چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

بوسهٔ فرانسوی - FRENCH KISS


بوسهٔ فرانسوی - FRENCH KISS
سال تولید : ۱۹۹۵
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : تام بوان، اریک فلنر و مگ رایان
کارگردان : لارنس کسدان
فیلمنامه‌نویس : آدام بروکس
فیلمبردار : اوئن رویزمن
آهنگساز(موسیقی متن) : جیمز نیوتن هوارد
هنرپیشگان : رایان، کوین کلاین، تیموتی هاتن، ژان رنو، فرانسوا کلوزه، الیزابت کوملن و سوزان انبه
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۱ دقیقه


ـ ̎کیت̎ (رایان) ، دختر امریکائی به دلیل ترس از پرواز حاضر نیست نامزدش، ̎چارلی̎ (هاتن) را در سفر تجارتی‌اش به پاریس همراهی کند. اما وقتی ̎چارلز̎ از پاریس تماس می‌گیرد و می‌گوید که دلباختهٔ یک دختر فرانسوی شده و قصد قطع رابطه را دارد، ̎کیت̎ به ناچار سوار هواپیما می‌شود. در هواپیما مردی فرانسوی به نام ̎لوک̎ (کلاین) به او کمک می‌کند تا ترسش بریزد. ̎لوک̎، دزد قهار، که می‌خواهد گردن‌بندی دزدی را به فرانسه ببرد و بفروشد، از ترس اینکه ممکن است پلیس او را بشناسد و دستگیرش کند، گردن‌بند را در کیف ̎کیت̎ می‌اندازد. در فرودگاه پاریس ̎کارآگاه ژان پل̎ (رنو) منتظر او است اما چون چیزی نیافته، رهایش می‌کند. ̎لوک̎ به دنبال ̎کیت̎ که برای بازگرداندن نامزدش به هتل ̎ژرژ پنجم̎ رفته می‌رود، اما دزد دیگری که از دوستان ̎لوک̎ است، کیف ̎کیت̎ را می‌دزدد. ̎کیت̎ و ̎لوک̎ کیف خالی از پول و پاسپورت و گردن‌بند را پیدا می‌کنند. اما دزد اقرار می‌کند که گردن‌بند داخل کیف است. سپس آن دور راهی نیس می‌شوند که ̎چارلی̎ و نامزد جدیدش، ̎ژولیت̎ (انبه) به آنجا رفته‌اند. در نیس، ̎لوک̎ نقشه‌ای می‌ریزد که ̎کیت̎ نامزدش را دوباره به چنگ آورد. نقشه درست عمل می‌کند اما ̎کیت̎ حالا دریافته که مرد اصلی زندگی‌اش، ̎لوک̎ است. ̎کیت̎ جواهر را به ̎کارآگاه ژان پل̎ تحویل می‌دهد و در حالیکه قصد رفتن به کانادا را دارد، ̎لوک̎ به دنبالش می‌رود و در هواپیما از او تقاضای ازدواج می‌کند.
ـ کسدان، پس از شکست وسترن جاه‌طلبانه‌اش (وایات ارپ، ۱۹۹۴) به ̎نوع̎ قدیمی‌اش باز می‌گردد که در آن تبجر استادانه‌ای دارد: حرارت تن (۱۹۸۱)، چهل سالگی (۱۹۸۳)، تا مرگ دوستت دارم (۱۹۹۰)، گراند کن‌ین (۱۹۹۱) و در پنجمین همکاری‌اش با یکی از درخشان‌ترین بازیگران هالیوود دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، کلاین، به سراغ یکی از قدیمی‌ترین مایه‌ها و قصه‌های کمدی ـ درام‌های سوءتفاهم عاشقانهٔ سینما می‌رود: عشق عجیب و غیر ممکن و پر از سوء تفاهم در پاریس. اما موفقتش دقیقاً در همین‌جاست که مایه و قصه را کاملاً رو و افشا می‌کند، پس جا در جا از ترانه‌های قدیمی این ̎نوع̎ استفاه می‌کند: رایان ترانهٔ ̎من پاریس را دوست دارم̎ را مدام با شعر خودش و به شکل شوخی می‌خواند، بدون استفاده از کارت پستال‌های همیشگی از پاریس و ریویرا، همهٔ فضای شهر و کلیشه‌های مربوط به پاریس را در می‌آورد، در عین حال که همهٔ کلیشه‌های آشنا و مستعمل‌ این نوع را ـ بدون کم و کاست ـ به کار می‌برد: قطار، دزدی پول و پاسپورت، گرسنه و تشنه در پاریس، مرد دروغ‌گوی دزد کلاش جهان دیده و بی‌توجه به زن، دختر دلباختهٔ مرد دیگر، مرد دیگر در پی زن دیگر، شوخی با پنیر و شراب و همهٔ کلیشه‌های آشنای پاریس عاشق‌پیشه‌ها و ... اما اینجا یک عامل اضافه دارد: رایان به مصاف همهٔ بزرگان می‌رود و از پس همه (حتی آدری هپبرن) بر می‌آید: نتیجه ـ به رغم تازه نبودن ـ جذابیت غیر قابل انکار، کشش زیاد و عنصر فاصله‌گذاری، به عنوان وسیله‌ای برای ایجاد فضائی کمدی و یکدست است. اینجا کسدان بار دیگر به اوج گذشته‌های سال‌های اول دههٔ ۱۹۸۰ خود باز می‌گردد.


همچنین مشاهده کنید