چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
رهایی از رنج های غیر ضروری
آیا از تنهایی وحشت دارید؟ آیا وقتی تنها هستید نمیتوانید لحظهای را بدون صدای رادیو، تلویزیون و نوار موسیقی سر کنید؟ آیا فقط در زمانی که با دیگران و در جمع هستید احساس راحتی میکنید؟ آیا احساس میکنید نقاب به چهره زدهاید؟ به عبارتی دیگر آیا نمیتوانید با خود حقیقیتان یعنی آنگونه که در درون خود هستید با دیگران رابطه برقرار کنید؟ آیا در دنیای بیرون از خود به دنبال خوشبختی و آرامش هستید؟ آیا درگیر رابطه عاشقانهای شدهاید که نمیتوانید لحظهای بدون او احساس شادی، آرامش و خوشبختی کنید؟
آیا در رابطهای قرار دارید که طرف مقابل شما به مسایل اخلاقی بیتوجه، بیبندوبار، بیمسئولیت، دروغگو و پنهان کار است؟ آیا طرف مقابل شما بسیار پرخاشگر، عصبی و بددهن است، شما را آزار میدهد و حتی کتک میزند و با این وجود شما خود را بدون او ناتوان و درمانده میبینید؟
آیا در ارتباطات خود با دیگران احساس میکنید بارها و بارها مورد سوءاستفاده قرار میگیرید، بیشتر از آنچه که دریافت میکنید از خود مایه میگذارید، سعی میکنید همه را راضی و خشنود کنید ولی در درون از خود راضی نیستید و به خاطر ترس از تنها ماندن و طرد شدن همچنان روابط خود را با آنها ادامه میدهید؟
آیا مراقبت از شخص بیماری را برعهده دارید که مسئولیت بهبودی و مراقبت خود را نمیپذیرد؟ آیا شخص مورد علاقه شما پرخور است و به سلامت خود هیچ توجهی ندارد و شما خود را مسئول مراقبت از او میدانید؟ آیا به سختی تلاش میکنید از بازی قمار یکی از اعضای خانواده و یا دوستانتان جلوگیری کنید ولی موفق نمیشوید؟ آیا مدت طولانی است که تلاش میکنید فرد الکلی یا معتاد مورد علاقه تان را نجات دهید و او همچنان به رفتار بیمارگونه خود ادامه میدهد؟ و آیا اداره و کنترل امور زندگی خود را از دست دادهاید و احساس درماندگی و آشفتگی میکنید؟
اگر پاسخ شما به برخی از پرسشهای بالا آری است، تنها مشکل شما گم کردن خود حقیقیتان است. مفهوم هم وابستگی به شما کمک میکند خود را از رنج و درد غیرضروری رهایی بخشید و ضمن احساس شادی و خوشبختی امکان آن را فراهم کنید تا اگر طرف مقابل شما و دیگران بخواهند و مایل باشند رشد کنند، مسئولیت بهبودیشان را بپذیرند و از مصیبت و رنج رهایی یابند.
● هم وابستگی چیست؟
مفهوم هم وابستگی در حوزه بهبودی از وابستگی به مواد شیمیایی شکل گرفته است. درمانگران و مشاورانی که به درمان الکلیها و معتادان مشغول بودند، متوجه حالتها و رفتارهای غیرمعمولی و غیرطبیعی در اعضای خانواده وابستگان به مواد شیمیایی شدند.
آنها مشاهده کردند که به همان اندازه که فرد الکلی یا معتاد به الکل و دیگر مواد شیمیایی وابسته است همسران، فرزندان و یا حتی آشنایان آنها هم، وابسته به کنترل و مراقبت کردن از آنها هستند. به عبارتی بستگان فرد الکلی و معتاد، به فرد معتاد یا الکلی اعتیاد پیدا میکنند.
آنها یعنی همان نزدیکان و اعضای خانواده فرد وابسته به مواد شیمیایی، بدون توجه به سلامتی و نیازهای اساسی خود بهطور مسئولانهای که به نوعی فداکاری هم به نظر میآید، به شدت مشغول مراقبت از فرد بیمار میشوند، آنها خسارتهای فرد وابسته به مواد شیمیایی را پرداخت و جبران میکنند. برای او ترحم و دلسوزی میکنند، از او در برابر آنهایی که از رفتارهای بیمسئولانه و غیرمعمولی فرد وابسته به مواد خسارت دیدهاند و آسیب خوردهاند حمایت میکنند.
حتی برای دفاع از او دروغ میگویند و مشکل اعتیاد او را انکار میکنند. درست مثل فرد معتاد یا الکلی که در حمایت از مصرف مواد خود و ادامه رفتار اعتیادگونهاش پنهان کاری میکند، دروغ میگوید و بهطور کل مشکل خود را انکار میکند.
درمانگران و مشاوران مشاهده کردند مشکل این افراد آنقدر شدید است که حتی وقتی فرد الکلی یا معتاد وارد برنامه بهبودی از وابستگی به مواد شیمیایی میشود همان کسانی که شدیداً درگیر نجات او بودند با انجام رفتارهایی، شرایط را برای برگشت مجدد فرد به سوی اعتیاد آماده میکنند.
این گونه به نظر میآید که اعضای خانواده و دوستان فرد بیمار نیازمند آن هستند که دست نیاز به سوی آنها دراز شود، یعنی همان کاری که فرد معتاد در آن مهارت کافی دارد. او به طور مداوم نیازمند کمک اطرافیان است تا به مصرف مواد ادامه دهد.
از آنها پول میخواهد تا موادش را تهیه کند. از آنها حمایت میخواهد تا رفتار مخربش را توجیه کند. از آنها ترحم و دلسوزی میخواهد تا احساس محق بودن کند. از آنها گریه و غم میخواهد تا به این صورت آنها را برای رفتارش سرزنش کند، حتی از آنها دعوا، خشم و پرخاشگری میخواهد تا خیالش آسوده شود که اگر دارد تخریب و نابود میکند، آنها هم دارند تلافی میکنند، پس چیزی به کسی بدهکار نیست...
اعضای خانواده و دوستان اینگونه با برآوردن نیازهای فرد بیمار احساس مثبت بودن میکنند و نیاز خود را ارضاء میکنند.
در اینجاست که اگر فرد بیمار بهبودیش را آغاز کند و به طرف زندگی مستقل قدم بردارد، اطرافیان وابسته به او احساس میکنند دیگر مورد علاقه فرد بیمار در حال بهبودی نیستند چرا که دیگر او مشکلاتی ندارد که به اطرافیان خود محتاج و نیازمند باشد.
حالا دیگر چه کسی باقی میماند تا این افراد با رفع نیازهایش نیاز خود را به نجات دادن ارضاء کنند و از این طریق احساس رضایت داشته باشند.
از این روی برای درمانگران و مشاوران این رفتارهای اعضای خانواده و نزدیکان افراد معتاد به عنوان نوعی ناخوشی یا بیماری مدنظر قرار گرفت که در ابتدا آن را هم الکلی و بعدها هم وابسته نامیدند.
مفهوم هم وابستگی برای دست اندرکاران وابستگی به مواد شیمیایی به این لحاظ اهمیت دارد که تعیینکننده نوعی کمک است که میتوان به افراد وابسته به مواد شیمیایی اعتیاد آور ارائه کرد و بر شکل درمانی که به طور کل اشخاص (معتاد) دریافت میکنند، تأثیر میگذارد. بنابر این هم وابستگی مفهوم بسیار مهمی در درمان وابستگی به مواد شیمیایی و یکی از مفاهیم بنیادین در توانبخشی این بیماران است.
گاه مشاهده شده است که برخی از مشاوران و درمانگران به دلیل نا آشنایی با تأثیر روابط اعضای خانواده بر فرد بیمار؛ همسران و نزدیکان بیمار را تشویق به مدارا و به اصطلاح تشویق به فداکاری می کنند و از آنها میخواهند بیشتر از گذشته به فرد معتاد یا الکلی خدمت کنند و آنها را به غلط از فراری شدن معتاد از خانه و وخیمتر شدن اوضاع او میترسانند. غافل از آن که با پذیرش مصیبتهای فرد معتاد و تحمل او، بیمار را بیمارتر و او را در ادامه مصرف مواد اعتیادآورش و وابستگی بیشتر به رفتار وسواس گونه اش کمک میکنند.
البته در اینجا باید به خاطر داشت که شرایط اقتصادی و اجتماعی برخی از نزدیکان فرد بیمار و کمبود حمایتهای اجتماعی امکان یک زندگی مستقل و عاری از چسبندگی را برای آنها بسیار سخت و دشوار میسازد و گاهی کنترل و مراقبت از فرد بیمار برای آنها به عنوان تنها راه چاره مطرح میشود.
چرا که آنها با کنترل و مراقبت از فرد بیمار اولاً تلاش میکنند رنج و درد غیرضروری ترس ناشی از خسارتها و صدمات رفتارهای وسواسی و معتادگونه او را کاهش دهند تا خود گرفتار نشوند و ثانیاً آنها هیچ جای دیگر و منبع درآمد دیگری ندارند (البته اگر فرد معتاد برای آنها چیزی باقی گذاشته باشد) و از مهارت لازم برای دستیابی به خودکفایی اقتصادی هم برخوردار نیستند و ناچارند به قول خود بسوزند و بسازند و یک قربانی تمام عیار باشند.
ولی بارها مشاهده شده است که همسران معتادان و فرزندان آنها بعد از جدایی و مستقل شدن افرادی را برای زندگی مشترک و دوستی انتخاب مینمایند که وابسته به مواد شیمیایی بودهاند و یا به نوعی دچار رفتارهای وسواسی و غیرمعمولی هستند.
سؤال این است که چرا این افراد بعد از قطع رابطه با یک فرد بیمار، رابطه دیگری را با بیمار دیگر برقرار میکنند؟ آیا میتوان گفت آنها هم وابسته هستند؟ به نظر آنها نیازمند فرد نیازمندی هستند که با کنترل و نجات او احساس ارزشمند بودن کنند و از این روی با وجود جدا شدن از فردی بیمار، جذب فرد بیمار دیگری میشوند.
گستره مفهوم هم وابستگی به حوزه بهبودی از اعتیاد به مواد شیمیایی محدود نمیشود. همانطوری که اشاره شد، در ادامه بررسیها مشخص شد که این افراد تنها در کنار افراد الکلی و معتاد چنین رفتارهایی را از خود نشان نمیدهند، بلکه اصولاً درگیر روابطی میشوند که آن طرف رابطه فردی کژ رفتار و غیرمعمول است.
چرا که آنها از طریق تلاش به منظور کنترل و مهار رفتار چنین افراد نابهنجاری و نجات آنها، جلب توجه می کنند و تأیید دیگران را میطلبند و از آنجایی که تصور میکنند رفتار مثبتی انجام میدهند، احساس خود ارزشمندی میکنند. آنها در ادامه این شیوه از زندگی و متمرکز ساختن توجه خود بر دنیای خارج از خود حقیقی شان، تماس و ارتباطشان با دنیای درونشان یعنی خواستها، علایق، باورها، نیازها و احساسهایشان را از دست میدهند و به عبارتی «خودشان را گم میکنند و خود دروغینی میسازند تا مسئولیت بقا و حیات آنها را در ارتباط با دنیای بیرون برعهده گیرد و این خود کاذب و دروغین همان نقابی است که آنها برچهره میزنند». این افراد مستعد مبتلا شدن به انواع بیماریهای مرتبط با فشار روانی هستند و اغلب دچار بیماریهای دستگاه گوارش، فشار خون و به طور کل ناراحتیهای قلبی و عروقی میشوند و در کنار مشکلات جسمی هم وابستهها دچار بسیاری از اختلالات روانشناختی میشوند که مهمترین و بارزترین آنها انواع رفتارهای وسواسی عملی و اعتیادهاست.
اعتیادهایی از قبیل: خوردن، ارضاء جنسی، ورزش، تماشای تلویزیون و رایانه، کارکردن، قمار، استفاده از کارتهای اعتباری، روابط با دیگران، پول خرج کردن یا خرید کردن، مخالفت با دیگران و متداولترین رفتار تکراری، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر و به طور کلی اعتیاد به هرنوع مواد شیمیایی اعتیادآور.
بنابر این مشاهده میشود نه تنها طرف مقابل فرد هم وابسته میتواند یک وابسته به مواد شیمیایی باشد بلکه خود او هم میتواند معتاد به مواد شیمیایی باشد.
به همین لحاظ برخی از درمانگران و مشاوران وابستگی به مواد شیمیایی میگویند که هرگز معتاد به مواد شیمیایی را ندیدهاند که هم وابسته نبوده باشد و هم از آن روی اعتقاد دارند در زیر هر نوع اعتیاد و وسواس عملی هم وابستگی نهفته است. برخی آنچنان هم وابستگی را همگانی میبینند که آن را وضعیت مزاجی بشریت میدانند.
به دلیل مشغولیت فوق العاده فرد هم وابسته با موقعیتهای دنیای خارج از خود و رنجی که در اثر تمرکز و توجه بیش از اندازه به نیازهای دیگران و کنترل رفتار آنها، متحمل میشود، در درمان هم وابستگی به جداسازی و گسستن فرد هم وابسته از این موقعیتها و از طرف مقابل رابطه کژکارانه و غیرمعمولی تأکید میشود. این جداسازی به معنی رد و نپذیرفتن مسئولیتهاست که فرد هم وابسته نسبت به طرف مقابل و دیگران احساس میکند.
رهایی از هم وابستگی فرآیندی ساده و سریع نیست. طبق تجارب برخی از کارشناسان برای این منظور سه تا پنج سال به همراه شرکت در یک برنامه بهبودی جامع زمان لازم است.
برنامهای متشکل از گروههای خودیاری هم وابستگان گمنام و گروه خانواده و آشنایان معتادان یا الکلیهای گمنام و همینطور گروه درمانی و مشاوره فردی. هم وابستگی به عنوان یک الگوی جدید به متخصصان یاری رسان و مردم جویای بهبودی کمک میکند تا جنبه معنوی انسانی بهتر شناخته شود و نیز تأثیر و حضور آن در تمامی ابعاد زندگی انسان مورد توجه قرار گیرد.
آیا در رابطهای قرار دارید که طرف مقابل شما به مسایل اخلاقی بیتوجه، بیبندوبار، بیمسئولیت، دروغگو و پنهان کار است؟ آیا طرف مقابل شما بسیار پرخاشگر، عصبی و بددهن است، شما را آزار میدهد و حتی کتک میزند و با این وجود شما خود را بدون او ناتوان و درمانده میبینید؟
آیا در ارتباطات خود با دیگران احساس میکنید بارها و بارها مورد سوءاستفاده قرار میگیرید، بیشتر از آنچه که دریافت میکنید از خود مایه میگذارید، سعی میکنید همه را راضی و خشنود کنید ولی در درون از خود راضی نیستید و به خاطر ترس از تنها ماندن و طرد شدن همچنان روابط خود را با آنها ادامه میدهید؟
آیا مراقبت از شخص بیماری را برعهده دارید که مسئولیت بهبودی و مراقبت خود را نمیپذیرد؟ آیا شخص مورد علاقه شما پرخور است و به سلامت خود هیچ توجهی ندارد و شما خود را مسئول مراقبت از او میدانید؟ آیا به سختی تلاش میکنید از بازی قمار یکی از اعضای خانواده و یا دوستانتان جلوگیری کنید ولی موفق نمیشوید؟ آیا مدت طولانی است که تلاش میکنید فرد الکلی یا معتاد مورد علاقه تان را نجات دهید و او همچنان به رفتار بیمارگونه خود ادامه میدهد؟ و آیا اداره و کنترل امور زندگی خود را از دست دادهاید و احساس درماندگی و آشفتگی میکنید؟
اگر پاسخ شما به برخی از پرسشهای بالا آری است، تنها مشکل شما گم کردن خود حقیقیتان است. مفهوم هم وابستگی به شما کمک میکند خود را از رنج و درد غیرضروری رهایی بخشید و ضمن احساس شادی و خوشبختی امکان آن را فراهم کنید تا اگر طرف مقابل شما و دیگران بخواهند و مایل باشند رشد کنند، مسئولیت بهبودیشان را بپذیرند و از مصیبت و رنج رهایی یابند.
● هم وابستگی چیست؟
مفهوم هم وابستگی در حوزه بهبودی از وابستگی به مواد شیمیایی شکل گرفته است. درمانگران و مشاورانی که به درمان الکلیها و معتادان مشغول بودند، متوجه حالتها و رفتارهای غیرمعمولی و غیرطبیعی در اعضای خانواده وابستگان به مواد شیمیایی شدند.
آنها مشاهده کردند که به همان اندازه که فرد الکلی یا معتاد به الکل و دیگر مواد شیمیایی وابسته است همسران، فرزندان و یا حتی آشنایان آنها هم، وابسته به کنترل و مراقبت کردن از آنها هستند. به عبارتی بستگان فرد الکلی و معتاد، به فرد معتاد یا الکلی اعتیاد پیدا میکنند.
آنها یعنی همان نزدیکان و اعضای خانواده فرد وابسته به مواد شیمیایی، بدون توجه به سلامتی و نیازهای اساسی خود بهطور مسئولانهای که به نوعی فداکاری هم به نظر میآید، به شدت مشغول مراقبت از فرد بیمار میشوند، آنها خسارتهای فرد وابسته به مواد شیمیایی را پرداخت و جبران میکنند. برای او ترحم و دلسوزی میکنند، از او در برابر آنهایی که از رفتارهای بیمسئولانه و غیرمعمولی فرد وابسته به مواد خسارت دیدهاند و آسیب خوردهاند حمایت میکنند.
حتی برای دفاع از او دروغ میگویند و مشکل اعتیاد او را انکار میکنند. درست مثل فرد معتاد یا الکلی که در حمایت از مصرف مواد خود و ادامه رفتار اعتیادگونهاش پنهان کاری میکند، دروغ میگوید و بهطور کل مشکل خود را انکار میکند.
درمانگران و مشاوران مشاهده کردند مشکل این افراد آنقدر شدید است که حتی وقتی فرد الکلی یا معتاد وارد برنامه بهبودی از وابستگی به مواد شیمیایی میشود همان کسانی که شدیداً درگیر نجات او بودند با انجام رفتارهایی، شرایط را برای برگشت مجدد فرد به سوی اعتیاد آماده میکنند.
این گونه به نظر میآید که اعضای خانواده و دوستان فرد بیمار نیازمند آن هستند که دست نیاز به سوی آنها دراز شود، یعنی همان کاری که فرد معتاد در آن مهارت کافی دارد. او به طور مداوم نیازمند کمک اطرافیان است تا به مصرف مواد ادامه دهد.
از آنها پول میخواهد تا موادش را تهیه کند. از آنها حمایت میخواهد تا رفتار مخربش را توجیه کند. از آنها ترحم و دلسوزی میخواهد تا احساس محق بودن کند. از آنها گریه و غم میخواهد تا به این صورت آنها را برای رفتارش سرزنش کند، حتی از آنها دعوا، خشم و پرخاشگری میخواهد تا خیالش آسوده شود که اگر دارد تخریب و نابود میکند، آنها هم دارند تلافی میکنند، پس چیزی به کسی بدهکار نیست...
اعضای خانواده و دوستان اینگونه با برآوردن نیازهای فرد بیمار احساس مثبت بودن میکنند و نیاز خود را ارضاء میکنند.
در اینجاست که اگر فرد بیمار بهبودیش را آغاز کند و به طرف زندگی مستقل قدم بردارد، اطرافیان وابسته به او احساس میکنند دیگر مورد علاقه فرد بیمار در حال بهبودی نیستند چرا که دیگر او مشکلاتی ندارد که به اطرافیان خود محتاج و نیازمند باشد.
حالا دیگر چه کسی باقی میماند تا این افراد با رفع نیازهایش نیاز خود را به نجات دادن ارضاء کنند و از این طریق احساس رضایت داشته باشند.
از این روی برای درمانگران و مشاوران این رفتارهای اعضای خانواده و نزدیکان افراد معتاد به عنوان نوعی ناخوشی یا بیماری مدنظر قرار گرفت که در ابتدا آن را هم الکلی و بعدها هم وابسته نامیدند.
مفهوم هم وابستگی برای دست اندرکاران وابستگی به مواد شیمیایی به این لحاظ اهمیت دارد که تعیینکننده نوعی کمک است که میتوان به افراد وابسته به مواد شیمیایی اعتیاد آور ارائه کرد و بر شکل درمانی که به طور کل اشخاص (معتاد) دریافت میکنند، تأثیر میگذارد. بنابر این هم وابستگی مفهوم بسیار مهمی در درمان وابستگی به مواد شیمیایی و یکی از مفاهیم بنیادین در توانبخشی این بیماران است.
گاه مشاهده شده است که برخی از مشاوران و درمانگران به دلیل نا آشنایی با تأثیر روابط اعضای خانواده بر فرد بیمار؛ همسران و نزدیکان بیمار را تشویق به مدارا و به اصطلاح تشویق به فداکاری می کنند و از آنها میخواهند بیشتر از گذشته به فرد معتاد یا الکلی خدمت کنند و آنها را به غلط از فراری شدن معتاد از خانه و وخیمتر شدن اوضاع او میترسانند. غافل از آن که با پذیرش مصیبتهای فرد معتاد و تحمل او، بیمار را بیمارتر و او را در ادامه مصرف مواد اعتیادآورش و وابستگی بیشتر به رفتار وسواس گونه اش کمک میکنند.
البته در اینجا باید به خاطر داشت که شرایط اقتصادی و اجتماعی برخی از نزدیکان فرد بیمار و کمبود حمایتهای اجتماعی امکان یک زندگی مستقل و عاری از چسبندگی را برای آنها بسیار سخت و دشوار میسازد و گاهی کنترل و مراقبت از فرد بیمار برای آنها به عنوان تنها راه چاره مطرح میشود.
چرا که آنها با کنترل و مراقبت از فرد بیمار اولاً تلاش میکنند رنج و درد غیرضروری ترس ناشی از خسارتها و صدمات رفتارهای وسواسی و معتادگونه او را کاهش دهند تا خود گرفتار نشوند و ثانیاً آنها هیچ جای دیگر و منبع درآمد دیگری ندارند (البته اگر فرد معتاد برای آنها چیزی باقی گذاشته باشد) و از مهارت لازم برای دستیابی به خودکفایی اقتصادی هم برخوردار نیستند و ناچارند به قول خود بسوزند و بسازند و یک قربانی تمام عیار باشند.
ولی بارها مشاهده شده است که همسران معتادان و فرزندان آنها بعد از جدایی و مستقل شدن افرادی را برای زندگی مشترک و دوستی انتخاب مینمایند که وابسته به مواد شیمیایی بودهاند و یا به نوعی دچار رفتارهای وسواسی و غیرمعمولی هستند.
سؤال این است که چرا این افراد بعد از قطع رابطه با یک فرد بیمار، رابطه دیگری را با بیمار دیگر برقرار میکنند؟ آیا میتوان گفت آنها هم وابسته هستند؟ به نظر آنها نیازمند فرد نیازمندی هستند که با کنترل و نجات او احساس ارزشمند بودن کنند و از این روی با وجود جدا شدن از فردی بیمار، جذب فرد بیمار دیگری میشوند.
گستره مفهوم هم وابستگی به حوزه بهبودی از اعتیاد به مواد شیمیایی محدود نمیشود. همانطوری که اشاره شد، در ادامه بررسیها مشخص شد که این افراد تنها در کنار افراد الکلی و معتاد چنین رفتارهایی را از خود نشان نمیدهند، بلکه اصولاً درگیر روابطی میشوند که آن طرف رابطه فردی کژ رفتار و غیرمعمول است.
چرا که آنها از طریق تلاش به منظور کنترل و مهار رفتار چنین افراد نابهنجاری و نجات آنها، جلب توجه می کنند و تأیید دیگران را میطلبند و از آنجایی که تصور میکنند رفتار مثبتی انجام میدهند، احساس خود ارزشمندی میکنند. آنها در ادامه این شیوه از زندگی و متمرکز ساختن توجه خود بر دنیای خارج از خود حقیقی شان، تماس و ارتباطشان با دنیای درونشان یعنی خواستها، علایق، باورها، نیازها و احساسهایشان را از دست میدهند و به عبارتی «خودشان را گم میکنند و خود دروغینی میسازند تا مسئولیت بقا و حیات آنها را در ارتباط با دنیای بیرون برعهده گیرد و این خود کاذب و دروغین همان نقابی است که آنها برچهره میزنند». این افراد مستعد مبتلا شدن به انواع بیماریهای مرتبط با فشار روانی هستند و اغلب دچار بیماریهای دستگاه گوارش، فشار خون و به طور کل ناراحتیهای قلبی و عروقی میشوند و در کنار مشکلات جسمی هم وابستهها دچار بسیاری از اختلالات روانشناختی میشوند که مهمترین و بارزترین آنها انواع رفتارهای وسواسی عملی و اعتیادهاست.
اعتیادهایی از قبیل: خوردن، ارضاء جنسی، ورزش، تماشای تلویزیون و رایانه، کارکردن، قمار، استفاده از کارتهای اعتباری، روابط با دیگران، پول خرج کردن یا خرید کردن، مخالفت با دیگران و متداولترین رفتار تکراری، اعتیاد به الکل یا مواد مخدر و به طور کلی اعتیاد به هرنوع مواد شیمیایی اعتیادآور.
بنابر این مشاهده میشود نه تنها طرف مقابل فرد هم وابسته میتواند یک وابسته به مواد شیمیایی باشد بلکه خود او هم میتواند معتاد به مواد شیمیایی باشد.
به همین لحاظ برخی از درمانگران و مشاوران وابستگی به مواد شیمیایی میگویند که هرگز معتاد به مواد شیمیایی را ندیدهاند که هم وابسته نبوده باشد و هم از آن روی اعتقاد دارند در زیر هر نوع اعتیاد و وسواس عملی هم وابستگی نهفته است. برخی آنچنان هم وابستگی را همگانی میبینند که آن را وضعیت مزاجی بشریت میدانند.
به دلیل مشغولیت فوق العاده فرد هم وابسته با موقعیتهای دنیای خارج از خود و رنجی که در اثر تمرکز و توجه بیش از اندازه به نیازهای دیگران و کنترل رفتار آنها، متحمل میشود، در درمان هم وابستگی به جداسازی و گسستن فرد هم وابسته از این موقعیتها و از طرف مقابل رابطه کژکارانه و غیرمعمولی تأکید میشود. این جداسازی به معنی رد و نپذیرفتن مسئولیتهاست که فرد هم وابسته نسبت به طرف مقابل و دیگران احساس میکند.
رهایی از هم وابستگی فرآیندی ساده و سریع نیست. طبق تجارب برخی از کارشناسان برای این منظور سه تا پنج سال به همراه شرکت در یک برنامه بهبودی جامع زمان لازم است.
برنامهای متشکل از گروههای خودیاری هم وابستگان گمنام و گروه خانواده و آشنایان معتادان یا الکلیهای گمنام و همینطور گروه درمانی و مشاوره فردی. هم وابستگی به عنوان یک الگوی جدید به متخصصان یاری رسان و مردم جویای بهبودی کمک میکند تا جنبه معنوی انسانی بهتر شناخته شود و نیز تأثیر و حضور آن در تمامی ابعاد زندگی انسان مورد توجه قرار گیرد.
منابع:
۱- ت، فروهر. ۱۳۸۱، عطش برای آزادی. چاپ اول، تهران، مؤسسه خیریه تولد دوباره.
۲-وایتفیلد چارلز. ۱۹۹۱، هم وابستگی: رهایی از وضعیت بشری. ترجمه حسام الدین معصومیان شرقی چاپ اول، تهران، نشر فارابی حکیم.
۱- ت، فروهر. ۱۳۸۱، عطش برای آزادی. چاپ اول، تهران، مؤسسه خیریه تولد دوباره.
۲-وایتفیلد چارلز. ۱۹۹۱، هم وابستگی: رهایی از وضعیت بشری. ترجمه حسام الدین معصومیان شرقی چاپ اول، تهران، نشر فارابی حکیم.
منبع : روزنامه اطلاعات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست