا نمیآید نفس اماره بگوید بیا برو جهنم، یا ابلیس بگوید بیا برو جهنم. یا نفس اماره بگوید یاالله پاشویم دعوا راه بیاندازیم. نخیر، ابتدا از اول شروع میشود یك قدم جلو میرود، آدم ازش غفلت میكند، تبعیت میكند، یك قدم دیگر جلو میرود، یك وقت میبیند كه سر از این بیرون آورد كه با هم دارد اختلاف میكنند.»[۸]
واقعیت این است كه عدم بررسی عمیق خصلتها و رفتارهای اجتماعی انسان، از جمله خودخواهی، تكبر، تبعیت از نفس، برتریطلبی و بیتوجهی به ابعاد گوناگون پیآمدهای اینگونه خصلتها كه ریشه در خودخواهی و «نفسپرستی» دارد، موجب شده است كه سیاستمداران در مورد وقایع آینده صرفاً به كلیگویی و احتمالات اكتفا كنند كه غالباً هم منطبق با واقع نمیباشد.
بررسی اوضاع و احوال آیندهٔ كشور و انقلاب و روند تحولات آینده بدون شناخت عمیق فرهنگ، اخلاق و روحیات غالب بر افراد جامعه، غیر واقعبینانه و غیرمنطقی خواهد بود. لذا حضرت امام هیچگاه از این موضوع غافل نبود. اگرچه بسیاری از مردم افكار و ارزشهای عمیق وارزندهٔ امام را كمتر شناختند و كمتر از آن به آن عمل كردند، ولی این امر مانع از آن نبود كه وی در هر فرصتی و با استفاده از هر امكانی این موضوع مهم را با عبارات به ظاهر متفاوت و در معنا یكسان، برای مسؤلان و مردم تكرار نكند.
امام علی علیهالسلام در خطبهٔ قاصعه، ضمن تبیین دقیق ویژگیهای انسان، فلسفه اساسی ظهور و سقوط دولتها، انقلابها و تمدنها را بیان فرموده است. در بخشی از خطبه آمده است:
«از آنچه بر امتهای قبل از شما بخاطر رفتارهای ناپسند و اعمال مذموم به آنان رسید، دوری كنید. پس وضعیت آنان را در شرایط خوب و بد مورد توجه قرار دهید، و مبادا كه شما مانند آنان باشید. هرگاه كه تفاوت وضعیت آنان را بررسی كردید، هر كاری كه موجب عزت آنان و دوری دشمنان از آن و پایداری امنیت در میان آنان و فراوانی نعمتها برای آنان و بازگرداندن اقتدار به آنان شد، اختیار كنید.»[۹]
در جریان مبارزات و فعالیتهای انقلابی برای برهم زدن و ساقط كردن نظام حاكم، ملاحظات شخصی، قومی، منافع فردی و گروهی نادیده گرفته میشود. به عبارت دیگر منافع فردی فدای مصالح و منافع جامعه میگردد. در این دوران برقراری عدالت، اجرای قانون، حاكمیت ارزشهای پذیرفته شده محور شعارها و خواستهها قرار میگیرد، و بهمین دلیل تودهٔ مردم برای خلاصی از وضعیت موجود و رسیدن به جامعهٔ آرمانی به حركت درمیآیند. و در صورت استمرار و تحقق ارادهٔ آنان به پیروزی میرسند.
پس از پیروزی، مردم زجر كشیده، استثمار شده و تحقیر شده تحقق شعارهای دوران مبارزات را دارند. اما به تدریج به دلیل «خودخواهی» و «برتریطلبی» عدهای طبقهٔ جدید شكل میگیرد كه نظرات و منافع متفاوتی با نظرات و منافع مردم دارند، و اقلیتی متفاوت را با ویژگیهای خاص خود به وجود میآورند. این اقلیت ممتاز به تدریج جامعه را به سوی تفرقه و درگیری و فاصلهٔ طبقاتی سوق میدهند. از این رو برای جلوگیری از تضعیف موقعیت سران، ملاحظات خاص و تبعیضات شكل میگیرد. ادامهٔ وضعیت جدید تجزیهٔ نیروهای فعال و سازنده، فاصله گرفتن مردم از نظام جدید و تضعیف تدریجی آن را به دنبال خواهد داشت.
«میلوان جیلاس» از نویسندگان سرشناس ماركسیست، و همرزم «مارشال تیتو» در جنگ جهانی دوم، و از پایهگذاران یوگسلاوی در این زمینه نوشت:
«... پس از انقلاب اكتبر ۱۹۱۷ (شوروی) طبقهٔ سرمایهدار و دیگر طبقات كهن اجتماعی منهدم شدند، ولی «طبقهٔ جدیدی» جای آنها را گرفت. این طبقه پس از قبضه كردن قدرت، حكومت مطلقهای را بنا نهاد كه مطلقیت آن از دیگر طبقات اجتماعی در طول تاریخ شدیدتر بود. او این طبقهٔ جدید را «بوروكراسی سیاسی» میخواند... این طبقه پس از پیدایش روابط جدید اقتصادی، از درون جامعهٔ كهن شكل گرفت، و از آن رو در رأس حكومت قرار گرفت كه نظام دلخواه خود را برپا كند و جامعه را زیر سلطه و سیطرهٔ خود درآورد. در واقع «طبقه جدید» پس از حاكمیت نظام جدید شكل گرفت».[۱۰] و به قول یكی از نویسندگان: «گروهی از دولتمردان بر اتحاد شوروی حاكم شدند كه «سخنگوی» هیچ گروه اجتماعی نبودند، آنها فقط تابع ملاحظات و منافع خود بودند.»[۱۱]
●تهدیدها و آسیبهای داخلی
پدیدههای اجتماعی مانند وضعیتهای متفاوت انسانی است. همانگونه كه سلامتی، حیات و اقتدار فرد در معرض تهدیدها، آسیبها و آفات میباشد، جامعهٔ انسانی نیز چنین است، اگرچه نوع و شكل و چگونگی مقابله و خنثی كردن آنها متفاوت میباشد.
هر جامعه به میزانی كه تهدیدها و آسیبها بر ضد موجودیت، هویت، امنیت، مصالح و منافع خود را بهتر بشناسد، بهمان نسبت امكان بقا دارد. لذا ارتباط مستقیم و محكمی بین آیندهشناسی و آسیبشناسی وجود دارد.
بر اساس یك اصل فلسفی، بقاء معلول وابسته به بقاء علت است. به عبارت دیگر مادامی كه علل و انگیزههای ایجاد یك حركت سیاسی ـ اجتماعی وجود دارد، آثار و پیآمدهای مناسب با آن نیز وجود دارد و هرگاه علت یا علل حركت از بین رفت، طبیعتاً آثار و تبعات آن نیز از بین میرود.
از اینرو حضرت امام فرمود: «بیتردید رمز بقاء انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت میداند ونسلهای آینده در تاریخ خواهند خواند، كه دو ركن اصلی آن انگیزهٔ الهی و مقصد عالی حكومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر كشور با وحدت كلمه برای همان انگیزه و مقصد.»[۱۲]
به این ترتیب پاسخ یكی از جنجالیترین بحثها و نظریههای سیاسی ـ فرهنگی روشن میشود.
نظریههائی كه بحث میكند از اینكه آیا شرایط داخلی تعیینكننده اوضاع و احوال كشور می باشد و یا سلطهٔ خارجی و سیاستهای استعماری وضعیت كشور را شكل میدهد. هرگونه عامل خارجی برای تأثیرگذاری و دخالت میبایست با استفاده از نقاط ضعف و شرایط داخلی عمل كند، و تا زمانی كه زمینهٔ داخلی وجود نداشته باشد عامل خارجی نمیتواند تأثیرگذار باشد.[۱۳]
قرآن كریم در این زمینه میفرماید:
«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»[۱۴]
قطعاً خداوند اوضاع و احوال هیچ ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنكه مردم تمامی آنچه را كه در خودشان دارند تغییر دهند.
دولتهای استكباری و استعماری با استفاده از تمامی امكانات سعی در ایجاد ضعف و زمینههای تأثیرگذاری مینمایند و در صورت موفقیت میتوانند سیاستها و برنامههای خود را به اجرا درآورند.
مهمترین تهدیدها و آسیبهای داخلی عبارتند از:
۱ـ تجزیهٔ نیروهای داخلی
مهمترین تكیهگاه دولتها تودهٔ مردمی است كه بر آنان حكومت میكنند. هرقدر چسبندگی و انسجام و هماهنگی مردم و دولت بیشتر باشد به همان نسبت اقتدار و دوام حكومت بیشتر و طولانیتر خواهد بود.
هرگاه دولتها به دلیل عدم وحدت ملی و یا فاصله گرفتن با مردم دچار ضعف شوند، قادر به تأمین نیازها و تحقق آرمانها و اهداف مورد نظر نیستند، اینگونه دولتها برای جلوگیری از سقوط خود به قدرتهای خارجی تكیه میكنند و نظام وابسته شكل میگیرد. میزان وابستگی دولتها ارتباط معكوسی با پایگاه مردمی و انسجام ملی و توانایی آنها در تأمین امنیت ملی و پاسخگویی به نیازهای جامعه دارد. بهمین دلیل است كه بسیاری از دولتهای مستقل و انقلابی بعد از مدتی به علت ناتوانی در تأمین نیازها و جلب رضایت مردم، به تدریج وابسته و ضدمردمی و فاسد میشوند.
در فلسفهٔ سیاسی و اندیشهٔ اجتماعی حضرت امام بعد از توجه به خداوند متعال كمتر موضوعی به اهمیت وحدت نیروها و حفظ آن بوده است. زیرا هیچ امری در آیندهنگری وی مهمتر از وحدت و خطرناكتر از تفرقه و تجزیه نیروها نبوده است. لذا تقریباً در تمام سخنرانیهای و پیامها با عبارات مشابه به این موضوع مهم پرداختهاند.
«... رمز پیروزی ما وحدت كلمه بوده است. اكنون با كمال خضوع میخواهم از اختلافات دست برداشته و برای فردای خود فكر اساسی كنید، و از هرگونه اختلافات بپرهیزید كه چون موریانه خوب و بد را نابود میكند!»[۱۵]امام در وصیتنامهٔ تاریخی خود نوشتهاند:
«... توصیه اینجانب به مسلمین و خصوص ایرانیان به ویژه در عصر حاضر آن است كه در مقابل این توطئه [تفرقهافكنی] عكسالعمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود بهر راه ممكن افزایش دهند و كفار و منافقان را مأیوس نمایند.»[۱۶]
در خصوص وحدت و هماهنگی مردم و دولت خطاب به آنان در وصیتنامهٔ نوشتهاند:
«... در مشكلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریك و در رفع آنها كوشا باشید و دولت و مجلس را از خود بدانید و چون محبوبی گرامی از آن نگهداری كنید، و به مجلس و دولت ودست اندركاران توصیه مینمایم كه قدر این ملت را بدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان كه نورچشمان ما و اولیاء نعم همه هستند، و جمهوری اسلامی رهآورد آنان و با فداكاریهای آنان تحقق پیدا كرد، و بقاء آن مرهون خدمات آنان است فروگذار نكنید، و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید.»[۱۷]
امام علی علیهالسلام در خطبهٔ قاصعه، در تبیین تحولات گذشته و در راستای آیندهنگری و حفظ موجودیت و اقتدار نظام اسلامی فرمود:
«دوری و اجتناب از تفرقه و اصرار بر دوستی و وحدت، تأكید و توصیه بر اجرای آن داشته باشید. از هر امری كه ستون و محور قدرت آنان [گذشتگان] را شسكت و قدرت آنان را سست نمود دوری كنید. كینهجوئی و دشمنی و پشت كردن به یكدیگر و رد كردن دستهای یكدیگر (به جای دوستی و اتحاد)، از جمله دلائل شكست آنان بود.
عاقبت و پایان كار امتهای گذشته را بررسی كنید. زمانی كه تفرقه در میان آنان واقع شد و دوستیها به پراكندگی كشید، كلام و نیت آنان دوگانه شد و به گروههای مختلف تقسیم شدند، و به جنگ یكدیگر پرداختند، خداوند لباس عزت را از آنان خارج كرد و فراوانی نعمت را از آنان گرفت و تاریخ آنان را وسیلهٔ عبرت و پند برای پندگیرندگان شما قرار داد.»[۱۸]
اختلافنظر و رأی امری عادی و طبیعی است. به ندرت افرادی پیدا میشوند كه در تمام امور نظرات یكسانی داشته باشند. بنابراین افراد میتوانند تبادلنظر و بحث و گفتگو كنند و در صورت اختلافنظر باید طبق قوانین و مقررات عمل نمایند. به عبارت دیگر وجود اختلاف مذموم و محكوم نیست و چه بسا میتواند سازنده و مثبت باشد مشروط بر آنكه همه مطیع قانون باشند. آنچه مذموم و محكوم است، نزاع، جدائی، رودررویی، و تجزیه نیروها میباشد.
۲ـ نادیده گرفتن مردم و نیروهای صالح
آنچه تمامی انقلابها را در معرض شسكت و سقوط قرار داده این است كه، مردم كوچه و بازار با فداكاریها و از جانگذشتگیهای خود، قهرمانانه نظام ضدمردمی و منحط را ساقط میكنند، و همین كه دوران جهاد پایان یافت فراموش میشوند، و دیگر بدرد نمیخورند! كسانی كه سالهای جنگ و جهاد را در دیگر كشورها با راحتی گذرانیدهاند و با جامعه و انقلاب مردمشان بیگانه بودهاند و حال دكتر، مهندس، پزشك و متخصص شدهاند بازمیگردند، و پستهای حساس كشور را اشغال میكنند، و خونبهای شهیدان را میز، اتومبیل و حقوقهای كلان میكنند، و دلخوشی مردم این است كه آنان از انقلاب و دوستی با مردم سخن میگویند!
به عنوان مثال میتوان به انقلاب ملت الجزایر و مبارزات قهرمانانهٔ آنان بر ضد استعمار فرانسه پس از جنگ جهانی دوم اشاره نمود. انقلابی كه برای پیروزی آن یك میلیون نفر از نه میلیون نفر جمعیت كشور قربانی شدند. پیروزی انقلاب امیدهای زیادی را در میان ملتهای تحت سلطه و استعمارزده خصوصاً مسلمانان به وجود آورد. به طوری كه انقلاب الجزایر الگو و آرمان مقدس ملتهای مسلمان بود.
ملت ایران پس از استقلال الجزایر جشنها گرفتند و شادیها نمودند و آنچه كه در توان داشتند برای كمك به آنان ارسال كردند و آرزوی تكرار آن را برای خود داشتند. اما هنوز دو دهه از پیروزی انقلاب و تشكیل دولت مستقل نگذشته بود كه آثار جدایی مردم از دولت و ضدیت گروههای مختلف با یكدیگر نمایان شد. سركوب و خفقان به اشكال گوناگون مسلط شد، بطوری كه مردم در انتظار فرصتی برای سرنگونی نظام جدید بودند. وابستگی به دولتهای خارجی و از بین بردن فرهنگ ملی و دینی تشدید شد. زبان فرانسه بر زبان عربی برتری یافت و مسلمانان متعهد و متدین منزوی و از دستگاههای دولتی به تدریج اخراج شدند.
سرانجام در آغاز دههٔ چهارم تصمیم به برگزاری انتخابات به منظور انتخاب نمایندگان مردم برای ادارهٔ كشور گرفته شد. با این تصور كه پس از سه دهه طرد مسلمانان از دستگاههای اداری امكان انتخاب مسلمانان متعهد وجود ندارد. اما ملت الجزایر كه در انتظار فرصتی بود كه انتقام خود را از دستگاه حاكم بگیرد، فرصت را مغتنم شمرد و افراد موردنظر خود را انتخاب كرد، به این ترتیب دوران جدیدی از جنگ داخلی در تاریخ سیاسی آن كشور آغاز شد كه همچنان ادامه دارد.
قرآن كریم میفرماید:
اذا اردنا نهلك قریهٔ امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحق علیها القول فدمرناها تدمیرا (اسراء: ۱۶)
«هرگاه قرار است كه مردم سرزمینی هلاك شوند، صاحبان قدرت و ثروت راه فسق (خروج از حق) و تبهكاری پیشه میكنند كه در آن صورت نابودی آنان قطعی میشود و در چنین شرایطی همه را هلاك میكنیم.»
اقلیت ممتاز و گروه خواص به دلیل برخورداری از رفاه و موقعیت برتر، به تدریج دچار نسیان، غفلت، استغنا و سرانجام طاغوتی میشوند. فساد گروه مزبور نقش مؤثری در فاسدسازی جامعه دارد و به این دلیل تمامی افراد جامعه گرفتار عذاب خواهند شد اگر چه اقلیتی صالح در میان آنان وجود داشته باشد.
امام خمینی در این زمینه در وصیتنامه چنین نوشتهاند:
«وصیت اینجانب به وزرای مسئول در عصر حاضر و در عصرهای دیگر آن است كه علاوه بر آنكه شماها و كارمندان وزارتخانهها بودجهای كه از آن ارتزاق میكنید مال ملت و باید خدمتگزار ملت خصوصاً مستضعفان باشید، و ایجاد زحمت برای مردم، و مخالف وظیفه عمل كردن حرام، و خدای نخواسته گاهی موجب غضب الهی می شود، همهٔ شماها به پشتیبانی ملت احتیاج دارید. با پشتیبانی مردم خصوصاً طبقات محروم بود كه پیروزی حاصل شد، و دست ستمشاهی از كشور و ذخائر آن كوتاه گردید، و اگر روزی از پشتیبانی آنان محروم شوید شماها كنار گذاشته میشوید، و همچون رژیم شاهنشاهی ستمكار به جای شما ستمپیشگان پستها را اشغال مینمایند.»[۱۹]
عبارات فوق اگرچه بسیار ساده و روان مطلب را تبیین مینماید، ولی نكات بسیار مهمی را متذكر میشود كه در نوشتههای دیگران با چنین صراحت و روشنی دیده نمیشود. از اینگونه عبارات در سخنان حضرت امام فراوان وجود دارد. زیرا توجه به مردم و حقوق آنان و بهرهگیری از استعدادها و نیروهای آنان یكی از خطوط اساسی خط مشی (استراتژی) امام در دوران مبارزات و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. مردم نیز متقابلاً این واقعیت را به خوبی شناخته و پاسخ مثبت دادند.
نظریههای مردممداری، مردمسالاری و دموكراسی، زمانی میتواند واقعیت داشته باشد كه منافع، حقوق و حیثیت مردم در هر حال حفاظت و حراست شود و حقالناس به معنای واقعی آن موردتوجه قرار گیرد. بعید است جز ایمان به خداوند و قیامت در زمامداران و مدیران بتواند حكومت مردمی واقعی را محقق گرداند.
۳ـ انحراف مدیران
مردم به صورت نیروهای پراكنده و بالقوهای میباشند كه نیازمند رهبری میباشند كه آنان را جمع و متحد، تبدیل به قدرت متمركزی نماید. به دلیل اهمیت فوقالعادهٔ نقش مدیران در تحولات اجتماعی و سیاسی است كه در جامعهشناسی سیاسی، پیرامون آن بحثها و نظریات زیادی وجودی دارد. عدهای معتقد به محوریت و منحصر بودن نقش رهبران در تحولات و قائم به فرد بودن انقلابها، و عدهای معتقد به نقش تعیینكنندهٔ پیوند مردم و رهبران و گروهی معتقد به حاكمیت شرایط میباشند.
بهرحال واقعیت این است كه مردم تحت تأثیر رهبران و عملكرد آنان و همچنین انگیزههای اعتقادی و منافع جمعی به انقلاب كشیده میشوند و یا از انقلاب فاصله میگیرند. به عبارت دیگر تأثیر متقابل مردم و رهبران در درازمدت تعیینكنندهٔ سرنوشت انقلابها میباشد.
در جریان انقلاب اسلامی ایران، قبل و بعد از پیروزی نقش رهبری و مردم و پیوند آنان كاملاً روشن است. حضرت امام خمینی از ابتدای شروع نهضت اسلامی تا آخرین روزهای حیات خود، این اصل اساسی را در رهبری خود حفظ كرد و قطعاً یكی از دلائل موفقیت رهبری معظمله و پیروزی انقلاب اسلامی همین موضوع بوده است.
پیوند مردم و رهبری نه در كلام و شعار بلكه در ایمان و عمل، مؤثر و كارساز است. چه بسیار رهبرانی بودند و هستند كه داعیهٔ مردمی بودن داشتند، ولی مردم نه تنها باور نكردند، بلكه آنانرا دشمن خود میدانستند. چنین رهبرانی در انقلابهای معاصر بسیار بوده است.
مردم نیرویی هستند كه به همراه رهبران انقلاب را به پیروزی میرسانند، ولی آنان در سطح مدیران و مقامات نظام انقلابی قرار نمیگیرند. آنان خواستار بهبود وضعیت زندگی و آزادیهای اساسی میباشند كه، تنها در درازمدت امكانپذیر است. آن هم در صورتی كه رهبران و مقامات مصمم به اجرای برنامههای بنیادی و تحقق عدالت در كشور باشند، وگرنه مردم از انقلاب روی برمیگردانند، و آگاهانه و یا ناآگاهانه به ضد انقلاب تبدیل می شوند.
حضرت امام امكان تغییر روحیات و خلقیات و انعكاس آن در رفتارها و سیاستگزاریها را از نظر دور نداشت و لذا با عبارات مختلف از قبیل «یاد خدا بودن»، «خود را ندیدن»، «به قیامت فكر كردن»، «بیاعتنایی به زخارف دنیا» و «ساده زیستن» خواستهاند زمینههای انحراف و دور شدن از مقصد و هدف را از بین ببرند.
وی در وصیتنامهٔ خود این موضوع را مورد توجه قرار داد و چنین نوشت:
«وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر، كه عصر تهاجم ابرقدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهوری اسلامی، و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند، و گمان ننمایند كه رهبری فی نفسه برای آنان تحفهای است و مقام والایی. بلكه وظیفهٔ سنگین و خطرناكی است كه لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد. از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال میخواهم كه ما و شما را از این امتحان خطرناك با روی سفید در حضرت خود بپذیرد، و نجات دهد. و این خطر خفیفتر برای رؤسای جمهور حال و آینده و دولتها و دستاندكاران، به حسب درجات و مسئولیتها نیز هست كه باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك او بدانند.»[۲۰]
پیامبر اكرم صلیالله علیه و آله و سلم فرمود:
«صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی، الامراء و العلماء» دو گروه از امت من اگر صالح باشند امت من صالح میشود و اگر فاسد باشند امت من فاسد میشود. زمامداران (مدیران) و دانشمندان.
در آیندهنگری امام، نقش مردم و مدیریت نظام همراه و همگام دیده شده است. به این ترتیب كه ضمن تأكید بر اهمیت دستگاه مدیریت و رهبری كشور و تأثیر آن بر روند تحولات آینده، مردم نیز دارای نقش و مسئولیت سنگین و حساس میباشند. به طوری كه مردم میتوانند تأثیر تعیینكنندهای در دستگاه مدیریت و رهبری به صورت مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشند. تأكید بر شركت در انتخابات، حضور در صحنههای سیاسی و اجتماعی، انجام امر به معروف و نهی از منكر و شركت در نمازهای جمعه، در این راستا میباشند.
«وصیت من به ملت شریف آن است كه در تمام انتخابات چه انتخاب رئیسجمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر در صحنه باشند. و اشخاصی كه انتخاب میكنند روی ضوابطی باشد كه اعتبار میشود. ... از این قرار عدم دخالت ملت، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقهٔ بازاری و كشاورز و كارگر و كارمند، همه و همه مسئول سرنوشت كشور و اسلام میباشند، چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آتیه، و چه بسا در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه گناهی باشد كه در رأس گناهان كبیره است.»[۲۱]
۴ـ تضعیف فرهنگ انقلاب
فصل اساسی نظریههای مربوط به انقلابها مربوط به چگونگی و محتوای اعتقادات و فرهنگ مردم قبل و بعد از انقلاب است.
آنانكه پیرامون ظهور و سقوط انقلابها مطالعه و تحقیق میكنند، قبل از هرچیز به دقت در مورد باورها، اعتقادات و ارزشهای مطلوب و نامطلوب مردم بررسی و پس از آن به تحلیل جریان انقلاب و علل شكست و سقوط آنها میپردازند.
اگر امروز بحث از تهاجم فرهنگی و در نهایت استحالهٔ فرهنگی است دقیقاً در راستای تحقق این اصل اساسی و بنیادی در حركتهای انقلابی جهان است.زیرا در آستانهٔ تحول اشكال سلطه، آنچه بیش از هرچیز برای استكبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملتها، و خود را هیچ دانستن و صاحبان ابزار و ثروت را خدایگان دانستن میباشد. برای رسیدن به این هدف و یكسان شدن فكر و عقیده و جهانشمول شدن سلطهٔ مادی، و تحقق نظریهٔ دهكدهٔ جهانی، باید فرهنگهای دینی و مقاوم موقعیت خود را از دست بدهند، و همه به صورت مصرفكنندگان محصولات فكری و مادی آنان درآیند.
انقلابهای معاصر تلاش جدی و پیگیر برای ارتقاء سطح آگاهی و بینش سیاسی و فرهنگی مردم نداشتند درگیر اختلافهای داخلی و كسب قدرت و موقعیت حزبی و شخصی شدند. عقبماندگی فرهنگی و سیاسی مردم، قدرت تشخیص واقعیتها و دشمنشناسی آنان، متناسب با نیازها و شرایط زمان و مكان نبود. ادامهٔ این وضعیت به تضعیف انقلاب و در درازمدت به سقوط آن منجر شد.
علت ناكامی نهضت مشروطه ما جز این نبود كه رهبران بیآنكه به مردم آگاهی اجتماعی و بینش سیاسی داده باشند، به هدایت آنان در راهحل نهایی پرداختند. و یكبار دیگر دیدیم كه ثمرهٔ چنین حركتی بر جامعهای كه به آگاهی نرسیده و فرهنگ انقلابی ندارد، جز مجموعهای از شعارهای مترقی! ـ اما ناكام ـ نبود. تاریخ كشورهای اسلامی خصوصاً ایران نشان میدهد كه ایمان اسلامی مردم عامل اساسی حفظ موجودیت و تداوم حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان بوده است.
حضرت امام با آگاهی از این واقعیت و تجربیات گذشته، در آیندهنگری خود بر حفظ انگیزهها و باورهای اسلامی به عنوان یكی از مهمترین عوامل تداوم انقلاب عنایت ویژهای داشتند. زیرا علاوه بر اینكه یكی از علل اصلی وقوع انقلاب اسلامی بود ـ كه طبعاً عامل بقاء نیز هست ـ عامل مهمی در حفظ وحدت ملی و هماهنگی دولت و ملت نیز میباشد.
«اینجانب به همهٔ نسلهای حاضر و آینده وصیت میكنم كه اگر بخواهید اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از كشورتان قطع شود [استقلال و اقتدار داشته باشید] این انگیزه الهی را كه خداوند تعالی در قرآن كریم بر آن سفارش فرموده است[۲۲] از دست ندهید.»[۲۳]
فرهنگ عمومی و ساختارهای باقیمانده از دوران گذشته، مشكل بزرگی است. اگرچه در ابتدا مسأله و مانع مهمی محسوب نمیشود، ولی پس از گذشت مدت كوتاهی، زمانی كه بحث از دفاع و ایثار برای حفظ و تداوم نظام جدید میشود، به دلیل نهادینه و ریشهدار نشدن ارزشهای انقلاب، اكثریت مردم با روحیات و خلقیات به جای مانده از گذشته با مسائل جدید برخورد میكنند. به طوری كه بهترین سیاستها و برنامهها در مرحلهٔ اجرا با مشكلات پیچیدهای مواجه میشوند، و عملاً یا به اجرا درنمیآیند و یا به شكلی ناقص انجام میشوند.
متأسفانه فرهنگ عمومی دوران گذشته اثرات عیمقی بر وضعیت كشور پس از پیروزی انقلابها دارد، و دولتها معمولاً توجهی جدّی به این موضوع نمیكنند.
عدم پیشرفت طرحها، عدم حاكمیت قانون، فاصلهٔ طبقاتی، نابسامانیهای نظام اداری، ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی بخشی از آثار و تبعات فرهنگ عمومی نامناسبی است كه برای تغییر و تحول آن میبایست اقدامات گستردهای صورت گیرد. در غیر اینصورت عدم تعادلها، ناتوانی در پاسخ به نیازهای مردم و جامعه، عقبماندگی بیشتر فرهنگی و اقتصادی، موجب تضعیف تدریجی نظام و سرانجام سقوط و انحطاط را به دنبال خواهد داشت.
●تهدیدها و آسیبهای خارجی
شرایط درونی و داخلی در هرگونه تغییر و تحول نظام عامل اصلی و اساسی است، و عوامل خارجی مادامی كه زمینههای داخلی مناسب باشند، میتوانند مؤثر باشند. عوامل خارجی برای اثرگذاری و ایجاد تغییرات موردنظر بر نقاط ضعف و ضربهپذیر تكیه میكنند. زیرا اگر به نقاط قوت و قدرت حمله كنند قطعاً چیزی جز شكست نصیبشان نخواهد شد. زمانی دشمن حمله میكند كه موازنهٍ قوا به نفع او تغییر كرده است. بنابراین در صورت برقراری موازنهٔ قوا یا برتری و تفوق نیروهای خودی بر دشمن، امكان حمله و اثرگذاری وجود ندارد، و یا بسیار ضعیف است.
واقعیت این است كه هر كشور و نظام، دشمنانی دارد. كه شناخت آنان و خصوصاً تهدیدها و آسیبهایی كه از طرف آنان وجود دارد یك ضرورت حیاتی است. در آیندهنگری حضرت امام مهمترین تهدیدهای خارجی عبارتند از:
۱ـ وابستگی
هرگاه دولتها به دلیل از بین رفتن وحدت ملی، و یا فاصله گرفتن از مردم دچار ضعف میشدند، و قادر به تأمین نیازها و تحقق آرمانها و احیاناً برقراری امنیت ملی نیستند، برای جلوگیری از سقوط خود به قدرتهای خارجی تكیه میكنند و نظام وابسته شكل میگیرد.
وابستگی به قدرتهای خارجی زمانی تشدید میشود كه «ضعف علمی و فنی»، «از خود بیگانگی» و «تشبه به غیر» امری عادی و جاری درآید. در چنین وضعیتی بسیاری از سیاستها و برنامههای كشور تابعی از دیدگاهها و نظرات و منافع قدرتهای مسلط خواهد بود، و دیگر مصالح و منافع و امنیت ملی و به تبع آن استقلال معنا و مفهومی ندارند.
«باید هشیار و بیدار و مراقب باشید كه سیاستبازان پیوسته به شرق و غرب با وسوسههای شیطانی شما را به سوی این تاراجگران بینالمللی نكشند، و با ارادهٔ مصمم و فعالیت و پشتكار خود به رفع وابستگیها قیام كنند، ... و بر دولتها و دستاندكاران است چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آینده از متخصصین خود قدردانی كنند، و آنان را با كمكهای مادی و معنوی تشویق به كار نمایند، و از ورود كالاهای مصرفساز و خانهبرانداز جلوگیری نمایند، و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.»[۲۴]
حضرت امام در پیامی كه به مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ خطاب به مردم و مسؤلین منتشر كردند، مطالب مهم و متعددی را بیان كردند. از جمله متذكر شدند:
«من به همهٔ مسؤلین و دستاندركاران سفارش میكنم كه به هر شكل ممكن وسایل ارتقاء اخلاقی، اعتقادی، علمی و هنری جوانان را فراهم سازید، و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها و نوآوریها همراهی كنید، و روح استقلال و خودكفایی را در آنان زنده نگهدارید.»[۲۵]
قطعاً نجات همهٔ كشورها از شر وابستگی، در گرو یك جهاد علمی عظیم و همگانی است، كه دولتها و ملتها با عزمی قاطع و با قدرت به انجام آن اقدام نمایند.
وابستگی به فروش نفت و وارد كردن بخش قابل ملاحظهای از كالاهای حیاتی و اساسی، قطعاً یكی از ضعفهای بزرگی است كه دشمنان به عنوان اهرم فشار بر ضد جمهوری اسلامی و منافع آن به كار میگیرند و با تشدید فشار سعی در به سازش كشاندن و عقب نشاندن نظام از مواضع ارزشی و انقلابی دارند، لذا هرگونه اقدامی در جهت كاهش و در درازمدت قطع وابستگی به فروش نفت و واردات كالاهای اساسی یك ضرورت ملی برای حفظ استقلال و ارزشهای انقلاب اسلامی است.
متذكر میشود كه برقراری روابط سیاسی، تبادل تجاری فرهنگی، همكاری علمی و فنی در صورت حفظ مصالح و منافع ملی هیچ منافاتی با استقلال كشور ندارد، و اگر اینگونه روابط مطالعه شده و دقیق انتخاب و اجرا شود در راستای اهداف اساسی نظام خواهد بود.
۲ـ تحمیل جنگ و توطئههای گوناگون
ایجاد اختلاف و درگیری بین كشورهای مختلف و رقابت تسلیحاتی، تحمیل حكومتهای كودتایی و ضدمردمی، محاصره و تحریم اقتصادی، بخشی از تهدیدها و آسیبهای خارجی است كه بر ضد دولتهای مردمی خصوصاً انقلابی و اسلامی، توسط قدرتهای بزرگ و استكباری به اجرا درمیآید.
دولتهای و ملتها باید با وحدت و هوشیاری به مقابله با اینگونه تهدیدها اقدام كنند، در غیر اینصورت به تدریج گرفتار تفرقه و ضعف میشوند. وجود جنگهای قومی، نژادی، مذهبی، جنگهای مرزی و تجزیهطلبانه، كشورهای مختلف را وادار به رقابت با یكدیگر برای خرید سلاحهای بیشتر و پیچیدهتر و از بین بردن ثروت و اندوختههای ملی و عقب ماندن از توسعه و پیشرفت میكند.
حضرت امام نگران توطئهٔ كشورهای بزرگ بر ضد كشورهای اسلامی خصوصاً ایران بود و به این دلیل بارها به ملتها و علمای اسلام هشدار داد و نصیحت كرد كه فریب شیاطین و دشمنان را نخورند و ناآگاهانه ابزار سیاستها و عامل منافع و استثمار آنها نشوند.«علماء اعلام و خطباء محترم كشورهای اسلامی، دولتها را دعوت كنند كه از وابستگی به قدرتهای خارجی خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند. در این صورت پیروزی را در آغوش خواهید كشید، و نیز ملتها را دعوت به وحدت كنید و از نژادپرستی كه مخالف دستور اسلام است بپرهیزند.»[۲۶]
آنچه كه این روزها در جهان اسلام میگذرد، حاصل توطئهها و ترفندهای استكبار جهانی و در رأس آن امریكا میباشد. بهمین دلیل حضرت امام امریكا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی كرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاستها و حافظ منافع آمریكا در قلب جهان اسلام میدانست.
نكتهٔ مهم این است كه خنثی كردن توطئهها و تهدیدها و مقابله با آنها بستگی به شرایط داخلی دارد، اگرچه از خارج تحمیل میشوند.
الهم انصر الاسلام والمسلمین
واخذل الكفار والمنافقینوالسلام
نویسنده:جواد منصوری
پینوشتها:
[۱] . صحیفهٔ امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، چاپ اوّل، ج ۲۱، ص ۴۰۳.
[۲] . دكتر منصوری، رضا: «ایران ۱۴۲۷»، ناشر طرح نو، تهران، ۱۳۷۷، صفحه ۲۴۱.
[۳] . «و كذلك جعلناكم امه وسطاً لتكونوا شهداء علی الناس و یكون الرسول علیك شهیدا» (سوره بقره، آیهٔ ۱۴۳)
[۴] . صحیفهٔ امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، چاپ اوّل، جلد ۱۵، ص ۳۳۶.
[۵] . همان، ج ۸، ص ۶۷.
[۶] . همان، ج ۱۴، ص ۳۶۹.
[۷] . همان، ج ۲۱، ص ۹۹.
[۸] . همان، ج ۲۰، ص ۲۲۴.
[۹] . «واحذروا ما نزل به الامم قبلك من المثلات بسوء الافعال و ذمیم الاعمال فتذكروا فیالخیر و الشر احوالهم، واحذروا ان تكونوا امثالهم. فاذا تفكرتم فی تفاوت حالیهم فالزموا كل امر لزمت العزه به شأنهم و زاحت الاعداه له عنهم و مدّت العافیه علیهم، و انقادت النعمه له معهم، و وصلت الكرامه علیه حبلهم. (نهجالبلاغه، (مرحوم) فیض الاسلام، صفحهٔ ۸۰۱.
[۱۰] . كولائی، الهه: «اتحاد شوروی از تكوین تا فروپاشی»، از انتشارات وزرات امور خارجه، چاپ اول تهران ـ ۱۳۷۲، ص ۳۱۳.
[۱۱] . همان منبع، ص ۳۱۴.
[۱۲] . صحیفهٔ امام (وصیتنامه سیاسی ـ الهی)، ج ۲۱، ص ۴۰۴
[۱۳] . همچنانكه در مورد فرد واكسینه شده به علت مصونیت، عوامل بیماریزا نمیتوانند موفق بشوند.
[۱۴] . سورهٔ رعد، آیه ۱۱.
[۱۵] . صحیفه امام، ج ۶، ص ۱۹۴.
[۱۶] . همان، ج ۲۱، ص ۴۰۴.
[۱۷] . همان، ج ۲۱، ص ۴۱۲.
[۱۸] . «نهجالبلاغه»، (مرحوم) فیضالاسلام، ص ۸۰۲.
[۱۹] . صحیفهٔ امام، ج ۲۱، ص ۴۲۶.
[۲۰] . همان، ج ۲۱، ص ۴۲۳.
[۲۱] . همان، ج ۲۱، ص ۴۲۱.
[۲۲] . اشاره به آیهٔ «قل انّما اعظكم بواحده، ان تقوموالله، ... (ای پیامبر این موضوع مهم را به مردم) بگو كه فقط و فقط شما را به یك امر دعوت و توصیه میكنم و آن اینكه به خاطر خدا قیام و اقدام كنید.
[۲۳] . صحیفهٔ امام، ج ۲۱، ص ۴۰۴.
[۲۴] . همان، ج ۲۱، ص ۴۱۷.
[۲۵] . همان، ج ۲۱، ص ۹۶.
[۲۶] . همان، ج ۲۱، ص ۴۲۸.
منبع:فصلنامه حضور، شماره ۵۰
پینوشتها:
[۱] . صحیفهٔ امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، چاپ اوّل، ج ۲۱، ص ۴۰۳.
[۲] . دكتر منصوری، رضا: «ایران ۱۴۲۷»، ناشر طرح نو، تهران، ۱۳۷۷، صفحه ۲۴۱.
[۳] . «و كذلك جعلناكم امه وسطاً لتكونوا شهداء علی الناس و یكون الرسول علیك شهیدا» (سوره بقره، آیهٔ ۱۴۳)
[۴] . صحیفهٔ امام، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸، چاپ اوّل، جلد ۱۵، ص ۳۳۶.
[۵] . همان، ج ۸، ص ۶۷.
[۶] . همان، ج ۱۴، ص ۳۶۹.
[۷] . همان، ج ۲۱، ص ۹۹.
[۸] . همان، ج ۲۰، ص ۲۲۴.
[۹] . «واحذروا ما نزل به الامم قبلك من المثلات بسوء الافعال و ذمیم الاعمال فتذكروا فیالخیر و الشر احوالهم، واحذروا ان تكونوا امثالهم. فاذا تفكرتم فی تفاوت حالیهم فالزموا كل امر لزمت العزه به شأنهم و زاحت الاعداه له عنهم و مدّت العافیه علیهم، و انقادت النعمه له معهم، و وصلت الكرامه علیه حبلهم. (نهجالبلاغه، (مرحوم) فیض الاسلام، صفحهٔ ۸۰۱.
[۱۰] . كولائی، الهه: «اتحاد شوروی از تكوین تا فروپاشی»، از انتشارات وزرات امور خارجه، چاپ اول تهران ـ ۱۳۷۲، ص ۳۱۳.
[۱۱] . همان منبع، ص ۳۱۴.
[۱۲] . صحیفهٔ امام (وصیتنامه سیاسی ـ الهی)، ج ۲۱، ص ۴۰۴
[۱۳] . همچنانكه در مورد فرد واكسینه شده به علت مصونیت، عوامل بیماریزا نمیتوانند موفق بشوند.
[۱۴] . سورهٔ رعد، آیه ۱۱.
[۱۵] . صحیفه امام، ج ۶، ص ۱۹۴.
[۱۶] . همان، ج ۲۱، ص ۴۰۴.
[۱۷] . همان، ج ۲۱، ص ۴۱۲.
[۱۸] . «نهجالبلاغه»، (مرحوم) فیضالاسلام، ص ۸۰۲.
[۱۹] . صحیفهٔ امام، ج ۲۱، ص ۴۲۶.
[۲۰] . همان، ج ۲۱، ص ۴۲۳.
[۲۱] . همان، ج ۲۱، ص ۴۲۱.
[۲۲] . اشاره به آیهٔ «قل انّما اعظكم بواحده، ان تقوموالله، ... (ای پیامبر این موضوع مهم را به مردم) بگو كه فقط و فقط شما را به یك امر دعوت و توصیه میكنم و آن اینكه به خاطر خدا قیام و اقدام كنید.
[۲۳] . صحیفهٔ امام، ج ۲۱، ص ۴۰۴.
[۲۴] . همان، ج ۲۱، ص ۴۱۷.
[۲۵] . همان، ج ۲۱، ص ۹۶.
[۲۶] . همان، ج ۲۱، ص ۴۲۸.
منبع:فصلنامه حضور، شماره ۵۰
منبع : خبرگزاری فارس
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست