پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مبارزه‌جوئی - The Gauntlet


مبارزه‌جوئی - The Gauntlet
سال تولید : ۱۹۷۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : فریتس مانز
کارگردان : کلینت ایست‌وود
فیلمنامه‌نویس : مایکل باتلر و دنیس شریاک
فیلمبردار : رکس‌فورد متس.
آهنگساز(موسیقی متن) : جری فیلدینگ
هنرپیشگان : ایست‌وود، ساندرا لاک، پت هینگل، ویلیام پرینس، بیل مکینی، مایکل کاوانا، کارول کوک، ماراکوردی و داگلاس مک‌گرات.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۹ دقیقه.


افسر پلیس، «بن‌شاکلی» (ایست‌وود)، که به افراط در مشروب‌خواری سوء شهرت دارد، از سوی «بلیک‌لاک» (پرینس)، کمیسر پلیس فینیکس آریزونا، مأموریت می‌یابد تا شاهدی به ظاهر کم اهمیت به‌نام «گاس مالی» (لاک) را از زندانی در لاس وگاس به آنجا بیاورد. «مالی»، که مشخص می‌شود یک زن است، معتقد است کسی بیرون زندان قصد کشتن او را دارد. اما «شاکلی» تنها زمانی ادعای او را می‌پذیرد که آمبولانسی که برای پنهانی خارج کردن «مالی» از محل مورد استفاده قرار داده، در راه فرودگاه مورد حمله واقع می‌شود. «مالی» او را بخ خانه‌اش می‌برد و «شاکلی» با تلفن از «بلیک‌لاک» کمک می‌خواهد. کمی بعد، ده‌ها ماشین پلیس خانه را محاصره می‌کنند. «مالی» و «شاکلی» از راه زیرزمینی می‌گریزند و یکی از پلیس‌ها و اتوموبیل او را می‌ربایند. حالا هر دو هم از سوی پلیس و هم از جانب مافیا تعقیب می‌شوند. به‌نظر «مالی»، «بلیک لاک» در پشت تمامی این قضایا حضور دارد و «شاکلی» زمانی این را می‌پذیرد که به سختی از کمین دیگر بر سر راه‌شان می‌گریزند. در واقع «مالی» از رابطه میان «بلیک‌لاک» و یکی از رؤسای مافیا که قرار است در فینیکس محاکمه شده، سخت خشمگین می‌شود و تصمیم می‌گیرد زندانی‌اش را به شهرداری ببرد. «شاکلی» اتوبوسی را می‌رباید، با فلز پوشش محافظی برای اتاقک راننده درست ورود آن دو، باز باشند. در اینجا نقشه هم دستِ «بلیک‌لاک»، معاون دادستان ناحیه، «فیدراسپیل» (کاوانا)، برای فریفتن «شاکلی»، نقش بر آب می‌شود. «شاکلی» و «مالی» اتوبوس را زیر آتش افراد پلیس پیش می‌برند و سرانجام با «بلیک‌لاک» و «فیدراسپیل» مواجه می‌شوند. آن دو پس از برملا شدن تبهکاری‌های‌شان، از پا در می‌آیند.
* مبارزه‌جوئی نشان دهنده آغاز روندی در کارنامه ایست‌وود است که تا به امروز نیز به اشکال مختلف ادامه یافته؛ یعنی تلاش ایست‌وود کارگردان برای گریز از سایه سنگین ایست‌وود ستاره، شکستن این تصویر، غلبه بر آن، یا لااقل هجو آن. از این لحاظ می‌توان فیلم را ادامه منطقی جوزی ویلز یاغی (1976، ساخته خود ایست‌وود) دانست، که او در آن موفق به گسستن از تصویر اسطوره‌ای «مرد بی‌نامِ» وسترن اسپاگتی‌های سرجولئونه شده بود. در اینجا شاهد کوشش ایست‌وود برای تغییر روی دیگر سکه پرسونای تثبیت شده سینمائی‌اش، یعنی شخصیت «هاری کثیف»، در قالب «بن شاکلیِ» دائم‌الخمر و نالایق هستیم. تلاشی که مثل «جوزی ویلز» قرین موفقیت نیست، چرا که در اینجا «شاکلی» گاه و بی‌گاه و اغلب بنا به ملاحظات تجاری بدل به «هاری کالاهان»ی دیگر می‌شود (در عمل ایست‌وود این مهم را سال‌ها بعد، در قالب شخصیت‌ سرخورده و منفعل «وس بلاک» در موقعیت خطرناک، ریچارد تاگل، 1984، به انجام رساند). در مبارزه‌جوئی، همچنین شاهد تلاش ایست‌وود کارگردان برای انتقام عناصری از فیلم‌های وسترنش، مثل نمادگرائی، به آثار پلیسی / شهری او هستیم. فیلم همچنین عرصه نمایش آموخته‌های ایست‌وود کارگردان از دان سیگل، از ایجاز در بیان و نحوه استفاده از عامل طنز گرفته تا نمادگرائی دینی و... است. به‌عنوان امتیاز دیگر کار ایست‌وود در مقام کارگردان، می‌توان به بهره‌گیری به‌جای او از قابلیت‌های بصری لوکیشن‌های فینیکس و لاس و گاس اشاره کرد. حضور لاک در نقش (البته کلیشه‌ای) خیابان گرد بددهن، یک دنده ولی خوش قلب، که جزو بهترین نقش آفرینی‌های او نیز محسوب می‌شود، از امتیازهای فیلم است.