سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
حمله به ایران ؛ شکاف میان بریتانیا و آمریکا
جك استراو وزیر امورخارجه بریتانیا در این میان پروندهای ۲۰۰ صفحهای تحتعنوان «برنامه هستهای ایران» كه تأكید بر لزوم تداوم مذاكرات و دوری گزیدن از راهحلهای غیردیپلماتیك دارد را تهیه كرده و در صدد است طی مذاكرات خود با همتای آمریكاییاش، كاندولیزارایس اختلافات موجود بین اروپا و آمریكا در مورد برنامههای هستهای ایران را تا حدی كم و واشنگتن را مجاب به اتخاذ رویكردی مثبت و مبتنی بر اصول دیپلماتیك نسبت به ایران كند.درباره نقش بریتانیا در مورد تصمیمگیری در پرونده هستهای ایران و اهداف سفر استراو به واشنگتن نظرات متفاوتی ابراز میشود.در حالی كه برخی از تحلیلگران مذاكرات استراو را بینتیجه میدانند و معتقدند كه وی باید از قابل اعتماد نبودن طرف مذاكراتش نگران باشد. دكتر ابراهیم یزدی میگوید: در اینباره توجه به چند مورد ضروری است. اول اینكه سیاستمداران انگلیسی به جهت سوابق حضور طولانی در مشرق زمین و ایران، واقع بینانهتر از آمریكاییها فكر و داوری میكنند، دوم اینكه پدیداری اختلاف در سطح بینالمللی در میان قدرتها و كشورها امری نوظهور نیست اما در جهان كنونی اصل مهم برای ایجاد صلح، مذاكره و راهحلهای دیپلماسی برای حل اختلاف است.بنابراین ایران باید از اینگونه پیشنهادها كه در مسیر دیپلماسی گام بر میدارد، حمایت كند.یزدی معتقد است: اصولاً هر اختلافی كه در سطح جهانی پیش میآید، طرفین مذاكرات به نیات و برنامههای یكدیگر اعتماد ندارند، اما با استناد به عدم آگاهی از برنامههای طرفین نمیتوان از شركت در مذاكره سرباز زد و یا نتیجهگیری منفی كرد. باید بدانیم كه آشكار شدن نیات و برنامههای طرفین تنها از راه گفتوگوهای دوجانبه صورت میگیرد. در این شرایط ایران باید با حمایت از این مذاكرات سعی كند از طریق این كانال، باور و تعهد خود مبنیبر استفاده از فناوری هستهای صلحآمیز را به جهان ارائه دهد.یزدی با اشاره به اینكه ایران نه تنها عضو NPT است بلكه پروتكل الحاقی را نیز امضاء كرده و خود را ملزم به رعایت قوانین كرده است. وی معتقد است: میبایست در جریان این مذاكرات به طرفین اعتماد داشت.حسن فتحی، كارشناس مسائل سیاسی در این باره معتقد است: زمانی كه مذاكرات هستهای ایران و اروپا آغاز و منجر به توافقنامه پاریس شد، این واقعیت آشكار شد كه اروپا درصدد حل مسائل هستهای از طریق دیپلماتیك است و اعطای برخی امتیازات به ایران نیز در جهت آن صورت گرفته كه ایران را متمایل به اجرای توقعات و انتظارات اروپا كند. از جمله این انتظارات، متوقف كردن غنیسازی اورانیوم و برنامههای هستهای كه منجر به دستیابی سلاحهای هستهای میشوند، بود و همانطور كه میدانید در شورای حكام آژانس، خواسته ایران جامه عمل پوشید و آژانس قطعنامهای علیه ایران صادر نكرد و در عوض اعلام كرد كه ایران فعالیتهایش را مطابق با برنامههای آژانس پی میگیرد و این فعالیتها هیچ ممانعتی با برنامههای صلحآمیز ندارد. اما در شرایط كنونی بحث دیگری مطرح شده است و آن مسأله آمریكا و كشورهای حامی آمریكا از جمله اسرائیل است. با صحبتهای اخیر رایس، دیكچنی و بوش این قضیه جدیتر شده و پیشبینی میشود كه در دوره دوم ریاست جمهوری بوش مسأله ایران در اولویت كارها قرار داشته باشد. مواضع اخیر آمریكا نشان میدهد كه مصمم است مانع تحقق برنامههای هسته ای ایران شود و اظهارات ضمنی بوش مبنیبر دخالت نظامی و یا اعلام آمادگی اسرائیل در جهت حمله نظامی به نیروگاه بوشهر و گزارش نیویوركر، همه نشاندهنده این است كه دوره دوم ریاست جمهوری بوش با یك تهاجم تبلیغاتی علیه ایران شروع شده است.فتحی با تأكید بر متفاوت بودن مواضع اروپا و آمریكا میافزاید: در این میان اروپا درصدد حل مسائل بدون تنشهای نظامی است چون به این واقعیت پی برده است كه اگر اقدامی نظامی از طرف آمریكا یا اسرائیل صورت گیرد، اوضاع در منطقه آشفته میشود و این به نفع جهان غرب نیست چون منافع بسیاری از قبیل نفت در منطقه دارد.
اروپا میداند كه اگر تجربه عراق در ایران تكرار شود منطقه به آشوب كشیده میشود و منافع اروپاییها هم به خطر میافتد.بنابراین تلاش انگلیس، فرانسه و آلمان در جهت متقاعد كردن ایران برای شفافسازی هستهای است. اروپا معتقد است كه ایران باید اعتمادسازی را گسترش دهد و همكاری لازم را با بازرسان آژانس انجام دهد. فتحی با اشاره به همكاریهای ایران با آژانس بینالمللی و بازدید اخیر آنها از منطقه پارچین ادامه میدهد، مهمترین مشكلی كه در حال حاضر وجود دارد ابراز بعضی اظهارات و مواضع از سوی برخی از افراد غیرمسؤول است كه اعتماد جهان را نسبت به فعالیت هستهای ایران زیر سؤال برده است. هرچند در شرایط كنونی مسائل هستهای از طریق كانال خاصی پیگیری میشود، اعتمادسازی وارد مرحله قویتری شده و ایران در حال متقاعد كردن آژانس به صلح آمیز بودن برنامههای هستهاش است.
حال اگر ایران بتواند این اعتمادسازی را تقویت كند. میتواند هم آمریكا را دور زده و هم از طریق اروپا، آمریكا را متقاعد كند كه از طریق گفتوگو و راه دیپلماتیك مسأله را حل كنند.اما در مورد احتمال موفقیت بریتانیا در ممانعت از وقوع ایجاد جنگی دیگر در خاورمیانه اظهارنظرهای مختلفی وجود دارد. یزدی در اینباره میگوید: باتوجه به اینكه انتظار اروپاییها از ایران همان توقعی است كه آمریكا از ایران دارد اما فقط اعتقاد آنها به شیوههای حل اختلاف متفاوت است، اگر ایران نتواند نظر اروپاییها را تأمین كند به احتمال زیاد پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ملل متحد ارسال خواهد شد و از آنجا كه نفوذ آمریكا در شورای امنیت بسیار بالاتر از بقیه كشورهاست بنابراین میتوان پیشبینی كرد كه آمریكا برنده شود. اگر این اتفاق بیفتد ایران نه تنها با آمریكا و اروپا بلكه با جهان روبهرو خواهد بود.اما یزدی، درباره اهمیت نقش بریتانیا در تغییر موضع آمریكا بر این باور است كه مسأله مهم در مورد تغییر موضع آمریكا، عملكرد ایران است.اگر ایران سعی كند كه نظر اروپاییها را جلب كند، كشورهای حامی از جمله انگلیس میتوانند با قاطعیت آمریكا را متقاعد كنند.بنابراین در این میان ایران خود نقش بسیار مهمی را ایفا میكند.فتحی در این باره میگوید: با تغییرات در وزارت امورخارجه و روی كارآمدن رایس و جناحهای تندرو، دیپلماسی آمریكا تهاجمیتر شده و ایران بهتر است در این شرایط اسیر تبلیغات نشود و روند قبلی خود با اروپا را ادامه دهد.این كارشناس مسائل سیاسی میگوید: ایران بهتر است صحبتهای تهاجمی آمریكا را به طریق تهاجمی پاسخ ندهد و سعی كند از طریق اعتمادسازی اروپا را وادار به جوابگویی كند.وی با اشاره به تهیه پرونده برنامه هستهای ایران توسط استراو ادامه میدهد: اروپا به مواضع ایران پی برده و اكنون همه چیز در دست ایران است و اگر قرار باشد پرونده مختومه شود و یا اتفاق دیگری بیفتد بستگی به عملكرد ایران دارد.اما آیا تغییر موضع بریتانیا از حمایت از جنگ با عراق تا مخالفت با هر نوع رویارویی غیردیپلماتیك با ایران، میتواند با نزدیكشدن انتخابات در این كشور مرتبط باشد؟یزدی در اینباره معتقد است كه موضع بریتانیا تغییر رویكرد نیست، زیرا همه ناظران خارجی براین باورند كه ایران شباهتی به عراق ندارد و بهطور كلی نمیتوان با استناد به الگوی عراق انتظار تجربهای مشابه را در مورد ایران داشت.یزدی با تأكید بر تفاوت های شرایط ایران و عراق افزود: در حمله به عراق، آمریكا و انگلیس مدعی بودند كه عراق دارای زرادخانههای كشتار جمعی است ولی چون پس از این همه مدت نتوانستند هیچ مداركی ارائه دهند و همزمان به دلیل مشكلاتی كه ارتش دو كشور در عراق پیدا كرد، رهبران آمریكا و انگلیس با اعتراض مردم، روزنامهنگاران و سیاستمداران مواجه شدند. بنابراین می توان اینگونه نتیجهگیری كرد كه بخشی از موضع انگلیس مربوط به تفاوت ایران و عراق و بخشی هم مربوط به ناتوانی در اثبات ادعای خود مبنیبر وجود طرح یا برنامهای برای تولید تسلیحات هستهای در ایران است.دكتر یزدی با اشاره به اینكه ایران بارها با آژانس بینالمللی همكاری كرده و هربار كه بازرسان آژانس خواستار بازدید مناطق مختلف ایران شدند، همكاریهای لازم صورت گرفته، گفت: اختلاف در برخورد ایران و عراق با بازرسان آژانس هم دلیل دیگری بر تفاوت موضعگیری انگلیس در مورد ایران و عراق است.
بازرسان آژانس بارها خواستار بازدید از عراق شدند اما دولت عراق چندینبار بازرسان را از منطقه بیرون كرد و همكاری لازم را با آژانس انجام نداد، در حالی كه ایران همكاری مناسبی با آنها داشته است.اما در مورد علت این تغییر رویكرد، فتحی براین باور است كه تسریع جنگ عراق به جهت تهیه گزارشهای مختلف انگلیس درباره وجود سلاحهای كشتار جمعی در عراق بود و چون بعداز گذشت زمان هیچگونه شواهدی بهدست نیامد و مشخص شد كه این گزارشها كذب بوده، انگلستان با امواج اعتراض از سوی جهانیان و ارتش كشورش مواجه شد. در این میان نزدیك شدن زمان ریاست جمهوری در ایران نیز بیتأثیر نیست. دومین دلیل مسائل موجود بین حزب كارگر و تونیبلر است كه با مخالفتهای فزایندهای روبهرو شده است. به همین دلایل انگلیس نگاه واقعبینانهتری نسبت به آمریكا دارد. چون اگر حمله نظامی به ایران صورت گیرد منافع انگلیس بیش از آمریكا به خطر میافتد زیرا انگلیس در ایران منافعی دارد كه آمریكا ندارد. اما در این میان آمریكا بیشتر به فكر منافع شخصی خود است همانطور كه در مسأله جنگ عراق وقتی فرانسه و آلمان خود را كنار كشیدند، آمریكا در بازسازی عراق امكان دخالت به فرانسه و آلمان را نداد. بنابراین اگر این مسائل از طریق دیپلماتیك حل نشود متضرر اصلی انگلیس است زیرا معلوم نیست كه آمریكا منافعی برای انگلیس درنظر دارد یا نه. انگلیس فعلاً به دنبال این است آمریكا را متقاعد كند كه سرعقل بیاید.
اروپا میداند كه اگر تجربه عراق در ایران تكرار شود منطقه به آشوب كشیده میشود و منافع اروپاییها هم به خطر میافتد.بنابراین تلاش انگلیس، فرانسه و آلمان در جهت متقاعد كردن ایران برای شفافسازی هستهای است. اروپا معتقد است كه ایران باید اعتمادسازی را گسترش دهد و همكاری لازم را با بازرسان آژانس انجام دهد. فتحی با اشاره به همكاریهای ایران با آژانس بینالمللی و بازدید اخیر آنها از منطقه پارچین ادامه میدهد، مهمترین مشكلی كه در حال حاضر وجود دارد ابراز بعضی اظهارات و مواضع از سوی برخی از افراد غیرمسؤول است كه اعتماد جهان را نسبت به فعالیت هستهای ایران زیر سؤال برده است. هرچند در شرایط كنونی مسائل هستهای از طریق كانال خاصی پیگیری میشود، اعتمادسازی وارد مرحله قویتری شده و ایران در حال متقاعد كردن آژانس به صلح آمیز بودن برنامههای هستهاش است.
حال اگر ایران بتواند این اعتمادسازی را تقویت كند. میتواند هم آمریكا را دور زده و هم از طریق اروپا، آمریكا را متقاعد كند كه از طریق گفتوگو و راه دیپلماتیك مسأله را حل كنند.اما در مورد احتمال موفقیت بریتانیا در ممانعت از وقوع ایجاد جنگی دیگر در خاورمیانه اظهارنظرهای مختلفی وجود دارد. یزدی در اینباره میگوید: باتوجه به اینكه انتظار اروپاییها از ایران همان توقعی است كه آمریكا از ایران دارد اما فقط اعتقاد آنها به شیوههای حل اختلاف متفاوت است، اگر ایران نتواند نظر اروپاییها را تأمین كند به احتمال زیاد پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ملل متحد ارسال خواهد شد و از آنجا كه نفوذ آمریكا در شورای امنیت بسیار بالاتر از بقیه كشورهاست بنابراین میتوان پیشبینی كرد كه آمریكا برنده شود. اگر این اتفاق بیفتد ایران نه تنها با آمریكا و اروپا بلكه با جهان روبهرو خواهد بود.اما یزدی، درباره اهمیت نقش بریتانیا در تغییر موضع آمریكا بر این باور است كه مسأله مهم در مورد تغییر موضع آمریكا، عملكرد ایران است.اگر ایران سعی كند كه نظر اروپاییها را جلب كند، كشورهای حامی از جمله انگلیس میتوانند با قاطعیت آمریكا را متقاعد كنند.بنابراین در این میان ایران خود نقش بسیار مهمی را ایفا میكند.فتحی در این باره میگوید: با تغییرات در وزارت امورخارجه و روی كارآمدن رایس و جناحهای تندرو، دیپلماسی آمریكا تهاجمیتر شده و ایران بهتر است در این شرایط اسیر تبلیغات نشود و روند قبلی خود با اروپا را ادامه دهد.این كارشناس مسائل سیاسی میگوید: ایران بهتر است صحبتهای تهاجمی آمریكا را به طریق تهاجمی پاسخ ندهد و سعی كند از طریق اعتمادسازی اروپا را وادار به جوابگویی كند.وی با اشاره به تهیه پرونده برنامه هستهای ایران توسط استراو ادامه میدهد: اروپا به مواضع ایران پی برده و اكنون همه چیز در دست ایران است و اگر قرار باشد پرونده مختومه شود و یا اتفاق دیگری بیفتد بستگی به عملكرد ایران دارد.اما آیا تغییر موضع بریتانیا از حمایت از جنگ با عراق تا مخالفت با هر نوع رویارویی غیردیپلماتیك با ایران، میتواند با نزدیكشدن انتخابات در این كشور مرتبط باشد؟یزدی در اینباره معتقد است كه موضع بریتانیا تغییر رویكرد نیست، زیرا همه ناظران خارجی براین باورند كه ایران شباهتی به عراق ندارد و بهطور كلی نمیتوان با استناد به الگوی عراق انتظار تجربهای مشابه را در مورد ایران داشت.یزدی با تأكید بر تفاوت های شرایط ایران و عراق افزود: در حمله به عراق، آمریكا و انگلیس مدعی بودند كه عراق دارای زرادخانههای كشتار جمعی است ولی چون پس از این همه مدت نتوانستند هیچ مداركی ارائه دهند و همزمان به دلیل مشكلاتی كه ارتش دو كشور در عراق پیدا كرد، رهبران آمریكا و انگلیس با اعتراض مردم، روزنامهنگاران و سیاستمداران مواجه شدند. بنابراین می توان اینگونه نتیجهگیری كرد كه بخشی از موضع انگلیس مربوط به تفاوت ایران و عراق و بخشی هم مربوط به ناتوانی در اثبات ادعای خود مبنیبر وجود طرح یا برنامهای برای تولید تسلیحات هستهای در ایران است.دكتر یزدی با اشاره به اینكه ایران بارها با آژانس بینالمللی همكاری كرده و هربار كه بازرسان آژانس خواستار بازدید مناطق مختلف ایران شدند، همكاریهای لازم صورت گرفته، گفت: اختلاف در برخورد ایران و عراق با بازرسان آژانس هم دلیل دیگری بر تفاوت موضعگیری انگلیس در مورد ایران و عراق است.
بازرسان آژانس بارها خواستار بازدید از عراق شدند اما دولت عراق چندینبار بازرسان را از منطقه بیرون كرد و همكاری لازم را با آژانس انجام نداد، در حالی كه ایران همكاری مناسبی با آنها داشته است.اما در مورد علت این تغییر رویكرد، فتحی براین باور است كه تسریع جنگ عراق به جهت تهیه گزارشهای مختلف انگلیس درباره وجود سلاحهای كشتار جمعی در عراق بود و چون بعداز گذشت زمان هیچگونه شواهدی بهدست نیامد و مشخص شد كه این گزارشها كذب بوده، انگلستان با امواج اعتراض از سوی جهانیان و ارتش كشورش مواجه شد. در این میان نزدیك شدن زمان ریاست جمهوری در ایران نیز بیتأثیر نیست. دومین دلیل مسائل موجود بین حزب كارگر و تونیبلر است كه با مخالفتهای فزایندهای روبهرو شده است. به همین دلایل انگلیس نگاه واقعبینانهتری نسبت به آمریكا دارد. چون اگر حمله نظامی به ایران صورت گیرد منافع انگلیس بیش از آمریكا به خطر میافتد زیرا انگلیس در ایران منافعی دارد كه آمریكا ندارد. اما در این میان آمریكا بیشتر به فكر منافع شخصی خود است همانطور كه در مسأله جنگ عراق وقتی فرانسه و آلمان خود را كنار كشیدند، آمریكا در بازسازی عراق امكان دخالت به فرانسه و آلمان را نداد. بنابراین اگر این مسائل از طریق دیپلماتیك حل نشود متضرر اصلی انگلیس است زیرا معلوم نیست كه آمریكا منافعی برای انگلیس درنظر دارد یا نه. انگلیس فعلاً به دنبال این است آمریكا را متقاعد كند كه سرعقل بیاید.
منبع : مجله گسترش صنعت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست