یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
«ساعت شنی» سرگردانی در نگاه
تولید و پخش سریال داستانی «ساعت شنی» بار دیگر قدرت و تاثیر رسانه در ایجاد نگاه و زاویه دیدی تازه در اجتماع را به محک تجربهای در وسعت جامعه مخاطبان سیما گذاشت.
پخش این سریال آنچنان که از پاییز گذشته شاهد بودیم، دیدگاههای متفاوتی را در بین تمامی اقشار جامعه پدید آورد و به نوبه خود توانست توجه ویژه به مسائل اجتماعی و طرح آنها را در مجامع علمی و رسانههای مکتوب و خبری را در بین طبقات مختلف جامعه به وجود آورد.
در یک ارزیابی کلی شاید بتوان این همه نظر ابراز شده را به نگاه «مطلقگرایانه» جاری در بین گروههایی از جامعه نسبت داد. امری که ناخودآگاه فرد را در داوری و ارزشگذاری در مورد موضوعات و تعیین خوب یا بد بودنشان، اسیر نگاهی مطلقگرایانه میسازد.
هرچند پرداختن به زوایای مختلف این مسأله و تبیین آن بسیار فراتر از اندازههای این فرصت است اما به همین میزان و به مثابه یک مقدمه، این امکان را در اختیار نگارنده قرار میدهد تا حکم کند، حکایت پخش سریال ساعت شنی و واکنشهای متفاوتی که نمایش این سریال از شبکه یک سیما در پی داشت، حکایت از همین نگاه است که سبب شده گاهی گذر نخی از سوراخ سوزن را برنتابیم و ...این همه برخاسته از جریان یافتن همان نگاه مطلقگرایانه در سریال «ساعت شنی» است. اثری که از بسیاری جهات دیگر خود مانند کارگردانی، بازی بازیگران، دکور و صحنهآرایی و ... دارای خصوصیات مشترک با دیگر آثار پخش شده از سیماست اما گرفتار شدنش در دام این نگاه، آن را از یکسو تا سقف یک اثر جسورانه و «خط قرمزشکن» بالا برد و از سوی دیگر آن را اثری بیاهمیت و عادی جلوه داد. دقت در اجزای تشکیلدهنده سریال، تاثیرات حضور این نگاه را بیشتر مشخص میکند.
«ساعت شنی» در نگاهی کلی، درامی اجتماعی است که در پارهای مواقع به یک اثر ناتورالیستی پهلو میزند. مشکل بچه دار نشدن ماهرخ که زنی از طبقه متمول جامعه است، سرنوشت او و خانوادهاش با مهشید، دختر خدمتکاری از طبقه فرودست جامعه گره میزند.
مسأله اجاره رحم و شیوه بحثانگیز بچهدار شدن این زوج هرچند در قسمتهای ابتدایی رسالت مهم این سریال در طرح این موضوع و بررسی جنبههای مختلف آن بهنظر میرسید اما روند پیشرفت داستان ثابت کرد، دغدغه اصلی ساعت شنی، این نیست بلکه در پی بیان شکاف ایجاد شده در طبقات اجتماعی و طرح جامع معضلات و مسائل مبتلا به آن است.
به عبارت دیگر تقابل همیشگی دارا و ندار که در «ساعت شنی» با موضوع «زایش» به شکلی فهیمانه گره خورده است زایش «کودکی» که نمایندگانی از دو طبقه متفاوت اجتماعی، در پدید آوردنش نقش دارند و همین امر، بهانه رویارویی آنها میشود.از این حیث دستمایه «ساعت شنی» و چینش فهیمانه حوادث آن در راستای فراهم نمودن بستر لازم برای بیان این دغدغهها، قابل احترام است مساله بچهدار نشدن یک زوج متمول به عنوان گره دراماتیک سکون موجود اثر را بر هم میزند و این گره برخلاف روایتهای کلاسیک درام نه تنها موجبات رویارویی دو قطب متضاد را پدید نمیآورد، بلکه دغدغههای این دو قطب را با هم پیوند میزند.
از اینرو «ساعت شنی» آگاهانه در راستای خلق روایتی تازه گام برمیدارد تا شرایط لازم جهت بیان معضلات اجتماعی را پدید آورد. اما آنچه در این میان روایت را با مشکل مواجهه میسازد، بلاتکلیفی نویسنده در تبیین نگاه خود و انتخاب نکردن زاویه دیدی معین است، که نتیجهای جز خلق متن و روابطی مشتت نداشته و در مسیر چینش حوادث بعدی ماجرا، فرصت نمییابد دین خود را به آغازگاه روایت ادا کند گویا نویسنده نیز در همان نگاه مطلقگرایانه گرفتار آمده و سعی دارد در یک سریال تلویزیونی تکلیف همه مسائل هستی را مشخص کند و پرونده تمامی دغدغههای اجتماعی را با آن ببندد.
این نگاه نامعین و بضاعتهای معین درام تلویزیونی دست در دست هم دادهاند تا سریال «ساعت شنی» از وحدت موضوع برخوردار نباشند.ساعت شنی چنان در حلقه حوادث فرعی و موضوعات مختلف گرفتار میشود و چنان هدف آماج شخصیتهای متعدد قرار میگیرد که فرار از این تشتت را برقرار همراهی با اثر ترجیح میدهد هر چند جزیینگری و پرداختن به جزئیات از خصیصههای اصلی سریالهایی اینگونه محسوب میشود، اما نویسنده در این مسیر چنان بیپروا قدم برداشته است که خط اصلی داستان را تا لبه پرتگاه فراموشی پیش میبرد.
بهنظر میرسد موضوعات و داستانهای متعددی همچون بچهدار نشدن ماهرخ (رویا نونهالی)، بیماری روانی او، درگیریها و اختلافنظرهای خسرو (داریوش ارجمند) با خواهرش زهره (رویا تیموریان) همینطور بیان دغدغههای مهشید (مهراوه شریفینیا) و یا ریز شدن در زندگی شخصیتهایی همچون مینا (نسرین مقانلو)، معین (پوریا پورسرخ)، مشدریا (آزیتا حاجیان)، قناری (شهره لرستانی) و... مساله فرزندخواندگی روشنک (کمند امیرسلیمانی) و ماجرای دختری که به خاطر فشارها و سختگیریهای برادر از خانه فرار کرده است و یا ماجرای پیرزن کر و لال باغچه، عمه ملوک (ژاله علو) و تلاش برای در کنار هم قرار دادن آنها، بسیاری از پتانسیلهای بالقوه و بالفعل اثر را به هدر داده است.هرچند نویسنده با اتکا به موضوع تقابل دارا و ندارها این موضوعها را کنار هم گرد آورده است.
میرشایان مهر
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست