شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

کچ - 22 (معضل بزرگ) - Catch - 22


کچ - 22 (معضل بزرگ) - Catch - 22
سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : بارامونت
کارگردان : مایک نیکولز
فیلمنامه‌نویس : باک هنری، بر مبنای رمانی نوشته جوزف هلر.
فیلمبردار : دیوید واتکین
آهنگساز(موسیقی متن) : -
هنرپیشگان : آلن آرکین، مارتین بالسام، ریچارد بنجامین، آرت گارفونکل، جک گیلفورد، هنری، باب نیوهارت، آنتونی پرکینز، پالا پرنتیس، جینا رُوِره، ست آلن، جان کورکس، پیتر بانرز، مارتین شین، جان وویت، اورسن ولز، آستین پندلتن و رابرت بالابان.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۲ دقیقه.


پایگاه نیروی هوائی آمریکا در منطقه‌ای مدیترانه‌ای، سال 1944. بمب‌انداز هواپیما، «یوساریان» (آرکین) که از مرگ تفنگدار جوان، «اسنودِن» (کورکس) به‌شدت شوکه شده و از «سرهنگ کت کارت» (بالسام) که مأموریت‌های بمباران را افزایش داده، به تنگ آمده از «دکتر دانیکا» (گیلفورد) می‌خواهد تا حال او را برای پرواز نامساعد تشخیص دهد؛ اما «دکتر» برایش از موقعیت «کچ 22» می‌گوید؛ این که هیچ آدم عاقلی نمی‌خواهد پرواز کند بنابراین هر فردی که در آرزوی ماندن بر روی زمین باشد، الزاماً دیوانه در نظر گرفته نمی‌شود. یکی یکی افسران همراه «یوساریان» یا کشته یا مفقود می‌شوند؛ «هانگری جو» (آلن) وقتی «مک‌وات» (بانرز) با ارتفاع کم بر روی یک کلک پرواز می‌کند، هواپیمایش به کوه برخورد می‌کند و دو تکه می‌شود؛ «نیتلی» ساده‌لوح (گارفونکل) که با یک خیابان گرد رُمی (رُوِره) نامزد کرده، توسط هواپیماهای آلمانی کشته می‌شود؛ «اُر» (بالابان) هم اتاقی «یوساریان» در پایگاه، پس از پیدا کردن تکه‌های متلاشی هواپیمایش در اقیانوس، مرده تشخیص داده می‌شود. جنون «یوساریان» بیشتر می‌شود. او به‌خاطر انداختن بمب‌هایش در دریا توبیخ می‌شود چرا که تمام اسکادران تصمیم گرفته فرارا را بمباران نکند. «سرگرد میجر» (نیوهارت) برای فراار از اسکادران تصمیم گرفته فرارا را بمباران نکند. «سرگرد میجر» (نیوهارت) برای فرار از زیر دست‌هایش، سبیل قلابی می‌گذارد و مدام به سرجوخه‌هایش یادآوری می‌کند که تنها زمانی در دسترس است که آنجا نباشد. نامزد «نیتلی» با لباس مبدل، «یوساریان» را چاقو می‌زند. در بیمارستان «کات‌کارت» به او پیشنهاد می‌دهد که اگر موافقت کند به هنگام بازگشت، کارهای واحد روابط عمومی را انجام دهد و از مأموریت‌ها معافش می‌کند. اما وقتی «چَپلین تپمَن» (پرکینز) به او می‌گوید که «اُر» برای فرار به منطقه بی‌طرف سوئد، خودش باعث سقوط هواپیما شده، «یوساریان» از پنجره بیمارستان به پائین می‌پرد و با یک قایق بادی به وسط دریا می‌رود.
* این کمدی سیاه و پُر هزینه که بر مبنای رمانی طنز آلود و نیشدار نوشته هلر ساخته شده تا حدی در پرداخت سوررآلیستی از جنون نظامی موفق است. اما موقعیت‌های بالقوه آن به خوبی مورد استفاده قرار نگرفته‌اند، در نتیجه ملالت‌بار می‌نماید. نیکولز با پرداختی اپیزودیک و سوررآل می‌خواسته فیلمی تلخ و پوچ‌گرایانه بسازد. فیلم مثل کابوسی از اپیزودی غریب به اپیزود غریب دیگری می‌رود که برای بسیاری از تماشاگران قابل تحمل نیست. شیوه کاریکاتورسازی از شخصیت‌ها یادآور دکتر استرنج لاوِ استنلی کوبریک (1964) است. فیلم به‌رغم خیل ستارگانش شکستی بزرگ در پی داشت.