جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سیاست خارجی و دنیای پرتلاطم


سیاست خارجی و دنیای پرتلاطم
اجلاس سران ناتو در ۲ آوریل ۲۰۰۹ (برابر با ۱۴ فروردین‌ماه ۱۳۸۸) دو ویژگی‌ خاص خواهد داشت: ویژگی‌ اول شصت سالگی این پیمان است که به‌عنوان بزرگترین ائتلاف نظامی معاصر شناخته شده می‌شود. پایداری این پیمان نظامی علیرغم پایان یافتن فلسفه وجودی آن که مقابله با قدرت نظامی شوروی بود، در حدود بیست سالی که از فروپاشی شوروی می‌گذرد، پدیده قابل توجهی از نظر شناخت نظام بین‌المللی معاصر است، ویژگی‌ دوم، غلبه بحث افغانستان و شرایط ناهنجار واقعیت‌های نظامی برای ناتو در این عملیات است که اصلی‌ترین اقدام نظامی ناتو در خارج از مرزهای سنتی آتلانتیک محور آن محسوب می‌شود. افغانستان در حال حاضر چالشی سترگ برای این پیمان نظامی است. دو ویژگی‌ مزبور، یعنی کهن‌سالگی در تداوم فعالیت این اتحادیه نظامی و گرفتار بودن در کوه‌های هندوکش و منازعه افغانستان، این پرسش‌ها را به ذهن متبادر می‌کند که مرزهای هویتی و عملیاتی ناتو کجاست؟ و چالش‌های فراروی آن کدامند؟
در پاسخ ابتدا باید گفت که افغانستان به معنای واقع کلمه، چالش سترگ و عملیاتی برای آمریکا و ناتو است. در گزارشی که موسسه مطالعات استراتژیک و بین‌المللی موسوم به ‌‌CSIS در واشنگتن با عنوان <افغانستان و پاکستان در آستانه سقوط: شکل دادن به انتخاب‌های آمریکا> ‌‌‌‌(Afghanistan and Pakistan on the Brink: Framing U.S Options) در ۳ مارس ۲۰۰۹ (۱۳ اسفند ۱۳۸۷) منتشر ساخته که خود برگرفته از کنفرانسی با حضور بیش از ۲۰۰ کارشناس برای گفتگو در این زمینه در دسامبر ۲۰۰۸ (آذرماه گذشته) است، ضمن تشریح اوضاع نظامی و استراتژیک افغانستان، آمده است که متحدین ناتو، الزاماً با دیدگاه‌های آمریکا همراهی ندارند. هنری کیسینجر، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی سابق و مشهور آمریکا درمقاله بسیار مهمی در مورد شرایط افغانستان که در شماره ۲۶ فوریه ۲۰۰۹ (۷ اسفند) واشنگتن پست نوشته، ضمن تشریح معماهای دولت اوباما در افغانستان که از یک طرف نمی‌تواند شرایط امنیتی لازم را به کمک ناتو فراهم آورد و از طرف دیگر به لحاظ استراتژیک، نمی‌تواند پیروزی گروه‌هایی چون القاعده و طالبان را بپذیرد، یادآوری می‌کند که در اروپا و در بین مردمان اروپایی، علاقه چندانی به درگیری ناتو در افغانستان وجود ندارد و این در حالی است که ناتو در صحنه عملی افغانستان، حاضر و با چالش روبروست.‌
شرایط ناتو و آمریکا در افغانستان، صرفاً چالش عملیاتی نیست، البته شاید در ورای گرداب نظامی و عملیاتی افغانستان، چالشی هویتی را در ناتو بتوان یافت. ناتو برای چه ساخته شد و برای چه تداوم یافت؟ این پرسش‌ها جنبه هویتی داشته و پیوند زننده گذشته با وضعیت فعلی و آینده ناتو است. ناتو در فضای جنگ سرد و نظام دو قطبی جهان، یکی از پایه‌های هژمونی آمریکا در سیستم بین‌المللی بود که در تعریف و تقابل با دشمن سرخ - شوروی - هویت نسبتاً یکپارچه‌ای داشت. بعد از فروپاشی نظام دو قطبی، آمریکا سعی کرد که این ابزار هژمونیک را حفظ و تقویت کند. اروپا نیز در این مسیر، تداوم ناتو را سودمند می‌دید.
در این میان، در رابطه با هویت جهانی ناتو و رابطه آن با اروپا، دو پدیده قابل ملاحظه که طی دو دهه گذشته شکل گرفته، باید مدنظر قرار گیرد. پدیده اول تکامل اتحادیه اروپایی، نه فقط به‌عنوان یک مجموعه از کشورهای اروپایی، بلکه به عنوان بازیگری جهانی است و پدیده دوم، سیر تحول و فراز و فرود آمریکا به‌عنوان عمده‌ترین قدرت نظامی جهانی و در عین حال ناموفق در ترجمه قدرت نظامی به شرایط مطلوب سیاسی است. یکی از برجسته‌ترین موارد به‌کارگیری قدرت نظامی و عدم دستیابی به نتایج مطلوب سیاسی، افغانستان است. آمریکا بعد از حوادث ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱، افغانستان را اشغال و ناتو را در آن درگیر ساخت. ناتو مظهر قدرت سخت و اتحادیه اروپایی مظهر قدرت نرم‌افزاری هستند. اینجاست که رابطه بین اتحادیه اروپایی، آمریکا و ناتو به قول <استانلی اسلوان‌ > ‌Stanley Sloan، مدیر ابتکار آتلانتیکی ‌‌Atlantic Initiative به رابطه‌ای چند لایه با زوایای مبهم، مخصوصاً در تقسیم کار مربوط به حوزه‌های قدرت نرم و قدرت سخت تبدیل می‌شود. وی معتقد است که باید بین اتحادیه اروپایی و ناتو در چارچوب رسیدن به یک اجماع و سند، مرزهای سیاسی و نظامی، روشن‌تر شود. در حقیقت، هویت ناتو نیازمند به روشنی بیشتر دارد.‌
چالش هویتی ناتو، چگونگی پیوند با روسیه را نیز در بر می‌گیرد. رابطه <آمریکا و روسیه>، <ناتو و روسیه> و <اروپا و روسیه>، پر از تناقض و گیجی است. روسیه در چند سال گذشته، در آنچه که به <فضای بعد از شوروی‌> ‌Post - Soviet Space شناخته می‌شود، عرض اندام کرده است. به قول کیسینجر در مقاله‌ای که بدان اشاره شد، آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد با روسیه به عنوان <دشمن> برخورد کند و یا آن را به عنوان <شریک استراتژیک> قلمداد کند.
هرچه هست، ناتو در شصت سالگی همچنان اتحادیه نظامی پرقدرتی است. این اتحادیه که در چارچوب ابزار هژمونی آمریکا تولد و رشد یافته، با چالش‌های عملیاتی و هویتی روبروست. آیا چالش‌هایی که ناتو با آنها روبروست، خود انعکاسی از چالش‌های هژمونی آمریکا در نظام بین‌المللی سیال، انتقالی و پرتنش معاصر نیست؟
دکترسیدمحمد کاظم سجادپور
منبع : روزنامه اطلاعات