سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سرت را بدزد احمق - Glu la Testa


سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : ایتالیا
محصول : فولویو مورسلا
کارگردان : سرجو لئونه
فیلمنامه‌نویس : لوچانو وینچنتسونی، سرجو دوناتی و لئونه، برمبنای داستانی نوشته لئونه.
فیلمبردار : جوزپه روتزولینی
آهنگساز(موسیقی متن) : انیو موریکونه
هنرپیشگان : راد استایگر، جیمز کابرن، رومولو والی، ماریا مونتی، ریک باتالیا، فرانکو گراتسیوزی و آنتوان دومینگو.
نوع فیلم : رنگی، ۱۵۸ دقیقه.


سال 1913. «خوان میراندا» (استایگر)، دهقان مکزیکی، با پدر و شش فرزندش به راهزنی روی می‌آورد. آنان به «شان مالوری» (کابرن)، متخصص انفجارِ ایرلندی، برمی‌خورند و «خوان» فکر می‌کند که با کمک «شان» می‌تواند به آرزوی قدیمی‌اش - سرقت از بانک ملی شهر مسا ورده - برسد. اما اتحادشان دیری نمی‌پاید و «شان» می‌رود. «خوان» در قطاری که به مسا ورده می‌رود، گرفتار پلیس می‌شود، ولی به کمک مردی به‌نام «دکتر ویِلگا» (والی) نجات می‌یابد. در مسا ورده، «شان» منتظر «خوان» است و «دکتر ویلگا» که از طرفداران «پانچو ویلا»ست، در تدارک حمله به ارتش محلی است. «خوان» و «شان» به بانک حمله می‌کنند، ولی معلوم می‌شود که آنجا زندان سیاسی است و «خوان» قهرمان انقلابی‌ها می‌شود. نیروهای دولتی به فرماندهی «سرهنگ گتی‌یرز» (دومینگو) حمله می‌کنند، ولی «شان» و «خوان» آنان را عقب می‌رانند. به‌هرحال، «گتی‌یرز» وارد شهر می‌شود و اعضای خانواده «خوان» هم کشته می‌شوند. در اینجا «شان» می‌فهمد که «ویلگا» خائن است و «خوان» را از مجازات اعدام نجات می‌دهد. این دو تصمیم می‌گیرند به آمریکا بروند، ولی با «دون خایمه» (گراتسیوزی)، فرماندار، همسفر می‌شوند و در حمله نیروهای انقلابی، «خوان»، «دون خایمه» را می‌کشد و دوباره قهرمان انقلابی‌ها می‌شود. «ویلگا» سر می‌رسد و «شان» او را به انتقام خیانتش می‌کشد اما خود به‌دست «گتی‌یرز» زخمی می‌شود و «خوان»، «گتی‌یرز» را می‌کشد. سرانجام «شان» در آخرین انفجاری که ترتیب می‌دهد، کشته می‌شود.
* پس از پختگی و کمال و مایه‌های جدّی روزی روزگاری در غرب (1968) سرت را بدزد احمق بازگشتی است به بدبینی و بی‌بندوباری شایع در سه گانه دلار. اگرچه بیش از پیش با علاقه لئونه به طنز نامتعارف که میدان را برای بازی بند گسیخته استایکر باز می‌کند، توأم است. فیلم ظاهراً دو انقلاب را قیاس می‌کند - در مکزیک و ایرلند - ولی بعد شخصیت‌هائی را نشان می‌دهد که بیشتر به دلایل شخصی لطمه خورده‌اند تا بی‌عدالتی اجتماعی، و نیرومندترین انگیزه‌شان، انتقام است. «شان» / کابرن نماینده مغز و تکنولوژی است در حالی که «خوان» / استایگر غریزه مطلق است. آنان در حال رسیدن به آرزوی‌شان - زندگی تبهکارانه در آمریکا - هستند که چندین حادثه بر آنان نازل می‌شود و به این نتیجه می‌رسند که اهداف‌شان نهایتاً اهداف انقلاب نیز هست و لذا باید به انقلاب کمک کنند. تنش میان انگیزه شخصی و پیروزی جمعی محور فیلمی است که نه به انقلاب بلکه به دینامیت ایمان دارد: «سرت را بدزد احمق» (تکیه کلام‌شان و عنوان آمریکائی فیلم - فیلم به‌نام یک مشت دینامیت نیز شناخته می‌شود) چکیده پیام و لحن فیلم است. دینامیت، طبقه اجتماعی یا اخلاقیات نمی‌شناسد و با همه یکسان رفتار می‌کند و موسیقی موریکونه تمام مدت در پی به حداقل رسانیدن درام است و با لایت‌موتیف‌های آوائی عجیب نام‌های «شان» و «خوان» را مکرر پژواک می‌بخشد. لئونه مثل همیشه قراردادهای ژانری را به هجو می‌کشد یا برعکس می‌کند و هم‌جواری‌های طنزآمیزی خلق می‌کند. کوتاه شدن فیلم در پخش جهانی، لطمه شدیدی به انسجام روایت وارد آرود.


همچنین مشاهده کنید