یکشنبه, ۱۶ دی, ۱۴۰۳ / 5 January, 2025
مجله ویستا
حق حاکمیت مردم درقانون اساسی جمهوری اسلامی
نتیجه ایجابی انقلاب اسلامی تاسیس نظام سیاسی ای به نام جمهوری اسلامی ایران است كه تبلور هویت واقعی آن را در قانون اساسی می توان مشاهده كرد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بیان مبنا و منشا قدرت دولت برحق حاكمیت مردم صحه گذاشته است.از آنجا كه تدوین كنندگان این قانون فقهای اسلامی بوده اند بالضروره مبنای حق حاكمیت مردم در این قانون نیز از مبانی و آموزه های دینی نشات گرفته است. این مقاله درصدد بررسی آن دسته از اصول وآموزه های اسلامی است كه درزمان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و به رسمیت شناختن حق حاكمیت مردم مد نظر تدوین كنندگان آن بوده ومبنای عمل قرار گرفته است.
● مقدمه:
انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره)، ابطال نظام سلطنتی را هدف سلبی و ایجاد جمهوری اسلامی را هدف ایجابی خود قرار داد. پس از پیروزی انقلاب در همه پرسی دوازدهم فروردین ماه۱۳۵۸ ملت ایران بااكثریت قاطع بر شكل "جمهوری اسلامی" برای نظام جدید صحه گذاشت. قانون اساسی جمهوری اسلامی درمورد نوع حكومت در مواضع مختلف به ارایه دیدگاه پرداخته است . از آن جمله در اصل اول بیان میكند: "حكومت ایران جمهوری اسلامی است..." سپس در اصل دوم میگوید: "جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه ایمان به ۱- خدای یكتا( لااله الاالله)واختصاص حاكمیت وتشریع به او ولزوم تسلیم دربرابر امراو، ۲- وحی الهی و نقش بنیادی آن دربیان قوانین،۳- معاد ونقش سازنده آن در سیر تكامل انسان به سوی خدا، ۴- عدل خدا درخلقت و تشریح، ۵- امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی وآزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا". قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل چهارم نیز بیان میدارد: "كلیه قوانین ومقررات مدنی، جزایی ،مالی، اقتصادی،اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی وغیر اینها باید براساس موازین اسلامی باشد. این اصل بر اطلاق یاعموم همه اصول قانون اساسی وقوانین دیگر حاكم است وتشخیص این امر برعهده فقهای شورای نگهبان است." در اصل پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی میگوید:" درزمان غیبت حضرت ولی عصر( عجل الله تعالی فرجه) درجمهوری اسلامی ایران ولایت امر وامامت برعهده فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر ومدبر است كه طبق اصل یكصدو هفتم عهده دار آن میگردد." دراصل ششم قانون اساسی بیان میدارد:"درجمهوری اسلامی ایران اموركشور باید به اتكای آرای عمومی اداره شود. از راه انتخابات. انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی،اعضای شوراها ونظایر اینها یا از راه همه پرسی درمواردی كه دراصول دیگر این قانون معین میگردد." قانون اساسی جمهوری اسلامی دراصل پنجاه وششم درخصوص منشأ حاكمیت میگوید:"حاكمیت مطلق بر جهان وانسان از آن خداست وهم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاكم ساخته است. هیچ كس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب كند یا درخدمت منافع فرد یا گروهی خاص قراردهد وملت این حق خداداد را از طرقی كه در اصول بعد میآید اعمال می كند."
به طوری كه از اصول فوق مشخص می شود، قانون اساسی جمهوری اسلامی به عنوان یك قانون اساسی مدرن در تبیین منشأ قدرت نظام سیاسی جمهوری اسلامی توجه خاصی به حق حاكمیت مردم دارد.با این حال این پرسش مطرح می شود كه محورهای دمكراتیك قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران همچون پذیرش انتخابات از جمله انتخاب رهبر در یك انتخابات دو درجهای توسط خبرگان منتخب مردم، انتخاب رئیس جمهور، انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی و انتخاب اعضای شوراهاو نیزپذیرش آزادی های فردی كه روح حاكمیت مردم در آن ساری و جاری است بر چه مبنایی پایه گذاری شده است؟فرض این مقاله این است كه چون قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران توسط علمای اسلام تدوین شده ماهیت و محتوای اسلامی دارد و بر مبنای اصول و احكام دین اسلام استوار است. پس مبانی حق حاكمیت مردم به عنوان یكی از اساسیترین محورهای قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بر آموزه های اسلامی و عقلی مبتنی است. بنابراین در این مقاله به بررسی آن دسته از اصول و قواعد اسلامی كه میتواند زیربنای تفویض حق حاكمیت مردم بر سرنوشت خویش از سوی خداوند به آنها و چگونگی اعمال این حق توسط مردم در چارچوب نظام جمهوری اسلامی قرار گیرد، پرداخته میشود.
۱) اصل خلافت انسان
یكی از موضوعات مهمی كه در بحث خلقت انسان مطرح میشود مسئله خلافت انسان بر روی زمین است. از دیدگاه قرآن، انسان خلیفه و جانشین خدا در زمین و عهدهدار استقرار حاكمیت خدا و وارث نهایی زمین و حكومت در آن است.. در آیات۳۰ تا۳۳ سوره بقره همزمان با اصل خلقت انسان خلافت او مطرح میشود. این آیات متعرض آن فرضی است كه به خاطر آن انسان به سوی دنیا پایین آمده و حقیقت خلافت در زمین و آثار و خواص آن را بیان میكند. (طباطبایی ،۱۳۶۳ ، ج ۱،ص۱۷۷).
خلیفه به معنی جانشین است. اما این كه دربحث خلافت انسان در قرآن منظور از آن چه نوع جانشینی و یا جانشینی چه كسی و چه چیزی است، مفسران احتمالات گوناگونی مطرح كردهاند. بعضی گفتهاند منظور جانشینی فرشتگانی است كه قبلاً بر روی زمین زندگی میكردهاند و عدهای نیز آن را جانشین انسانها یا موجودات دیگری تلقی كردهاند كه قبلاً در زمین میزیستهاند. صاحب تفسیر المیزان در این خصوص چنین گفته است:
"ولی انصاف این است كه... همانطور كه بسیاری از محققان پذیرفتهاند- منظور خلافت الهی و نمایندگی خدا در زمین است زیرا سوالی كه بعد از این فرشتگان میكنند و میگویند نسل آدم ممكن است مبدأ فساد و خونریزی شود و ما تسبیح و تقدس تو میكنیم متناسب همین معنی است چرا كه نمایندگی خدا در روی زمین با این كارها سازگار نیست"(تفسیر نمونه ،۱۳۷۵، ص۱۷۲).
همچنین وقتی خدا مسئله خلقت جانشین در زمین را خطاب به فرشتگان مطرح میكند پاسخ آنها مبنی بر این كه «آیا میخواهی كسی را در زمین قرار دهی كه در آن فساد و خونریزی میكند، در حالی كه ما تسبیح و تقدس تو میكنیم؟»، اشعار بر این معنا دارد كه ملائكه از كلام خدا (كه فرمود "میخواهم در زمین خلیفه بگذارم") چنین فهمیدهاند كه این عمل باعث وقوع فساد و خونریزی در زمین میشود. چون میدانستهاند كه موجود زمینی به خاطر این كه مادی است باید مركب از قوایی غضبی و شهوی باشد و چون زمین محل تزاحم و محدودالجهات است، لاجرم زندگی در آن جز به صورت زندگی دسته جمعی و اجتماعی فراهم نمیشود و بقأ در آن به حد كمال نمیرسد. معلوم است كه این نحوه زندگی بالاخره به فساد و خونریزی منجر میشود(طباطبایی ،۱۳۶۳ ص۱۷۷). اشارت فساد و خون ریختن هر چند كه از روی لفظ به حضرت آدم میشود اما از روی معنی با فرزندان او نیز است؛ زیرا آدم نه خون ریخت و نه تباهكاری كرد بلكه فرزندان او این كار را كردند . این چنین امری در زبان عربی جایز است همانطوری كه در بحث خلقت انسان از گل قرآن لفظ عام به كار میگیرد و میگوید "آن كسی است كه شما را از گل آفرید" اما در واقع خلقت از گل فقط مخصوص حضرت آدم بود(رشیدالدین میبدی، ۱۳۷۱، ص۱۳۴ ).
وقتی خدا در آیات۳۰ تا۳۳ سوره بقره رسماً مسئله جانشینی انسان را مطرح میكند موقعیت معنوی او را كه شایسته چنین موهبتی است، آشكار میكند.(تفسیر نمونه،۱۳۷۵،ج۱، ص۱۷۱). مقام خلافت همانطوری كه از نام آن پیداست مصداق نمییابد مگر این كه خلیفه و جانشین نمایشگر مستخلف باشد و شئون وجودی و آثار و احكام و تدابیر او را كه بخاطر تأمین آنها خلیفه و جانشین برای خود معین كرده است، حكایت كند.(شریعتی، بی تا ،ص۱۶) چنین موجودی میبایست سهم وافری از عقل و شعور و ادراك و استعداد داشته باشد كه بتواند رهبری و پیشوایی موجودات زمینی را بر عهده گیرد.
متفكر شهید سیدمحمدباقر صدر در تبیین مسئله خلافت نوع بشر بر روی زمین مقتضای اصل "جانشینی انسان در زمین" را حاكمیت سیاسی او تلقی میكند و معتقد است كه اساس حكومت مردم برخویش و مشروعیت حكومت جامعه بشری با این عنوان كه انسان جانشین خداست پایهریزی شده است. زیرا در این جانشینی تمام آنچه را كه جانشین كننده در اختیار داشته به جانشین واگذار كرده است. قرآن نیز برهمین اساس خلافت انسان را اساس حكومت میشمرد.( صدر،۱۴۰۳،صص۱۳۶-۱۳۳) بنابراین انسان میتواند براساس تفویض خلافت در محدوده شریعت عمل كند و در جامعه و زمین، قدرت خود را اعمال نماید و در زمان غیبت امام (ع) كه شخص خاصی تعیین نشده است برای خود حاكم اصلی- فقیه جامع الشرایط - و حاكمانی با اختیارات محدودتر- ریاست جمهوی، وكیل مجلس و... برگزیند.(مجله حوزه، شماره ۱۰ ،تیرماه۱۳۶۴ صص ۱۰۳-۱۰۲ )
۲) اصل كرامت انسان
كرامت ذاتی انسان از جمله اموری است كه در حاكمیت انسان بر تعیین سرنوشت خویش دخیل است. واژه كریم در برابر لئیم و كرامت در برابر لئامت استعمال شده است. لئیم به معنای خسیس و سختگیر و یا تنگ نظر آمده است اما كریم به معنای عزت است یعنی برتری و ارزش بیشتر و دارای گوهری والاتر. خداوند در قرآن فرزندان آدم را كرامت و شرافت والایی بخشیده(اسراء / ۲۲) و انسان را در حال امانت و سیری بزرگ كه آسمانها و كوهها از پذیرش آن سرباز زدند قرار داده است.(احزاب/۷۰) اوج كرامت ارزشی انسان در نزدیكی به بارگاه خداوند و دستیابی به مقام جانشینی اوست.
در دایره خلقت كائنات انسان مخلوق ویژهای است كه با خصائص و استعدادهای گوناگون خود از سایر حیوانات كاملاً متمایز است. قرآن مجید۶۵ بار از انسان یاد كرده و او را در میان دو بینهایت توصیف نموده است. قرآن مجید و سایر متون اسلامی آكنده از آموزههای ارزندهای هستند كه برای رشد و تكامل انسان و بالندگی جامعه اسلامی، از جانب خدای متعال، پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین علیهم السلام صادر شده است. توجه دین اسلام به كرامت انسان تا آن حد است كه پیامبر اسلام (ص) اساساً فلسفه رسالت و بعثت خویش را تكمیل مكارم اخلاق و فضایل انسانی بیان داشته است.
در تفكر دینی، تعالیمی الهی در جهت تعالی انسان و تقویت كرامت اخلاقی اوست. از دیدگاه قرآن همه انسانها دارای كرامت ذاتیاند، چون كه انسان موجودی برگزیده الهی است.(فرهادیان،۱۳۷۸ ،ص۲۳۱) بنابراین كریم بودن تنها یك صفت انسانی نیست بلكه امری است كه از ذات انسان سرچشمه میگیرد و براساس ذات انسانی است كه بر تمامی موجودات عالم مقدم و برتر شناخته شده است (شعبانی،۱۳۷۳،ص۸۳ ).
هر چند كرامت نوع انسان كرامت ذاتی است كه از سوی خالق جهان به او اعطا شده است اما مقتضای اصل كرامت و نیز تحقق این كرامت در عالم واقع نیازمند انتخاب آگاهانه راه كمال توسط اوست.(فرهادیان،۱۳۷۸ ،ص۲۳۱) برهمین اساس است كه قانون اساسی جمهوری اسلامی توجه خاصی به اصل كرامت انسان كرده و در مقدمه توجه به آزادی و كرامت ابنأ بشر را سرلوحه اهداف خود دانسته و گوشزد میكند كه امت مسلمان باید با انتخاب مسئولین كاردان و مؤمن راه رشد و تكامل را بر روی انسانها بگشایند. اهمیت اصل كرامت و ارزش والای انسانی و آزادی توأم با مسئولیت افراد ملت در برابر خداوند تا آن حد است كه این شرط استمرار جمهوری اسلامی است.(هاشمی ،۱۳۷۴،ص ۷۵ )
آموزههای اسلامی علاوه بر آن كه بر اصالت و اهمیت كرامت و ارزش والای گوهر انسانی تاكید میكند در طرف مقابل استخفاف و خوار شمردن انسان را به شدت تقبیح میكند و آن را امری میداند كه خداوند در آیات متعدد (روم /۶ ، غافر/۲۶ و طه /۶۳ )رسول خود را بدان هشدار داده است.(جوادی آملی،۱۳۶۳، صص۶۶ -۶۵) از جمله آیات۵۱ و۵۴ سوره زخرف خداوند نفی اصل كرامت انسانی و استخاف انسانها را از ویژگی های حاكمان طاغوتی بیان میكند كه سعی دارند دیگران را در غفلت نگه دارند تا بدین طریق فرمانبری و اطاعت آنان را حاصل نمایند.۳) اصل برابری انسانها
اصل برابری انسانها از جمله زیربنایهای مهمی است كه در قلمرو سیاست و حاكمیت ظهور و بروز آن میتواند به اصل حاكمیت انسانها بر سرنوشت خویش منجر شود. واژه "برابری" بر تساوی یكسان انسانها تاكید میكند. انسان برای مدتها برابری خویش را با استناد به اصول حقوق طبیعی جستجو مینموده است. ادیان الهی نیز كه بر پایه فطرت انسان بنا نهاده شدهاند همگی بر اصل برابری انسانها تاكید كرده و راه هر گونه تمایز و تبعیض را بستهاند.
در دین مقدس اسلام نیز براصل مساوات و برابری انسانها به عنوان یك اصل ذاتی و فطری تاكید شده و این اصل به نخستین پایه نظام اجتماعی اسلام تبدیل شده است. قرآن كریم در آیه ۱۳ سوره حجرات برخلقت یكسان ابنای بشر تاكید دارد. اندكی توجه به مفاد اولیه این آیه نشان میدهد كه تمامی فرزندان آدم (ع) یكسان هستند و تفاوتی بین آنها نیست و اگر قبیلههای متفاوتی هم وجود دارد به جهت رنگ پوست، زبان و نژادهای آنهاست. این گونه ویژگی ها به جهت هماهنگی با طبیعت است و حق و یا امتیازی را برای كسی ایجاد نمیكند و اگر امتیازی باشد به دلیل پرهیزكاری در نزد خداوند است نه در زندگی اجتماعی.
یكسان بودن همه انسانها وسیعترین و مهمترین حق آنان است و آیه۱۳ سوره حجرات اولین ملاك و دلیل برای ذكر این اصل كلی در قانون اساسی است:(یزدی، ۱۳۷۵، ص۲۱۵) "مردم از هر قوم و قبیلهای كه باشند از حقوق مساوی برخوردارند." از دیدگاه اسلام همه انسانها، از یك پدر و مادر مشترك (آدم و حوا) آفریده شدهاند كه آنها هم از خاك به وجود آمدهاند. قرآن كریم در آیه اول سوره نسا براین برابری طبیعی تاكید میكند. قرآن كریم در آیه۱۸۹ سوره اعراف نیز بار دیگر براین نكته تاكید میكند كه از نظر اسلام تمامی آدمیان به اعتبار خلقت انسانی و اصل انسانیت با هم برابرند و كسی را بر دیگری هیچگونه امتیاز و برتری نیست و به تعبیر قرآن همه انسانها از یك نفس واحدی خلق شدهاند.
پیامبر اسلام (ص) نیز نفی تبعیض بین انسانها و ضرورت پایبندی آنان به برابری طبیعی كه در آن هیچ گونه تفاوتی جز تقوی "نمیتواند معیار تبعیض و نابرابری تلقی گردد را به كرات اعلام كرده است. پیامبر بر برابری همه مردم در برابر حق تاكید فرموده و هرگونه تبعیضی را كه بر مبنایی غیراز پرهیزگاری بنا شده باشد انكار نموده است . چرا كه انسانها همه چون دندانههای شانه برابر هستند.
مجموع این مطالب دلالت بر مشاركت تمامی انسان ها در اصل تعیین سرنوشت شان دارد.
۴) اصل آزادی اراده و اختیار
در نظام خلقت تمامی موجودات جهان به حكم نظام آفرینش از بدو وجود تا نقطه نهایی در مسیری كه جهان آفرین برای آنها معین كرده در حركتند. در این میان تنها انسان میتواند به وسیله آنچه كه با میل و اراده انجام میدهد، مسیر زندگی خویش را تغییر داده و نقطه پایان را بر سرنوشت خود بگذارد. این موهبت آزادی اراده و اختیار ارزش و امتیاز انسان و مهمترین تفاوت او با سایر موجودات است. البته از آنجا كه آزادی و اختیار كامل در عالم امر است اختیار و آزادیی كه در این دنیا به انسانها داده شده از عالم بالا (عالم امر) به آنان افاضه شده است.(یزدی، ۱۳۷۵ ، ص۱۳) در چنین آزادیی عنصر عقلانی كاملاً دخیل است و انسان هرگز نسبت به اعمال و افكار غیرعقلانی آزاد نیست و اسلام نیز هرگز این نوع آزادی را محترم نمیشمرد(عمید زنجانی،بی تا،ص ۲۴۲ ).
بین آزادی اراده و اختیار انسان با قدرت عقل و تشخیص كه آن نیز از ممیزات انسان نسبت به سایر مخلوقات است، رابطه وثیقی وجود دارد. انسان كه آزادی در ذات و فطرت او نهفته است، ازاین ناحیه قدرت تشخیص و پایاننگری می یابد تا بتواند از آزادی خویش در جهت تحقق مسئولیت جانشینی خدا و حركت به سمت عینیت بخشیدن به كرامت انسانی خود بهره برداری كند و در انتخاب راه كوركورانه اقدام نكند. به علاوه مقتضای امرو نهی به انسان و مسئولیت اخلاقی او نیز آزادی اراده و اختیار است. (یزدی، ۱۳۷۵، ص۴۹) برهمین اساس شاید بتوان گفت كه "تعریف جامع درباره آزادی این است كه محیط زندگی انسان به گونهای باشد كه مانع نمود و تكامل و تجلی شخصیت افراد نباشد و هر فردی بتواند بدون برخورد با كوچكترین مانعی استعداد خود را شكوفا سازد.( سبحانی ، بی تا، ص۴۰۶).
از دیدگاه اسلام، خداوند انسان را موجودی شریف و نمونه قرار داده و مزایایی به او بخشیده كه سایر موجودات از آن محرومند . یكی از امتیازات انسانها آزادی اراده توأم با مسئولیت است كه به موجب آن میتوانند سرنوشت خویش را رقم زنند و نتیجه كار خوب و بد خویش را ببینند. (اسراء / ۷۰)خدا با تمام سلطه و سیطرهای كه بر همه موجودات دارد انسان را در حدود اختیاری كه به او بخشیده مطلقاً ملزم به انجام كارها نساخته بلكه به وسیله امرو نهی و ارشاد و بیان عاقبت امور، بدون سلب آزادی و استقلال وی، افعال و حركات انسانی را تحت انضباط در آورده است .(انسان /۳)
علاوه بر این در قرآن كریم به طور صریح تأكید شده است كه خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد مگر آنكه آن قوم خود سرنوشتشان را تغییر دهند.(رعد /۱۱) در متون اسلامی از آیه شریفه "اِن الله لا یغیرُ ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم" اراده جمعی انسانها استنباط میشود.(مجموعه مقالات مشاركت سیاسی،۱۳۷۷، ص ۱۱) نتیجه آن كه ، انسان حسب نعمت آزادیی كه از آن برخوردار است ، مسئول سرنوشت انتخابی اش می باشد.
۵) اصل مسئولیت همگانی
دین اسلام بر مسئولیت همگانی مسلمانان تاكید دارد. این مسئولیت یكی از شاخصههای امت اسلامی است كه براساس آن همه افراد جامعه اولاً مسئول تمام اعمال نیك و بد خویشند ( جاثیه /۱۵ ) و ثانیاً تعهدات و مسئولیتهای متعدد را برای حفظ سلامت جامعه و اعضای آن بر عهده دارند. در كنار خطابات عمومی قرآن و مسائلی كه در رابطه با جامعه مطرح است آیات بسیاری نیز وجود دارد كه فرد فرد انسان را مخاطب قرار داده و از او مسئولیت میطلبد.
پیامبر اسلام در بیان این مسئولیتها خطاب به مسلمانان میفرماید "كلكم راع و كلكم مسئول عن رعیته". همچنین درباره كسی كه شب را به صبح رساند ولی به امور مسلمانان اهتمام نبخشد او را مسلمان نمیداند. علاوه براین، براساس خیرخواهی و دلسوزی كه در متون اسلامی از آن به "نصح" تعبیر شده است مردم خود را در مسئولیت دیگران سهم میبینند و سرنوشت همه را از خود و سرنوشت خود را مربوط به دیگران تلقی میكنند.( عمید زنجانی، بی تا، ص ۱۳۵ )
با مروری بروقایع زمان پیامبر و خلفای راشدین مشخص میشود كه مسلمانان تربیت یافته صدر اسلام در مقابل حكومت احساس مسئولیت داشته و در مقابل كجیها و اشتباهات آن اعتراض میكردند. آنها را به عدالت و تقوا دعوت میكردند و خلاصه آنكه نظارت براعمال حكومت را حق خود میدانستند. از بین روایات بی شماری كه در این خصوص وجود دارد این روایت مشهور است كه عمر خلیفه دوم در آغاز خلافت بر فراز منبر نشست و خطبه مفصلی خواند و گفت اگر من از صراط حق و عدالت كج شدم شما مرا راست كنید. یك فرد مسلمان دست به شمشیر كرده و فریاد زد: اگر تو راست نشدی با شمشیر كج مستقیمت سازیم.(نائینی،۱۳۶۵ ،ص۱۶)
اصل مسئولیت كه یكی از پایههای نظام اسلامی به شمار میرود متوجه زمامداران نیز میشود. برهمین اساس حضرت علی (ع) در رد مطلقیت و القأ مسئولیت زمامدار طی فرمان تاریخی خود به مالك اشتر و در تذكرات متعدد تمامی راههای استبدادی را بر روی حاكم میبندد و او را از خود كامگی و خود محوری برحذر میدارد و آنرا مایه راه یافتن فساد در دل، صغف در دین و نزدیك شدن سلب نعمت الهی میداند.
با توجه به نقشی كه اصل مسئولیت در اداره امور جامعه داراست تدوین كنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را نظامی بر پایه ایمان به آزادی توأم با مسئولیت انسان در برابر خدا دانسته و با همین نگرش اصول دیگر را نیز تدوین كردهاند.
۶) اصل امر به معروف و نهی از منكر
امر به معروف و نهی از منكر یكی از اصول اساسی دین اسلام است كه تأثیری عمیق و گسترده بر حوزه زندگی اجتماعی دارد. واژه معروف، اسم مفعول از ماده عَرَفَ است و به معنای شناخته شده و در مقابل آن منكر یعنی مورد ناشناخته و نامعلومی كه كسی آن را نمیشناسد و یا مواردی كه نخواستهاند شناخته شود.( یزدی، ۱۳۷۵، ص۱۴۸ ) معرفت و عرفان به معنای شناختن و معروف به معنای شناخته شده به افعال و صفاتی اطلاق میشود كه عقل و شرع آن را شناخته و مورد تأیید قرار داده باشند. ایمان به خدا، تفكر و تعقل، تقوا، عدالت، نیكوكاری، احسان، نوعدوستی وظیفهشناسی، امانتداری، وجدان كار، آزادی و نظایر آن را میتوان از جمله افعال و اوصاف "معروف" دانست كه هر وجدان پاكی طالب آن میباشد. همچنین با توجه به این مراتب امر به معروف عبارت است از تشویق و واداشتن دیگران به انجام افعال و داشتن صفاتی كه به حكم عقل و از طرف شارع به نیكی توصیف شده باشد. منكر نیز به همه اعمال و اوصاف ناپسند اطلاق میشود كه شرع و عقل آن را به رسمیت نمیشناسد، نظیر كفر، ستمگری، بخل، خیانت در امانت، استبداد و خود رأیی، اصرار در گناه، تن دادن به ظلم و نظایر آن كه هرعقل سالمی از آن بیزار است. نهی از منكر نیز براین اساس برحذر داشتن دیگران از انجام افعالی است كه از طرف شارع و به حكم عقل به قباحت و زشتی یاد شده باشد(هاشمی،۱۳۷۴، ج۱ ، ص۲۰۸).
قرآن كریم به طور مفصل امر به معروف و نهی از منكر را مورد بحث قرار داده است.(آل عمران / ۱۱۴- ۱۰۲ و توبه / ۷۸- ۶۷ و حج / ۴۱ - ۳۹ ) توالی منطقی احكام قرآن در باره امر به معروف و نهی از منكر را میتوان به ترتیب اول تشویق افراد به امر به معروف و نهی از منكر،(لقمان / ۱۷) دوم ـ عبرت آثار نامطلوب ترك امر به معروف و نهی از منكر،(اعراف /۲۴ -۲۳ ) سوم ـ وجوب امر به معروف و نهی از منكر برای مسلمانان (آل عمران / ۱۰۴ و ۱۱۰) و چهارم ـ امر به معروف و نهی از منكر به عنوان خصلت مسلمانان(توبه/۷۹) ملاحظه كرد.
از مجموع آیات قرآن درباره امر به معروف و نهی از منكر برمی آید كه امر به معروف و نهی از منكر از جمله قوانین اجتماعی اسلام به شمار میرود كه به تدریج بنابر قابلیت پذیرش و استعداد مسلمانان و با توجه به تكامل و گسترش اسلام تشریح گردیده و از قبیل واجباتی چون نماز و روزه است كه اگر ترك شود مؤاخذ خواهد داشت. بنابراین همواره عدهای در جامعه اسلامی مسئول انجام چنین وظیفه مهمی هستند(یزدی. پیشین. ص۱۴۳ ).
حكمت نهفته امر به معروف و نهی از منكر در مدنی الطبع بودن انسان است، زیرا انسانهای اجتماعی از نظر سلوك و رفتار و اخلاق و عقاید، اثر متقابل بر روی یكدیگر دارند و انحراف فردی هر یك از اعضای جامعه زیانهای اجتماعی را به دنبال میآورد. بنابراین حفظ و پاسداری جامعه در مقابل هرگونه فساد و تباهی عقلاً اجتنابناپذیر و شرعاً واجب است.
از لحاظ سیاسی نیز اصل امر به معروف و نهی از منكر همچون ابزار ممانعت از برقراری حكومتهای ظالم و استبدادی عمل میكند. امر به معروف و نهی از منكر در این خصوص وظیفهای همگانی است كه براساس آن مردم نسبت به دولت و یكدیگر و همچنین دولت نسبت به مردم تكلیف دارند كه برای نفی منكرات و نشر معروفها اقدام كنند.
امر به معروف و نهی از منكر اهرم بسیار قدرتمندی است كه از طریق بسیج همگانی و مستمر دولت و ملت زمینهساز و یكی از مصادیق مهم مشاركت جمعی افراد جامعه است زیرا مردم با مشاركت جمعی در انتخاب قوای مقننه و مجریه و انتخاب مجلس خبرگان رهبری برای تعیین رهبر، ابزار لازم را برای عملی شدن امر به معروف و نهی از منكر و نهادی شدن آن فراهم میآورند. بنابراین شاید بتوان گفت جایگاه مشاركت جمعی در رسوم همان جایگاه امر به معروف و نهی از منكر در منابع و متون اسلامی است.(مجموعه مقالات مشاركت سیاسی،۱۳۷۷، صص۴۷-۲۹ )
در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی كه براساس اعتقاد دیرینه به حكومت حق و عدل تأسیس یافته در اصل هشتم امر به معروف و نهی از منكر از وظایف همگانی و متقابل مردم و دولت ذكر شده است. نظارت همگانی و حضور مردم در صحنه جامعه از طریق امر به معروف و نهی از منكر تحقق بخش حاكمیت مردم بر سرنوشتشان است كه در اصل پنجاهوششم از سوی خدا بر آن حاكم شدهاند.۷) اصل شورا
اصل شورا یك اصل عقلایی است كه مورد امضای شارع مقدس اسلام هم هست.(مصباح یزدی،۱۳۶۹،ص۹۶ ) قرآن كریم براصل شور و مشورت مسلمانان تاكید خاصی ورزیده است. خداوند در قرآن طبق اصل "و امر هم شوری بینهم"(شوری/ ۳۸) مؤمنان را به مشورت فراخوانده و نیز اصل "وشاورهم فی الامر" (آل عمران/۱۵۹) رهبری جامعه اسلامی را نیز به شور و مشورت دعوت كرده است.
استدلال به آیه «و امرهم شوری بینهم» به این بیان است كه توصیف مؤمنین به كسانی كه كار خود را با مشورت به انجام میرسانند نشانه آن است كه افراد جامعه اسلامی از باب حكومت مردم بر مردم مؤظف به مشورت و رایگیری هستند.(جوادی آملی،۱۳۶۸، ص۱۴۹ ) در این آیه تاكید میشود كه بعد از نماز مهمترین مسئله اجتماعی همان اصل "شورا" است كه بدون آن همه كارها ناقص است. یك انسان هرقدر از نظر فكری نیرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از یك یا چند بعد مینگرد و لذا ابعاد دیگر بر او مجهول میماند اما هنگامی كه مسائل در شورا مطرح گردد و عقلها و تجارب و دیدگاههای مختلف به كمك هم بشتابند مسائل كاملاً پخته و كم عیب و نقص میگردد و از لغزش دورتر است.(طباطبایی، ج۲۰ ،صص۴۶۲-۴۶۱ )
قرآن مجید همچنین در آیه۱۵۹ آل عمران حضرت رسول را كه مستقیماً از منبع وحی الهام میگیرد و خود جامع مراتب كمال عقل و اندیشه است را دعوت به استشاره مینماید.(هاشمی،۱۳۷۴، ص۲۷۳ ) در این سوره "وشاورهم فی الامر" كه به یك لحن عطف بر مسأله عفو و مغفرت در چارچوب ولایت و تدبیر امور عامه بوده، چون اینگونه امور است كه مشورت برمیدارد و اما احكام الهی خیر، پس عفو و مغفرت هم در همان امور اداری جامعه است.(طباطبایی، ج۴ ،ص۸۱)
اطلاق آیات و روایات، اقتضأ میكند كه در مسائل سیاسی و اداره جامعه نیز، مؤمنان و حاكم اسلامی، موظف به رعایت "اصل شورا" باشند، بعضی گفتهاند كه "امرهم شوری بینهم" اثبات آن را نمیكند كه امر تعیین شده بر جمع لازم باشد، بنابراین اگر در زمینه تعیین پیشوا به "مشورت" پرداخته شود، فرد تعیین شده "واجب الاطاعه" نخواهد بود. به تصور اینان، آیه شریفه فقط در مقام تمجید از مؤمنان است و بس لكن این توهمی نادرست است. زیرا مستحسن دانستن "شورا" بدون آنكه نتیجه آن بر جمع الزامی باشد، لغو و بیاثر خواهد بود(مجله حوزه، شماره ۱۰ ،تیر۱۳۶۴ صص۱۱۶- ۹۵ )
بنابراین علما و مفسرین بزرگ اسلامی حكمت نهفته تكلیف الهی مشاوره را مورد توجه قرار دادهاند كه بدین شرح خلاصه میشود:
۱) شخصیت دادن به امت،
۲) آزمایش اصحاب برای تشخیص مصالح اندیشان از فرصت طلبان،
۳) رشد فكری مردم،
۴) استفاده از مشاركت فكری مردم و پرهیز از تحمیل و فشار،
۵) آگاه كردن مردم از آنچه كه در كار حكومتی میگذرد،
۶) پرهیز از استبداد،
۷) ایجاد انتقاد منطقی،۸
۸) احترام به نظرات مردم،
۹) القای فضیلت نظرخواهی به مردم،
۱۰) ارشاد زمامداران و مسئولان سیاسی در مشورت بامردم(هاشمی، ۱۳۷۴، صص-۶۶۷ -۶۶۶).
علاوه بر این كار، مشورت عامل بها دادن به جایگاه مردم و حركت در راستای خواستههای مشروع امت خواهد بود. و بدین سان مردم همواره خود را در حكومت سهیم میدانند و حكومت مردمی به معنای درست كلمه نیز همین است و بس(معرفت،۱۳۷۷،ص۹۶ ). بنابراین براساس اصل "شورا" شركت مردم در تعیین "حاكم" فقیه جامع الشرایط ضروری است و پس از آن نیز باید جامعه در مشاركت سیاسی و مشورت دائمی با رهبری امت، بسر برد(مجله حوزه شماره۱۰،تیر۱۳۶۴ ، صص۱۱۳-۹۵) قرآن مجید یكی از خصلتهای بارز و خاص جامعه اسلامی و با ایمان را حركت و عمل تصمیمگیری براساس مشورت و مشاركت عمومی در مدیریت جامعه معرفی میكند و لذا اصل شورا براساس مبانی قرآن و سنت معصومین استوار بوده كه هیچ گونه جای تردید و انكار در آن نخواهد بود( شعبانی،۱۳۷۴ ، ص۱۴۷ ). یكی از نتایج مفید محوریت اصل شورا در نظام اسلامی پرهیز از تمركز قدرت و روی آوردن به محیط اجتماعی به منظور بهرهجویی از استعدادهای خلاق مردمی، برای گشایش مشكلات و حل معضلات خود آنان میباشد(هاشمی،۱۳۷۴، ص۶۶۷). برهمین اساس یكی از اساسیترین پایههای استواری نظام حكومت در اسلام، گسترش دامنه مشورت در تمامی ابعاد زندگی از جمله شئون سیاسی- اجتماعی است(معرفت،۱۳۷۷،ص۹۱). كه در نتیجه آن تمامی مسئولین امر و دستاندركاران سیاسی و اداری در نظام اسلامی شرعاً موظفند تا در تمامی شئون سیاسی- اداری در كنار مردم باشند و آنان را كاملاً در جریان بگذارند و همواره رأی اعتماد مردم را پشتوانه اقدامات خود قرار دهند. و این خود مجال دادن به مردم است تا پیوسته در صحنه سیاست حضور فعال داشته باشند.(معرفت،۱۳۷۷،ص۹۵)
از آنجا كه از امتیازات حكومت اسلامی در امر كشورداری، احترام به افكار عمومی و دوری از هر نوع استبداد و دیكتاتوری است.( سبحانی ،بی تا، ص۴۳۲ ) برهمین مبنا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به استناد آیه۱۵۹ سوره آل عمران و آیه۳۸ سوره شورا اصول شورا را پذیرفته و كانونهای شورایی در سطوح مختلف پیش بینی كرده است.
۸) اصل بیعت
یكی از مفاهیمی كه در فرهنگ سیاسی اسلام از موقعیت شاخصی برخوردار است بیعت میباشد به طوری كه تلاش برای اخذ بیعت و نزاع به دلیل شكستن آن همواره بخش مهمی از تاریخ سیاسی تمدن اسلامی را رقم زده است.(دیلمی،۱۳۷۸ ،ص۱۰۵) اگر چه واژه بیعت از لحاظ لغوی معانی همچون عقد بستن، معاهده نمودن، دست دادن به یكدیگر بر ایجاب و انشأ معامله یا اطاعت و پیروی دارد اما از لحاظ اصطلاحی بیعت یك اصطلاح سیاسی- حقوقی است و بنایی است كه توسط تمام یا گروهی از مردم و رهبری سیاسی آنان به وجود میآید. حقیقت آن نیز عبارت است از یك رابطه اخلاقی حقوقی و سیاسی ویژه بین مردم و رهبر سیاسی آنان كه مفاد آن را تعهد مردم بر اطاعت و پیروی از رهبریشان و تعهد متقابل رهبری بر رعایت مصالح و مدنظر قرار دادن امور اجتماعی آنان تشكیل میدهد.(دیلمی،۱۳۷۸ ،ص۱۰۶).
به دلیل اهمیت بیعت در پیشبرد امور اجتماعی جامعه در قرآن كریم و سنت بدان اشاره شده و سیره عملی رهبران معصوم نیز براهتمام بر آن بوده است. خداوند در قرآن از بیعت مؤمنین با رسول خدا در جریان "حدیبیه" نام میبرد .(فتح / ۱۰ و ۱۸ ) و نیز در فتح مكه خداوند از بیعت با پیامبر سخن به میان آورده است .(ممتحنه /۱۲)
از جمله بیعتهای پیامبر اسلام (ص) میتوان به بیعت برای امام علی (ع) در غدیر خم اشاره كرد كه پس از خطبهٔ روز غدیر خم خطاب به مردم گفت: پس از پایان سخنانم برای بیعت دست به دست من بدهید و اقرار به ولایت او كنید آنگاه بعد از من نیز برای بیعت دست به دست علی بدهید. امام علی (ع) در زمان خلافت خود از مردم بیعت گرفت. امام حسن (ع) و امام حسین نیز از مردم بیعت گرفتند(ولایی ،۱۳۷۷ ،صص۲۹۵-۲۹۳ ).
به طوری كه از متون اسلامی و نیز سیره عملی پیشوایان دینی برمیآید بیعت در پذیرش حكومت نقش اساسی داشته است. امام علی (ع) در نهج البلاغه در این خصوص میفرماید اگر بیعت كنندگان نبودند و یاران حجت بر من تمام نمینمودند،این كار را از دست میگذاشتم و پایانش را چون آغازش میانگاشتم .(نامه ۲۸ نهج البلاغه)
۹) اصل نفی سلطه و استبداد
دین اسلام با سلطه و استبداد فردی به شدت مخالفت كرده به طوری كه در متون و روایات اسلامی استبداد به رأی و اتكأ به نظرات فردی بدون مشاركت همگانی به شدت مذموم تلقی شده و چنین تفكری منتهی بر ضلالت و گمراهی معرفی گردیدهاست.(شعبانی،۱۳۷۴ ، صص۱۴۸-۱۴۷ ) امام علی (ع) در نهج البلاغه مغرور شدن افراد به رای خود را عامل گمراهی میداند. به علاوه استبداد و سلطه بر دیگران نیز در مرتبه بالاتری مورد مذمت قرار گرفته به طوری كه فقها عموماً معتقدند كه اصل اولی در انسان آن است كه جز تحت قیمومت و ولایت خداوند زیر سلطه و ولایت احدی قرار نگیرد.(طاهری،۱۳۶۹ ، ص۲۲)
از پیامبر اسلام (ص) نقل شده كه "مردم براموال خویش مسلطند و حق تصرف دارند." مفاد سلبی این روایت كه مفاد ایجایی آن نیز بواسطه آن حجیت مییابد این است كه "دیگران بر اموال انسان مسلط نبوده و حق تصرف ندارند." از مفاد سلبی این حدیث نیز این مفهوم استنتاج میشود كه "اگر دیگران در مال انسان حق تصرف نداشته باشند، در جان انسان مسلماً- به طریق اولویت- حق سلطه نخواهند داشت" با توجه به این مفاهیم قاعده اولیهای را مسلم دانستهاند و آن "اصل عدم سلطه انسان بر انسان است". عملكرد این اصل در ضرورت رضایت مردم از حكومت به این شیوه است كه هر نظام حكومتی ملازم با سلطههای مختلفی برجان و مال انسان است. در اینجا اگر به مقتضای اصل نفی سلطه عمل شود تصرف دولت غیرمشروع خواهد بود و از حكومت جز اسمی باقی نخواهد ماند و مفاسد جامعهٔ بیحكومت گریبانگیر همه خواهد شد. اگر به مقتضیات حكومت بدون چون و چرا تن داده شود اصل "اولی نفی سلطه" بی اثر خواهد شد بنابراین بهترین راه جمع بین این دو است یعنی حكومت از طریق انتخاب مردم برگزیده شود و در نتیجه هم از اختیارات لازم برخوردار باشد و هم با سلطه مردم معارض نخواهد بود.(مجله حوزه،شماره ۱۰ ، تیر۱۳۶۴ ص۱۰۰)
همچنین طبق قاعده نفی اكراه آثار حقوقی عمل اجباری نفی شده است. بنابراین اگر حكومت اسلامی از رضایت مردم بهرهمند نباشد جامعه نسبت به تعهدات اجباری كه حكومت از او میگیرد، معتقد نبوده و اثری برآن مترتب نمیشود و در نتیجه "حكومت" پایدار نخواهد ماند.(مجله حوزه،شماره۱۰ ، تیر۱۳۶۴، ص۱۰۱)قرآن كریم نیز بر "عبادت خداوند و اجتناب از طاغوت"(نحل /۳۶) تاكید میكند. واژه اجتناب تمامی ابعاد زندگی با طاغوت را شامل میشود یعنی اجتناب از طاغوت در مجالست و نشست و برخاست و اقتدا به او در امور اجتماعی و قضاوت. متعلق این عبارت ذكر نشده كه این خود دلیل بر افاده عموم است و لذا میتوان دریافت كه از طاغوت در همهجا و هر مورد باید اجتناب كرد و فاصله گرفت. طاغوت صیغه مبالغه طغیان است، یعنی كسی كه در ظلم و ستم زیادروی میكند. این طغیان بسیاری چیزها را میتواند شامل شود كه در رأس آن حكومت است.( صانعی، ۱۳۶۴، ص۱۸).
تاریخ شیعه نیز آكنده از مبارزه مدام و بی امان و نهضتها و قیامها بر علیه حكام خود كامه و ظالم است چرا كه شیعه رفع ظلم و براندازی هر نوع ستم اجتماعی را بخش اجتنابناپذیر ایمان دانسته است. ائمه شیعه نیز در صورت عدم ضرورت اجازه نمیدادهاند كه پیروان آنان خود را تحت سیطره حاكمیت خلفای جور قرار دهند. امام صادق (ع) فرموده است "بپرهیزید از این كه محاكمه خود را پیش اهل جور ببرید.(بهشتی، بی تا،ص۹)
با توجه به این كه اصول و پایههای نظام استبدادی عبارت است از اصل خود اقتداری، اصل خود آئینی و اصل مطلقیت، اسلام سرسختانه با آن به مقابله پرداخته است به طوری كه مبارزه با ستم و سلطه، بخش اصلی ایدئولوژی اسلامی را تشكیل میدهد، از آنجا كه انقلاب اسلامی ایران نتیجه مبارزات مردمی علیه نابرابری، فقر اخلاقی و آثار ناگوار ناشی از آن یعنی ظلم و ستم و استبداد بود بنابراین نفی این امور در دستور كلی نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل دوم بنا را بر "نفی هرگونه ستمگری، ستمكشی و سلطهگیری و سلطهپذیری" نهاده است. بدیهی است كه این قانون باید زمینه تحقق عملی این آرمانها را در اصول بعدی بیان میكرد.
۱۰) خطاب های متوجه به جامعه
در نظام اسلامی تمامی احكام حقوقی و سیاسی نظیر انفاق، امر به معروف و نهی از منكر، جهاد، اجرای حدود و قصاص و غیراینها خطاب به مردم است.(هاشمی،۱۳۷۴، ج۱، ص۲۷۱ ) درست است كه قرآن از سوی خداوند بر پیامبر نازل شده است اما در همین حال اكثریت آیاتی كه در بردارنده برپایی عبادت، جهاد، اجرا، حدود و قصاص و... میباشند مؤمنان مورد خطاب قرار گرفتهاند. در ایفای این وظایف چند فرض متصور میشود. اول این كه تمامی انسانهادر جامعه اسلامی، این وظایف را برعهده داشته باشند، همگان به قطع دست بپردازند، اجرأ حدود كنند و... بدیهی است این شیوه موجب هرج و مرج و بهم ریختن نظام اجتماعی و در واقع نقض غرض از تأسیس چنین نظامی است. فرض دوم این است كه برخی از مؤمنان، این وظیفه را برعهده داشته باشند. اما مسئله این است كه اولاً این خطابها به جمیع مؤمنان متعلق است نه به بعض آنان و ثانیاً انتخاب این بعض برعهده چه مقام و مسئولی است. مشكلات ناشی از این دو فرض موجب گشته تا فرض سومی مطرح شود و آن این است كه مردم با انتخاب و گزینش حكومت به اقامه حدود و اجرای آن دست یازند. در این راه هم مردم به وظیفه خود عمل كردهاند و هم بینظمی در امور هم پیش نخواهد آمد.(مجله حوزه، شماره۱۰،تیر ۱۳۶۴، صص۱۰۴-۱۰۵)
علاوه بر خطابهای قرآن در مسائل اجتماعی كه متوجه عموم مؤمنان است ائمه معصومین (ع) نیز در سخنان متعددی از احترام به آرای مردم و نقش آن در حاكمیت یاد كردهاند. این تاكیدات یا به صورت اشاره به نقش كلی مردم در حكومت یا ارجاع به مردم در موارد خاص یا نهی از حكومتهای استبدادی است.
امام علی (ع) در خطبه سوم نهجالبلاغه در این خصوص میفرماید: "اگر آن اجتماع عظیم نبود و اگر تمام شدن صحبت و بسته شدن راه عذر وجود نمیداشت و اگر پیمان خدا از دانشمندان نبود كه در مقابل پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمدیده ساكت نمانند افسار خلافت را روی شانهاش میانداختم و مانند روز اول كنار مینشستم" .(نهج البلاغه / خطبه ۳ )
آنچه از این خطابهای عمومی قرآن و روایات و ارجاع امور به مردم مستفاد میشود این است كه مردم در تعیین سرنوشت خویش و اداره امور جامعه نقش تعیین كنندهای دارند.
● نتیجه گیری
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران محورهای دمكراتیك خود را كه روح حاكمیت مردم در آن ساری و جاری است بر مبنای آموزههای اسلامی و عقلی بنا كرده است. این قانون ظهور و تجلی حاكمیت مردم را در شیوه انتخابات از جمله انتخاب رهبر در یك انتخابات دو درجهای توسط خبرگان منتخب مردم، انتخاب رئیس جمهور، انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی و انتخاب اعضای شوراها مورد پذیرش قرار داده است.اسلامی بودن قانون اساسی و به ویژه هویت تدوین كنندگان آن كه از علمای دین بودند، این مسئله را كه محورهای دموكراتیك قانون اساسی جمهوری اسلامی از جمله حق حاكمیت مردم به تقلید از غرب و قوانین اساسی غربی صورت گرفته را نفی میكند. دلیل این امر هم وجود آن دسته از مبانی و آموزههای اسلامی است كه میتواند زیربنای چنین محورهای دموكراتیك قرار گیرد. اصولی همچون اصل خلافت انسان، اصل كرامت انسان، اصل برابری انسانها، اصل آزادی اراده و اختیار، اصل مسئولیت همگانی، اصل امر به معروف و نهی از منكر، اصل شورا، اصل بیعت، اصل نفی سلطه و استبداد از جمله آموزههایی است كه هنگام تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد توجه اعضای مجلس خبرگان بوده است. وجود چنین مبانی ارزشمندی در آموزههای دینی برای تبیین محورهای مردم سالارانه قانون اساسی جمهوری اسلامی به انشقاق احتمالی اصول قانوناساسی و واگرایی بعد جمهوریت نظام جمهوری اسلامی از بعد اسلامیت آن پایان میدهد. زیرا بر این اساس جمهوریت و اسلامیت نظام هر دو از یك مبنای واحد نشأت گرفتهاند.
پژوهشگر: علی صباغیان
منابع:
۱ - قرآن كریم.
۲- نهج البلاغه.
۳- بهشتی، احمد. حكومتدر قرآن)تحقیقپیرامونموضوعاتقرآنی) قم: دفتر نشر پیام، بی تا.
۴- تفسیر نمونه. زیر نظر آیت الله مكارم شیرازی و با همكاری جمعیاز دانشمندان. تهران: دارالكتب الاسلامیه، چاپ سی و سوم۱۳۷۵ .
۵- تمله، ویدا. اسلام و آزادی اجتماعی- سیاسی. اصفهان: مولف، چاپ اول۱۳۷۴ .
۶- جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه، رهبری در اسلام. تهران: مركز نشر فرهنگی،۱۳۶۸ .
۷- رشیدالدین میبدی، ابوالفضل. كشف الاسرار وعدهالابرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری). به سعی و اهتمام علی اصغر حكمت. تهران: انتشارات امیركبیر،۱۳۷۱ .
۸- سبحانی، جعفر. مبانی حكومت اسلامی. قم: انتشارات توحید، بی تا.
۹ ـ شریعتی، علی، انسان و اسلام، بی جا، بی نا، بی تا.
۱۰- شعبانی، قاسم . حقوق اساسی و ساختار حكومت جمهوری اسلامی ایران. تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ سوم۱۳۷۴ .
۱۱- صانعی، یوسف. ولایت فقیه یا حكومت از دیدگاه قرآن، حدیث و قانون اساسی. تهران: بنیاد قرآن،۱۳۶۴
۱۲- طاهری، حبیبالله. تحقیقی پیرامون ولایت فقیه. قم: جامعه مدرسین حوزهٔ علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی،۱۳۶۹ .
۱۳- طباطبایی،محمد حسین، تفسیر المیزان۲۰ ج. قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزهٔ علمیه قم،۱۳۶۳ .
۱۴- عمید زنجانی ،عباسعلی، مبانی فقهی كلیات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. تهران: انتشارات واحد فوق برنامه بخش فرهنگی دفتر مركزی جهاد دانشگاهی، بی تا.
۱۵- فرهادیان، رضا. مبانی تعلیم و تربیت در قرآن واحادیث. قم: مركز انتشارا دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول۱۳۷۸ .
۱۶- مشاركت سیاسی (مجموعه مقالات). به اهتمام علی اكبر علیخانی. تهران: نشر سفیر، چاپ اول۱۳۷۷ .
۱۷- معرفت، محمد هادی. ولایت فقیه. قم: موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ اول ۱۳۷۷.
۱۸- نائینی، محمد حسین. تنبیه الامهٔ و تنزیه المله یا حكومت از نظر اسلام. با مقدمه و توضیحات محمود طالقانی. تهران:شركت سهامی انتشار، چاپ پنجم۱۳۵۶ .
۱۹- هاشمی، محمد. حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران جلد اول اصول و مبانی كلی نظام . تهران انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، چاپ اول۱۳۷۴ .
۲۰- یزدی، محمد. ولایت فقیه (یاحكومت اسلامی در عصر غیبت). تهران: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی،۱۳۶۲ .
۲۱- همو، قانون اساسی برای همه. تهران: مؤسسه انتشارات امیركبیر، چاپ اول۱۳۷۵.
* دانش آموخته دكترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع)
منابع:
۱ - قرآن كریم.
۲- نهج البلاغه.
۳- بهشتی، احمد. حكومتدر قرآن)تحقیقپیرامونموضوعاتقرآنی) قم: دفتر نشر پیام، بی تا.
۴- تفسیر نمونه. زیر نظر آیت الله مكارم شیرازی و با همكاری جمعیاز دانشمندان. تهران: دارالكتب الاسلامیه، چاپ سی و سوم۱۳۷۵ .
۵- تمله، ویدا. اسلام و آزادی اجتماعی- سیاسی. اصفهان: مولف، چاپ اول۱۳۷۴ .
۶- جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه، رهبری در اسلام. تهران: مركز نشر فرهنگی،۱۳۶۸ .
۷- رشیدالدین میبدی، ابوالفضل. كشف الاسرار وعدهالابرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری). به سعی و اهتمام علی اصغر حكمت. تهران: انتشارات امیركبیر،۱۳۷۱ .
۸- سبحانی، جعفر. مبانی حكومت اسلامی. قم: انتشارات توحید، بی تا.
۹ ـ شریعتی، علی، انسان و اسلام، بی جا، بی نا، بی تا.
۱۰- شعبانی، قاسم . حقوق اساسی و ساختار حكومت جمهوری اسلامی ایران. تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ سوم۱۳۷۴ .
۱۱- صانعی، یوسف. ولایت فقیه یا حكومت از دیدگاه قرآن، حدیث و قانون اساسی. تهران: بنیاد قرآن،۱۳۶۴
۱۲- طاهری، حبیبالله. تحقیقی پیرامون ولایت فقیه. قم: جامعه مدرسین حوزهٔ علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی،۱۳۶۹ .
۱۳- طباطبایی،محمد حسین، تفسیر المیزان۲۰ ج. قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزهٔ علمیه قم،۱۳۶۳ .
۱۴- عمید زنجانی ،عباسعلی، مبانی فقهی كلیات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران. تهران: انتشارات واحد فوق برنامه بخش فرهنگی دفتر مركزی جهاد دانشگاهی، بی تا.
۱۵- فرهادیان، رضا. مبانی تعلیم و تربیت در قرآن واحادیث. قم: مركز انتشارا دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول۱۳۷۸ .
۱۶- مشاركت سیاسی (مجموعه مقالات). به اهتمام علی اكبر علیخانی. تهران: نشر سفیر، چاپ اول۱۳۷۷ .
۱۷- معرفت، محمد هادی. ولایت فقیه. قم: موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ اول ۱۳۷۷.
۱۸- نائینی، محمد حسین. تنبیه الامهٔ و تنزیه المله یا حكومت از نظر اسلام. با مقدمه و توضیحات محمود طالقانی. تهران:شركت سهامی انتشار، چاپ پنجم۱۳۵۶ .
۱۹- هاشمی، محمد. حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران جلد اول اصول و مبانی كلی نظام . تهران انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، چاپ اول۱۳۷۴ .
۲۰- یزدی، محمد. ولایت فقیه (یاحكومت اسلامی در عصر غیبت). تهران: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی،۱۳۶۲ .
۲۱- همو، قانون اساسی برای همه. تهران: مؤسسه انتشارات امیركبیر، چاپ اول۱۳۷۵.
* دانش آموخته دكترای علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق (ع)
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست