جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
دیوانهوار - Frantic
سال تولید : ۱۹۸۸
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : تام ماونت و تیم همپتن
کارگردان : رومن پولانسکی
فیلمنامهنویس : ژرار براش و پولانسکی.
فیلمبردار : ویتولد سوبوتسینسکی
آهنگساز(موسیقی متن) : انیو موریکونه
هنرپیشگان : هریس فورد، بتی باکلی، امانوئل سینیه، الکساندرا استوارت، دیوید هادلستن، رابرت بار و بول بوایه.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۰ دقیقه.
«دکتر ریچارد واکر» (فورد)، متخصص قلب، و همسرش، «ساندرا» (باکلی) برای شرکت در یک کنفرانس پزشکی وارد پاریس میشوند و میفهمند که چمدانشان در فرودگاه عوض شده است. کمی بعد «ساندرا» ناپدید میشود و «واکر» در جستوجو و تحقیقاتش از کارمند هتل، پلیس و سفارت آمریکا به نتیجهای نمیرسد. تا اینکه بیخانمانی به او میگوید دوستانش دیدهان که «ساندرا» را بهزور سوار اتوموبیلی کردهاند. سپس «واکر» با ردی که در چمدانِ اشتباهی پیدا میکند، به باشگاه شبانه «طولی آبی» میرود تا شخصی به نام «دِدِه» (بوایه) را پیدا کند. اما بعدتر وقتی به سراغ «دده» میرود با جسد او روبهرو میشود و از طریق نوار منشی تلفنی که از خانه «دده» برداشته، متوجه میشود که چمدان نزد دختری بهنام «میشل» (سینیه) است. «میشل» شگفتزده از اینکه چمدان را اشتباهی برداشته، حالا از مردانی میترسد که از طریق «دده» او را برای قاچاق جنسی از سن فرانسیسکو استخدام کردهاند و همینها «دده» را کشتهاند. «واکر» نیمی از پول مأموریت «میشل» را به او میدهد، به این شرط که تا زمان تحویل جنسها به قاچاقچیان (که «واکر» فکر میکند آنان، «ساندرا» را ربودهاند) همراهش باشد. در اینجا «واکر» متوجه دو مردی میشود که میخواهند به زور از «میشل» حرف بکشند و بعدتر در آپارتمان «میشل» به شدت مضروبش میکنند. حالا آدمربایان وارد معامله میشوند و در اززای «ساندرا» یک مدل کوچک مجسمه آزادی را میخواهند که یک قطعه الکترونیکی در آن جاسازی شده. در جریان معامله، «واکر» و «میشل» متوجه میشوند که این دو نفر، مأموران غربی هستند و آدمربایان، «عرب»، و اینکه این قطعه یک کریترون دزدیده شده برای راهانداززی دستگاههای هستهای است. «واکر» خود با ربایندگان قرار میگذارد ولی در محل قرار دو مأمور غربی سر میرسند و در درگیری نهائی، «میشل» کشته میشود و «واکر» قطعه الکترونیکی را به رودخانه سن میاندازد.
* از همان نخستین صحنههای فیلم (پنچر شدن چرخ تاکسی و عوض شدن چمدان) تماشاگر فضای ناامنی را در فیلم تجربه میکند که تا پایان ادامه دارد. آشنائیزدائی پولانسکی از نمایش پاریس (نخستین نشانههای پاریس برای دو از راه رسیده، نه برج ایفل، که کامیونهای جمعآوری زباله است) دیدنی و کمنظیر است. با این حال فیلم کمکم به تریلری کمرمق تبدیل میشود که کمبود بار دراماتیک آن به سختی حادثهها را پذیرفتنی میکند. در واقع از زمانی که تماشاگر متوجه میشود «ساندرا» به اشتباه روبوده شده، ماجرا لطفش را از دست میدهد. سینیه و فورد درخشان هستند و موریکونه نیز با کارش همچنان تماشاگر را غافلگیر میکند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
عراق دانشگاه تهران انتخابات حسن روحانی مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت دولت سیزدهم چین رهبر انقلاب مجلس بابک زنجانی
ایران بارش باران تهران هواشناسی یسنا هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم سیل شهرداری تهران
سهام عدالت قیمت خودرو قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار خودرو بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران ارز
عمو پورنگ لیلا بلوکات سریال موسیقی پردیس پورعابدینی تلویزیون عفاف و حجاب صداوسیما مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل گوگل تبلیغات ناسا دبی
خواب فشار خون کبد چرب