یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

هنر درمانی


هنر درمانی
اگرچه پیشینهٔ هنردرمانی به دههٔ ۵۰ میلادی یعنی تقریباً ۲۳ قرن قبل باز‌می‌گردد، اما ردپای هنردرمانی به شیوه امروزی که روش‌های مختلف هنردرمانی و تحلیل روانی را شامل می‌شود، از دو قرن پیش قابل بررسی است. در سال ۱۹۴۲ دانشمندی به‌نام رید Read، استفاده از هنر به عنوان یک علم پایه‌ای در آموزش و پرورش را مورد تاکید قرار داد. وی معتقد بود «هنر باید پایه و اساس آموزش و پرورش را تشکیل دهد» همچنین: «در هر کاری که ما انجام‌ می‌دهیم، هنر برای ارضاء احساسات ما وجود دارد.» با این وجود، دنیا هنوز به اهمیت کاربرد هنر در روان‌درمانی، پی نبرده بود، تا اینکه در سال ۱۹۸۱ این رشته علمی به عنوان یک روش درمان، رسماً پذیرفته شد و در بسیاری از بیمارستانها، کلینیک‌ها و مراکز آموزشی مطرح و به‌کارگرفته شد. در سال ۱۹۸۹، ادواردزEdwards ، با توصیف وضع هنر و دیوانگی در قرون هیجده و نوزده میلادی، نشان داد که چگونه اندیشه‌ها و تصورات دیگر حوزه‌ها از جمله سنت‌های مذهبی و انسان‌شناسی زمینهٔ محکم و استادانه‌ای برای هنردرمانی ایجاد می‌کند. وی با بررسی تاریخ هنر و تاریخ روان‌پزشکی نتیجه‌می‌گیرد که ریشه‌های این روش در نئوکلاسیسم قرن هیجده نهفته است. در آن زمان بشر با رویت تصاویر ترسیمی به وضع روحی هم‌نوع خود پی‌می‌برده است.
هنردرمانی شامل واسطه‌های هنری است که از طریق آن درمان‌جو می‌تواند درون خود را آشکار نماید و درمانگر نیز در مقابل، قادر است رفتار او را تجزیه و تحلیل و ارزیابی کند. «هنر» می‌تواند ظهور تجارب و احساسات درونی را سبب شود. تجارب و احساسات درونی‌ایی که گاه به شکل بی‌نظم ممکن است ابراز شود؛ در فرآیند هنر، به شکل منظم‌تری خود را نشان می‌دهند. مواد هنری، وسایل قابل لمسی را در اختیار ما می‌گذارند که جنبه‌های آگاهانه و ناآگاهانهٔ فرد را نشان می‌دهند. این واسطه‌های هنری در واقع بهانه‌ای است که درمانگر بتواند درمانجو را مورد مطالعه قرار دهد.
یکی از ویژگی‌های هنردرمانی این است که امکان کار با گروه‌های مختلف را فراهم می‌سازد و تمامی‌ گروه‌های سنی از کودک تا مسن را تحت پوشش قرار می‌دهد. براساس نظریه هنردرمان‌ها، کارهنری علاوه بر بالفعل کردن توانایی‌های درونی فرد، تعادل و هماهنگی بین انرژی‌های فیزیکی و احساسی ایجاد می‌کند و فعالیتی التیام‌آور و تسکین دهنده است.
درمان‌جو یا مددجو، هرکسی می‌تواند باشد. بیماران روانی، افراد معلول (جسمی و ذهنی)، زندانیان، افرادی که تحت‌تاثیر آسیب‌های اجتماعی‌ بوده‌اند و حتی افرادی که شامل هیچ‌یک از موارد فوق نمی‌شوند، اما از زندگی خود رضایت ندارند. این افراد می‌توانند تحت درمان توسط‌ هنردرمانی قرار گیرند.
چایکوفسکی می‌گوید: «نهال یک تصنیف به طور ناگهانی و غیرمنتظره به وجود می‌آید. اگر خاک مستعد باشد،‌ این نهال ریشه دوانده، رشد می‌کند و شاخه و برگ می‌دهد. این تعبیر من از خلق یک اثر هنری است. مهم‌ترین مسئله برای رشد و نمو این نهال، زمان مناسب آن است، پس از آن همه چیز خود به خود شکل می‌گیرد.» به‌همین ترتیب اگر درمانگر نیز فضای سالمی برای درمانجو فراهم کند، زمینهٔ مساعد برای درمان را به‌وجود آورده است. این‌که درمانگر از کدام‌یک از روش‌‌های درمانی استفاده کند مهم نیست، مهم این است که او زمینه‌ای را برای درمانجو یا بیمار فراهم کند تا او با گذشتهٔ خویش آشنا شود. این فرآیند به‌وجود آورندهٔ زمینهٔ اعتماد‌به‌نفس در درمانجو است، که از آن طریق، احساس خواهد کرد می‌تواند همه چیز را برای درمانگر بیان کند.
درمانگران علاوه‌بر اینکه آموزش‌هایی را به‌صورت آکادمیک در علوم هنر و روان‌شناسی دیده‌اند، اطلاعات وسیعی در مورد اقوام مختلف و بافت سنتی اقشار مختلف جامعه دارند. درمانگران عموماً متناسب با شرایط روحی و جسمانی درمانجو و با لحاظ کردن سن و توانایی‌های او به‌صورت فردی و در قالب تیم، یکی از روش‌های هنردرمانی (موسیقی‌درمانی، نقاشی‌درمانی، قصه‌درمانی، رنگ‌درمانی، تئاتردرمانی و...) را برای درمان انتخاب می‌کنند.
تئاتردرمانی یکی از شیوه‌های هنردرمانی است که در زیرمجموعه «گروه‌درمانی»ها (گروه‌های تحلیل ارتباط‌متقابل، گروه‌های خودیاری، روان‌کاوی، تئاتردرمانی و موسیقی‌درمانی) قرار می‌گیرد. این شیوه از جمله روش‌های روان‌درمانی است که دارای جذابیت‌هایی برای متخصصان روان‌درمانی و مددجوها است.
اندیشهٔ تئاتردرمانی برای اولین‌بار از سوی جاکوب لوی مورنو به‌هنگام مشاهده و مطالعه و تحلیل بازی‌های کودکان شکل گرفت. مورنو(متولد سال ۱۸۸۲، بخارست) هم‌زمان با تحصیل در دانشکده پزشکی، وارد فعالیت‌های اجتماعی شد و به همراه پزشکان با گروهِ درمانی کوچکی به نام «یاری به خود» کار در زمینه گروه درمانی را آغاز کرد. این فعالیت مورنو شروع روان درمانی گروهی و همچنین مثال اولیه‌ای از روان پزشکی اجتماعی است که در تاریخ رشد روان درمانی ثبت شده‌است.
مورنو اولین مرکز رسمی تئاتردرمانی را در سال ۱۹۳۶ در «باکون» حومه نیویورک افتتاح کرد. رشد تئاتردرمانی، با کارهای مورنو در زمینه فلسفه، روان درمانی گروهی، جامعه‌شناسی، نظریه‌های شخصیت و روان‌شناختی‌اجتماعی به‌شدت درهم تنیده شده‌است.
در ایران اولین ثمرهٔ تئاتردرمانی در سال ۱۳۸۲ به وقوع پیوست. «و...اما... انسان» اولین حرکت نمایش‌درمانی در کشور، به نویسندگی و کارگردانی میرکمال میرنصیری و با همت و همیاری آسایشگاه خیریه کهریزک موفق شد در جشنواره مهرآیین(تابستان ۸۲)، جایزه ویژهٔ هیئت داوران را به‌خاطر به‌کارگیری روش‌های دقیق تعلیم و آفرینش اثری جذاب، اثرگذار و انسانی، به‌خود اختصاص دهد. همچنین در این جشنواره، میرکمال میرنصیری جایزهٔ اول کارگردانی را به خود اختصاص داد.
نمایش «و...اما...انسان» تاکنون در مراکز علمی و فرهنگی مختلفی از‌جمله: بیماستان روزبه، دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، سالن مولوی، فرهنگسرای هنر و فرهنگسرای بهمن به روی صحنه رفته است. منصور احمدلو رئیس فرهنگسرای بهمن با حمایت بی‌دریغ خود نه‌تنها سالن چارلی‌چاپلین را به مدت ده شب متوالی در اختیار این گروه قرارداد بلکه با اختصاص مبلغ ده میلیون ریال به بازیگران نمایش «و...اما...انسان» و با حضور خود در سالن نمابش طی این ده شب و تماشای مکرر آن، بر حمایت و پشتیبانی خود و فرهنگسرای بهمن، از این حرکت بدیع تاکید کرد.
«و...اما... انسان» اگرچه اولین حرکت تئاتردرمانی درکشور بود، اما در گام نخست خوش ‌درخشید و حرکتی بدیع و نو در عرصه بهداشت و درمان کشور محسوب می‌شود. از آنجایی که چنین پروژه‌هایی می‌تواند احیا‌کننده توان روحی‌ـ روانی هزاران معلول جسمی ـ حرکتی کشورمان باشد، جا دارد مورد قدردانی، توجه و حمایت مسئولان و سازمان‌های ذی‌ربط قرارگیرد.