جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
گاز و آرزوهای فروخفته
اینكه دومین منبع گازی دنیا در اختیار ایران قرار دارد خبر مسرتبخشی است اما نه برای آنانی كه از صیانت این منبع عظیم انرژی بیمناكند و تردیدهایی تا مرز وحشت وجودشان را نسبت به نظام مدیریتی كشور فرا گرفته است. تاریخ گواه است كه در كارنامه مدیریتی ایران به تناوب، بیكفایتی و بیلیاقتی در حفاظت از سرمایههای ملی چه انسانی و چه طبیعی ثبت شده است.
حافظه تاریخی این ملت میگوید اگر منافع درازمدت پشتوانه این منبع عظیم انرژی نباشد، رفتاری چون گذشتگان و داشتن نگاه مقطعی برای گذران امور جاری جز ناكامی، ضایع كردن منابع ملی، هدر دادن فرصتها، افزایش یاس عمومی و تشدید تضادها ثمره دیگری نخواهد داشت. نظام برنامهریزی كشور، كه بدون نفت جرات ابراز وجود ندارد، رفته رفته برای گاز، این سوخت مهم و پاكیزه دندان تیز میكند. زمزمهها حاكی از آن است كه رتق و فتق امور این بار باید با ضرب و تقسیم میلیاردها دلار بدست آمده از گاز باشد و به تدریج نفت را از الویت محاسباتی خارج كنند. از این رهگذر ایرانیها هم میكوشند آرزوی نیم قرن فروخفته خود را كه همان دانش و توان مشاركت در تمام عملیات اكتشاف، استخراج و بهرهبرداری است در همراهی با شركای خارجی بدست آورند؛ این آرزویی بود كه دكتر مصدق مرد تاریخ كشور به نام سعادت ملت ایران در سر میپروراند و به این سبب صنعت نفت را در تمام مناطق كشور ملی اعلام كرد. قرن حاضر، محبوبیت گاز را در بین حاملهای انرژی بدلیل آلودگی كمتر، قدرت احتراق بیشتر و ذخایر فراوانتر، دوچندان كرده است. قرن گذشته قرن نفت بود. نفت كالای استراتژیك و لازمه قدرت ملی و سلطه بینالمللی تلقی میشد و قرن حاضر قرن فناوری و سوختهای دوستدار محیط زیست است و این ویژگیها به تمامی، این حامل انرژی را از ارزش استراتژیك برخوردار كرده است. در میان انرژیهای متنوع جهان، گاز بیشترین نرخ رشد تقاضا را در جهان دارد و وابستگی كشورهای شرق آسیا و اروپا به این سوخت مرتب رو به فزونی است. ویژگی گاز چنان است كه به راحتی میتواند بكار خودروها، مصارف خانگی و حتی نیروگاهها بیاید و صنعت پتروشیمی كشور را كه اینك برای توسعه خیز برداشته است بیش از گذشته سودآور نشان دهد. كشور ما برای توسعه میادین گازی خود با شتاب به پیش میرود زیرا نزدیك به دو برابر نفت ذخایر گازی دارد. موقعیت جغرافیای سیاسی این شایستگی را برای ایران به ارمغان آورده است كه نبض جریان انرژی را در اختیار بگیرد اما مدیریت این منبع انرژی ویژگیهای منحصر بفردی دارد كه هنوز از كانون توجه بدور است. نحوه بهرهبرداری از این منبع انرژی پیچیدگیهای فراوان دارد كه لزوماً با مشاركت آخرین فناوری باید همراه باشد و الگوهای كلیشهای به كارش نمیآید. نكته اینجاست كه از این فرآورده پرسود كم میدانیم نه بازاریابیاش را تجربه كردهایم، نه نحوه انتقالش را و نه فناوری استفاده درست از چاههای گاز را یاد گرفتهایم. بنابراین برای توفیق این مقام دوم، پیر میشویم تا چنین مدیریتی برای سالهای آینده در كشور نهادینه شود. هفت كشور بزرگ دارای ذخایر گاز هركدام میكوشند به فراخور توانشان سهمی از این خوان گسترده در اختیار بگیرند. روسیه با ۱۷۰۰ تریلیون فوت مكعب به عنوان اولین كشور دارای ذخایر گازی به راحتی میتواند همسایه خود یعنی اروپا را تغذیه كند، اما فعلا كژدار و مریز به محاسبات دیگری میاندیشد. قطر در همسایگی ما و سومین دارنده ذخایر گازی با ۸/۳۹۳ تریلیون فوت مكعب از ۱۰ سال پیش و با ولع بهرهبرداری از حوزه مشترك پارس جنوبی را آغاز كرده و تاكنون ۷ میلیارد دلار از این میدان مشترك برداشت كرده است و بسیاری از كارشناسان معتقدند این حجم درآمد و قراردادها میتوانست نصیب كشور ما بشود حال آنكه دور و بر ما در حوزه خلیج فارس به یك رقابت فشرده در آینده میاندیشند، همان رقابتی كه شیرینیش زیر دندان مسئولان جمهوری اسلامی رفته است.
الجزایر با داشتن ۳ درصد ذخایر گازی دنیا به عنوان اولین كشور صادركننده گاز مطرح است و در صدد انتقال انحصاری گاز به جنوب اروپا است. مقامات ایرانی هم نزدیك به یك دهه است كه از توسعه و صادرات گاز به شرق و غرب حرف میزنند حال آنكه فعلاً در هر دو منطقه بازارها در اختیار همسایگان است. كشورهای قطر و امارات برنامه وسیعی برای فروش گاز به هند، سنگاپور و مالزی آغاز كردهاند و كشورهای شمالی یا خود صاحب گازند و یا در مجاورت كشور صاحب گاز قرار دارند. این ابهام مطرح است كه با توجه به بهای متوسط گاز و هزینه بالای انتقال و خط لوله چگونه صادرات این محصول به اروپا از نظر اقتصادی توجیهپذیر خواهد بود و مدیران كشور ما چه سازوكار مدیریتی و بازاریابی برای قبضه بازارهای اروپا به كار خواهند بست! در چند ماه آینده گاز فاز یك پارس جنوبی به شبكه سراسری گاز میپیوندد. بندر قدیمی صیادی عسلویه در حال تبدیل شدن به یكی از بزرگترین مراكز پالایش نفت و گاز است و بزودی جزیره توریستی كیش نیز بورس شركتهای نفت و گاز خواهد شد و به تدریج كاربری این جزیره مرجانی تغییر خواهد كرد. این تحولات برآیند مثبتی را نوید میدهد كه میتواند فصل تازهای از برنامههای توسعهای كشور بگشاید. باید هوشیار بود.
همه برنامهها به خوبی پیش نرفته و احتمالا نخواهد رفت. در جامعهای زندگی میكنیم كه گروهی برای سرپوش گذاردن بر غفلتها و ضعفهای داخلی، ناكامیها را به بیگانگان نسبت میدهند. برنامه توسعه منطقه پارس جنوبی نیز مانند بسیاری از مقولات اقتصادی كشور سرانجام به تب سیاسیكاری دچار شد و در پیچ و خم دعواهایی قرار گرفت كه ماهیت این دعواها را در صفحات دیگر میخوانید. این كشمكشها بر فعالیتهای مهندسی و اجرایی احاطه یافت و راه را بر توسعه این میادین گازی ناهموار كرد. در شرایطی كه تحریم آمریكا عرصه را بر رفاه عمومی تنگ كرده است و مناسبات كشور را با دنیای خارج دچار لطمه میكند جنجالآفرینان نیز در راستای منافع ملی حركت نمیكنند.
شركت پتروپارس به عنوان یك شركت پیمانكار عمومی در وزارت نفت كه قرارداد توسعه فازهای مختلف پارس جنوبی را با شركتهای داخلی و خارجی منعقد میكند به فساد، رانتخواری و سواستفاده مالی متهم شد كه تا لحظه تدوین این گزارش چنین اتهامی به اثبات نرسیده است اما اثرات منفی چنین پیشامدی، تاكید بر ناامنی كشور بود. زیرا یكی از عوامل بازدارنده كه به طور عمده مسئولان ایرانی عنوان میكنند بالا بودن نرخ بهره بازگشت سرمایه در پروژههای بالقوه در ایران است كه از سوی پیمانكاران خارجی مطرح میشود و بخشی از آن تحت عنوان بالا بودن خطرات ناشی از تشنجات سیاسی محاسبه میشود. بنابراین میتوان پیشبینی كرد به چه راحتی منافع ملی دستمایه تسویه حسابهای سیاسی قرار میگیرد. گروهی شركت پتروپارس را افتخار ملی میدانند و گروه دیگر آن را مفسده اقتصادی میپندارند. هیچ كدام از این دو گروه از چارچوب زندگی در جمهوری اسلامی بیرون نبودهاند با الزامات قانون اساسی آشنایند و مشكلات كشور را با پوست و استخوان لمس كردهاند ولی نمیخواهند یا نمیتوانند دور یك میز مسائلشان را حل كنند تا اینچنین كشمكشهای پیچیده به سطح جامعه كشانده نشود و لااقل تلاش كنند نظام سیاسی و اقتصادی آبرومند جلوه كند. ق
راردادهای بهرهبرداری از میادین نفت و گاز نیز از محورهای انتقاد به شمار میرود. گروهی اساساً معتقدند در این قراردادها پنهانكاری صورت گرفته است و به دلیل عدم قدرت چانهزنی از سوی طرف ایرانی قرارداد غیرمنصفانه خارج از قانون و ناعادلانه است. بخش بالادستی صنایع نفت و گاز برای شركتهای نفتی جهان از دیرباز جذابیت داشته است و در كشور ما بازار به روی آنها گشوده نبود. شكاف تكنولوژیك، چشمانداز وحشتناك به اتمام رسیدن نفت در آینده نزدیك و همین طور ناتوانی در پیریزی یك نظام برنامهریزی معتبر كه بر پایه مالیات و ساختارهای منطقی اقتصاد بدون نفت متكی باشد، سبب شد چراغ سبز به شركتهای خارجی داده شود تا به صنایع بالا دستی راه یابند. كشورهای دیگر بنا به شدت و ضعف خود موجی از تغییرات را در قوانین ملی خود ایجاد كردند تا نفت بیشتر بفروشند. قوانین ایران كه پس از انقلاب از هرگونه تغییری بیبهره بود نه تنها فاینانس و تجربه تلخ یوزانس را ناامیدكننده ارزیابی میكرد بلكه زنگ خطر هم زده شده بود چون میبایست فكری به حال انبوه بدهیهای معوق خود میكرد ماجرای تحریم هم دشواریها را دوچندان كرد. بنابراین این بار برای حفظ بقا، صنایع بالادستی را تحت عنوان قراردادهای بیع متقابل به روی چشمهای نافذ غربیان گشود و برای به چنگ آوردن موقعیت مناسب و فائق آمدن بر مشكلات ذكر شده زیر بار تعهداتی رفت كه تاكنون تجربه نكرده بود. منتقدان چنین میپندارند كه تحریم آمریكا ما را به دادن امتیازات نامناسب مجبور كرده است.
در قراردادهای بیع متقابل طرف خارجی خود را موظف به دادن امتیازات خاص به شركت نفت نمیداند و شركت خارجی میتواند با طرح افزایش هزینه در مراحل مختلف، كار را طولانیتر كند و شركت نفت با هیچ مكانیسمی نمیتواند جلوی پیمانكار خارجی را بگیرد. متقابلاً طرفداران چنین قراردادهایی آن را مهمترین شیوه جذب سرمایه برای ظرفیتسازیها ارزیابی میكنند. این نوع قراردادها در معاملات بینالمللی مرسوم است اما برای كارشناسان ما ناشناخته مانده است. آنها معتقدند راه حل توسعه میادین نفت و گاز به غیر از این شیوه مقدور نبود. به هرحال این پرسش هنوز تازگی دارد كه اگر دچار تحریم نمیشدیم و شرایط مساوی در مناقصه برقرار میكردیم باز هم بیع متقابل را برای بهرهبرداری از میادین نفت و گاز برمیگزیدیم یا شیوههای بهتری كه حاكی از قدرت چانهزنی ما بود انتخاب میكردیم؟
سفرهای كه در جنوب كشور پهن شده است، تفكر و بررسی كارشناسانهای را میطلبد كه باید در كانون توجه آحاد جامعه قرار بگیرد. بهرهبرداری از این ذخیره شگفتانگیز گاز را باید به فال نیك گرفت زیرا میتواند مهارت مهندسان و كارشناسان ایرانی را جهانی كند و معاملات منطقهای و بینالمللی را به نفع منافع ملی كشور تغییر دهد. همان منافع درازمدتی است كه اشتغال ایجاد میكند نوسازی كشور و توسعه میادین گازی با مدیریتی مقتدر و همگرایی آحاد مردم و مسئولان این نوسازی را تضمین خواهد كرد. گزارش اصلی این شماره را به اهمیت اقتصادی و سیاسی منطقه گازی پارس جنوبی اختصاص دادیم، باشد كه عمیق بنگریم بر ثروتی كه زیر پای ماست مبادا كه گنجی باشد چون نفت كه در حسرت آن سالهاست درماندهایم.
منبع : مجله صنعت حمل و نقل
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست