جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
زندگی خصوصی - Private Life
سال تولید : ۱۹۸۲
کشور تولیدکننده : شوروی
محصول : موس فیلم
کارگردان : یولی رایزمن
فیلمنامهنویس : آناتولی گربنییف و رایزمن
فیلمبردار : نیکلای اولونوفسکی.
آهنگساز(موسیقی متن) : -
هنرپیشگان : میخائیل اولیانوف، ایا ساوینا، ایرینا گوبانووا، تاتیانا دوگیلهوا، النا سانایهوا و الکسی بلوخین.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۴ دقیقه.
«سرگئی آبریکوسف» (اولیانوف)، کارخانهدار موفق، در آستانه شصت سالگی از کار کناره میگیرد و بیکاریاش در خانه باعث میشود تا آرامآرام نسبت به وضع افراد خانوادهاش آگاهی بیشتری به دست آورد؛ همسر دومش، «ناتالیا» (ساوینا) اگرچه مهربان اما با او سرد است و علایق مخصوص به خود را دارد؛ پسر کوچکش، «ایگور» (دوگیلهوا) میگذراند؛ «مارینا» (سانایهوا)، دخترش از همسر اولش، او را مسئول بیماری مادرش و به هم خوردن زندگی او میداند و بالاخره پسر بزرگش، «کولیا» که در کارخانه پدر کار میکند و معتقد است بدون وجود پدرش آنجا کارها بهتر پیش میرود. «سرگئی» که نمیتواند دوستان قدیمیاش را پیدا کند، به منشی سابقش، «نلیپتروفنا» (گوبانووا) پناه میبرد که گرچه مهر و محبتش مثل همیشه است اما حوصله آه و نالههای او را ندارد. حالا او که در خانه به اتاق پذیرائی تبعید شده، بهسراغ هفتتیر قدیمیاش میرود اما ناگهان همه چیز تغییر میکند. یکی از همکاران اداریاش از او مشورت میخواهد و در گفتوگوئی بین پدر و پسر، «ایگور» توجه خاصی به سلامتی پدرش نشان میدهد؛ «ناتالیا» بلیتی برای سیرک میگیرد و آن دو بعد از سالها، شب خوشی را با هم میگذرانند. تا اینکه تلگرافی میرسد که خبر از مرگ مادر «مارینا» دارد و باعث میشود تا هر دو عواطفشان را بروز دهند. پیغامی فوری از سوی وزیر مبنی بر نیاز فوری به مهارتهای «سرگئی» باعث میشود تا او بهطور غیرعادی، آماده بازگشت به کار شود. اما مکثی میکند و به فکر میرود...
* کشف دوباره فیلمهای رایزمن فاصله تماشاگر را با هفت دهه تاریخ سینمای شوروی پُر میکند. پنج فیلمی که او پس از 1961 ساخته، سادگی یک اثر داستانی و پیچیدگیهای معنائی پشت آن را در خود دارد. رایزمن با استفاده از باز و بسته شدن درها و حرکتهای بازیگران، ریتم صحنهها را ایجاد میکند. نماهای زیبای اولونوفسکی خیابانهای مسکو را مثل یک ناکجا آباد بیگانه نشان میدهد که از بین پنجرهها یا درگاهها به آن نگاه میشود. ناسازگاری همه جا هست. چه در حضور مهمانان ناخوانده و چه در موسیقی راکاندرولی که از تلویزیون پخش میشود. رایزمن لحن متهمکنندهای مثل سایر همنسلان خود ندارد. خود کارگردان در جشنواره و نیز این فیلم را قصهای خاص شوروی امروز دانست. او به سرخوردگی شوروی پس از جنگجهانی دوم میپردازد. فیلم با وجود تفاخر به احساس واقعی بودن بیشتر به صورت استعاری معنا پیدا میکند. دکورها (کار تاتیانا لاپشینا) و اجزای صحنهها همه براق و دستنخورده بهنظر میرسد و اتفاقات فیلمنامه هم تصنعی است. در صحنه آخر رایزمن ضربه را وارد میکند. «سرگئی» پدر / شوهر / کارخانهدار به آینه زل میزند؛ زندگی کاری گذشته دوباره در «انتظار» او است، اما شاید این بار مرد بهتری برای خانوادهاش باشد.
کشور تولیدکننده : شوروی
محصول : موس فیلم
کارگردان : یولی رایزمن
فیلمنامهنویس : آناتولی گربنییف و رایزمن
فیلمبردار : نیکلای اولونوفسکی.
آهنگساز(موسیقی متن) : -
هنرپیشگان : میخائیل اولیانوف، ایا ساوینا، ایرینا گوبانووا، تاتیانا دوگیلهوا، النا سانایهوا و الکسی بلوخین.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۴ دقیقه.
«سرگئی آبریکوسف» (اولیانوف)، کارخانهدار موفق، در آستانه شصت سالگی از کار کناره میگیرد و بیکاریاش در خانه باعث میشود تا آرامآرام نسبت به وضع افراد خانوادهاش آگاهی بیشتری به دست آورد؛ همسر دومش، «ناتالیا» (ساوینا) اگرچه مهربان اما با او سرد است و علایق مخصوص به خود را دارد؛ پسر کوچکش، «ایگور» (دوگیلهوا) میگذراند؛ «مارینا» (سانایهوا)، دخترش از همسر اولش، او را مسئول بیماری مادرش و به هم خوردن زندگی او میداند و بالاخره پسر بزرگش، «کولیا» که در کارخانه پدر کار میکند و معتقد است بدون وجود پدرش آنجا کارها بهتر پیش میرود. «سرگئی» که نمیتواند دوستان قدیمیاش را پیدا کند، به منشی سابقش، «نلیپتروفنا» (گوبانووا) پناه میبرد که گرچه مهر و محبتش مثل همیشه است اما حوصله آه و نالههای او را ندارد. حالا او که در خانه به اتاق پذیرائی تبعید شده، بهسراغ هفتتیر قدیمیاش میرود اما ناگهان همه چیز تغییر میکند. یکی از همکاران اداریاش از او مشورت میخواهد و در گفتوگوئی بین پدر و پسر، «ایگور» توجه خاصی به سلامتی پدرش نشان میدهد؛ «ناتالیا» بلیتی برای سیرک میگیرد و آن دو بعد از سالها، شب خوشی را با هم میگذرانند. تا اینکه تلگرافی میرسد که خبر از مرگ مادر «مارینا» دارد و باعث میشود تا هر دو عواطفشان را بروز دهند. پیغامی فوری از سوی وزیر مبنی بر نیاز فوری به مهارتهای «سرگئی» باعث میشود تا او بهطور غیرعادی، آماده بازگشت به کار شود. اما مکثی میکند و به فکر میرود...
* کشف دوباره فیلمهای رایزمن فاصله تماشاگر را با هفت دهه تاریخ سینمای شوروی پُر میکند. پنج فیلمی که او پس از 1961 ساخته، سادگی یک اثر داستانی و پیچیدگیهای معنائی پشت آن را در خود دارد. رایزمن با استفاده از باز و بسته شدن درها و حرکتهای بازیگران، ریتم صحنهها را ایجاد میکند. نماهای زیبای اولونوفسکی خیابانهای مسکو را مثل یک ناکجا آباد بیگانه نشان میدهد که از بین پنجرهها یا درگاهها به آن نگاه میشود. ناسازگاری همه جا هست. چه در حضور مهمانان ناخوانده و چه در موسیقی راکاندرولی که از تلویزیون پخش میشود. رایزمن لحن متهمکنندهای مثل سایر همنسلان خود ندارد. خود کارگردان در جشنواره و نیز این فیلم را قصهای خاص شوروی امروز دانست. او به سرخوردگی شوروی پس از جنگجهانی دوم میپردازد. فیلم با وجود تفاخر به احساس واقعی بودن بیشتر به صورت استعاری معنا پیدا میکند. دکورها (کار تاتیانا لاپشینا) و اجزای صحنهها همه براق و دستنخورده بهنظر میرسد و اتفاقات فیلمنامه هم تصنعی است. در صحنه آخر رایزمن ضربه را وارد میکند. «سرگئی» پدر / شوهر / کارخانهدار به آینه زل میزند؛ زندگی کاری گذشته دوباره در «انتظار» او است، اما شاید این بار مرد بهتری برای خانوادهاش باشد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست