پنجشنبه, ۱۳ دی, ۱۴۰۳ / 2 January, 2025
مجله ویستا
روسها هنوز تزار را دوست دارند
انقلاب روسیه به واقع از مهم ترین رویدادهای قرن گذشته است، رویدادی قابل تامل که درباره آن بسیار نوشتهاند و بسی بیشتر دربارهاش سخن گفتهاند. همین اهمیت زایدالوصف است که بسیاری را برآن داشته تا درباره این انقلاب و رویدادهای پسینی آن دست به قلم ببرند و تاریخ نگاری کنند. «تراژدی مردم» یکی از تازهترین تاریخ نگاریهایی است که درباره انقلاب روسیه نوشته شده است. کتابی که اورلاندو فایجس، استاد کرسی تاریخ شوروی در دانشگاه کمبریج آن را نوشته و احمد علیقلیان آن را به فارسی برگردانده و نیز نشر نی آن را در دو مجلد منتشر کرده است. «تراژدی مردم» کتابی محققانه و حجیم است که برای نویسندهاش چندین جایزه را نیز به همراه آورده است. احمد علیقلیان، تراژدی مردم را به توصیه خشایار دیهیمی ترجمه کرده، مترجمی که البته کار ترجمه را از ۱۰ سال قبل و با ترجمه کتاب « دموکراسی و توسعه» آغاز کرده است و بعد از آن هم سه جلدی مهم «عصر اطلاعات» نوشته مانوئل کاستلز را به همراهی افشین خاکباز به فارسی برگردانده است. «جهانی شدن منصفانه» و همراهی با خشایار دیهیمی در ترجمه کتاب «اروپا پس از عصر ناپلئون» و ترجمه مقالاتی ادبی برای ماهنامه کیان از دیگر کارهای علیقلیان است. او البته پیش از آنکه ترجمه را به عنوان حرفه خود انتخاب کند، ۱۲ سال در دانشگاه و در رشته ادبیات انگلیسی تدریس میکرده است. با او درباره تراژدی مردم و انقلاب روسیه گفتوگو کردیم، کتابی که به صورت پیوسته یک سال از مترجم وقت برده است. علیقلیان اما این روزها ترجمه کتاب دیگری از اورلاندو فایجس را در دست گرفته است. کتابی که تکمیل کننده «تراژدی مردم» است و پیشبینیهای آن را پاسخ میدهد. این کتاب دوم تاریخ شفاهی از جنایات و سرکوب دوران استالین است که منابع آن از خلال نامههای شخصی و نیز مصاحبههایی است که شخص نویسنده انجام داده است. درباره انقلاب روسیه کتابهای زیادی نوشته شده است. «تراژدی مردم» چه ویژگی خاصی داشت که شما را جذب کرد و ترجمه آن را آغاز کردید؟ این کتاب چه تفاوتی با سایر کتابهایی که درباره تاریخ انقلاب روسیه نوشته شده دارد؟
نویسنده کتاب سبک تازهای را در تاریخ نگاری به کار برده که تلفیقی است از تاریخ نگاری و رمان تاریخی. تراژدی مردم هم به لحاظ تاثیراتی که انقلاب بر مردم روسیه گذاشته یک تراژدی است و هم شبیه یک نمایشنامه است، با این تفاوت که شخصیتهای آن واقعی هستند. روایت «اورلاندو فایجس» با دنبال کردن احوال و گفتههای افراد نامآوری همچون ماکسیم گورکی، شاهزاده لووف و در کنار آن دنبال کردن گفتهها و سرگذشت شخصیتهایی ناشناس پیش میرود. البته از جمله شخصیتهای محوری این کتاب، ماکسیم گورکی است. نکته جالب دیگر این کتاب استفاده از رمانها و داستانهای نویسندگان روس است. از جمله اشاره و استفاده نویسنده از کتاب «گارد سفید» نوشته بولگاکف است که قدرت مهیب ارتش سرخ را در قالب تمثیل به خوبی و زیبایی توصیف میکند. منابعی که نویسنده کتاب در متن استفاده کرده بسیار متنوع است و لذا در ترجمه هم باید دقت میکردم تا در متن فارسی هم تفاوت منابع و سبکهای استفاده شده نمایش داده شود. روایت کتاب، شورانگیز و سرشار از حکایت است و حقیقتا خواندنی است.
نویسنده تراژدی مردم چند نام را محور قرار داده و با این افراد تا آخر راه رفته و حتی نتیجهگیری نهایی کتاب خود را بر اساس سرنوشت این افراد انجام داده است. البته این افراد هیچکدام شخصیتهای اصلی انقلاب مثلا لنین و تروتسکی و دیگران نیستند. آیا این انتخاب به دلیل سبک خاص تاریخ نگاری فایجس انجام گرفته یا دلیل دیگری داشته است؟
فایجس در ابتدای کتاب اشارهای صریح دارد که او راوی یک نمایش است و شخصیتهای آن نمایش را هم به خواننده معرفی میکند. اما توجه ویژه او به چند شخصیت باعث نشده که او صداقت تاریخ نگاری را فروگذارد و اهمیت کمتری به آن دهد. کتاب مبتنی بر تحقیق و پژوهش نوشته شده و به همین دلیل است که به عنوان کتاب سال دانشجویی انتخاب میشود. به موازات این تاریخنگاری صادقانه، نویسنده وارد زندگی اجتماعی مردم روسیه میشود اما دقیق شدن در عملکردها و رفتار اجتماعی نیز باعث نمیشود دست به افسانه پردازی بزند و خیالپردازی کند. در تراژدی مردم هیچ چیزی که ساخته ذهن نویسنده باشد وجود ندارد.
اما پررنگ کردن بعضی شخصیتها آسیبی به روایت تاریخی انقلاب وارد نکرده است؟
اهمیت این افراد به لحاظ نقشی است که در تاریخ ایفا کردهاند. مثلا ماکسیم گورکی که از شخصیتهای محوری این کتاب است، سالها پیش از انقلاب به عنوان یک اپوزیسیون انقلابی ایفای نقش میکرد و بعد از انقلاب اگرچه با انقلابیون همراه بود اما با مشاهده کژیهایی که صورت گرفت سعی کرد تا جلوی کجرویها را بگیرد و با نگارش نامههایی به لنین و دیگر رهبران انقلاب، انتقادات صریحی را به عملکرد حزب وارد کرد. ماکسیم گورکی سالها بعد از انقلاب انتظاراتی را که از انقلاب در ذهن خود داشته نقش برآب میبیند و بازهم جامه اپوزیسیون میپوشد، با این تفاوت که به جای رژیم تزاری این بار اپوزیسیون انقلابیون روس میشود.
نویسنده بسته به نقشی که افراد در جریان حوادث دارند در نگارش کتاب خود با آنها برخورد میکند و هیچکدام را مصنوعی و بزرگتر جلوه نمیدهد. پس اگر مکررا با حضور ماکسیم گورکی در صفحات کتاب همراه هستیم به دلیل نقش مهمی است که او در جریان رویدادها و وقایع ایفا میکند.
اما نتیجه گیری کتاب با این جمله گورکی در نامهای به رومن رولان آغاز میشود که مینویسد از نظر او به کاربردن عبارت « مردمی که به آنها خیانت شده است» یک افسانه است. گویی گورکی قرار است تمامی اتفاقات رخ داده بعد از انقلاب روسیه را توجیه کند. برداشت شخص شما از انقلاب روسیه مبتنی بر روایتی که کتاب به دست میدهد چیست؟ آیا شما هم مثل نویسنده کتاب معتقدید که باید نام تراژدی بر آن گذاشت یا مثل گورکی میگویید که خیانتی درحق مردم انجام نشده است؟ مشخصا تصویری که نویسنده کتاب تراژدی مردم از انقلاب روسیه به خواننده میدهد چیست؟
نقل قولی که از گورکی آمده است، به هیچ روی توجیهگر دوران وحشتی نیست که انقلابیون حاکم کردند. منظور گورکی این است که انقلاب زاییده ذهن و فرهنگ و محیط اجتماعی مردمی است که آن انقلاب را به وجود آوردند و ریشه در کاستیهایی دارد که در سنتهای دینی و سیاسی روسیه وجود دارد و به یک معنا تجلی ذهنیت و فرهنگ مردم روسیه است. نویسنده کتاب درجایی صحبت از دیواری میکندکه میان حکومت و مردم روسیه چه در زمان تزارها و چه دوره حکومت بلشویکها کشیده شده است.
این درست که مردم روسیه در دوران حکومت تزارها حائلی میان خود و تزار میدیدند و از این رو استبدادی سخت را تجربه کردند. این تجربه اما در دوره کمونیستها هم تکرار شد و حتی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی هم، همچنان از تزار جدید در روسیه صحبت میشود. آیا نویسنده کتاب که برای آن گستره فراخی را درنظر گرفته در نهایت پاسخی به این پرسش داده است که چرا استبداد در تاریخ روسیه نهادینه شده و آیا قرار است این تسلسل همچنان ادامه داشته باشد؟
برای پاسخ به این پرسش باید زمینههای فکری و سنتی پیش از انقلاب روسیه را بررسی کرد که نویسنده این کتاب هم به خوبی آن را شرح داده است. کتاب با شرح جشنهای سیصدمین سال به قدرت رسیدن خاندان رومانفها در ۱۹۱۳ آغاز میشود.این جشنها در بحبوحه یک بحران عمیق اجتماعی برگزار میشود. البته آنگونه که اورلاندو فایجس مینویسد، نقش تزار در ذهن مردم روس، مثبت و حتی مقدس است. اراده تزار به مثابه مظهر خدا روی زمین تلقی میشد و از طرف دیگر سنت بیزانسی حکومت تزاری باعث شده بود که قوانین و دیوانسالاری وزن لازم را نداشته باشد و قدرت تزار کاسته نشود. مضاف براین مردم روسیه حتی بعد از انقلاب نیز نتوانستند مشروعیت تزار را زیر سوال ببرند تاجایی که در صفحهای از کتاب به نقل از یک سرباز میخوانیم:« بله! ما جمهوری میخواهیم اما در راس آن باید یک تزار خوب و عاقل حکومت کند!». نیکلا رومانوف، آخرین تزار روسیه، در ذهن مردم به عنوان روسیه مجسم جلوهگر بود و در ذهن دهقان عادی نه یک پادشاه که خدای روی زمین بود شاید شکل ظاهری شهر مسکو که هزار گنبد پیازی شکل دارد، نمادی است از این تقدس تزارها در کلیسای ارتدوکس روسیه.
در مقطع انقلاب ۱۹۱۷ و سالها قبل از آن جامعه روسیه نه بر تزارها که بر زمینداران شوریده بود. از همین زاویه هم شعار محو طبقات اجتماعی هواخواه زیادی یافت. با این همه اما عملکرد کمونیستها در قدرت، بازهم ذهن مردم روسیه را به سمت تزارها بازگرداند و باعث شد که قداست تزار بار دیگر به یاد آید و استبداد تزاری در ذهن مردم پس زده نشود. آیا این مساله برای نویسنده تراژدی مردم مهم و تاثیرگذار است؟
نه تنها در سالهای اولیه بعد از انقلاب بلکه حتی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی طبق نظرسنجیهایی که انجام شد درصد زیادی از جمعیت روسیه هنوز به تزارها اعتقاد داشتند. در حال و هوای افسانهگون سلطنت تزارها، یکی از شخصیتهای تاثیرگذار که در این کتاب هم بسیار دربارهاش نوشته شده، راسپوتین است. در فضایی که آکنده از خرافات است، پسر تزار به بیماری هموفیلی مبتلا میشود و تمام اطبا از معالجه او درمیمانند. نهایتا تزارینا دست به دامن راسپوتین میشود و از قضا بهبود هم در وضعیت شاهزاده رخ میدهد و بهانهای نزدیک شدن راسپوتین به دربار و قدرت گرفتن او میشود. نویسنده این روند را به خوبی پیگیری میکند و دلیل قداست و علاقه مردم را به خوبی توضیح میدهد.
انقلاب روسیه در آغاز، اعتراض زمین داران علیه دربار بود و بیشتر از آنکه توده جامعه اعتراض کنند، این نیروهای اشراف و لیبرال و تحول خواهان درباری بودند که علیه تزار شوریدند. از طرف دیگر بعد از نضج گرفتن اعتراض لیبرالها و اشراف، روشنفکران مارکسیست تبعید شده روس روی موج انقلاب سوار میشوند و به فراخور شعارهایی که میدهند، توده مردم را نیز با خود همراه میکنند. سوال این است که روایت این کتاب و برداشت خود شما از روند انقلاب روسیه چیست؟ آیا این رویداد حقیقتا یک تراژدی بود؟
البته انقلاب روسیه در خلا رخ نداد. خواستههای زیادی سرکوب شده بود و ارتش تزاری در سالهای منتهی به انقلاب بسیار مردم را تحت فشار قرار داده بودند. اما این واقعیت وجود دارد که دولت موقت انقلابی و دومای روسیه میتوانست مسیر انقلاب را تغییر دهد اما نیروهای چپ انقلابی که در تبعید به سر میبردند و برای مردم روسیه هم ناشناس بودند توانستند بر موج سوار شوند و استفاده خوبی از آن ببرند. البته اولین کسی که سوار موج انقلاب میشود کرنسکی است که ژستهایی شبیه ناپلئون میگرفت اما نتوانست در مقابل خواستههای انقلابیون دوام بیاورد و کار به تقابل مستقیم با بلشویکها میانجامد و شبه کودتای بلشویکی انجام میشود. منشویکها بیشتر مردان اندیشه بودند و به برخی مرزبندیهای اخلاقی اعتقاد داشتند که بلشویکها آنها را مانع خود میدیدند. منشویکها ذاتا دموکرات منش بودند. منشویکها آنجا که پای عواطف انسانی به میان میآید، قید و بندهایی را مراعات میکنند. لنین اما مرد عمل بود و خیلی راحت سوار موج شد. نویسنده تراژدی مردم دامنه تحقیق و گستره انقلاب را از ۱۸۹۱ تا ۱۹۲۴ در تحقیق خود مدنظر گرفته است. او گستره را کمی فراخ گرفته تا به بستر اجتماعی بپردازد و محدود به برهه انقلاب نشود. نویسنده تراژدی مردم نگاهی بشردوستانه دارد و خلاف بسیاری تاریخنگاران که از کنار اعدام تزار و خانوادهاش میگذرند، معتقد است که قتل رومانفها سرآغاز حکومت وحشت سرخها در روسیه است. نویسنده همدلی زیادی با رنج و مصیبت تودههای روس نشان میدهد و روایتی که به دست میدهد را بسیار تاثیرگذار میکند.
درباره انقلاب روسیه کتابهای زیادی با رویکرد مارکسیستی نوشته شده و نیز کتابهایی که علیه رویکردهای مارکسیستی به نگارش درآمده و تمامی این کتابها له یا علیه یک جریان نوشته شده است. کتاب تراژدی مردم چقدر توانسته در موضع گیری تاریخی صداقت داشته باشد؟
نویسنده نه به نفع بلشویکها و سرخها اقامه دلیل میکند و نه به نفع مخالفان حکومت سرخها دلیل میآورد. نویسنده بی طرفی اختیار میکند و به لحاظ استنادهای تاریخی کاملا غنی است. البته باید توجه داشت که این کتاب، یک تاریخ سیاسی نیست و درواقع یک تاریخ اجتماعی است. مزیت تاریخ اجتماعی این است که نویسنده هم به عرصه عمومی سرک میکشد و هم به عرصه خصوصی. نویسنده درعین اینکه از بایگانی غنی شوروی بعد از فروپاشی استفاده میکند بلکه از یادداشتها و نامههای شخصی افراد و خاطرات شخصی استفاده بسیار زیادی میبرد. در کتاب خواننده نامههای خصوصی اطرافیان تزار و تزارینا هستیم و همچنین نامههایی که ماکسیم گورکی به همسرش نوشته است. اینها یک منبع غنی برای نگارش به نویسنده میدهند.
● یک تراژدی انسانی
«تراژدی مردم: انقلاب روسیه (۱۹۲۴-۱۸۹۱)»کتاب تاثیرگذاری است. معلوم است که برای نوشتنش تحقیقات زیادی انجام شده و استدلالهای ارائه شده در کتاب هم منسجم و منطقیاند. اورلاندو فایجس در این کتاب نگاه جامعی دارد به یکی از مهمترین و پیچیدهترین اتفاقات دنیای مدرن؛ و آن هم انقلاب روسیه است. اطلاعات فایجس در مورد روسیه واقعا شگفت آور است و البته او وفق شده که از این اطلاعات برای پاسخدادن به پرسشهای مختلف تاریخی استفاده کند. پیشتر، لئو تولستوی دیدگاهی ارائه داده بود که بر اساس آن، تاریخ فقط توسط رهبران و شخصیتهای خاصی رقم نمیخورد بلکه اقدامات افرادی که حتی نام شان نیز در تاریخ نیامده، بیشترین تاثیر را در روند تحولات تاریخی میگذارد. در همین راستا، فایجس توجه خاصی به موقعیت انسانی شکلگیری انقلاب روسیه نشان داده و این مساله، کار او را با ارزش میکند.
او در کتاب خود چنین استدلال میکند که زمینه وقوع انقلاب روسیه به خاطر موقعیت خاص این کشور در آغاز قرن بیستم میلادی فراهم شد. فایجس توضیح میدهد که روسیه چگونه به چنان شرایطی رسیده بود و استدلالهای او در این خصوص، به وضوح رنگ و بویی از حقیقت دارند.
بنا بر آنچه که در کتاب تراژدی مردم: انقلاب روسیه (۱۹۲۴-۱۸۹۱) آمده است، انقلاب روسیه در فاصله سالهای ۱۸۹۱ تا ۱۹۲۴ میلادی اتفاق افتاده است. اما تاکید فایجس بر این دوره زمانی، آنقدرها هم باعث تعجب ما نمیشود چون دیدگاهها در مورد روسیه خیلی متفاوت است. بعضیها انقلاب روسیه را صرفا در سال ۱۹۱۷ میلادی متمرکز میکنند؛ بعضی دیگر میگویند انقلاب روسیه از زمان پطر کبیر آغاز شد و با بوریس یلتسین به پایان رسید؛ و عدهای دیگر هم آن را مصادف با به قدرت رسیدن استالین میدانند. حالا اینکه فایجس فاصله زمانی ۱۸۹۱ تا ۱۹۲۴ میلادی را مورد تاکید قرار میدهد نیز دیدگاهی دیگر را در مورد این انقلاب مطرح میکند. نویسنده در واقع این فاصله زمانی را از آن جهت انتخاب کرده که دو تراژدی پشت سر هم را مورد تاکید قرار دهد. یکی زوال اشراف زادگی است و دیگری از بین رفتن انسانیت و در مقابلش، ظهور وحشیگری در جریان انقلاب روسیه. کتاب تراژدی مردم: انقلاب روسیه (۱۹۲۴-۱۸۹۱) عملا نشان میدهد که هر دوی اینها در آن زمان اجتنابناپذیر بودند.
بدبختی رعیتهای روس و ستمی که در آن زمان بر آنها میرفته با مهارت تمام در کتاب فایجس توصیف شده است. خواننده درواقع میتواند به خوبی حس کند که ایدهآل گرایی انقلابیون روسیه چگونه جایش را به هرج و مرج و بدبختی داد. فایجس در کتابش از ارائه جزئیات در مورد مشکلاتی که انقلاب روسیه به بار آورد،ابایی ندارد. خواننده این کتاب، خودش میدانسته که انقلاب روسیه تراژدی بزرگی بوده اما وقتی این کتاب را میخواند میبیند چه تراژدی وحشیانهای بوده. فایجس در تراژدی مردم از همان سنت تولستوی برای زدن حرفهایش استفاده میکند. بر این اساس، آدمهایی که روایتهایشان میتواند تا حدودی اهمیت داشته باشد به کار گرفته شدهاند تا مشخص شود آدمهای حقیقی در زمان وقوع انقلاب روسیه چه میکردند و دیدگاهها و اقدامات شان تا چه حد در انقلاب تاثیرگذار بوده است. اما در این میانه، نقاط ضعفی نیز در کار فایجس دیده میشود زیرا برخی از این شخصیتها واقعا نمیتوانند ما به ازای مناسبی برای مردم حقیقی باشند. استراتژی تمرکز بر اشخاص درواقع برای پیش بردن روایت، مناسب است اما جزئیات زندگی آنها را نمیتوان با این روش به خوبی توصیف کرد. «تراژدی مردم: انقلاب روسیه (۱۹۲۴-۱۸۹۱)» در واقع کتابی است کاملا تاریخی. برای خواندنش یا باید به تاریخ علاقه داشته باشید و یا تمایل خاصی به کسب اطلاع در مورد انقلاب روسیه در وجودتان باشد.
منبع: آبزرور
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست