پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا


دموکراسی‌، جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ و اینترنت‌‏


دموکراسی‌، جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ و اینترنت‌‏
‏ ● مقدمه‌:‏
شاید جای‌ چندان‌ شگفتی‌ نباشد كه‌ مفاهیم‌ نظری‌ ارایه‌ شده‌ توسط‌ یكی‌ از برجسته‌ترین‌ فلاسفه‌ ‏اجتماعی‌ زمانه‌ ما، در مطالعه‌ اینترنت‌ به‌ كار گرفته‌ شده‌ است‌. مفاهیم‌ نظری‌ مزبور، تبیینی‌ روشن‌ و ‏واقعی‌ از چگونگی‌ تخریب‌ درونی‌ دموكراسی‌ به‌ دست‌ می‌دهند، حتی‌ این‌ اواخر، واضع‌ آنها با استفاده‌ از ‏این‌ مفاهیم‌ در صدد ارایه‌ رهنمودهای‌ هنجاری‌ برای‌ برون‌ رفت‌ از بن‌بستی‌ برآمده‌ كه‌ پیشینیان‌ او مطرح‌ ‏كرده‌ بودند. هابرماس‌ (۱۹۹۶) اخیراً تلاش‌ كرده‌ است‌ تا چارچوب‌ نظری‌ گستردهٔ‌ خود را برای‌ ارایه‌ ‏پیشنهادی‌ در مورد دموكراسی‌ مشروطه‌ ۱ به‌ كار گیرد. برای‌ این‌ منظور، او كوشیده‌ است‌ تا درباره‌ ‏چگونگی‌ سازماندهی‌ جریان‌های‌ تأثیرگذار و با نفوذ برای‌ دستیابی‌ به‌ دموكراتیك‌ سازی‌ در گسترده‌ترین‌ ‏شكل‌ ممكن‌ بی‌آن‌كه‌ دموكراسی‌ به‌ واسطه‌ الزامات‌ نظام‌ محور از درون‌ تخریب‌ شود، توضیحاتی‌ ارایه‌ ‏دهد.
اینك‌ مدت‌ زمانی‌ است‌ كه‌ روشن‌ به‌نظر می‌رسد لایه‌های‌ غیررسمی‌ جامعه‌ سیاسی‌ كه‌ مورد ‏شناسایی‌ هابرماس‌ قرار گرفته‌اند و دچار نوعی‌ كسری‌ ارتباطی‌ هستند، می‌توانند از طریق‌ رسانه‌ای‌ ‏مانند اینترنت‌ این‌ كسری‌ را جبران‌ كنند. در مباحث‌ گوناگون‌، از آثار هابرماس‌ به‌ عنوان‌ پس‌ زمینه‌ نظری‌ ‏این‌ ادعا استفاده‌ شده‌ است‌ كه‌ آیا اینترنت‌ حوزه‌ای‌ عمومی‌ در اختیار شهروندان‌ قرار می‌دهد یا ‏خیر.مطمئناً، توصیف‌های‌ متعدد و متضادی‌ از میزانی‌ كه‌ اینترنت‌ می‌تواند سازنده‌ حوزه‌ عمومی‌ باشد، ارایه‌ ‏شده‌ است‌.
بسیاری‌ از این‌ مباحثات‌ دچار یك‌ یا دو اشكال‌ اساسی‌ هستند: یا این‌كه‌ از به‌كارگیری‌ ‏روش‌شناسی‌ هرمنوتیك‌ مناسب‌، قصور ورزیده‌اند، همانند روشی‌ كه‌ دالگرن‌ به‌ كار گرفت‌.یا خود را به‌ آن‌ ‏مفهومی‌ از حوزهٔ‌ عمومی‌ محدود كرده‌اند كه‌ در «دگرگونی‌ ساختاری‌ حوزه‌ عمومی‌» (دگرگونی‌ ساختاری‌) ‏‏۲ هابرماس‌ شرح‌ و بسط‌ داده‌ شده‌ است‌ و به‌ دیگر جنبه‌های‌ آثار هابرماس‌ یا تنها اشاره‌ای‌ گذرا ‏داشته‌اند و یا این‌كه‌ اصلاً به‌ آنها نپرداخته‌اند. با این‌ همه‌، مطمئناً در آثار هابرماس‌ به‌ میزان‌ قابل‌ توجهی‌ ‏بینش‌ و تحلیل‌ یافت‌ می‌شود كه‌ بخش‌ اعظم‌ آن‌ هنوز در تحلیل‌های‌ مربوط‌ به‌ اینترنت‌ به‌ كار گرفته‌ نشده‌ ‏است‌. ابتدا به‌ شرحی‌ اجمالی‌ از مباحث‌ كنونی‌ درباره‌ حوزه‌ عمومی‌ با افزودن‌ چند اثر اساسی‌ ارایه‌ ‏می‌دهم‌. سپس‌ به‌ اختصار به‌ پیامدهای‌ اصلی‌ دوگانگی‌ «نظام‌/ زیست‌جهان‌» ۳ كه‌ در كتاب‌ نظریه‌ كنش‌ ‏ارتباطی‌ ۴ شرح‌ داده‌ شده‌ و مفهوم‌بندی‌ پیچیده‌تر حوزه‌ عمومی‌ كه‌ هابرماس‌ آن‌ را در «كنش‌ ارتباطی‌» ‏و «میان‌ واقعیات‌ و هنجارها» ۵ مطرح‌ ساخته‌ خواهم‌ پرداخت‌. سپس‌ چنین‌ استدلال‌ خواهم‌ كرد كه‌ ‏اینترنت‌ برای‌ تسهیل‌ ارتباطات‌ در مفهوم‌ كمتر رسمی‌ جامعه‌ سیاسی‌ كه‌ در كتاب‌ میان‌ واقعیات‌ مطرح‌ ‏شده‌، در موقعیت‌ خوبی‌ قرار دارد. سرانجام‌، نشان‌ خواهم‌ داد چگونه‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌، اینترنت‌ را به‌ ‏گونه‌ای‌ شكل‌ می‌دهند كه‌ با شكل‌ ارتباطاتی‌ متناسب‌ با منافعشان‌ سازگاری‌ داشته‌ باشد و تا چه‌ اندازه‌ ‏در انجام‌ این‌ كار موفق‌ هستند. برای‌ این‌ منظور به‌ بررسی‌ یكی‌ از مهم‌ترین‌ جنبش‌های‌ تسهیلگر یعنی‌ ‏‏«انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو» ۶ و رابطه‌ آن‌ با اینترنت‌ خواهم‌ پرداخت‌.
پیش‌ از آن‌كه‌ جلوتر برویم‌، ضروری‌ و ‏مناسب‌ به‌ نظر می‌آید، هدف‌ این‌ تحلیل‌ روشن‌ شود. برای‌ انجام‌ این‌ كار، مایلم‌ توضیح‌ دهم‌ منظورم‌ از ‏‏«اینترنت‌» چیست‌ و امیدوارم‌ از نگرانی‌ در خصوص‌ مسأله‌ علیت‌ تكنولوژیك‌ جلوگیری‌ كنم‌.‏ ‏ اینترنت‌ به‌ ‏مفهومی‌ مبهم‌ تبدیل‌ شده‌ است‌. در حالی‌ كه‌ در فرهنگ‌ها از آن‌ به‌ عنوان‌ «اسم‌» یاد شده‌ است‌، اینترنت‌ ‏همچنین‌ تابع‌ توصیف‌ها و كاربردهای‌ هنجاری‌ است‌ كه‌ به‌ قول‌ ویتگنشتاین‌ معنای‌ آن‌ را تعیین‌ می‌كنند. در ‏واقع‌، هنگامی‌ كه‌ نورتل‌ نت‌وركس‌ از خوانندگان‌ آگهی‌هایش‌ می‌پرسد كه‌ می‌خواهید اینترنت‌ چگونه‌ ‏باشد، دقیقاً بازگوكننده‌ همین‌ مسأله‌ است‌. اساساً اینترنت‌ شبكه‌ای‌ از شبكه‌های‌ رایانه‌ای‌ است‌. با این‌ ‏حال‌، آگهی‌دهندگان‌ شركت‌ها، دولت‌ها و سازمان‌های‌ جامعه‌ مدنی‌ سعی‌ در پاسخ‌ به‌ پرسش‌هایی‌ از این‌ ‏قبیل‌ دارند كه‌ چه‌ كسانی‌، برای‌ چه‌ مقاصدی‌ و با چه‌ محدودیت‌ها و حمایت‌هایی‌ می‌توانند از اینترنت‌ ‏استفاده‌ كنند. در واقع‌، پرسش‌ بجایی‌ كه‌ كالا بریز و بورچرت‌ (۱۹۹۶) مطرح‌ می‌كنند این‌ است‌ كه‌ آیا ‏می‌توان‌ اینترنت‌ را یك‌ كالای‌ اجتماعی‌ تلقی‌ كرد و بنابراین‌ ارایه‌ آن‌ را تحت‌ حمایت‌ خدمات‌ عمومی‌ در زمینه‌ ‏پخش‌ تشویق‌ كرد. از این‌رو، هنگامی‌ كه‌ به‌ اینترنت‌ اشاره‌ می‌كنم‌، خود را تنها محدود به‌ تعریف‌ فنی‌ یك‌ ‏شبكه‌ رایانه‌ای‌ نمی‌كنم‌، بلكه‌ بیشتر منظورم‌ ساخت‌ اجتماعی‌ آن‌ است‌؛ به‌ موقع‌ خود به‌ این‌ مسأله‌ ‏بازخواهم‌ گشت‌.
شایسته‌ است‌ در اینجا تمایزی‌ میان‌ تكنولوژی‌های‌ مختلف‌ اینترنتی‌ قائل‌ شویم‌. اینترنت‌ ‏از طریق‌ برنامه‌های‌ كاربردی‌ گوناگون‌ نظیر «تل‌ نت‌» ۷ و «سیستم‌ تابلوی‌ اعلانات‌» (‏BBS‏) ۸ ، ‏‏«یوزنت‌» ۹ ، پست‌ الكترونیك‌ و «وب‌ جهانی‌» ۱۰ قابل‌ دسترسی‌ است‌.‏ ‏ وب‌ در ابتدا تنها یك‌ بخش‌ از ‏اینترنت‌ را تشكیل‌ می‌داد و مستندات‌ متنی‌ را از طریق‌ ابر پیوندها ۱۱ به‌ یكدیگر پیوند می‌داد. زبان‌ ‏نشانه‌گذاری‌ ابرمتن‌ ۱۲ و پروتكل‌ انتقال‌ ابرمتن‌ ۱۳ مورد استفاده‌ در وب‌ جهانی‌ به‌ گونه‌ای‌ تكامل‌ پیدا ‏كرده‌ است‌ كه‌ اینك‌ می‌تواند برای‌ دسترسی‌ به‌ بسیاری‌ از دیگر برنامه‌های‌ كاربردی‌ اینترنتی‌ مورد ‏استفاده‌ قرار گیرد. از این‌رو، وب‌ در مقایسه‌ با سایر برنامه‌های‌ كاربردی‌ اینترنتی‌ نه‌ تنها این‌ امكان‌ را پدید ‏آورده‌ است‌ كه‌ میلیون‌ها نفر بیشتر به‌ اینترنت‌ دسترسی‌ پیدا كنند بلكه‌ همچنین‌ استفاده‌ از اینترنت‌ را در ‏مفهوم‌ فنی‌ آن‌ آسان‌تر ساخته‌ است‌ و تعداد برنامه‌های‌ كاربردی‌ جداگانه‌ لازم‌ برای‌ دسترسی‌ به‌ آن‌ را ‏كاهش‌ داده‌ است‌. افزون‌ بر این‌، اكنون‌ وب‌ نقطه‌ دسترسی‌ اصلی‌ به‌ اینترنت‌ است‌ و برنامه‌ای‌ كاربردی‌ ‏است‌ كه‌ مردم‌ از همه‌ بیشتر با آن‌ آشنا هستند. پیش‌ از آن‌كه‌ وارد بحث‌ زیر شویم‌، ذكر یك‌ نكته‌ دیگر لازم‌ ‏است‌. به‌ نظر می‌رسد بخش‌ قابل‌ توجهی‌ از نوشتارهایی‌ كه‌ بدیع‌ هستند و بینش‌های‌ مفید فراهم‌ ‏می‌آورند، در اواسط‌ دهه‌ ۱۹۹۰ به‌ نگارش‌ در آمده‌ باشند یعنی‌ در دوره‌ پیش‌ از گسترش‌ وب‌.
بنابراین‌، ‏مقالاتی‌ مانند مقاله‌ پاستر (۱۹۹۷) اساساً به‌ سیستم‌ تابلوی‌ اعلانات‌، پست‌ الكترونیك‌ و انواع‌ شبكه‌های‌ ‏محلی‌ مانند شبكه‌ الكترونیك‌ عمومی‌، سانتا مونیكا كه‌ مورد مطالعه‌ ویلیام‌ راتن‌ (۱۹۹۶) قرار گرفته‌ ‏می‌پردازند. از این‌رو، برای‌ مثال‌ در مقایسه‌ میان‌ اظهارنظرهای‌ پاستر درباره‌ تبعات‌ اینترنت‌ در سال‌ ۱۹۹۵ ‏و تبعات‌ وب‌ در سال‌ ۲۰۰۰ با دشواری‌های‌ روش‌شناختی‌ مواجه‌ می‌شویم‌. یكی‌ از تفاوت‌های‌ موجود بین‌ ‏‏۳۰ میلیون‌ نفر كاربر اینترنت‌ است‌ كه‌ پاستر درباره‌ آن‌ نوشته‌ كه‌ بخش‌ عظیمی‌ از آنها علاقه‌مندان‌ پروپا ‏قرص‌ رایانه‌ بودند و ۳۰۰میلیون‌نفر كاربر وب‌ كه‌ امروزه‌ وجود دارند. این‌ تفاوت‌ صرفاً در مفهوم‌ كمّی‌ آن‌ ‏مطرح‌ نیست‌ بلكه‌ همچنین‌ در اینجا تفاوت‌ كیفی‌ میان‌ حوزه‌های‌ گوناگون‌ مطرح‌ است‌. علاوه‌ بر این‌، ‏چنانچه‌ گفته‌ شد، وب‌ سایر برنامه‌های‌ كاربردی‌ اینترنت‌ را به‌ هم‌ متصل‌ می‌سازد. با وجود این‌، همچنان‌ ‏مهم‌ است‌ كه‌ توجه‌ داشته‌ باشیم‌ كدام‌ برنامه‌ كاربردی‌ موضوع‌ تحلیل‌ ما قرار دارد؛ بدین‌ معنی‌ كه‌ یك‌ ‏تحلیل‌ باید به‌ این‌ نكته‌ اشاره‌ كند كه‌ آیا به‌ اینترنت‌ به‌ عنوان‌ یك‌ كل‌ می‌پردازد و یا این‌كه‌ یك‌ برنامه‌ ‏كاربردی‌ خاص‌ را در نظر دارد‏‎ ‎ ‏ افزون‌ بر این‌ مسأله‌ رابطهٔ‌ علت‌ و معلولی‌ بین‌ اینترنت‌ و جامعه‌ مطرح‌ ‏است‌. نویسندگان‌ مختلف‌ مانند مارتین‌ هایدگر ، آلوین‌ تافلر ، مارشال‌ مك‌ لوهان‌ و مارك‌ پاستر خود را ‏در معرض‌ اتهام‌ جبرگرایی‌ تكنولوژیك‌ نسبت‌ به‌ تكنولوژی‌های‌ اطلاعات‌ دیده‌اند. حتی‌ از دیدگاه‌ هابرماس‌ ‏‏(۱۹۷۱) «نوعی‌ ارتباط‌ ذاتی‌ بین‌ آن‌ نوع‌ تكنولوژی‌ كه‌ بر ما شناخته‌ شده‌ است‌ و ساختار كنش‌ هدفمند ـ ‏عقلانی‌ وجود دارد» (۵ـ۱۰۴) به‌ گونه‌ای‌ كه‌ اولی‌ لزوماً پاسخگوی‌ منافع‌ دومی‌ است‌.
من‌ تنها به‌ چند ‏اظهارنظر مختصر درباره‌ این‌ موضوع‌ اكتفا خواهم‌ كرد كه‌ امیدوارم‌ در حد كفایت‌ موضوع‌ من‌ را روشن‌ ‏سازد. این‌ اندیشه‌ كه‌ یك‌ تكنولوژی‌ جدید دارای‌ تأثیرات‌ «ضروری‌» بر جامعه‌ است‌. درست‌ نیست‌. ‏‏«استراتژی‌های‌» تفسیر و اجرا به‌ این‌ معنی‌ است‌ كه‌ تأثیر یك‌ تكنولوژی‌ خاص‌ بر جوامع‌ متمایز از یكدیگر ‏اغلب‌ چندگونه‌ است‌. جامعه‌ و گروه‌های‌ موجود در آن‌ با تكنولوژی‌ هم‌ قبل‌ و هم‌ بعد از فرآیند طراحی‌ به‌ ‏تعامل‌ می‌پردازند، آن‌ را شكل‌ می‌دهند و نیز آن‌ را تعدیل‌ می‌كنند تا با اهداف‌ اولویت‌دار و عملی‌شان‌ ‏سازگار شود. در واقع‌، گروه‌ها و طبقات‌ مختلف‌ در یك‌ جامعهٔ‌ واحد در قبال‌ یك‌ تكنولوژی‌، دارای‌ منافع‌ ‏غیرهمسو (و اغلب‌ متضاد) هستند و تلاش‌ خواهند كرد تا اجرای‌ آن‌ را براساس‌ این‌ منافع‌ كنترل‌ كنند. به‌ ‏منظور ارزیابی‌ مناسب‌ یك‌ تكنولوژی‌، درك‌ دامنه‌ منافع‌ و كسانی‌ كه‌ تلاش‌ می‌كنند بر گفتمان‌، سلطه‌ پیدا ‏كنند و همچنین‌ شناسایی‌ مبارزاتی‌ كه‌ بین‌ منافع‌ در می‌گیرد؛ بسیار مهم‌ است‌. از سوی‌ دیگر، به‌ منظور ‏اجتناب‌ از جبرگرایی‌ اجتماعی‌ افراطی‌ (نك‌، برای‌ مثال‌، وینستون‌ ۱۹۹۸) كه‌ به‌ موجب‌ آن‌ مبنای‌ عقلای‌ ‏سلطه‌ «نتیجه‌ قانون‌ حركت‌ در تكنولوژی‌ نیست‌ بلكه‌ ناشی‌ از كاركرد آن‌ در اقتصاد امروز است‌» (آدورنو و ‏هوركهایمر، ۱۹۹۷، ۱۲۱) ، درجه‌ «بسته‌ بودن‌» تكنولوژی‌ مزبور در كوتاه‌مدت‌ و بلندمدت‌، نسبت‌ به‌ این‌ ‏منافع‌ نیز باید در نظر گرفته‌ شود. چنین‌ رهیافتی‌ به‌ ما اجازه‌ می‌دهد تا علاوه‌ بر چندگانگی‌ منافعی‌ كه‌ بر ‏توسعه‌ یك‌ تكنولوژی‌ تأثیر می‌نهند، این‌ نكته‌ را مورد توجه‌ قرار دهیم‌ كه‌ تأثیر این‌ منافع‌ بر یك‌ تكنولوژی‌ با ‏گذشت‌ زمان‌ تغییر می‌پذیرد. توسعه‌ تكنولوژیك‌ فرآیندی‌ جاری‌ است‌. با توجه‌ به‌ آنچه‌ گفته‌ شد، ذكر این‌ ‏مطلب‌ كه‌ یك‌ تكنولوژی‌ خاص‌ دارای‌ هیچ‌گونه‌ كیفیت‌ ذاتی‌ نیست‌ نیز به‌ همین‌ شكل‌ غیردقیق‌ است‌: ‏صرف‌نظر از میزان‌ و درجه‌ شكل‌گیری‌ تكنولوژی‌ در نتیجه‌ تأثیرات‌ اجتماعی‌، نامعقول‌ است‌، اگر بگوییم‌ از ‏تلویزیون‌ می‌توان‌ برای‌ شستشوی‌ لباس‌ استفاده‌ كرد. بنابراین‌ باید موازنه‌ای‌ احتیاط‌آمیز میان‌ ظرفیت‌های‌ ‏دگرگون‌ساز یك‌ تكنولوژی‌ از یك‌ سو و ظرفیت‌ عاملان‌ اجتماعی‌ برای‌ استفاده‌ از تكنولوژی‌ها و شكل‌ دادن‌ ‏به‌ آنها هنگام‌ كاربردشان‌ از سوی‌ دیگر برقرار ساخت‌. این‌ كنش‌ متقابل‌، در این‌ نوشتار، از اهمیت‌ بسیار ‏برخوردار است‌.‏
‏ ● حوزه‌ عمومی‌، زیست‌ جهان‌ و استعمار‏
‏ دگرگونی‌ ساختاری‌ به‌ درستی‌ به‌ دلیل‌ شماری‌ از مفروضات‌ و غفلت‌های‌ تاریخی‌ و نظری‌ مورد انتقاد ‏قرار گرفته‌ است‌ (نك‌، كالهون‌، ۱۹۹۲) . گرچه‌ هابرماس‌ بسیاری‌ از این‌ انتقادات‌ را پذیرفته‌ است‌. همانند ‏انتقاداتی‌ كه‌ به‌ كنار نهادن‌ اندیشه‌ عقلانیت‌ عمومی‌ طبقه‌ كارگر اشاره‌ دارد، او با نادیده‌ انگاشتن‌ فرصت‌ ‏ایجاد تغییرات‌ در ترجمه‌ انگلیسی‌ كتاب‌ در ۱۹۹۸ بر این‌ باور خویش‌ استوار ماند كه‌ نكات‌ كلی‌ مندرج‌ در ‏كتاب‌ همچنان‌ از اعتبار برخوردارند. در واقع‌، انكار اهمیت‌ این‌ كتاب‌، به‌ ویژه‌ به‌ دلیل‌ انتقاد مهم‌ آن‌ از ‏دموكراسی‌های‌ سرمایه‌داری‌ مدرن‌ احمقانه‌ به‌ نظر می‌رسد.‏
‏ نظر اصلی‌ هابرماس‌ در این‌ اثر عبارت‌ از این‌ است‌ كه‌ در جریان‌ تغییرات‌ دوران‌ساز، مجامع‌ مستقلی‌ ‏برای‌ مباحث‌ عقلانی‌ ـ انتقادی‌ ظهور پیدا می‌كنند. با توجه‌ به‌ روح‌ انقلاب‌های‌ بورژوایی‌، رابطه‌ بین‌ عنوان‌، ‏منزلت‌ و حق‌ اظهارنظر در حوزه‌ عمومی‌ در قرون‌ هجدهم‌ و نوزدهم‌ از میان‌ رفت‌. این‌ حوزه‌ «به‌طور ‏رسمی‌» بر روی‌ همگان‌ صرفنظر از طبقه‌ باز شد.گرچه‌ وی‌ به‌ هیچ‌ وجه‌ موضعی‌ عاری‌ از ‏انتقاد نسبت‌ به‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ در دموكراسی‌های‌ غربی‌ امروزی‌ ندارد، به‌نظر می‌رسد بیشتر تأكید ‏وی‌ بر رسانه‌هایی‌ باشد كه‌ صرفاً فاقد ظرفیت‌ ارتباطی‌ برای‌ تسهیل‌ حوزه‌ عمومی‌ غیررسمی‌ هستند و در ‏نتیجه‌ دچار كسری‌ ارتباطی‌اند. برای‌ مثال‌ به‌ پخش‌ برنامه‌های‌ رادیو تلویزیونی‌ حتی‌ در شكل‌ آرمانی‌ آن‌ ‏یعنی‌ عاری‌ از الزامات‌ آگهی‌دهندگان‌ و توأم‌ با اخلاقیات‌ محكم‌ خدمات‌ عمومی‌، همچنان‌ قادر به‌ تسهیل‌ ‏ارتباطات‌ مؤثر در حوزه‌ عمومی‌ غیررسمی‌ نیست‌. در حالی‌ كه‌ پخش‌ این‌ برنامه‌ها برای‌ حوزه‌ عمومی‌ مركز ‏مناسب‌تر است‌. آنها دچار مشكلات‌ تسهیل‌ ارتباطات‌ فیلتر نشده‌ خود سامان‌، ترجمه‌ پیام‌های‌ غیررسمی‌ ‏و انتخاب‌ زبانی‌ (و جهتی‌) هستند كه‌ ترجمه‌ این‌ پیام‌ها باید با آن‌ صورت‌ گیرد. در زیر قصد دارم‌ نشان‌ دهم‌ ‏در حال‌ حاضر اینترنت‌ چگونه‌ مورد استفاده‌ گروه‌هایی‌ قرار می‌گیرد كه‌ قصد پر كردن‌ این‌ شكاف‌ ارتباطی‌ را ‏دارند. ‏
‏ ● حوزه‌ عمومی‌ غیررسمی‌، جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ و اینترنت‌‏
‏ یكی‌ از روش‌های‌ فعالیت‌ زیست‌ جهان‌ در دموكراسی‌های‌ مدرن‌، روشی‌ است‌ كه‌ توسط‌ جنبش‌های‌ ‏نوین‌ اجتماعی‌ در پیش‌ گرفته‌ شده‌ است‌. جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ ) ‏s‏ (‏NSM‏ ۱۸ در مرز بین‌ نظام‌ و ‏زیست‌ جهان‌ قرار دارند، از «قواعد شیوه‌های‌ زندگی‌» حفاظت‌ می‌كنند و نیز از جامعه‌ مدنی‌ در برابر ‏دست‌اندازی‌های‌ نظام‌ حمایت‌ می‌كنند (هابرماس‌، ۱۹۸۷؛ ۶ـ۳۹۱؛۱۹۸۹ ب‌؛ ۶۷ـ۶۶؛ ۱۹۹۶؛ ۳۷۳) . افزون‌ بر ‏این‌ جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ به‌ ایجاد هویت‌های‌ اجتماعی‌، دانش‌ و اطلاعات‌ می‌پردازند. آنها، آن‌گونه‌ كه‌ ‏آیرمن‌ و جیمسون‌ (۱۹۹۱؛ ۵۵) اظهار می‌دارند «همانند یك‌ قلمرو شناختی‌، فضای‌ اجتماعی‌ جدیدی‌ ‏هستند كه‌ توسط‌ تعامل‌ پویا بین‌ گروه‌ها و سازمان‌های‌ مختلف‌ پر می‌شود.» جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ ‏دقیقاً ارگان‌هایی‌ هستند كه‌ مشكلات‌ را درك‌ می‌كنند و آنها را وارد دستوركار عمومی‌ می‌سازند. براین‌ ‏اساس‌، جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ هدفشان‌ ایجاد و انتشار اطلاعاتی‌ است‌ كه‌ به‌ طور مستقل‌ از نیازهای‌ ‏ادارات‌ و بازار پدید می‌آید. ساختار نامنسجم‌ اینترنت‌، بنا بر تحلیل‌ آیرمن‌ و جیمسون‌ این‌ امكان‌ را برای‌ ‏جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ فراهم‌ می‌سازد تا به‌ فرآیندهایی‌ در حال‌ شكل‌گیری‌ تبدیل‌ شوند كه‌ محصول‌ ‏یك‌ رشته‌ برخوردهای‌ اجتماعی‌ هستند. خدمات‌ خبری‌ و اطلاعاتی‌ سنتی‌ برای‌ این‌ نیازها مناسب‌ نیستند ‏چون‌ بیشتر واكنشی‌ هستند تا كنشی‌.
علاوه‌ بر این‌، می‌توان‌ این‌گونه‌ در نظر گرفت‌ كه‌ جنبش‌های‌ نوین‌ ‏اجتماعی‌، نقطه‌ نظر اخلاقی‌ در پیش‌ گرفته‌اند؛ بدین‌ معنی‌ كه‌ آنها برای‌ منافع‌ اعضایشان‌ فعالیت‌ نمی‌كنند ‏بلكه‌ برای‌ منافع‌ بشریت‌ یا طبیعت‌ به‌ عنوان‌ یك‌ كل‌ كار می‌كنند. جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ اغلب‌ با ‏بازنمایی‌های‌ خصمانه‌ در رسانه‌های‌ گروهی‌ مواجه‌ بوده‌اند. گزارش‌های‌ متعددی‌ از این‌ مورد (نك‌ كورن‌ و ‏سیتون‌ ۱۹۹۱؛ گارنهام‌، ۱۹۹۲؛ گلدینگ‌ و مرداك‌، ۲۰۰۰؛ هال‌، ۱۹۸۲؛ هرمن‌ و چامسكی‌، ۱۹۹۴ و مرداك‌، ‏‏۱۹۸۲) موانع‌ ساختاری‌ بسیاری‌ را به‌ نمایش‌ گذاشته‌اند كه‌ از بازنمایی‌ منصفانه‌ گروه‌های‌ «منحرف‌» ‏جلوگیری‌ می‌كنند. می‌توان‌ گفت‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ سنتی‌، رسانه‌های‌ بازنمایی‌كنندهٔ‌ نامناسبی‌ هستند، ‏نه‌ تنها به‌ دلیل‌ الزامات‌ اجتماعی‌، سیاسی‌ و اقتصادی‌ بلكه‌ همچنین‌ از برخی‌ جهات‌ به‌ دلیل‌ محدودیت‌های‌ ‏تكنولوژیك‌ كه‌ باعث‌ می‌شوند، حتی‌ در وضعیت‌ آرمانی‌، شرایطی‌ كه‌ به‌ تعامل‌ واكنشی‌ و ذخیره‌ اطلاعات‌ ‏متناسب‌ با جنبش‌های‌ اجتماعی‌ منتهی‌ می‌گردند، برآورده‌ نشوند.در حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌، استدلال‌ها بنا بر قدرت‌ ‏استدلال‌ پا بر جا می‌ماندند و یا در هم‌ فرو می‌ریختند و نه‌ براساس‌ قدرت‌ اجبار. با این‌ همه‌، هنگامی‌ كه‌ ‏بورژوازی‌ موضع‌ هژمونیك‌ خود را استحكام‌ بخشید، حوزه‌ عمومی‌ آن‌ كه‌ از كاربرد خرد توسط‌ عموم‌ افراد ‏برای‌ به‌ چالش‌ كشیدن‌ نقادانه‌ قدرت‌ بهره‌ می‌گرفت‌ و بر مبنای‌ آن‌ استوار گردیده‌ بود، به‌ مفهومی‌ تو خالی‌ ‏تبدیل‌ شد. طرح‌ مطالبات‌ گوناگون‌ طبقات‌ كارگر و زنان‌ در عرصه‌ عمومی‌ و نیز نفوذ محصولات‌ فرهنگی‌ ‏ناهمگون‌ دست‌ به‌ دست‌ هم‌ دادند تا اخلاقیات‌ جهان‌شمول‌ حوزه‌ عمومی‌ همگون‌ را از میدان‌ به‌ در كنند. ‏در جریان‌ این‌ فرآیند «باز فئودالی‌شدن‌» ۱۴ ، از هم‌ پاشیده‌ شدن‌ عمومیت‌ گفت‌وگو محور ۱۵ و جایگزینی‌ ‏آن‌ با نمایش‌های‌ عمومی‌ با هدف‌ جلب‌ رضایت‌ مردم‌، آنچه‌ زمانی‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ «افكارعمومی‌» یاد ‏می‌شد، تبدیل‌ به‌ چیزی‌ شد كه‌ می‌توان‌ آن‌ را آلت‌ دست‌ قرار داد و یا در بهترین‌ حالت‌ آن‌ را طرف‌ مشورت‌ ‏قرار داد و نه‌ چیزی‌ كه‌ به‌طور مستقل‌ توسط‌ شهروندانی‌ به‌ وجود آمده‌ است‌ كه‌ به‌ بحث‌ عقلانی‌ با یكدیگر ‏می‌پردازند. در اینجا قصد ندارم‌ وارد بحث‌ دقت‌ گزارش‌ تاریخی‌ هابرماس‌ بشوم‌. با این‌ همه‌، باید پذیرفت‌ ‏كه‌ به‌ عنوان‌ نقد هنجاری‌ دموكراسی‌های‌ سرمایه‌داری‌، درس‌های‌ مهمی‌ در آن‌ وجود دارد كه‌ باید آنها را ‏آموخت‌. كمترین‌ آنها عبارت‌ از این‌ است‌ كه‌ حكومت‌ دموكراتیك‌ حكومتی‌ است‌ كه‌ براساس‌ اراده‌ واقعی‌ ‏مردم‌ عمل‌ می‌كند؛ یعنی‌ بر پایه‌ اراده‌ عموم‌ افراد و نه‌ منافع‌ خاص‌گرایانه‌ و تك‌ افتاده‌.
شماری‌ از ‏نویسندگانی‌ كه‌ در مطالعه‌ اینترنت‌ تخصص‌ دارند حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ را كمابیش‌ امری‌ بدیهی‌ فرض‌ ‏كرده‌اند و در پی‌ آن‌ برآمده‌اند تا آن‌ را در مورد اینترنت‌ نیز به‌ كار ببرند. حماقت‌ چنین‌ كاری‌ نه‌ تنها در این‌ ‏نكته‌ نهفته‌ است‌ كه‌ حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ در دوره‌ خاص‌ بحران‌، مشروعیت‌ ظهور پیدا كرد بلكه‌ همچنین‌ ‏ناشی‌ از نادیده‌ انگاشتن‌ این‌ واقعیت‌ است‌ كه‌ به‌ نظر می‌رسد برخلاف‌ چندگونگی‌ كاربران‌ اینترنت‌، ‏مشاركت‌كنندگان‌ در حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ از اهداف‌ و منافع‌ همگونی‌ برخوردارند. در واقع‌، فقط‌ با ‏مراجعه‌ به‌ كتاب‌ «دگرگونی‌ ساختاری‌»، به‌ نظر می‌رسد كه‌ تنها نقطه‌ اشتراك‌ آنها در این‌ است‌ كه‌ هر دو ‏به‌طور رسمی‌ به‌ روی‌ همگان‌ باز هستند (با در نظر گرفتن‌ این‌ واقعیت‌ كه‌ در عمل‌ «همگان‌» در حوزه‌ ‏عمومی‌ بورژوایی‌ به‌ معنای‌ كلیه‌ افراد مذكر آریستو كرات‌ و بورژوا بوده‌ است‌). مطمئناً این‌ امر واقعیت‌ ‏دارد كه‌ حوزه‌ عمومی‌ بورژوایی‌ در پی‌ شكل‌ دادن‌ به‌ یك‌ اراده‌ عام‌ بود، در حالی‌ كه‌ به‌ نظر می‌رسد اینترنت‌ ‏اندیشه‌ جهان‌شمولی‌ و یا منافع‌ مشترك‌ را از هم‌ می‌گسلد و یا دست‌كم‌ آن‌ را زیر سؤال‌ می‌برد و دقیقاً ‏راه‌ را برای‌ مفهوم‌ متضاد آن‌ یعنی‌ تكثرگرایی‌ هموار می‌كند، امری‌ كه‌ با توجه‌ به‌ تفاوت‌ها به‌ اندازه‌ كافی‌ ‏آشكار است‌.‏‎ ‎كتاب‌های‌ «كنش‌ ارتباطاتی‌» و «میان‌ واقعیات‌» نه‌ تنها به‌ برخی‌ از انتقادات‌ عمدهٔ‌ وارد ‏شده‌ بر كتاب‌ «دگرگونی‌ ساختاری‌» پرداختند بلكه‌ همچنین‌ تجویزهای‌ مبتی‌ برای‌ جامعه‌ دموكراتیك‌ ارایه‌ ‏دادند و به‌ بازنگری‌ پیوند میان‌ حوزه‌ عمومی‌ و دولت‌ پرداختند. هابرماس‌ در كتاب‌ میان‌ واقعیات‌ ادعایی‌ ‏صریح‌ در مورد ساختار یك‌ جامعه‌ دموكراتیك‌ مطرح‌ می‌كند.
در حالی‌ كه‌ در كتاب‌ دگرگونی‌ ساختاری‌ ، ‏حوزه‌ عمومی‌ (به‌ لحاظ‌ تجربی‌) همگون‌ بود و تقریباً به‌طور كامل‌ به‌ حوزه‌ حكومت‌ مرتبط‌ بود، در كتاب‌ میان‌ ‏واقعیات‌ ، تجویزات‌ هابرماس‌ اجباراً به‌ واقعیت‌ چندگانگی‌ در جامعه‌ مدرن‌ می‌پردازند. افزون‌ بر این‌، ‏هابرماس‌ در فاصله‌ نگارش‌ دو كتاب‌ دگرگونی‌ ساختاری‌ و میان‌ واقعیات‌ ، دوگانگی‌ نظام‌/زیست‌ جهان‌ را ‏در كتاب‌ كنش‌ ارتباطی‌ مطرح‌ كرد كه‌ به‌ شكل‌گیری‌ اندیشه‌، سازوكار «آب‌ بند» ۱۶ او منجر شد تا مانع‌ ‏از آن‌ شود قدرت‌ از نظام‌ اداری‌ و اقتصادی‌ به‌ بافت‌های‌ زیست‌جهان‌ تعامل‌ و بازتولید اجتماعی‌ نفوذ ‏كند.هابرماس‌ (۱۹۸۷) با فراتر رفتن‌ از دوگانگی‌ طبقاتی‌ ماركس‌، این‌گونه‌ استدلال‌ می‌كند كه‌ ‏زیست‌جهان‌ كه‌ عبارت‌ است‌ از «اندوخته‌ای‌ از بدیهیات‌ و اعتقادات‌ راسخ‌ و تزلزل‌پذیر كه‌ شركت‌كنندگان‌ در ‏ارتباطات‌، آنها را از فرآیند مبتنی‌ بر همكاری‌ تفسیر برمی‌گیرند» (۱۲۴)، و اجرایی‌ در جهتی‌ مخالف‌ تعمیم‌ ‏بیش‌ از حد الزامات‌ نظام‌ محور در خصوص‌ پول‌ و قدرت‌ اداری‌ حركت‌ می‌كنند. هم‌ زیست‌جهان‌ و هم‌ نظام‌، ‏تلاش‌ در جهت‌ هماهنگ‌سازی‌ جامعه‌ دارند، اما براساس‌ تحلیل‌ هابرماس‌ ، تنها زیست‌جهان‌ می‌تواند ‏ادعای‌ «مشروعی‌» نسبت‌ به‌ هماهنگی‌ اجتماعی‌ داشته‌ باشد. هابرماس‌ به‌ فرآیندی‌ اشاره‌ می‌كند كه‌ به‌ ‏موجب‌ آن‌ از طریق‌ قانونگذاری‌ و بر هم‌ زدن‌ عقلانیت‌ ارتباطی‌، نظام‌ در اشكال‌ هم‌رفتاری‌ ۱۷ زیست‌جهان‌ ‏به‌ عنوان‌ «استعمار زیست‌ جهان‌» نفوذ می‌كند. برای‌ درك‌ بهتر تفاوت‌ میان‌ نظام‌ و زیست‌جهان‌، درك‌ انواع‌ ‏عقلانیتی‌ كه‌ آنها بر آن‌ متكی‌ هستند ضروری‌ است‌.
به‌ سخن‌ ساده‌تر، زیست‌جهان‌ مبتنی‌ بر عقلانیت‌ ‏ارتباطی‌ است‌ كه‌ با شیوه‌ «اصلی‌» زبان‌ مقارن‌ است‌، در حالی‌ كه‌ نظام‌ مبتنی‌ بر عقلانیت‌ ابزاری‌ است‌ كه‌ ‏با شیوه‌ای‌ از زبان‌ مقارن‌ است‌ كه‌ حالت‌ فرعی‌ دارد. زیست‌ جهان‌ بر ارتباطات‌ انسانی‌ اتكا دارد و توسط‌ آن‌ ‏تولید و پایدار نگه‌ داشته‌ می‌شود، در حالی‌ كه‌ نظام‌ چنین‌ نیست‌. هابرماس‌ به‌ فرآیند استعمار فوِ ‏هنگامی‌ اشاره‌ می‌كند كه‌ عقلانیت‌ ابزاری‌ «فراتر از مرزهای‌ اقتصاد و دولت‌ حركت‌ می‌كند و وارد دیگر ‏حوزه‌های‌ به‌ لحاظ‌ ارتباطی‌ ساختاربندی‌ شده‌ زیست‌ وارد می‌شود و در آن‌ حوزه‌ها به‌ بهای‌ زیر پا نهادن‌ ‏عقلانیت‌ اخلاقی‌ ـ عملی‌ و زیبایی‌شناختی‌ ـ عملی‌ سلطه‌ پیدا می‌كند.» استعمار نظام‌ ـ محور تا آنجا پیش‌ ‏نمی‌رود كه‌ جایگزین‌ كنش‌ معطوف‌ به‌ درك‌ متقابل‌ شود؛ بلكه‌ قدرت‌ آن‌ را «سلب‌» می‌كند: سازوكارهای‌ ‏راهبری‌ «مبنای‌ اعتبار كنش‌ ارتباطی‌ را تضعیف‌ می‌كنند و در نتیجه‌ امكان‌ مشروع‌ باز تعریف‌ حوزه‌های‌ ‏كنش‌ متقابل‌ را به‌ دلخواه‌ به‌ صورت‌ موقعیت‌های‌ كنشی‌ فراهم‌ می‌كنند كه‌ عاری‌ از بافت‌های‌ زیست‌جهان‌ ‏هستند و دیگر معطوف‌ به‌ دستیابی‌ به‌ اجماع‌ نیستند.» (هابرماس‌، ۱۹۸۷: ۱۱ـ۳۰۴).‏ ‏
در حالی‌ كه‌ در بعضی‌ ‏بافت‌ها، رها سازی‌ زیست‌جهان‌ از ظرفیت‌ هماهنگ‌سازی‌ مناسب‌ است‌، در برخی‌ بافت‌های‌ دیگر، آن‌گونه‌ ‏كه‌ هابرماس‌ استدلال‌ می‌كند، دارای‌ اثر مخرب‌ است‌. در حالی‌ كه‌ كنش‌ ارتباطی‌ «امكان‌ اجماع‌ دارای‌ ‏انگیزش‌ عقلانی‌ را فراهم‌ می‌آورد» كه‌ مشابه‌ نحوه‌ نگرش‌ هابرماس‌ به‌ ارتباطات‌ در حوزه‌ عمومی‌ ‏بورژوایی‌ است‌، در واقع‌، انگیزه‌ ما به‌ لحاظ‌ تجربی‌ متوجه‌ تعاملاتی‌ می‌شود كه‌ انگیزش‌ خود را از پول‌ ‏دریافت‌ كرده‌اند. رسانه‌های‌ قدرت‌ و پول‌ «نگرش‌ عقلانی‌ و هدفمندی‌ را رمزگذاری‌ می‌كنند... و اعمال‌ نفوذ ‏استراتژیك‌ و تعمیم‌ یافته‌ای‌ را بر تصمیمات‌ سایر شركت‌كنندگان‌ صورت‌ می‌دهند و در همان‌ حال‌ ‏فرآیندهای‌ ارتباطی‌ اجماع‌ ـ محور را دور می‌زنند... به‌ زیست‌ جهان‌ دیگر برای‌ هماهنگ‌ سازی‌ كنش‌، نیاز ‏وجود ندارد. (هابرماس‌، ۱۹۸۷، ۱۸۳). افزون‌ بر این‌، قدرت‌ اداری‌ مطالبات‌ هنجاری‌ از شهروندان‌ دارد، این‌ ‏بدان‌ معناست‌ كه‌ تنها در صورتی‌ كه‌ این‌ درخواست‌ها به‌ الزامات‌ ساده‌ای‌ تقلیل‌ یابند كه‌ متكی‌ به‌ ضمانت‌ ‏اجرا باشند، باید آنها را مشروع‌ دانست‌ (باكستر، ۱۹۸۷، ۶۱ـ۵۹). براساس‌ این‌ دیدگاه‌، نقش‌ شهروندان‌ در ‏یك‌ جامعه‌ تحت‌ استعمار «خنثی‌» می‌شود و «مشاركت‌ سیاسی‌ از هرگونه‌ محتوای‌ مشاركتی‌ پاكسازی‌ ‏می‌شود». (هابرماس‌، ۱۹۸۷،۳۵۰).‏ ‏در كتاب‌ میان‌ واقعیات‌ هابرماس‌ نظامی‌ را پدید می‌آورد كه‌ به‌ ‏موجب‌ آن‌ می‌توان‌ از آسیب‌هایی‌ كه‌ در اینجا ذكر آنها رفت‌ مصون‌ ماند. با انجام‌ این‌ كار، او دوگانگی‌ مركز/ ‏پیرامون‌ را وارد حوزه‌ عمومی‌ می‌كند. مركز از «مجموعه‌ ادارات‌»، نظام‌ قضایی‌، و عقیده‌ دموكراتیك‌ و ‏شكل‌گیری‌ اراده‌ (در پارلمان‌) تشكیل‌ می‌شود. این‌ هسته‌ از پیرامون‌ از این‌ بابت‌ متفاوت‌ است‌ كه‌ اولی‌ ‏دارای‌ توانایی‌ عمل‌ است‌ و تابع‌ قواعد شكلی‌ است‌. براساس‌ توصیف‌ هنجاری‌ هابرماس‌ ، حوزه‌ عمومی‌ ‏یك‌ «فضای‌ اجتماعی‌ است‌ كه‌ در كنش‌ ارتباطی‌ تولید می‌شود» و باید از طریق‌ جداسازی‌ در برابر الزامات‌ ‏نظام‌ ـ محور محافظت‌ شود. حوزه‌ عمومی‌ پیرامونی‌ باید مبتنی‌ بر جامعه‌ای‌ مدنی‌ باشد كه‌ متشكل‌ از «آن‌ ‏اتصالات‌ غیرحكومتی‌ و غیراقتصادی‌ و ارتباطات‌ اختیاری‌ است‌ كه‌ تكیه‌گاه‌ ساختارهای‌ ارتباطات‌ حوزه‌ ‏عمومی‌ در بخش‌ اجتماعی‌ زیست‌جهان‌ هستند، و این‌ امكان‌ را پدید می‌آورند تا مسایل‌ مشهود در ‏حوزه‌های‌ زندگی‌ خصوصی‌ در حوزهٔ‌ عمومی‌ گسترش‌ پیدا كنند (تأكید از ماست‌). از نظر هابرماس‌ . ‏جامعه‌ مدنی‌ دارای‌ ساختار مساوات‌گرا و بازی‌ است‌ كه‌ بازتاب‌ «ویژگی‌های‌ اساسی‌ آن‌ نوع‌ ارتباطاتی‌ ‏است‌ كه‌ در حول‌ آن‌ تبلور پیدا كرده‌ است‌» (هابرماس‌، ۱۹۹۶:۷ـ۳۶۶). یعنی‌ حول‌ ارتباطاتی‌ كه‌ معطوف‌ ‏به‌ درك‌ متقابل‌ یعنی‌ فرجام‌ ذاتی‌ گفتار انسانی‌ است‌.
براین‌ اساس‌، حوزه‌ عمومی‌ پیرامونی‌، خود یك‌ پدیده‌ ‏اجتماعی‌ ابتدایی‌ است‌... (كه‌) آن‌ را نمی‌توان‌ به‌ عنوان‌ یك‌ نهاد و مطمئناً یك‌ سازمان‌ تصور كرد... همچنین‌ ‏چارچوبی‌ از هنجارها با صلاحیت‌ها و نقش‌های‌ گوناگون‌، مقررات‌ عضویت‌ و غیره‌ نیز نیست‌. همان‌گونه‌ كه‌ ‏حوزه‌ عمومی‌ چندان‌ نمی‌تواند نمایانگر یك‌ نظام‌ باشد... به‌ بهترین‌ شكل‌ می‌توان‌ آن‌ را شبكه‌ای‌ برای‌ ‏انتقال‌ اطلاعات‌ و نقطه‌ نظرات‌ توصیف‌ كرد (هابرماس‌، ۱۹۹۶؛ ۳۶۰ تأكید از ماست‌). حوزه‌ عمومی‌ مانند ‏زیست‌ جهان‌ «از رهگذر كنش‌ ارتباطی‌ بازتولید می‌شود). حوزه‌ عمومی‌ در بستر زیست‌ جهان‌ شكل‌ ‏می‌گیرد و «رفتار خاص‌» با مسائل‌ سیاسی‌ را بر عهده‌ نظام‌ سیاسی‌ می‌گذارد. آنگاه‌، نظام‌ سیاسی‌ باید ‏در مورد موضوعاتی‌ دست‌ به‌ اقدام‌ بزند كه‌ در حوزهٔ‌ عمومی‌ خود سامان‌ مورد بحث‌ قرار گرفته‌اند. تنها پس‌ ‏از طی‌ فرآیند اخیر است‌ كه‌ «مقامات‌ سیاسی‌ مسؤول‌ می‌توانند مواضعی‌ را براساس‌ منافع‌ مورد بحث‌ ‏اتخاذ كنند و آنها را در دستور كار پارلمان‌ قرار دهند تا مورد بحث‌ قرار گیرند و در صورت‌ لزوم‌ به‌ شكل‌ ‏طرح‌های‌ قانونی‌ و تصمیمات‌ الزام‌آور در آیند» (هابرماس‌، ۱۹۹۶، ۳۱۴). حوزه‌ عمومی‌ غیررسمی‌ باید قادر ‏باشد بر نظام‌ سیاسی‌ تأثیر گذارد، اما نظام‌ سیاسی‌ نباید تأثیر سویی‌ بر حوزه‌ عمومی‌ غیررسمی‌ داشته‌ ‏باشد، مبادا تصمیماتی‌ كه‌ در چارچوب‌ نظام‌ سیاسی‌ گرفته‌ می‌شوند فاقد مشروعیت‌ گردند. در صورت‌ ‏وقوع‌ چنین‌ چیزی‌، به‌ گفته‌ هابرماس‌ ، «نظام‌ سیاسی‌ به‌ گرداب‌ كسری‌ مشروعیت‌ و كسری‌ راهبری‌ ‏كشانده‌ می‌شود كه‌ یكدیگر را تشدید می‌كنند» (هابرماس‌، ۱۹۹۶، ۳۸۶). در واقع‌، در حوزه‌ عمومی‌ در ‏مفهوم‌ غیررسمی‌ آن‌ در تقابل‌ با مفهوم‌ بورژوایی‌ قرن‌ هجدهمی‌، شاید اینترنت‌ بتواند به‌ عنوان‌ یك‌ ‏سازوكار تسهیل‌كننده‌ عمل‌ كند. اگر شرطی‌ كه‌ هابرماس‌ برای‌ حوزه‌ عمومی‌ غیررسمی‌ قائل‌ شده‌ این‌ ‏باشد كه‌ حوزه‌ مزبور «دارای‌ امتیاز یك‌ رسانه‌ ارتباطی‌ غیرمحدود است‌ «كه‌ به‌ موجب‌ آن‌ در درك‌ ‏موقعیت‌های‌ مشكل‌آفرین‌، گسترش‌ اجتماعی‌ گفتمانی‌ و امكان‌ بیان‌ هویت‌های‌ جمعی‌ و تفسیر نیازها، ‏مهارت‌ حاصل‌ می‌كند (هابرماس‌، ۱۹۹۶، ۳۰۸، تأكید از ماست‌) ، پس‌ باید رسانه‌ای‌ برای‌ تسهیل‌ این‌ امر ‏وجود داشته‌ باشد. آنچه‌ در این‌ میان‌ مهم‌ است‌ این‌ است‌ كه‌ نقش‌ رسانه‌ها در حوزه‌ عمومی‌ توسط‌ ‏هابرماس‌ توجیه‌ شده‌ است‌. ادعای‌ او در كتاب‌ دگرگونی‌ ساختاری‌ این‌ بود كه‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ ‏غیردموكراتیك‌ هستند و مردم‌ را فریب‌ می‌دهند تا عقیده‌ای‌ را كه‌ ساخته‌ و پرداخته‌ شده‌، به‌ عنوان‌ عقیده‌ ‏خود بپذیرند. با این‌ حال‌، هابرماس‌ در كتاب‌ « در میان‌ واقعیات‌» ، قسمت‌ اعظم‌ رهیافت‌ «فریب‌ ‏فرهنگی‌» را نسبت‌ به‌ مطالعات‌ رسانه‌ای‌ رد می‌كند و در عوض‌ چنین‌ استدلال‌ می‌كند كه‌ شهروندان‌، ‏استراتژی‌های‌ تفسیر را علیه‌ پیام‌های‌ رسانه‌ها پیش‌ می‌گیرند.
برای‌ اجتناب‌ از اتهام‌ جبرگرایی‌ ‏تكنولوژیك‌ كه‌ این‌ اظهارنظر وارد ساخته‌، می‌توان‌ این‌گونه‌ تصور كرد كه‌ محدودیت‌های‌ تكنولوژیك‌ بر ‏حسب‌ میزان‌ شكل‌گیری‌ یك‌ رسانه‌ یا یك‌ تكنولوژی‌ توسط‌ كاربرد آن‌، بستگی‌ به‌ پذیرا بودن‌ تأثیر از جانب‌ ‏آن‌ دارد. در این‌ مورد، شیوه‌ توسعه‌ اینترنت‌ به‌ گونه‌ای‌ بود كه‌ ارتباطات‌ چند جهتی‌ و فعالیت‌های‌ مبتنی‌ بر ‏همكاری‌، نقشی‌ عمده‌ بازی‌ كردند. از همان‌ زمانی‌ كه‌ رئیس‌ سابق‌ دفتر تكنیك‌های‌ پردازش‌ اطلاعات‌ ۱۹ ‏در آژانس‌ پروژه‌های‌ تحقیقاتی‌ پیشرفته‌ ۲۰ (‏ARPA‏) ، جوزف‌ لیكلیدر نوشت‌: «رایانه‌ به‌ عنوان‌ یك‌ ‏وسیله‌ ارتباطی‌»، اهمیت‌ همكاری‌ در توسعه‌ رایانه‌های‌ شبكه‌ای‌ روشن‌ شد. در واقع‌، او یك‌ دیدگاه‌ خاص‌ ‏را در مورد این‌كه‌ ارتباطات‌ مؤثر چگونه‌ به‌ پژوهش‌ مؤثرتر نزدیك‌ می‌شوند، مشخص‌ می‌كند: «جامعه‌ به‌ ‏درستی‌ نسبت‌ به‌ مدل‌سازی‌ یك‌ ذهن‌ واحد بی‌اعتماد است‌. جامعه‌ طالب‌ اجماع‌، توافق‌ و دست‌كم‌ ‏اكثریت‌ است‌.» او می‌افزاید كه‌ «شكل‌ خاصی‌ از سازماندهی‌ رایانه‌ای‌ دیجیتالی‌... می‌تواند اثربخشی‌ ‏ارتباطات‌ را آن‌قدر بهبود بخشد كه‌ شاید بتوان‌ گفت‌ انقلابی‌ در آن‌ ایجاد كرده‌ است‌.» با پذیرش‌ نظام‌ ‏درخواست‌ اظهارنظر (‏RFC‏) ۲۱ كه‌ «الهام‌بخش‌ مدل‌ بحث‌ آزاد برای‌ ایجاد استانداردهای‌ مشترك‌ از ‏طریق‌ اجماع‌ بدون‌ هیچ‌گونه‌ مانعی‌ و بدون‌ محتوای‌ سری‌ یا اختصاصی‌ بود» (بكت‌، ۲۰۰۰؛ ۱۵ـ۱۳) ، ‏همكاری‌ نیمه‌ نهادینه‌ گردید و یقیناً در ساختار برنامه‌های‌ كاربردی‌ اینترنت‌ تجسم‌ یافت‌. هیأت‌ معماری‌ ‏اینترنت‌ ‏IAB‏) ۲۲ ، هیأت‌ فعالیت‌های‌ اینترنتی‌ سابق‌) ۲۳ كه‌ نهاد و هماهنگ‌كننده‌ فنی‌ اصلی‌ است‌ از ‏نظام‌ درخواست‌ اظهارنظر استفاده‌ می‌كند.
پیش‌ از سال‌ ۱۹۹۲، هیأت‌ مذكور خود را «كمیته‌ هماهنگ‌كننده‌ ‏طراحی‌، مهندسی‌ و مدیریت‌ اینترنت‌ می‌دانست‌. هیأت‌ معماری‌ اینترنت‌ كمیته‌ مستقل‌ پژوهشگرانی‌ است‌ ‏كه‌ در زمینه‌ سلامت‌ و تكامل‌ اینترنت‌ دارای‌ علائق‌ فنی‌ هستند (۱۱۶ ‏RFC‏ ، بخش‌ ۲) . وظایف‌ آن‌ عبارت‌ ‏بود از وضع‌ استانداردها برای‌ اینترنت‌، مدیریت‌ فرآیند انتشار، درخواست‌ اظهارنظر بازنگری‌ در گروه‌ ضربتی‌ ‏مهندسی‌ اینترنت‌ (‏IETF‏) ۲۴ و گروه‌ ضربتی‌ پژوهش‌های‌ اینترنت‌ (‏IRTF‏) ۲۵ وارد ساختن‌ برنامه‌ریزی‌ ‏استراتژیك‌، اقدام‌ به‌ عنوان‌ رابط‌ سیاست‌های‌ فنی‌ و نمایندگی‌ اجتماع‌ اینترنتی‌ و حل‌ آن‌ دسته‌ از مسائل‌ ‏فنی‌ كه‌ از عهده‌ گروه‌های‌ ضربتی‌ مهندسی‌ و پژوهش‌های‌ اینترنت‌ خارج‌ است‌. هدف‌ از رویه‌های‌ مربوط‌ به‌ ‏استانداردهای‌ هیأت‌ مذكور فراهم‌ آوردن‌ مبنایی‌ منصفانه‌، باز و عینی‌ برای‌ توسعه‌، ارزشیابی‌ و پذیرش‌ ‏استانداردهای‌ اینترنت‌ است‌. این‌ رویه‌ها، فرصت‌های‌ فراوانی‌ برای‌ مشاركت‌ و اظهارنظر تمامی‌ طرف‌های‌ ‏ذی‌نفع‌ ایجاد می‌كنند.
در هر یك‌ از مراحل‌ فرآیند استاندارد سازی‌، مشخصات‌ به‌طور مكرر مورد بحث‌ قرار ‏می‌گیرند و نقاط‌ قوت‌ و ضعف‌ آنها در جلسات‌ علنی‌ و یا فهرست‌های‌ پست‌ الكترونیك‌ عمومی‌ به‌ مناظره‌ ‏گذاشته‌ می‌شود و برای‌ بازنگری‌ از طریق‌ فهرست‌های‌ موجود در وب‌ جهانی‌ در دسترس‌ عموم‌ قرار داده‌ ‏می‌شود. (‏RFC ۲۰۲۶,۱.۲‎‏) در پذیرش‌ استانداردها، هدف‌ نهایی‌ رسیدن‌ به‌ اجماع‌ موردنظر است‌: هر ‏چند طراحی‌ فرآیند تا حد امكان‌ به‌ گونه‌ای‌ صورت‌ گرفته‌ باشد كه‌ بتوان‌ بر سر آن‌ مصالحه‌ انجام‌ داد و به‌ ‏اجماع‌ راستین‌ دست‌ یافت‌، با این‌ حال‌، گاه‌ حتی‌ معقول‌ترین‌ و مطلع‌ترین‌ افراد قادر به‌ توافق‌ با یكدیگر ‏نیستند. برای‌ دستیابی‌ به‌ اهداف‌ باز بودن‌ و منصفانه‌ بودن‌، این‌ تضادها باید از رهگذر فرآیند بازنگری‌ و ‏بحث‌ آزاد حل‌ شوند. (‏RFC ۲۰۲۶,۶.۵‎‏) . پس‌ می‌توان‌ ملاحظه‌ كرد كه‌ سازماندهی‌ ارگان‌های‌ فنی‌ كه‌ ‏توسعهٔ‌ اینترنت‌ را هدایت‌ می‌كنندبه‌ این‌ معناست‌ كه‌ اینترنت‌ بتواند پذیرای‌ دامنه‌ای‌ از منافع‌ باشد. در ‏واقع‌، این‌ مفاهیم‌ را می‌توان‌ سازنده‌ «فرهنگ‌ اینترنت‌» یا «فرهنگ‌ رایانه‌» دانست‌. برای‌ مثال‌: بنیاد ‏نرم‌افزار آزاد (‏FSF‏) ۲۶ در سال‌ ۱۹۸۵ به‌ عنوان‌ پاسخ‌ به‌ تجاری‌سازی‌ مداوم‌ نرم‌افزار و افت‌ فرضی‌ ‏فرهنگ‌ اصلی‌ رایانه‌ بنیاد نهاده‌ شد. پیش‌ از دهه‌ ۱۹۸۰، «جامعه‌ محاسباتی‌» مفهوم‌ نرم‌افزار «آزاد» را ‏به‌طور تمام‌ و كمال‌ در نظر نمی‌گرفت‌. جالب‌ این‌كه‌، آن‌ گونه‌ كه‌ ریچارد استالمن‌ خاطرنشان‌ می‌سازد، ‏اصطلاح‌ «زبردست‌ رایانه‌ای‌» ۲۷ در ابتدا به‌ كسانی‌ اطلاِ می‌شد كه‌ برنامه‌ها و سیستم‌ها را تغییر ‏می‌دادند تا آنها را بهبود بخشند. مفهوم‌ تحقیرآمیز این‌ اصطلاح‌ تنها همراه‌ با موافقتنامه‌های‌ عدم‌ افشا ‏پدید آمد كه‌ توسط‌ نرم‌افزارهای‌ به‌ تازگی‌ به‌ بازار عرضه‌ شده‌ بر كاربران‌ تحمیل‌ شدند. این‌ موافقتنامه‌های‌ ‏عدم‌ افشا، اساساً به‌ این‌ معنی‌ بود كه‌ كاربر مجاز به‌ ایجاد تغییر یا مبادله‌ نرم‌افزار نیست‌ و هدف‌ از آن‌ ‏عبارت‌ از این‌ بود كه‌ «اجتماعات‌ مبتنی‌ بر همكاری‌ را ممنوع‌ اعلام‌ كند.» چون‌ سازندگان‌ سخت‌افزار، ‏نرم‌افزارهایی‌ را به‌ قصد سودجویی‌ به‌ كاربران‌ تحمیل‌ می‌كردند (سالتمن‌، ۲۰۰۲).
بنیاد نرم‌افزار آزاد از ‏آغاز تأسیس‌، از اخلاقیات‌ مشخصی‌ پیروی‌ می‌كند كه‌ پذیرای‌ خودیاری‌ و «فرهنگ‌ رایانه‌ای‌» غیرتجاری‌ ‏است‌. بنابراین‌، اخلاِ خودیاری‌، تولید و اشاعه‌ اطلاعات‌ و بحث‌ علنی‌ و آزاد چندان‌ برای‌ «فن‌ سالاران‌» در ‏حوزه‌ رایانه‌ و اینترنت‌ ناآشنا نیستند. این‌ مفهوم‌ از فرهنگ‌ است‌ كه‌ بسیاری‌ از مهندسان‌، علاقه‌مندان‌ و ‏كاربران‌ از آن‌ آگاهی‌ دارند. در واقع‌، هیأت‌ معماری‌ اینترنت‌، چنانكه‌ قبلاً به‌طور اجمالی‌ شرح‌ آن‌ رفت‌، ‏خواستار آن‌ است‌ كه‌ اخلاِ فرآیند استانداردهای‌ اینترنت‌ نقشی‌ قابل‌ توجه‌ در شكل‌ دادن‌ به‌ فرهنگ‌ كاربران‌ ‏اینترنت‌ داشته‌ باشد و از آنان‌ بخواهد كه‌ از آن‌ به‌ عنوان‌ «نماد اصلی‌ فلسفه‌ اینترنت‌» استقبال‌ كنند ‏‏(‏RFC ۲۰۲۶,۱.۲‎‏) . فرض‌ بر این‌ بوده‌ است‌ كه‌ جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ از اینترنت‌ كمال‌ استفاده‌ را به‌ ‏عمل‌ آورده‌اند. چنین‌ فرصتی‌ مناسب‌ به‌ نظر می‌رسد چرا كه‌ پیداست‌، جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ دارای‌ ‏فرهنگ‌ مشابهی‌ هستند و همچنین‌ تعداد وب‌ سایت‌هایی‌ كه‌ آنها به‌ وجود آورده‌اند و نیز دامنه‌ گستره‌ ‏محتوای‌ آنها آشكار و روشن‌ است‌، اشكال‌ متعددی‌ از فعالیت‌های‌ سیاسی‌ و در نتیجه‌ فعالیت‌های‌ مرتبط‌ ‏با جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ در اینترنت‌ وجود دارد.
اینها شامل‌ آن‌ چیزی‌ می‌شود كه‌ رسینك‌ (۱۹۹۸، ‏‏۵۶ـ۵۵) آنها را «استفاده‌های‌ سیاسی‌ از شبكه‌»، «سیاست‌ در چارچوب‌ شبكه‌» و «سیاستی‌ كه‌ بر ‏شبكه‌ تأثیر می‌گذارد»، خوانده‌ است‌. جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ در همگی‌ این‌ اشكال‌ وارد شده‌اند. ‏می‌توان‌ ملاحظه‌ كرد كه‌ جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ از اینترنت‌ برای‌ پشتیبانی‌ از فعالیت‌های‌ خارجی‌ ‏استفاده‌ می‌كنند، در چارچوب‌ اینترنت‌ به‌ فعالیت‌ می‌پردازند تا مبنایی‌ برای‌ فعالیت‌هایشان‌ به‌ وجود آورند و ‏تلاش‌ كرده‌اند تا در زمینه‌ سیاست‌هایی‌ به‌ اعمال‌ نفوذ بپردازند كه‌ بر اینترنت‌ تأثیر دارند. جنبش‌ ضدجهانی‌ ‏شدن‌ یا طرفدار دموكراسی‌ آن‌گونه‌ كه‌ پیروان‌ گرامشی‌ ممكن‌ است‌ توصیه‌ كنند، از اینترنت‌ به‌ شكل‌ ‏بسیار مؤثری‌ استفاده‌ كرده‌ است‌ و این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو (‏APC‏) جنبش‌ مزبور را ‏تسهیل‌ كرده‌ است‌ و در همان‌ حال‌ ضمن‌ فعالیت‌ در چارچوب‌ اینترنت‌ تلاش‌ كرده‌ است‌ تا بر ‏سیاست‌گذاری‌ها نیز تأثیر نهد. اگر زیست‌ جهان‌ مبتنی‌ بر ارتباطات‌ انسانی‌ باشد و جنبش‌هایی‌ نوین‌ ‏اجتماعی‌ بازیگرانی‌ تلقی‌ شوند كه‌ از زیست‌ جهان‌ پشتیبانی‌ می‌كنند، آن‌گاه‌ یك‌ نظام‌ ارتباطی‌ كه‌ متناسب‌ ‏با جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ باشد باید تا حدودی‌ از عقلانیت‌ ارتباطی‌ در رابطه‌ با زیست‌ جهان‌ حمایت‌ كند. ‏بنابراین‌ منطق‌، ارایه‌ این‌ استدلال‌ كه‌ برای‌ تقویت‌ زیست‌جهان‌، اینترنت‌ را می‌توان‌ رسانه‌ای‌ بنیادی‌ برای‌ ‏جامعه‌ مدنی‌ و حوزه‌ عمومی‌ غیررسمی‌ تلقی‌ كرد، مطمئناً قابل‌ توجیه‌ است‌.به‌طور اخص‌ می‌توان‌ گفت‌؛ ‏اینترنت‌ با قابلیت‌ دسترسی‌ جهانی‌ برای‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ بسیار ارزشمند است‌. اینترنت‌ گروه‌ها و ‏سازمان‌های‌ جنبش‌ اجتماعی‌ را قادر می‌سازد به‌ ارتباط‌ با یكدیگر، به‌ ایجاد و توزیع‌ اطلاعات‌ به‌ شكلی‌ ‏ارزان‌ و مؤثر بپردازند و از امكانات‌ دریافت‌ واكنش‌ها و بازخورد نیز برخوردار شوند. این‌ امر تا حدود زیادی‌ به‌ ‏واسطه‌ ساختار اینترنت‌ به‌ عنوان‌ یك‌ نظام‌ ارتباطی‌ متن‌ ـ محور و نامتمركز امكان‌پذیر شده‌ است‌، نظامی‌ ‏كه‌ به‌طور سنتی‌ محتوای‌ آن‌ توسط‌ كاربران‌ فراهم‌ می‌شود. بار دیگر، این‌ خصوصیات‌ با ویژگی‌های‌ مطلوب‌ ‏جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ هماهنگی‌ دارند؛ ویژگی‌هایی‌ نظیر پروتكل‌های‌ غیرسلسله‌ مراتبی‌ و باز، ‏ارتباطات‌ آزاد و سرانجام‌ اطلاعات‌ و هویت‌های‌ خود تولید شونده‌. علاوه‌ بر این‌، باز بودن‌ رویه‌ ‏استانداردهای‌ اینترنت‌ بر روی‌ منافع‌ گوناگون‌ و نیز ماهیت‌ آزاد مباحثات‌ به‌ این‌ معنی‌ است‌ كه‌ تكنولوژی‌ ‏اینترنت‌ در واقع‌ از این‌ قابلیت‌ برخوردار است‌ كه‌ توسط‌ دوره‌های‌ مزبور كه‌ در تعقیب‌ اهداف‌ خود هستند، ‏شكل‌ بگیرد. گرچه‌ اینترنت‌ دارای‌ امكانات‌ تكنولوژیك‌ جدیدی‌ است‌، اما برای‌ آن‌كه‌ به‌ رسانه‌ای‌ بنیادی‌ ‏تبدیل‌ شود، با توجه‌ به‌ این‌ واقعیت‌ كه‌ برای‌ این‌ منظور در موقعیت‌ مناسبی‌ نیز قرار دارد، لازم‌ است‌ منافع‌ ‏مناسب‌ به‌ خوبی‌ بیان‌ شوند و در مورد آنها اقدامات‌ كافی‌ صورت‌ گیرد. انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو علاقه‌مند به‌ ‏انجام‌ چنین‌ كاری‌ است‌ تا آنجا كه‌ این‌ امر به‌ استفاده‌ از اینترنت‌ برای‌ توانمندسازی‌ جنبش‌های‌ مدنی‌، ‏اجتماعی‌ و سیاسی‌ مربوط‌ می‌شود، انجمن‌ مزبور علاقه‌مند به‌ مسائل‌ مربوط‌ به‌ مقررات‌ اینترنتی‌ است‌ و ‏به‌ ساختار فعلی‌ و نحوه‌ مدیریت‌ اینترنت‌ توجه‌ نشان‌ می‌دهد. فعالیت‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو، نشان‌دهندهٔ‌ ‏گستره‌ و محدودیت‌های‌ كنش‌ رادیكال‌ در خصوص‌ استفاده‌ از یك‌ تكنولوژی‌ و شكل‌ دادن‌ به‌ آن‌ است‌، حال‌ ‏به‌ تحلیل‌ فعالیت‌های‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو می‌پردازم‌ تا نشان‌ دهم‌ گستره‌ و محدودیت‌های‌ مذكور از چه‌ ‏ماهیتی‌ برخوردارند. انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو در سال‌ ۱۹۹۰ فعالیت‌ خود را به‌ عنوان‌ نخستین‌ «جامعه‌ ‏كاربران‌ و ارایه‌دهندگان‌ خدمات‌ تكنولوژی‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ (‏ICT‏) ۲۸ آغاز كرد كه‌ در سطح‌ جهان‌ با ‏یكدیگر ارتباط‌ دارند و برای‌ دستیابی‌ به‌ هدف‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و زیست‌ محیطی‌ فعالیت‌ می‌كنند» (وب‌ ‏سایت‌ (‏APC‏ ، انجمن‌ مزبور متشكل‌ از سازمان‌های‌ غیردولتی‌ و شبكه‌های‌ جامعه‌ مدنی‌ گوناگون‌ است‌.
‏این‌ انجمن‌ در حال‌ حاضر دارای‌ ۲۵ شبكه‌ عضو است‌ كه‌ به‌ بیش‌ از ۵۰هزار فعال‌ سیاسی‌، سازمان‌های‌ ‏غیرانتفاعی‌، مؤسسات‌ خیریه‌ و سازمان‌های‌ غیردولتی‌ در بیش‌ از ۱۳۳ كشور، خدمات‌ ارایه‌ می‌دهد. ‏انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو متعهد به‌ حمایت‌ از پیوندهای‌ بین‌المللی‌ با شبكه‌های‌ عضو و همكار از اروپای‌ ‏غربی‌، مركزی‌ و شرقی‌، آفریقا، آسیا و حوزه‌ اقیانوس‌ آرام‌، آمریكای‌ لاتین‌ و آمریكای‌ شمالی‌ است‌. این‌ ‏انجمن‌ یكی‌ از بزرگ‌ترین‌ سازمان‌های‌ غیردولتی‌/ جامعه‌ مدنی‌ مستقر در وب‌ در جهان‌ است‌ و به‌ راستی‌ ‏ماهیتی‌ جهانی‌ دارد. اكثر صاحبنظران‌ ممكن‌ است‌ چنین‌ استدلال‌ كنند كه‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو دارای‌ ‏‏«جهت‌گیری‌» غربی‌ است‌. این‌ امر تا آنجا صحیح‌ است‌ كه‌ می‌توان‌ چنین‌ استدلال‌ كرد كه‌ دموكراسی‌، ‏آزادی‌ و جامعه‌ مدنی‌ مفاهیمی‌ غربی‌ هستند (استدلالی‌ پیچیده‌ كه‌ من‌ قصد واردشدن‌ در آن‌ را ندارم‌)، زیرا ‏كه‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو، مروج‌ تكنولوژی‌ غربی‌ است‌ (چیزی‌ كه‌ مسلماً صحت‌ دارد) و به‌ این‌ دلیل‌ كه‌ در ‏كالیفرنیا به‌ ثبت‌ رسیده‌ است‌.
با این‌ حال‌، در كل‌، انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو نمونه‌ای‌ بارز از چگونگی‌ تسهیل‌ ‏كار جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ از سوی‌ سازمان‌های‌ بنیادی‌ است‌. شایسته‌ است‌ شرح‌ مأموریت‌ انجمن‌ ‏ارتباطات‌ پیشرو برای‌ نشان‌ دادن‌ میزان‌ سازگاری‌ خود ادراكی‌ تعریف‌ هابرماسی‌ از نقش‌ جنبش‌های‌ نوین‌ ‏اجتماعی‌، تا حدودی‌ به‌ تفصیل‌ ذكر شود:‏ ‏ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو، شبكه‌ای‌ جهانی‌ از سازمان‌های‌ ‏غیردولتی‌ است‌ كه‌ مأموریت‌ آن‌ عبارت‌ است‌ از توانمندسازی‌ و حمایت‌ از سازمان‌ها، جنبش‌های‌ اجتماعی‌ ‏و افراد در استفاده‌ از تكنولوژی‌های‌ اطلاعات‌ و ارتباطات‌ تا از رهگذر استفاده‌ از تكنولوژی‌های‌ مزبور به‌ ‏ایجاد اجتماعات‌ و ابتكارهای‌ استراتژیك‌ بپردازند. به‌ این‌ منظور كه‌ به‌ توسعه‌ انسانی‌ منصفانه‌، عدالت‌ ‏اجتماعی‌، فرآیندهای‌ سیاسی‌ مشاركتی‌ و پایداری‌ زیست‌محیطی‌ كمك‌ كنند (‏AGout‏ ‏APC ۲۰۰۲‎‏) ‏می‌توان‌ مشاهده‌ كرد كه‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو علاقه‌مند به‌ ایجاد بنیادهایی‌ است‌ كه‌ سایر گروه‌ها ‏می‌توانند بر آنها تكیه‌ كنند. هدف‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو عبارت‌ است‌ از توانمند ساختن‌ دیگران‌ برای‌ تحقق‌ ‏‏«كمك‌های‌ معنی‌دار به‌... فرآیندهای‌ سیاسی‌ مشاركتی‌» یا سازگاربا مدل‌ هابرماسی‌ . هدف‌ انجمن‌ ‏ارتباطات‌ پیشرو عبارت‌ است‌ از تقویت‌ ظرفیت‌های‌ ارتباطی‌ زیست‌ جهان‌ كه‌ آن‌ را قادر می‌سازد تا در برابر ‏الزامات‌ نظام‌ ـ محور عرض‌اندام‌ كند. گروه‌ كاری‌ حقوِ اینترنتی‌ ۲۹ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو در كنار تدوین‌ ‏منشور اینترنتی‌ خود (به‌ نشانی‌ (‏http://www.apc/org/english/rights/charter.shtml‏ با ‏همكاری‌ گرین‌ نت‌ (عضو بریتانیایی‌) منشور جامعه‌ مدنی‌ و اینترنتی‌ گرین‌ نت‌ ۳۰ را به‌ وجود آوردند كه‌ ‏اهدافش‌ را اعلام‌ كرد، از جمله‌ این‌ اهداف‌ می‌توان‌ به‌ تسهیل‌ حق‌ ارتباط‌ اشاره‌ كرد كه‌ باید به‌ عنوان‌ یك‌ ‏حق‌ اساسی‌ برای‌ همگان‌ به‌ رسمیت‌ شناخته‌ شود. در یك‌ جامعه‌ مدرن‌ كه‌ در آن‌ ارتباطات‌ نقشی‌ ‏اساسی‌ به‌ عهده‌ گرفته‌اند، آنهایی‌ كه‌ صدایشان‌ به‌ گوش‌ نمی‌رسد عمدتاً نادیده‌ گرفته‌ می‌شوند. برای‌ ‏دموكراسی‌ مسأله‌ای‌ ضروری‌ است‌ كه‌ به‌ محرومیت‌ پایان‌ داده‌ شود. تكنولوژی‌های‌ جدید ارتباطات‌ باید در ‏اختیار همگان‌ قرار گیرد. (‏Green Net ۲۰۰۲‎‏) .‏ ‏
افزون‌ بر این‌ ادعای‌ بنیادی‌، انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو، ‏مخالفت‌ خود را با سانسور بیان‌ می‌كند و حمایت‌ در برابر بهره‌برداری‌هایی‌ غیرمجاز و تعقیب‌ فرآیندهای‌ ‏دموكراتیك‌ و باز را در زمینهٔ‌ وضع‌ استانداردهای‌ اینترنت‌ و توسعهٔ‌ تكنولوژی‌ها ترویج‌ می‌دهد. انجمن‌ ‏ارتباطات‌ پیشرو در ارتباط‌ با مورد اخیر، شاهد موفقیت‌های‌ زیادی‌ بوده‌ است‌. نمونه‌ اخیر نحوه‌ درگیری‌ ‏انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو در تعقیب‌ رویه‌های‌ دموكراتیك‌ در استانداردهای‌ اینترنت‌ در ارتباط‌ با نهادهای‌ ‏حاكمه‌ جدید است‌. آن‌گونه‌ كه‌ ذكر شد، تكنولوژی‌ و منافعی‌ كه‌ آن‌ را شكل‌ می‌دهد با گذشت‌ زمان‌ تغییر ‏پیدا می‌كنند. در واقع‌، این‌ امر را می‌توان‌ به‌طور ملموس‌ در تغییرات‌ جاری‌ در ساختارهای‌ حاكم‌ بر اینترنت‌ ‏مشاهده‌ كرد‏ ‏ در اواسط‌ دهه‌ ۱۹۹۰، یك‌ رشته‌ اصلاحات‌ صورت‌ گرفت‌ كه‌ به‌ خصوصی‌سازی‌ ساختار ‏فیزیكی‌ اینترنت‌ منجر شد. به‌ همین‌ ترتیب‌، قوانین‌ نهادهای‌ حاكمه‌ نیز تغییر یافت‌. در حالی‌ كه‌ جای‌ شك‌ ‏وجود دارد كه‌ اینترنت‌ در زمینه‌ هر یك‌ از تجلیات‌ خود هرگز شاهد «عصر طلایی‌» خود سازماندهی‌ به‌ دور ‏از تأثیر و نفوذ صنعت‌ و حكومت‌ بوده‌ باشد، مطمئناً این‌ امر كه‌ موازنه‌ قوا، تغییر یافته‌ صحت‌ دارد. تعدادی‌ ‏از مهندسانی‌ كه‌ در برنامه‌ اولیه‌ آژانس‌ پروژه‌های‌ تحقیقاتی‌ پیشرفته‌ درگیر بودند، این‌ موضوع‌ را با من‌ در ‏میان‌ گذاشتند. با این‌ حال‌، در حالی‌ كه‌ این‌ مهندسان‌ بر كثرت‌ منافعی‌ تأكید می‌كنند كه‌ بر جهت‌ توسعه‌ ‏اینترنت‌ تأثیر می‌گذارند، روشن‌ است‌ كه‌ منافع‌ نظام‌ ـ محور مسلط‌ از منافع‌ حكومت‌ به‌ منافع‌ بخش‌ تجاری‌ ‏تغییر ماهیت‌ پیدا كرده‌ است‌. از این‌رو، مأموریت‌ اداره‌ شماره‌های‌ واگذاری‌ اینترنت‌ (‏IANA‏) ۳۱ كه‌ در حال‌ ‏حاضر دیگر وجود خارجی‌ ندارد، این‌ بود كه‌ «وظایف‌ هماهنگی‌ مركزی‌ اینترنت‌ جهانی‌ را برای‌ خیر عموم‌» ‏انجام‌ دهد ( ‏IANA‏ ، ۲۰۰۰، تأكید از ماست‌). با این‌ همه‌، به‌ نظر می‌رسد اخلاقیات‌ مبتنی‌ بر خیرعمومی‌ ‏این‌ اداره‌ با خصوصی‌سازی‌ اینترنت‌، دیگر محلی‌ از اِعراب‌ نداشته‌ باشد. در نتیجه‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و ‏شماره‌های‌ واگذاری‌ (‏ICANN‏) ۳۲ جایگزین‌ اداره‌ شماره‌های‌ واگذاری‌ اینترنت‌ شد كه‌ مأموریت‌ آن‌ ‏عبارت‌ است‌ از «تسهیل‌ هماهنگی‌ و مدیریت‌ فقط‌ آن‌ دسته‌ از وظایف‌ خاص‌ مدیریتی‌ ـ فنی‌ و سیاستگذاری‌ ‏كه‌ مستلزم‌ هماهنگی‌ مركزی‌ هستند.» ( ‏ICANN‏ ، ۲۰۰۰) .‏ ‏ با این‌ حال‌، مبارزه‌ای‌ در داخل‌ شركت‌ ‏اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ واگذاری‌ برای‌ اصلاح‌ مأموریت‌ آن‌ در جریان‌ است‌. مبارزه‌ بر سر تعریف‌ نقش‌ها ‏و مسؤولیت‌های‌ این‌ شركت‌ در كنفرانسی‌ آشكار شد كه‌ اخیراً با حمایت‌ مالی‌ بنیاد «برتلزمان‌» درباره‌ ‏نقش‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ واگذاری‌ در نحوه‌ مدیریت‌ اینترنت‌ برگزار شده‌ بود. آن‌گونه‌ كه‌ در ‏كتاب‌ «توصیه‌هایی‌ در مورد نحوه‌ مدیریت‌ اینترنت‌» نوشته‌ مارسل‌ مارچیل‌ (۲۰۰۱) كه‌ از جانب‌ بنیاد ‏برتلزمان‌ منتشر شده‌ آمده‌ است‌، دست‌كم‌ دو تفسیر متفاوت‌ از شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ ‏واگذاری‌ وجود دارد. از یك‌ سو، از دیدگاه‌ دولت‌ ایالات‌ متحده‌، مقررات‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ ‏واگذاری‌ تحت‌ كنترل‌ و اختیار شركت‌های‌ خصوصی‌ قرار دارد، تأمین‌ هزینه‌های‌ آن‌ به‌ صورت‌ بین‌المللی‌ ‏صورت‌ می‌گیرد، یا جایگاه‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ واگذاری‌ از اهمیت‌ چندانی‌ برخوردار نیست‌ و ‏نیاز به‌ مشروعیت‌ بخشیدن‌ به‌ آن‌ بسیار محدود است‌ زیرا كه‌ حوزه‌ فعالیت‌ آن‌ كاملاً «فنی‌» است‌. از سوی‌ ‏دیگر، از دیدگاه‌ سهامداران‌ متعددی‌ در خارج‌ از ایالات‌ متحده‌ و منتقدانی‌ در داخل‌ و خارج‌، شركت‌ اینترنتی‌ ‏نام‌ها و شماره‌های‌ واگذاری‌ یك‌ سازمان‌ آمریكایی‌ است‌ كه‌ اختیارات‌ آن‌ به‌ ایالات‌ متحده‌ وابسته‌ است‌، ‏جایگاه‌ قانونی‌ آن‌ توسط‌ قوانین‌ كالیفرنیا تضمین‌ شده‌ و در نتیجه‌ فاقد مافزون‌ بر این‌، ‏طرفداران‌ دیدگاه‌ اخیر در اعتقاد خود مبنی‌ بر این‌كه‌ مأموریت‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ واگذاری‌ ‏باید بیشتر سیاسی‌ و اجتماعی‌ باشد و نه‌ صرفاً فنی‌، منفعل‌ نیستند. در كنفرانسی‌ كه‌ این‌ توصیه‌ها برای‌ ‏آن‌ تنظیم‌ شد، بین‌ مدیران‌ شركت‌ كه‌ در دو جبهه‌، تقریباً در راستای‌ خطوط‌ مذكور، به‌ صف‌آرایی‌ در مقابل‌ ‏یكدیگر پرداخته‌ بودند، اختلافات‌ آشكاری‌ بروز كرد. روشن‌ است‌ كه‌ دیدگاه‌ دولت‌ آمریكا از همان‌ ابتدا ‏مشكل‌آفرین‌ است‌. نه‌ تنها راهكارهای‌ مربوط‌ به‌ نام‌ حوزه‌ متضمن‌ رژیم‌ها و موجودیت‌های‌ قانونی‌ خاصی‌ ‏است‌ كه‌ در واقع‌ برخی‌ از آنها بر برخی‌ دیگر اولویت‌ دارند، اما این‌ فرآیند در سیاست‌ حل‌ اختلافات‌ مربوط‌ ‏به‌ نام‌ حوزه‌ (‏DNDRP‏) ۳۳ صراحتاً رسمیت‌ پیدا كرد. سیاست‌ مزبور به‌ تعبیر وبستر (۱۹۹۵)، نمونه‌ای‌ ‏كلاسیك‌ از چگونگی‌ شكل‌گیری‌ اینترنت‌ توسط‌ روابط‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ «جهان‌ واقع‌» است‌. انجمن‌ ‏ارتباطات‌ پیشرو این‌ مبارزات‌ اساسی‌ را برای‌ مأموریت‌ بسیار مهم‌ می‌داند.شروعیت‌ است‌.انجمن‌ مزبور نقش‌ خود را ‏شكل‌ دادن‌ به‌ اینترنت‌ می‌داند نه‌ این‌كه‌ مبنای‌ تكنولوژیك‌ یا فرهنگی‌ آن‌ را بدیهی‌ انگارد. برای‌ مثال‌، انجمن‌ ‏ارتباطات‌ پیشرو خود در مبارزه‌ برای‌ در اختیار گرفتن‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ واگذاری‌ درگیر ‏بوده‌ است‌. در انتخابات‌ اخیر هیأت‌مدیره‌ شركت‌ مزبور، انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو نامزدهایی‌ را توصیه‌ و از ‏آنان‌ پشتیبانی‌ كرد و موفق‌ شد سه‌ تن‌ از آنان‌ را وارد هیأت‌مدیره‌ سازد. در پس‌ این‌ موفقیت‌ و هماهنگ‌ با ‏منشور جامعه‌ مدنی‌ و اینترنتی‌ آن‌، هدف‌ انجمن‌ عبارت‌ است‌ از شكل‌ دادن‌ به‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و ‏شماره‌های‌ واگذاری‌ هماهنگ‌ با نیازهای‌ جامعه‌ مدنی‌. این‌ رهیافت‌ در «بیانیه‌ جامعه‌ مدنی‌ در مورد ‏انتخابات‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ واگذاری‌» كه‌ مورد حمایت‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو قرار ‏داشت‌، رسمیت‌ پیدا كرد. بیانیه‌ مزبور مفهومی‌ را از جامعه‌ مدنی‌ ارایه‌ می‌دهد كه‌ شبیه‌ مفهومی‌ است‌ كه‌ ‏هابرماس‌ از آن‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌.
از این‌ جهت‌ كه‌ هر دو مفهوم‌ میان‌ جامعه‌ مدنی‌ و بازار ـ در تقابل‌ با ‏مفاهیم‌ لیبرال‌ كلاسیك‌ و نیز دولت‌ هماهنگ‌ با توصیف‌ هنجاری‌ خود هابرماس‌ ـ تمایز قائل‌ می‌شوند: ‏جامعه‌ مدنی‌ همراه‌ با دولت‌ و بازار بخش‌ سوم‌ جامعه‌ را تشكیل‌ می‌دهد. ارزش‌های‌ زیربنایی‌ جامعه‌ مدنی‌ ‏شامل‌ آزادی‌ گردهمایی‌، آزادی‌ بیان‌، دموكراسی‌ مشاركتی‌ و احترام‌ به‌ تنوع‌ و گوناگونی‌ می‌شوند. یك‌ ‏جامعه‌ مدنی‌ قدرتمند وزنه‌ متقابل‌ مهمی‌ در برابر دولت‌ و بخش‌ تجاری‌ محسوب‌ می‌شود. (‏Civil ‎Society Internet Forum,۲۰۰۲‎‏) علاوه‌ بر این‌، توصیف‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو از توسعه‌ فرهنگ‌ ‏اینترنتی‌ شبیه‌ به‌ توصیف‌ فوِالذكر است‌ از این‌ لحاظ‌ كه‌ «هنگامی‌ كه‌ نه‌ بخش‌های‌ تجاری‌ و نه‌ دولت‌ها ‏چندان‌ توجهی‌ به‌ اینترنت‌ نشان‌ ندادند، مردم‌ با وضع‌ استانداردها در قالب‌ یك‌ فرهنگ‌ اینترنتی‌ غالب‌ به‌ ‏همكاری‌ با یكدیگر پرداختند كه‌ طرفدار فضای‌ باز و اجماع‌ كلیه‌ سهامداران‌ است‌.» این‌ پیش‌فرض‌ها سبب‌ ‏می‌شود تا نگرش‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو نسبت‌ به‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ واگذاری‌ با نگرش‌ ‏دولت‌ آمریكا نسبت‌ به‌ این‌ شركت‌ كه‌ قبلاً ذكر آن‌ رفت‌، مقایسه‌ شود: «هماهنگی‌ فنی‌ منابع‌ مركزی‌ ‏اینترنت‌ دارای‌ پیامدهای‌ اجتماعی‌، اقتصادی‌ و سیاسی‌ غیرقابل‌ اجتنابی‌ است‌» (‏APC Issues in ‎Internet Right, ۲۰۰۲‎‏) . انتخاب‌ موفقیت‌آمیز نامزدهای‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو در هیأت‌مدیره‌ شركت‌ ‏اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ واگذاری‌، دارای‌ تبعات‌ مهمی‌ برای‌ آینده‌ اینترنت‌ است‌.
این‌ موفقیت‌ با توجه‌ به‌ ‏سابقه‌ این‌ انجمن‌ در كمك‌ به‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ قابل‌ ملاحظه‌تر نیز می‌شود. انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو از ‏حیث‌ پشتیبانی‌ عملی‌ از جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌، تقریباً موفق‌ بوده‌ است‌. شاید معروف‌ترین‌ پروژه‌ آنها ‏حمایت‌شان‌ از سازمان‌ شورشی‌ جنوب‌ مكزیك‌ یعنی‌ «جنبش‌ زاپا تیستا» بود. مانوئل‌ كاستلز (۱۹۹۷) ‏جنبش‌ زاپاتیستا را نخستین‌ جنبش‌ چریكی‌ بین‌المللی‌ معرفی‌ می‌كند. با این‌ حال‌، چنین‌ نیست‌ كه‌ ‏زاپاتیستا تنها وارد یك‌ جنگ‌ اطلاعاتی‌ شده‌ باشند. در حقیقت‌، مبارزه‌ آنها علیه‌ سركوب‌ دولت‌ مكزیك‌ ‏بسیار واقعی‌، اساسی‌ و خشونت‌آمیز است‌. جنبش‌ زاپاتیستا در اوایل‌ دهه‌ ۱۹۹۰ تا حدودی‌ به‌ عنوان‌ ‏واكنش‌ به‌ تهدیدات‌ نظام‌ ـ محور (مانند موافقتنامه‌ نفتا) نسبت‌ به‌ زیست‌ جهان‌ خود دست‌ به‌ اسلحه‌ بود. ‏این‌ جنبش‌ در جریان‌ مبارزه‌اش‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ عدالت‌ اجتماعی‌، مبارزه‌ مشترك‌ برای‌ كل‌ بشریت‌ را به‌ ‏رسمیت‌ شناخت‌ و طیف‌ بسیار وسیعی‌ از منافع‌ را وارد جنبش‌ خود كرد و در نتیجه‌ توجهات‌ را به‌ این‌ ‏جنبش‌ جلب‌ نمود. با وجود پایگاه‌ مادی‌ این‌ جنبش‌ در مبارزه‌ خود، از برخی‌ جهات‌ كاستلز در گفته‌ خود ‏صادِ است‌. جنبش‌ زاپاتیستا به‌ سرعت‌ در استفاده‌ از ارایه‌ اطلاعات‌ در جهت‌ تبلیغ‌ آرمان‌ خود با كمك‌ ‏سازمان‌های‌ غیردولتی‌ و جنبش‌های‌ اجتماعی‌ و به‌ كمك‌ تجهیزات‌ رایانه‌ای‌ مناسب‌، مهارت‌ به‌ دست‌ آورد. ‏به‌ نوبه‌ خود، مورد شناخته‌ شده‌ یادداشت‌ بانك‌ چیس‌ مانهاتان‌ ، نشان‌دهندهٔ‌ به‌كارگیری‌ موفقیت‌آمیز ‏تكنولوژی‌های‌ اینترنتی‌ از سوی‌ جنبش‌ زاپاتیستا و هوادارن‌ آن‌ است‌
یادداشت‌ مزبور كه‌ در جریان‌ بحران‌ ‏پرو در دسامبر ۱۹۹۴ نوشته‌ شد، خواستار نابودی‌ جنبش‌ زاپاتیستا برای‌ این‌ منظور شده‌ بود كه‌ ‏سرمایه‌گذاران‌ بین‌المللی‌ متقاعد شوند كه‌ دولت‌ مكزیك‌ كنترل‌ اوضاع‌ را در اختیار دارد. این‌ سند به‌ بیرون‌ ‏درز پیدا كرد و ابتدا در یك‌ خبرنامه‌ با انتشار محدود درج‌ شد كه‌ نادیده‌ گرفته‌ شد. با این‌ حال‌، هنگامی‌ كه‌ ‏ماجرا در اینترنت‌ منتشر شد به‌ اندازه‌ای‌ سریع‌ و با چنان‌ وسعتی‌ به‌ گردش‌ در آمد كه‌ به‌ دست‌ رسانه‌های‌ ‏اصلی‌ رسید كه‌ متعاقباً موجب‌ تبلیغات‌ منفی‌ و اعترافات‌ گسترده‌ای‌ شد كه‌ «بانك‌ چیس‌» را مجبور كرد ‏هرگونه‌ ارتباط‌ خود را با گزارش‌ مزبور و نویسندهٔ‌ آن‌ انكار كند. در واقع‌، تأثیر حمایت‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو ‏تا آن‌ حد بود كه‌ باعث‌ شد «بنگاه‌ رند» توجه‌ ویژه‌ای‌ به‌ این‌ انجمن‌ در تحلیل‌ خود از جنبش‌ زاپاتیستا نشان‌ ‏دهد: در میان‌ اینها (سازمان‌های‌ شبكه‌ای‌ بیرونی‌)، سازمانی‌ كه‌ از نقطه‌نظر تكنولوژیك‌ و آموزشی‌ از همه‌ ‏مهم‌تر است‌، انجمن‌ ارتباطات‌ پیشروست‌؛ شبكه‌ای‌ جهانی‌ متشكل‌ از شبكه‌های‌ رایانه‌ای‌ كه‌ دارای‌ ‏شعبات‌ متعددی‌ است‌... انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو و شعبات‌ آن‌ یك‌ سیستم‌ جهانی‌ كنفرانس‌ رایانه‌ای‌ و ‏پست‌ الكترونیك‌ برای‌ سازمان‌های‌ غیردولتی‌ مبارز به‌ وجود آورده‌اند. این‌ امر سازمان‌های‌ مزبور را قادر ‏ساخته‌ است‌ تا به‌ مشاوره‌ و هماهنگی‌ با یكدیگر بپردازند، اخبار و دیگر اطلاعات‌ را منتشر سازند و بر ‏دولت‌ها از جمله‌ از طریق‌ پیگیری‌ مبارزات‌ به‌ كمك‌ ارسال‌ فاكس‌ و ارسال‌ پیام‌ با پست‌ الكترونیك‌ فشار ‏وارد آورند. انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو، همچنین‌ به‌ سازمان‌های‌ غیردولتی‌ مبارز كمك‌ می‌كند تا تجهیزات‌ ‏ضروری‌ را به‌ دست‌ آورند و در صورت‌ نیاز به‌ آموزش‌ اعضای‌ آنها می‌پردازد تا بتوانند به‌ اینترنت‌ متصل‌ شده‌ ‏و با آن‌ كار كنند (رانفلد و مارتینز، ۱۹۹۷، ۱۰) . این‌ نمونه‌ مفیدی‌ از فشار پایین‌ به‌ بالا، از جامعه‌ مدنی‌ به‌ ‏دولت‌ و اقتصاد، است‌.
از آنجا كه‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو موفقیت‌های‌ زیادی‌ در زمینه‌ اعمال‌ نفوذ بر ‏نهادهای‌ حاكمه‌ و تسهیل‌ برآورده‌ ساختن‌ نیازهای‌ اطلاعاتی‌ و ارتباطی‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ به‌ دست‌ ‏آورده‌ است‌، انجمن‌ مذكور تلاش‌های‌ خود را گسترده‌تر ساخته‌ و به‌ ساختار برنامه‌ كاربردی‌ اینترنت‌ شكلی‌ ‏جدید بخشیده‌ است‌. برای‌ این‌ منظور، انجمن‌ با استفاده‌ از مجوز عمومی‌ بنیاد نرم‌افزار آزاد (نك‌ به‌ ‏‏(‏Action Apps, Building Information Communities‏ به‌ ساخت‌ «آكشن‌ اپس‌» پرداخته‌ تا به‌ ‏جنبش‌های‌ نوین‌ اجتماعی‌ كمك‌ بیشتری‌ كند. اكشن‌اپس‌ نرم‌افزاری‌ است‌ كه‌ اشخاص‌ را قادر می‌سازد تا ‏اطلاعات‌ موجود در وب‌ را بدون‌ داشتن‌ مهارت‌های‌ خاصی‌ در طراحی‌ وب‌ سایت‌ روزآمد سازند. علاوه‌ بر ‏این‌، اكشن‌ اپس‌ همچنین‌ كاربران‌ و گروه‌ها را قادر می‌سازد تا به‌ جمع‌آوری‌ اطلاعات‌ و مبادله‌ منابع‌ ‏بپردازند و در نتیجه‌ مجموعه‌ دانش‌ و اطلاعات‌ خود را گسترش‌ دهند، امری‌ كه‌ به‌طور اخص‌ با مفهومی‌ كه‌ ‏آیرمن‌ و جیمسون‌ از جنبش‌های‌ اجتماعی‌ ارایه‌ می‌دهند تناسب‌ دارد؛ از نظر آنان‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ ‏رابطه‌ تنگاتنگی‌ با تولید دانش‌ دارند. به‌ این‌ معنی‌ كه‌ گسترش‌ دامنه‌ دانش‌، دیگر پاسخگوی‌ نیازهای‌ بخش‌ ‏تجارت‌ و امور اداری‌ نیست‌. در حقیقت‌، اكشن‌ اپس‌ دارای‌ منافع‌ بسیار زیادی‌ برای‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ ‏است‌، اما تنها زمان‌ ثابت‌ خواهد كرد كه‌ اثربخشی‌ بلندمدت‌ و تأثیرآن‌ بر ساختار برنامه‌های‌ كاربردی‌ ‏اینترنت‌ تا چه‌ اندازه‌ بوده‌ است‌.‏
‏ ● ملاحظات‌‏
‏ آن‌گونه‌ كه‌ قبلاً گفته‌ شد، انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو نه‌ تنها در زمینه‌ توسعه‌ زیرساخت‌ اینترنت‌ بلكه‌ ‏همچنین‌ در كمك‌ به‌ فعالیت‌های‌ عملی‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌، نسبتاً موفق‌ بوده‌ است‌. بنابراین‌، اگر كسی‌ ‏با این‌ نظر مخالف‌ باشد كه‌ می‌توان‌ اینترنت‌ را به‌ خودی‌ خود نوعی‌ حوزه‌ عمومی‌ تصور كرد، می‌تواند آن‌ را ‏مبنا و تكیه‌گاهی‌ تلقی‌ كند كه‌ عرصه‌ عمومی‌ را می‌توان‌ روی‌ آن‌ بنا كرد. با این‌ حال‌، هنوز ملاحظاتی‌ دربارهٔ‌ ‏ظرفیت‌ آن‌ وجود دارد، نه‌ تنها به‌ لحاظ‌ استفاده‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو از اینترنت‌ بلكه‌ همچنین‌ در مورد ‏ساختار خود اینترنت‌. در مورد نخست‌، انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو دارای‌ حداقل‌ قابلیت‌ تعامل‌ در وب‌ سایت‌ ‏خود می‌باشد، اما این‌ امر احتمالاً آن‌ چنان‌ كه‌ در ابتدا به‌نظر می‌رسد اهمیت‌ ندارد زیرا كه‌ هدف‌ اصلی‌ این‌ ‏انجمن‌ توانمندسازی‌ سایر گروه‌هاست‌. افزون‌ بر این‌، میزان‌ كمك‌ این‌ انجمن‌ به‌ تسهیل‌ فعالیت‌ گروه‌های‌ ‏دیگر قابل‌ توجه‌ است‌. یكی‌ از كمك‌های‌ قابل‌ توجه‌ انجمن‌ ارتباطات‌ پیشرو به‌ ساختارهای‌ ارتباطاتی‌ ‏جنبش‌های‌ اجتماعی‌، توسعهٔ‌ آكشن‌ اِپس‌ است‌ كه‌ قبلاً ذكر آن‌ رفت‌. شاید مسأله‌ ضروری‌تر به‌ این‌ دلیل‌ ‏كه‌ بر همهٔ‌ كاربران‌ اینترنت‌ تأثیر می‌گذارد، موضوع‌ ظرفیت‌ ارتباطاتی‌ خود اینترنت‌ باشد. چنان‌كه‌ پیش‌ از ‏این‌ یادآور شدم‌، پدیده‌های‌ زیست‌ جهان‌ یا جامعه‌ مدنی‌ باید دارای‌ ظرفیت‌ ارتباطی‌ باشند.
با این‌ حال‌، این‌ ‏ظرفیت‌ را نباید صرفاً به‌ عنوان‌ فراهم‌ آوردن‌ حق‌ اظهارنظر قلمداد كرد. برای‌ این‌كه‌ كنش‌ ارتباطی‌ موفق‌ ‏باشد، تعدادی‌ شرایط‌ وجود دارد. هابرماس‌ بدون‌ آن‌ كه‌ وارد جزئیات‌ این‌ موضوع‌ پیچیده‌ شود، كنش‌ ‏ارتباطی‌ را مبتنی‌ بر وجود ادعاهایی‌ می‌داند كه‌ در مورد صحت‌ و سقم‌شان‌ می‌توان‌ تردید روا داشت‌. بدین‌ ‏معنا كه‌ هرگاه‌ ما به‌ صورت‌ ارتباطی‌ عمل‌ می‌كنیم‌، ادعاهایی‌ را مطرح‌ می‌سازیم‌ كه‌ طرف‌ یا طرف‌های‌ ‏دیگر ارتباطات‌ می‌توانند دربارهٔ‌ آنها سؤال‌ كنند. برای‌ این‌كه‌ كنش‌ گفتاری‌ مورد پذیرش‌ واقع‌ شود، شنونده‌ ‏باید بتواند صحت‌ آن‌، مبنای‌ هنجاری‌ مربوطه‌ و صداقت‌ گوینده‌ را بپذیرد. البته‌، این‌ معیارها ممكن‌ است‌ در ‏اینترنت‌ دست‌ نیافتنی‌ باشد. نخست‌ این‌ كه‌ بررسی‌ صحت‌ و سقم‌ اطلاعات‌ موجود در اینترنت‌، مانند هر ‏رسانه‌ دیگر، فرآیندی‌ پیچیده‌ است‌ كه‌ نیازمند اراده‌ و وقت‌ كافی‌ است‌ كه‌ بسیاری‌ از افراد آمادگی‌ این‌ نوع‌ ‏سرمایه‌گذاری‌ را ندارند. دوم‌ این‌كه‌ فقدان‌ زیست‌ جهان‌ مشترك‌ یا حتی‌ زمینهٔ‌ فرهنگی‌ مشترك‌ در میان‌ ‏كاربران‌ اینترنت‌ بین‌المللی‌ مشكلاتی‌ برای‌ پذیرش‌ قابل‌ قبول‌ بودن‌ یا حقانیت‌ چیزی‌ به‌ لحاظ‌ هنجاری‌ پدید ‏آورد. سرانجام‌ این‌كه‌، ناشناختگی‌ در اینترنت‌ كه‌ دربارهٔ‌ آن‌ سخنان‌ حمایت‌آمیز فراوانی‌ گفته‌ شده‌ است‌، ‏ارزیابی‌ صداقت‌ را در واقع‌ بسیار دشوار می‌سازد.
از آنجا كه‌ مشكل‌ تعیین‌ صحت‌ و سقم‌ چیزی‌، برای‌ اكثر ‏رسانه‌ها جنبه‌ عام‌ دارد، مایلم‌ به‌ دو نكته‌ اخیر به‌ اختصار بپردازم‌. در مورد اول‌ یعنی‌ حقانیت‌ هنجاری‌، ‏روشن‌ است‌ كه‌ مجموعه‌ای‌ از هنجارها وجود ندارد كه‌ به‌ شكلی‌ آزادانه‌ توسط‌ یك‌ جامعه‌ مدنی‌ بین‌المللی‌ ‏ایجاد شده‌ باشند به‌ گونه‌ای‌ كه‌ شركت‌كنندگان‌ در ارتباطات‌ اینترنتی‌ بتوانند از آنها بهره‌ گیرند. ویلهم‌ ‏‏(۱۹۹۹) در جریان‌ مطالعه‌ تجربی‌ گروه‌های‌ خبری‌ یوزنت‌، دریافت‌ كه‌ محتوای‌ ارتباطات‌ «با هنجارهای‌ زبانی‌ ‏معاصر ناهمخوان‌ و بی‌ارتباط‌ است‌» (۱۶۲). با این‌ حال‌، تنها لازم‌ است‌ به‌ «نتیكت‌» ۳۴ فكر كرد تا دریافت‌ ‏كه‌ هنجارها با چه‌ سرعتی‌ از بیان‌ هرج‌ و مرج‌ پدید آمده‌اند. علاوه‌ بر این‌، اسلوین‌ این‌ نكته‌ را مطرح‌ ‏می‌سازد كه‌ «اینترنت‌ قادر است‌ بسیاری‌ از فرهنگ‌ها و تجارب‌ مختلف‌ را به‌ هم‌ متصل‌ كند، احتمال‌ ‏برخورد علائق‌ را افزایش‌ دهد «زیرا» با توجه‌ به‌ ظرفیت‌ تعاملی‌ تكنولوژی‌ اینترنت‌، این‌ نظرات‌ به‌ آسانی‌ به‌ ‏چالش‌ كشیده‌ می‌شوند و ماهیت‌ واقعی‌شان‌ آشكار می‌شود (۲۰۰۰، ۱۹۶: تأكید از ماست‌).می‌توان‌ ‏گفت‌ كه‌ این‌ موقعیت‌ مشابه‌ آن‌ چیزی‌ است‌ كه‌ هابرماس‌ به‌ آن‌ تحت‌عنوان‌ رهاسازی‌ مخاطره‌آمیز زبان‌ از ‏قراردادها اشاره‌ كرده‌ است‌. صرف‌ قرارداد از طریق‌ فعالیت‌ اینترنتی‌ تضعیف‌ می‌شود چون‌ قرار گرفتن‌ در ‏معرض‌ بدیل‌ها و نیاز به‌ تبیین‌ و توجیه‌ مستقیم‌ در برابر «دیگری‌» به‌ معنای‌ آن‌ است‌ كه‌ نیاز به‌ رسیدن‌ به‌ ‏تفاهم‌ به‌ واسطه‌ وجود ذخایری‌ از تفاسیر به‌طور سنتی‌ تصدیق‌ شده‌ و مصون‌ از انتقاد، به‌تدریج‌ برطرف‌ ‏می‌شود.... ] زیست‌ جهان‌ [ را می‌توان‌ تا آن‌ درجه‌ عقلانی‌ كرد كه‌ تعاملاتی‌ را امكان‌پذیر سازد كه‌ نه‌ به‌ ‏واسطه‌ موافقتی‌ كه‌ به‌طور هنجاری‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ بلكه‌ توسط‌ موافقتی‌ هدایت‌ شده‌اند كه‌ ـ به‌ گونه‌ای‌ ‏مستقیم‌ یا غیرمستقیم‌ ـ از طریق‌ تفاهم‌ به‌ لحاظ‌ ارتباطی‌، دست‌ یافتنی‌ شده‌ است‌ (هابرماس‌، ۱۹۸۴، ‏‏۳۴۰). ناشناختگی‌ در اینترنت‌ برای‌ كنش‌ ارتباطی‌ یك‌ شمشیر دو لبه‌ است‌.
از یك‌ سو، این‌ بدان‌ معناست‌ ‏كه‌ كسانی‌ كه‌ احتمالاً كمرو هستند و یا به‌ هر نحوی‌ احساسات‌ خود را مهار می‌كنند، برای‌ بیان‌ عقاید خود ‏اعتمادبه‌نفس‌ بیشتری‌ پیدا می‌كنند؛ به‌ ویژه‌ در زمینه‌ مخالفت‌ با افكار سیاسی‌ افرادی‌ كه‌ ممكن‌ است‌ به‌ ‏لحاظ‌ فیزیكی‌ حالتی‌ مرعوب‌ كننده‌ داشته‌ باشند. افزون‌ بر این‌، شغل‌، طبقه‌، اصل‌ و نسب‌، زبان‌ بدن‌، ‏جنسیت‌، قومیت‌، مذهبی‌ بودن‌، قدوقامت‌، موانع‌ گفتاری‌ و غیره‌ همگی‌ موانع‌ بالقوه‌ در راه‌ مباحث‌ رو در ‏روی‌ «جهان‌ واقع‌» به‌شمار می‌آیند، اما هنگام‌ اتصال‌ به‌ اینترنت‌ آشكار نیستند. از این‌رو، آقای‌ ‏X‏ باید تنها ‏بر قدرت‌ استدلال‌ خود علیه‌ فروشنده‌ مغازه‌ ‏y‏ تكیه‌ كند. بنابراین‌، می‌توان‌ گفت‌ در این‌ موارد، «ایجاد ‏اجماع‌ در نهایت‌ به‌ قدرت‌ استدلال‌ بهتر متكی‌ است‌، (هابرماس‌، ۱۹۸۷، ۱۴۵) . با این‌ حال‌، گرچه‌ اسلوین‌ ‏‏(۲۰۰۰) اظهار می‌دارد كه‌ «پارادوكس‌ انزوا و قابلیت‌ رویت‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ كسانی‌ كه‌ از اینترنت‌ ‏استفاده‌ می‌كنند... همچنان‌ ناچارند با دیگر افرادی‌ كه‌ در فواصل‌ دور قرار دارند به‌ گونه‌ای‌ برابر كه‌ ممكن‌ ‏است‌ عجیب‌ به‌ نظر آید، رفتار كنند» (۱۸۵)، در عمل‌ «مسؤولیت‌» انجام‌ این‌ كار بلافاصله‌ آشكار نمی‌شود. ‏از سوی‌ دیگر، می‌توان‌ بر این‌ نظر اصرار ورزید كه‌ ناشناختگی‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ شرط‌ اساسی‌ ارتباطات‌ ‏انسانی‌ یعنی‌ مسؤولیت‌ در ارتباطات‌ اینترنتی‌ وجود ندارد. در این‌ مفهوم‌، یكی‌ از طرف‌های‌ بحث‌ ممكن‌ ‏است‌ از مباحثه‌ خارج‌ شود با توجه‌ به‌ این‌كه‌ ناشناختگی‌، امتیازی‌ است‌ كه‌ به‌ او اجازه‌ می‌دهد، از ادامهٔ‌ ‏بحث‌ خودداری‌ كند.‏‎ ‎علاوه‌ بر این‌، یكی‌ از طرف‌های‌ بحث‌ ممكن‌ است‌ از مباحثه‌ خارج‌ شود، صرفاً به‌ این‌ ‏منظور كه‌ با یك‌ هویت‌ متفاوت‌ مجدداً وارد بحث‌ شود.
بنابراین‌، همراه‌ با ناشناختگی‌ مسأله‌ مسؤولیت‌ ‏مطرح‌ می‌شود، در حالی‌ كه‌ مسؤولیت‌ یكی‌ از مهم‌ترین‌ و با این‌ حال‌ شاید یكی‌ از جنبه‌هایی‌ از نظریه‌های‌ ‏كنش‌ ارتباطی‌ در برابر اخلاِ گفتمانی‌ و حوزه‌ عمومی‌ باشد كه‌ كمتر مورد تأكید قرار گرفته‌ است‌. پیش‌شرط‌ ‏انجام‌ كنش‌ ارتباطی‌ این‌ است‌ كه‌ بازیگران‌ مسؤولیت‌ گفته‌های‌ خود را بر عهده‌ گیرند. در حقیقت‌، نظریهٔ‌ ‏كنش‌ گفتاری‌ بر این‌ مبنا استوار است‌ و این‌ نقطهٔ‌ آغاز بسیاری‌ از انتقادات‌ هابرماس‌ است‌. موازنه‌ ‏ناشناختگی‌ و مسؤولیت‌، اغلب‌ به‌ نوع‌ گفتمان‌ مورد تقاضا بستگی‌ دارد. از یك‌ سو، اگر فرهنگ‌ پس‌ ‏زمینه‌ای‌ كاربر، اقتدارگرا باشد (به‌ هر میزانی‌)، در این‌ صورت‌ ناشناختگی‌ ابزاری‌ مهم‌ است‌ كه‌ انتقاد بدون‌ ‏ترس‌ از سركوب‌ را امكان‌پذیر می‌سازد. از سوی‌ دیگر، اگر یك‌ فرهنگ‌ سیاسی‌ لیبرال‌ وجود داشته‌ باشد، ‏نمونه‌های‌ مشابه‌ آن‌ تنها به‌ صورت‌ تقریبی‌ وجود دارند، در این‌ صورت‌ ناشناختگی‌ نقش‌ امنیتی‌ خود را از ‏دست‌ خواهد داد و این‌ پرسش‌ به‌ قوت‌ خود باقی‌ خواهد ماند كه‌ آیا ناشناختگی‌ برای‌ گفته‌ها این‌ امكان‌ را ‏پدید می‌آورد كه‌ تنها وزن‌ داخلی‌ خود را به‌ بهای‌ مسؤولیت‌ حمل‌ كنند.‏
‏ ● نتیجه‌گیری‌‏
‏ در این‌ نوشتار، ابتدا نشان‌ دادم‌ كه‌ درك‌ جامع‌تر از آثار هابرماس‌ ما را قادر می‌سازد تا فهم‌ بهتری‌ از ‏نحوه‌ عملكرد اینترنت‌ در رابطه‌ با جامعه‌ و نیز اهمیت‌ دموكراتیك‌ جنبش‌های‌ اجتماعی‌ در این‌ میان‌ به‌ ‏دست‌ آوریم‌. علاوه‌ بر این‌، باور دارم‌ كه‌ معایب‌ و مزایای‌ اینترنت‌ و وب‌ را به‌ سادگی‌ نمی‌توان‌ درك‌ كرد ـ ‏روابط‌ پیچده‌ای‌ میان‌ جامعه‌، اینترنت‌، حكومت‌، تجارت‌، نهادهای‌ حاكم‌ بر اینترنت‌ و جنبش‌های‌ سیاسی‌ و ‏اجتماعی‌ وجود دارد. آنچه‌ اینترنت‌ می‌تواند برای‌ این‌ عوامل‌ انجام‌ دهد در خود تكنولوژی‌ از پیش‌ تعریف‌ ‏نشده‌ است‌ بلكه‌ جا برای‌ تعاریف‌ موردنظر كاربران‌ باز نگه‌ داشته‌ شده‌ است‌ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ هم‌ شهروندان‌ ‏و هم‌ رسانه‌های‌ راهبر نظام‌ ـ محور برای‌ كسب‌ هژمونی‌ مبارزه‌ می‌كنند. در این‌ مفهوم‌، انجمن‌ ارتباطات‌ ‏پیشرو را می‌توان‌ جنبشی‌ قابل‌ ملاحظه‌ در تلاش‌ برای‌ تضمین‌ نه‌ تنها استفاده‌ از اینترنت‌ بلكه‌ همچنین‌ ‏برای‌ ایجاد ساختاری‌ برای‌ اینترنت‌ در نظر گرفت‌ كه‌ در برابر الزامات‌ نظام‌ ـ محور مقاوم‌ باشد.‏ ‏ با توجه‌ به‌ ‏این‌ نتیجه‌گیری‌، ضرورت‌ دارد كه‌ كاربران‌ اینترنت‌ به‌ نحوه‌ شكل‌ دادن‌ به‌ این‌ رسانه‌ و به‌ ویژه‌ ظرفیت‌ ‏ارتباطی‌ آن‌ علاقه‌ نشان‌ دهند. شاید فوری‌ترین‌ چالش‌ برای‌ كاربران‌ اینترنت‌، یعنی‌ همان‌ چالشی‌ كه‌.... ‏هابرماس‌ نیز سعی‌ در روشن‌ ساختن‌ آن‌ دارند، عبارت‌ است‌ از تجاری‌سازی‌ و كنترل‌ استعمار. همان‌گونه‌ ‏كه‌ در قسمت‌های‌ مختلف‌ این‌ مقاله‌ به‌ این‌ امر اشاره‌ كردم‌، تغییری‌ قابل‌ شناسایی‌ در محتوا، كاربرد و ‏ساختار اینترنت‌ طی‌ پنج‌ سال‌ گذشته‌ به‌ وجود آمده‌ است‌. این‌ امر همزمان‌ با علاقه‌مندی‌ بیشتر بخش‌های‌ ‏تجاری‌ و دولت‌ به‌ آنچه‌ می‌توانند از این‌ رسانه‌ به‌ دست‌ آورند، رخ‌ داده‌ است‌. بخش‌های‌ تجاری‌ فرصت‌های‌ ‏پولساز را در آن‌ مشاهده‌ كردند و دولت‌ها را تشویق‌ كردند كه‌ برای‌ استفاده‌ آنها، دسترسی‌ به‌ اینترنت‌ را ‏تضمین‌ كنند.
دولت‌ نیز ظرفیت‌های‌ تبلیغاتی‌، نظارتی‌ و اداری‌ اینترنت‌ را مورد توجه‌ قرار داد. توسعه‌ وب‌ از ‏طریق‌ افزایش‌ تعداد «مصرف‌كنندگان‌»، امكان‌پذیر ساختن‌ معرفی‌ چند رسانه‌ای‌ كالاها و آسان‌تر ساختن‌ ‏ناوبری‌ و كاربرد اینترنت‌ به‌ عاملی‌ مهم‌ تبدیل‌ شده‌ است‌.‏ ‏ در حالی‌ كه‌ از یك‌ سو وب‌ امكان‌ دسترسی‌ ‏بیشتری‌ را به‌ تعداد بیشتری‌ از تكنولوژی‌های‌ ارتباطی‌ در مقایسه‌ با گذشته‌ فراهم‌ ساخته‌ است‌، از سوی‌ ‏دیگر می‌توان‌ گفت‌ كه‌ قابلیت‌ تعامل‌ اینترنت‌ را كاهش‌ داده‌ است‌ چون‌ وب‌ سایت‌های‌ سیاسی‌ و تجاری‌ ‏رسمی‌ برای‌ اجرای‌ نقش‌، تریبون‌های‌ تبلیغاتی‌ یك‌ طرفه‌ ایجاد شده‌اند. در حالی‌ كه‌ استفاده‌ از «یوزنت‌» ‏به‌ عنوان‌ یك‌ سازوكار ارتباطی‌ یك‌ طرفه‌ بی‌معنی‌ جلوه‌ می‌كرد، استفاده‌ از وب‌ بدین‌ ترتیب‌ اینك‌ قابل‌ ‏قبول‌تر می‌شود. از این‌رو، به‌ جای‌ آن‌كه‌ كاربران‌ خود قسمت‌ اعظم‌ محتوای‌ اینترنت‌ را فراهم‌ سازند، ‏شركت‌ها و دولت‌ها به‌ استعمار بیشتر و بیشتر آن‌ می‌پردازند. در واقع‌، می‌توان‌ چنین‌ استدلال‌ كرد كه‌ ‏شكلی‌ از حصاركشی‌ در حال‌ رخ‌ دادن‌ است‌ كه‌ به‌ موجب‌ آن‌ «خرده‌ مالكان‌» وادار می‌شوند تا درون‌ ‏مناطق‌ پرجمعیت‌، كنترل‌ شده‌ و تحت‌ مقررات‌ شدید فعالیت‌ كنند، نظیر مناطقی‌ كه‌ «آمریكا و آنلاین‌» ۳۵ و ‏‏«شبكه‌ مایكرو سافت‌» ۳۶ در اختیار آنها قرار می‌دهند. اگر این‌ فرآیند تداوم‌ پیدا كند، كاربران‌ اینترنت‌ به‌ ‏گونه‌ای‌ فزاینده‌ به‌ حصارها و یا مجراهای‌ از پیش‌ تعریف‌ شده‌ای‌ هدایت‌ می‌شوند كه‌ خروج‌ از آنها روز به‌ ‏روز دشوارتر می‌شود و اینترنت‌ را تنها به‌ یك‌ رسانه‌ جمعی‌ تحت‌ استعمار دیگری‌ تبدیل‌ می‌كند كه‌ تنها ‏ارایه‌ دهنده‌ اطلاعات‌ و مباحث‌ استاندارد، قابلیت‌ تعامل‌ محدود و هر آن‌ چیزی‌ است‌ كه‌ مصرف‌كنندگان‌ ‏برای‌ برآورده‌ ساختن‌ امیال‌ مادی‌ كنترل‌ شده‌شان‌ به‌ آن‌ نیاز دارد. بار دیگر، این‌ فرآیند، هر چند ممكن‌ است‌ ‏بزرگ‌ به‌ نظر برسد، از پیش‌ تعیین‌ شده‌ نیست‌. این‌ به‌ عهده‌ شهروندان‌، نمایندگان‌ و جنبش‌های‌ سیاسی‌، ‏اجتماعی‌ و فرهنگی‌ است‌ تا ادعاهای‌ خود را مطرح‌ سازند و این‌ تضمین‌ را به‌ دست‌ آورند كه‌ به‌ عنوان‌ یك‌ ‏ضرورت‌ تحت‌ حفاظت‌ قرار گیرند. ‏‏ * این‌ مقاله‌ ترجمه‌ یكی‌ از مقالات‌ فصل‌ پنجم‌ كتاب‌ زیر است‌:‏
‏ ‏Martha MccAughey & Mtchael DٍAyers (editors), "Cyberactivism", (Routledge ‎Publication ۲۰۰۳).‎
‎ ‎پی‌نویس‌ها:‏
‏ ۱. نك‌، برای‌ مثال‌، به‌ مقاله‌ معروف‌ ‏Mark Poster(۱۹۹۵‎‏) و نیز ‏Friedland (۱۹۹۶‎‏) ، مجموعه‌ ‏مقالات‌ در منبع‌ ‏Toulouse and Luke (۱۹۹۸‎‏) و نیز ‏Slevin(۲۰۰۰),Wilhelm (۱۹۹۹) ‎‎,Malina (۱۹۹۹‎‏)‏
‏ ۲. نك‌ به‌ ‏Dahlgren(۱۹۹۵‎‏) برای‌ شرح‌ كاربرد چهار بعد روش‌ شناختی‌: نهادهای‌ رسانه‌ای‌ (یا ‏ساختار رسانه‌ای‌)، بازنمایی‌های‌ رسانه‌ای‌، ساختارهای‌ اجتماعی‌ كه‌ رسانه‌ها در چارچوب‌ آنها عمل‌ ‏می‌كنند و تعامل‌ اجتماعی‌ برحسب‌ پذیرش‌.‏
‏ ۳. گرچه‌ پست‌ الكترونیك‌ احتمالاً متداول‌ترین‌ نرم‌افزار كاربردی‌ اینترنت‌ است‌، شیوع‌ پست‌ الكترونیك‌ ‏مبتنی‌ بر وب‌ به‌ این‌ معناست‌ كه‌ وب‌ جهانی‌ به‌ عنوان‌ نقطه‌ دسترسی‌ اصلی‌ به‌ پست‌ الكترونیك‌ در خارج‌ از ‏محل‌ كار در حال‌ گسترش‌ است‌.‏
‏ ۴. به‌ خاطر سادگی‌، من‌ از اصطلاح‌ «نظام‌» برای‌ اشاره‌ به‌ نظام‌های‌ فرعی‌ اقتصادی‌ و اداری‌ استفاده‌ ‏می‌كنم‌.‏
‏ ۵. ظرفیت‌ اقدام‌ بر حسب‌ پیچیدگی‌ سازمانی‌ تغییر پیدا می‌كند: «مجموعه‌ پارلمانی‌ برای‌ دریافت‌ و بیان‌ ‏مضمون‌ مسائل‌ اجتماعی‌ از همه‌ پذیراتر است‌، اما در برابر این‌ حساسیت‌ ظرفیت‌ كمتری‌ برای‌ پرداختن‌ به‌ ‏مشكلات‌ در مقایسه‌ با مجموعه‌ اداری‌ دارد» .(‏Habermas, ۱۹۹۶, ۳۵۵‎‏)‏
‏ ۶. درخواست‌های‌ اظهارنظر ) ‏S‏ (‏RFC‏ اسنادی‌ هستند كه‌ به‌ بیان‌ مشكلات‌ رودر روی‌ مهندسان‌ ‏می‌پردازند و پاسخ‌ می‌طلبند. این‌ مشكلات‌ ممكن‌ است‌ اساساً فنی‌ باشند، اما درخواست‌های‌ اظهارنظر ‏همچنین‌ شامل‌ سؤالات‌ «سیاسی‌»تری‌ نیز می‌شوند. درخواست‌های‌ مزبور در دسترس‌ همگان‌ جهت‌ ‏همكاری‌ قرار دارد و به‌طور كامل‌ در وب‌ سایت‌ «درخواست‌های‌ اظهارنظر» به‌ نشانی‌ ‏www.rfc-‎editor-org‏ منتشر می‌گردند تا همگان‌ آنها را مشاهده‌ كنند.‏
‏ ۷. در سال‌ ۱۹۹۲، انجمن‌ اینترنت‌ (‏ISOC‏) در نتیجه‌ توسعه‌ و گسترش‌ جامعه‌ اینترنتی‌ و «نیاز به‌ ‏حمایت‌ از این‌ جامعه‌» (‏Leiner et al.۲۰۰۰‎‏) در فرآیند مدیریت‌ شكل‌ گرفت‌. اینك‌ انجمن‌ مزبور نهاد ‏حاكمه‌ كه‌ اصلی‌ برای‌ ساختار اینترنت‌ به‌ شمار می‌رود.‏
‏ ۸. من‌ در اینجا از اصطلاح‌ «بنیادی‌» در مفهوم‌ بنیادها یا هسته‌ مركزی‌ جامعه‌ مدنی‌ استفاده‌ می‌كنم‌. ‏آن‌گونه‌ كه‌ جان‌ كین‌ (۱۹۹۸) ابراز داشته‌ است‌، پیش‌ شرط‌های‌ خاصی‌ برای‌ جامعه‌ مدنی‌ وجود دارد كه‌ ‏باید تقویت‌ و حفظ‌ شود.‏
‏ ۹. انتخابات‌ در سال‌ ۲۰۰۱ انجام‌ شد. با این‌ حال‌، در زمان‌ نگارش‌ این‌ فصل‌،بحثی‌ در رابطه‌ با آینده‌ یك‌ ‏شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شمارهای‌ واگذاری‌ (‏ICANN‏) دموكراتیك‌ در جریان‌ است‌. برخی‌ مدیران‌ در مورد ‏اثربخشی‌ انتخابات‌ ابراز نگرانی‌ كرده‌اند. برای‌ مثال‌، عضو آفریقایی‌ شركت‌ اینترنتی‌ نام‌ها و شماره‌های‌ ‏واگذاری‌ تنها با ۶۷ رأی‌ از مجموع‌ ۱۳۰ رأی‌ ریخته‌ شده‌ در آفریقا انتخاب‌ شد. سایرین‌، نظیر اندی‌ مولرـ ‏ماگون‌ عضو هیأت‌مدیره‌ به‌ در دست‌ گرفتن‌ كنترل‌ شركت‌ مزبور به‌ شكل‌ شراكتی‌ اشاره‌ دارند. این‌ مثالی‌ ‏مفید از محدوده‌های‌ نفوذ است‌. در حقیقت‌، اگر رویه‌ها و منابع‌ اساسی‌ بر ضد جامعه‌ مدنی‌ تحریف‌ شوند، ‏آن‌گاه‌ نتیجه‌ باید تا حدودی‌ از پیش‌ تعیین‌ شده‌ باشد.‏
‏ ۱۰. «كل‌ بشریت‌» در مفهومی‌ كه‌ من‌ اراده‌ می‌كنم‌ به‌طور اخص‌، فرمانده‌ ماركوس‌، رهبر جنبش‌ ‏زاپاتیست‌ها استدلال‌ می‌كرد كه‌ «برادران‌ و خواهران‌ بومی‌، كارگران‌، دهقانان‌، آموزگاران‌، دانشجویان‌، ‏كارگران‌ مزارع‌، زنان‌ خانه‌دار، رانندگان‌، ماهیگیران‌، رانندگان‌ تاكسی‌، كارمندان‌، فروشندگان‌ خیابانی‌، ‏دستجات‌ خیابانی‌، بیكاران‌، روزنامه‌نگاران‌، متخصصان‌، راهبان‌، همجنس‌گرایان‌، هنرمندان‌، روشنفكران‌، ‏دریانوردان‌، سربازان‌، ورزشكاران‌ و قانونگذاران‌، مردان‌، زنان‌، كودكان‌، جوانان‌ و برادران‌ و به‌ خواهران‌ ‏سالمند» (‏The Guardion , ۱۵th March ۲۰۰۱‎‏) مبارزه‌ او بپیوندند.‏
‏ ۱۱. این‌ به‌ میزانی‌ بستگی‌ دارد كه‌ بپذیریم‌ در حال‌ حاضر به‌ اندازه‌ كافی‌ «جهانی‌» شده‌ایم‌.‏
‏ ۱۲. رابطه‌ بین‌ ناشناختگی‌ و مسؤولیت‌ رابطه‌ای‌ پیچیده‌ است‌. در حقیقت‌، ممكن‌ است‌ این‌ امر صحت‌ ‏داشته‌ باشد كه‌ كسانی‌ كه‌ از روی‌ عادت‌ از وب‌ سایت‌های‌ خاصی‌ بازدید می‌كنند ـ به‌ ویژه‌ آن‌ نوع‌ ‏سایت‌های‌ مربوط‌ به‌ جنبش‌ نوین‌ اجتماعی‌ كه‌ به‌طور سنتی‌ خود را وقف‌ آرمان‌های‌ شفافیت‌، صداقت‌ و ‏غیره‌ كرده‌اند ـ احتمال‌ بیشتری‌ دارد كه‌ با این‌ اصول‌ همخوانی‌ داشته‌ باشند. از شیودیپ‌ گروال‌ ‏Shivdeep Greval‏ به‌ خاطر پیشنهاد این‌ نكته‌ سپاسگزارم‌. علاوه‌ بر این‌، نرم‌افزار مسدودكنندهٔ‌ پروتكل‌ ‏اینترنت‌ (‏IP‏) (‏Internet Protocol‏) می‌تواند برای‌ تضمین‌ این‌ امر مورد استفاده‌ قرار گیرد كه‌ پیام‌های‌ ‏توهین‌آمیز و دیگر سوءاستفاده‌ها مانع‌ انجام‌ صحیح‌ مباحثات‌ نگردند. با این‌ حال‌، همچنین‌ باید خاطرنشان‌ ‏ساخت‌ كه‌ از این‌ نرم‌افزار اغلب‌ برای‌ مسدود كردن‌ اظهارنظرهای‌ مشروعی‌ استفاده‌ می‌شود كه‌ با ‏نظرات‌ وب‌ سایت‌ها، گروه‌های‌ خبری‌ یا گروه‌های‌ مباحثه‌ هماهنگی‌ ندارند. افزون‌ بر این‌، مسأله‌ مسؤولیت‌ ‏‏«گفتمان‌ جهان‌ واقع‌» هزاران‌ سال‌ است‌ كه‌ فلاسفه‌ اخلاِ را به‌ خود مشغول‌ داشته‌ است‌.‏
‏ ۱۳. كنسرسیوم‌ وب‌ جهانی‌ (‏W۳C‏) نهاد اصلی‌ برای‌ موافقت‌ در خصوص‌ پروتكل‌ها و استانداردهای‌ ‏وب‌ جهانی‌ است‌. این‌ نهاد به‌ سرعت‌ در ارتباط‌ با مسائلی‌ چون‌ تجارت‌ الكترونیك‌، بهره‌برداری‌ غیرمجاز، ‏حقوِ مالكیت‌ و ظرفیت‌ ارتباطی‌ در حال‌ تبدیل‌ شدن‌ به‌ مهم‌ترین‌ نهاد است‌.‏

‏ ۱‏‎. Constitutional Democracy
‎ ۲. The Structural Transformation of the Public Sphere (Structural ‎transformation)‎
‎ ۳. System/lifeworld
‎ ۴. Communicative Action
‎ ۵. Between facts and Norms
‎ ۶. Association for Progressive Communications
‎ ۷. Telnet
‎ ۸. Bolletin Board Systems (BBS)‎
‎ ۹. Usenet
‎ ۱۰. World Wide Web (www)‎
‎ ۱۱. Hyperlinks
‎ ۱۲. Hypertext Mark-up language
‎ ۱۳. Hypertext transfer Protocol
‎ ۱۴. Refeudalization
‎ ۱۵. Dialogical Publicness
‎ ۱۶. Sluice-gate Mechanis
‎ ۱۷. Sociation
‎ ۱۸. New Social Movements
‎ ۱۹. Information Processing Techniques Office
‎ ۲۰. Advanced Research Projects Agency
‎ ۲۱. Request For Comment
‎ ۲۲. Internet Architecture Board
‎ ۲۳. Internet Activities Board
‎ ۲۴. Internet Engineering Task Force
‎ ۲۵. Internet Research Task Force
‎ ۲۶. Free Software Foundation
‎ ۲۷. Hacker
‎ ۲۸. Information and Communication Technology
‎ ۲۹. Internet Rights Working Group
‎ ۳۰. Green Net Civil Society and Internet Charter
‎ ۳۱. Iternet Assigned Numbers Authority
‎ ۳۲. Internet Corporation for Assigned Names and Numbers
‎ ۳۳. Domain Name Disputes Resolution Policy
‎ ۳۴. Netiquette
‎ ۳۵. America OnLine
‎ ۳۶. Microsoft Network
‏ منابع‌:‏
‏ ‏Adorno, T., and Horkheimer, M. ۱۹۹۷. Dialectic of Enlightenment.London: ‎Verso.‎
‎ APC. "ActionApps. Building Information communities." Online. ‎http://WWW.apc.org/actionapps/english/general.‎
‎ __. ۲۰۰۲. "ICANN Election Results." Online. ‎http://WWW.apc.org/english/rights/governance/icann_election۲۰۰۰/index.shtml.‎
‎ __. "APC Internet Rights Chatter." Online. ‎http://WWW.apc.org/english/rights/chatter.htm.‎
‎ __. ۲۰۰۲. "Issues in Internet Rights -Governance of the Internet." Online. ‎http://WWW.apc.org/english/rights/governance/.‎
‎ __. ۲۰۰۲. "AboutAPC." ‎Online.http://WWW.apc.org/english/about/indens.html.‎
‎ Barbrook, R, and Cameron, A. ۲۰۰۲. "The Californian Ideology." ‎Online.http://cciwmin.ac.uk/HRC/ci/calif۵.html.‎
‎ Baxter, H. ۱۹۸۷. "System and Lifeworld in Habermas&#۰۳۹;s Theory of ‎communicative Action." Theory and society ۱۶: ۳۹-۸۶ .‎
‎ Beckett, D. ۲۰۰۰. "Internet Technology," pp. ۱۳-۴۶ in Internet Ethics, ed. D. ‎langford.London: Macmillan press.‎
‎ Calabrese, A., and Borchert, M. ۱۹۹۶."Prospects for Electronic Democracy in ‎the United States: Rethinking communication and social policy". Media, culture ‎and society ۱۸:۲۴۹-۶۸. ‎
‎ Calhoun, C. ۱۹۹۲. Habermas and the public sphere. Cambridge,MA: MIT ‎press. ‎
‎ Castells, M. ۱۹۹۷. The power of Identity. Cambridge, MA: Blackwell.‎
‎ Civil society Internet Forum. ۲۰۰۲."Civil Society Statement on ICANN ‎Election."online. http://www. civilsocietyinternetforum. org/statement.html.‎
‎ Curran, J. and seaton, J., eds. ۱۹۹۱. Power without Responsibility: The press ‎and Broadcasting in Britain. ۴th ed.london: Routledge.‎
‎ Dahlgren, P.۱۹۹۵. Television and the public sphere: Citizenship, Democracy ‎and the Media. London: sage.‎
‎ Dutton, W. ۱۹۹۶. "Network Rules of Order: Regulating Speech in public ‎Electronic Fora." Media, Culture and society . ۱۸: ۲۶۹-۹۰‎
‎ Eyerman, R, and Jamison, A. ۱۹۹۱. social Movements: A Cognitive Approach. ‎Cambridge: polity.‎
‎ Friedland, l. ۱۹۹۶. " Electronic Democracy and the New Citizenship." Media ‎‎ Culture and socitey ۱۸: ۱۸۵-۲۱۲.‎
‎ Garnham, N. ۱۹۹۲. " The Media and the public sphere," pp. ۳۵۹-۶۷, in ‎Habermas and the public Sphere, ed. C Calhoun. Cambridge, MA: MIT Press.‎
‎ Golding, p. and Murdoch, G.۲۰۰۰. "Culture Communications and political ‎Economy," PP. ۷۰-۹۲ in Mass Median and society, ed. J. Curran and M. ‎Gurevitch. London: Arnold.‎
‎ GreenNet. ۲۰۰۲. Civil Society and Intrenet Charter. Online. http://www.gn. ‎apc.org/action/csir/charter.html.‎
‎ Habermas, J. ۱۹۷۱. Towards a Rational society. london: Heinmann. ‎
‎ __. The Theory of Communicative Action: Reason and the Rationalization of ‎the lifeworld. Cambridge: polity press.‎
‎ __. ۱۹۸۷. The Theory of communicative Action: The Critique of Functionalist ‎reason. Cambridge: polity press. ‎
‎ __. ۱۹۸۹a. The Structural Transformation of the public Sphere. London: ‎Polity press.‎
‎ __. ۱۹۸۹b. The New Conservatism: Cultural criticism and the Historians&#۰۳۹; ‎Debate. Cambridge, MA: MIT press.‎
‎ __. ۱۹۹۶. Between Facts and Norms. London: polity press.‎
‎ Hague, b., and Loader, B. ۱۹۹۹. Digital Democracy. London: Routledge.‎
‎ Hall, s.۱۹۸۲. "The Rediscovery of&#۰۳۹;Ideology&#۰۳۹;: Return of the Repressed in ‎Media Studies&#۰۳۹; " PP. ۵۶-۹۰ in Culture, Society and the Media, ed. M. Gurrevtich, ‎T. Bennett, J. Curran, and J. Woollacott. London: Routledge.‎
‎ Herman, E., and Chomsky, N. ۱۹۹۴. Manufacturing Consent: The political ‎Economy of the Mass Media. London: Vintage. ‎
‎ Hoff, J. ۲۰۰۰. "Technology and social change: The path between ‎Technological Determinism, social Constructivism, and New institutionalism ‎‎"pp. ۱۳-۳۲ in Democratic Governance and New Technology, ed.J. ‎Hoff,I..Horrocks, and p.Tops. London: Routledge.‎
‎ LANA.۲۰۰۲. online. www.iana.org.‎
‎ ICANN Fact Sheet. ۲۰۰۲. online. http://www.icann.org/fact-sheet.htm.‎
‎ Keane, J. ۱۹۹۸. Civil society: Old Images, New Vision. London: polity press.‎
‎ Leiner, B. et al. ۲۰۰۰. A Brief History of the Internet. Online. ‎www.isoc.org/internet/history/brief.shtml. ‎
‎ Licklider, J. ۲۰۰۲. "The computer as a communication Device." Online. ‎http://memex. org/ licklider.pdf.‎
‎ Malina, A. ۱۹۹۹. "Perspectives on citizen&#۰۳۹;s Democratisation and Alienation in ‎the Virtual public sphere." PP. ۲۳-۳۸ in‎
‎ Digital Democracy , ed. B. Hague and B.Loadder.London: Routledge.‎
‎ Marchill, M./Bertelsmann Foundation. ۲۰۰۱. Who contorols the internet? ‎Recommendations. Berlin: Bertelmann Foundation. ‎
‎ Mawhood, J., and TYSVer, D.۲۰۰۰. "Law and the internet," PP. ۹۶-۱۲۶ in ‎Internet Ethics, ed. D. Langford. London: Macmillan press.‎‎ Murdoch, G. ۱۹۸۲."Large Corporations and the contorol of the ‎communications Industries," pp.۷-۲۶ in Culture, society and the media, ed. ‎
‎ M.Gurrevitch, T Bennett, J. Curran, and J. wollacott. London: Routledge.‎
‎ Poster, M.۱۹۹۷." Cyberdemocracy: Internet and the public sehere," pp. ۲۰۱-‎‎۱۷ in Internet Culture,‎
‎ ed. D. porter: Routledge: London.‎
‎ Resnick, D ۱۹۹۸."The Normalisation of Cyberspace," pp. ۴۸-۶۸ in the politics ‎of Cyberspace, ed. C. Toulouse and T. Luke. London: Routledge.‎
‎ RFC ۱۱۶۰. ۲۰۰۲. "The Internet Activities Board ." Online. ‎ftp://ftp.isi.edu/innotes/rfc۱۱۶۰.txt.‎
‎ RFC ۲۰۲۶. ۲۰۰۲. "The Internet Standards Process - Revision ۳." Online. ‎ftp://ftp.isi.edu/in-notes/rfc۲۰۲۶.txt.‎
‎ Ronfeldt, D, and Martinez, A ۱۹۹۷. "A comment on the zapatista &#۰۳۹;Netwar&#۰۳۹;," ‎pp. ۳۶۹-۹۱ in Athena&#۰۳۹;s Camp: preparing for conflict in the Information Age, ‎ed.J. ‎
‎ Arquilla and D. Ronfeldt. Washington, DC: Rand corporation.‎
‎ Slevin, J.۲۰۰۰. The Internet and society. London: polity.‎
‎ Stallman, R. ۲۰۰۲. "the GNU project." Online. ‎http://www.gun.org/gnu/thegnuproject.html.‎
‎ Toulouse, C., and Luke, T. ۱۹۹۸. The politics of Cyberspace. London: ‎Routledge. ‎
‎ Weckert, J. ۲۰۰۰. "What Is New or Unique about Internet Activities?" PP.۴۷-‎‎۶۴ in Internet Ethics, ed. D. Langford. London: Macmillan press.‎
‎ Webster, F. ۱۹۹۵.Theories of the Information Society. London: Routledge.‎
‎ Wilhelm, A. ۱۹۹۹. "Virtual sounding Boards: How Deliberative Is on line ‎political Discuussion?" PP. ۱۵۴-۱۷۸ in Digital Democracy, ed. B. Hague and B. ‎Loader. London: Routledge.‎
‎ Winston, B. ۱۹۹۸. Media Technology and Society: A History from the ‎Telegraph to the Internet. London: Routledge. ‎
‎ "Zapatistas March into the Heart of Mexico." ۲۰۰۱ , March ۱۵. The Guardian.‎
منبع : دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها