جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا
کنکور، زیر سلطه دختران
نگاهی بر عوامل تقاضای بالای دختران ایرانی به تحصیلات عالیه در مقابل کاهش انگیزههای پسران ایرانی برای شرکت در آزمون سراسری فشارهای اقتصادی و اجتماعی، و گسترش بازار نشر و تبادل اطلاعات، باعث شد که در اندک زمانی، بسیاری از تعابیر سنتی پیشین در نظام خانواده ایرانی، جای خود را به تعابیر مدرن بسپارند.
مثلا اشتغال دختران که تا آن زمان رواج آنچنانی نداشت، به شدت رایج شد و فرزندان دختر نیز که تواناییهای لازم را کسب نموده بودند، همچون دیگر اعضاء خانواده ناچار به تولید ثروت شدند.روزهای پر از التهاب و استرس برای پارهای از جوانان به پایان رسید. کنکور سراسری ۸۴ هم برگزار شد و این پایانی بود به بیخوابیها و تلاشها و مشقتهای خیل عظیمی از جوانان، که یگانه راه خود را قبولی در دانشگاه میبینند. کابوسهای شبانه به پایان رسید اما کابوسی نو جایگزین آن گردید. کابوس رد شدن در کنکور، و یا عدم کسب نتیجه دلخواه که به مراتب از خود امتحان وحشتناکتر و عذابآورتر است و تا نیمه مرداد ماه ادامه خواهد داشت.
امسال نیز تعداد کثیری پسر و دختر، در این آزمون حاضر شدند و اقبال و توانایی خود را به سنگ آزمایش کنکور سپردند. اما نکته جالبی که قابل تامل و بحث است، آمار ارائه شده به تفکیک داوطلبان دختر و پسر است. بنابر آمار رسمی سازمان سنجش، بیش از ۶۳% از داوطلبان کنکور سراسری امسال، دختر بوده و تنها ۳۷٪ داوطلبان را پسران تشکیل دادهاند. میزان دختران داوطلب نسبت به سال گذشته، رشدی چند درصدی داشته است. با دیدن این آمار سوالی در ذهن نقش میبندد که آیا پسران جامعه ما با تحصیلات عالیه قهر کردهاند و یا هجوم دختران به این عرصه رقابتی، دلیل اجتماعی خاصی دارد ؟
پس از پایان جنگ تحمیلی، و با توجه به افزایش قابل توجه نرخ رشد جمعیت در آن سالها، طولی نکشید که بحران بیکاری و مشکل مسکن، به مهمترین بحران کشور تبدیل شد. همین عوامل، افزایش چشمگیر سن ازدواج را نیز با خود به همراه آورد. افزایش سن ازدواج باعث شد که بیکاری که تا آن زمان به دلیل بافت جامعه سنتی ایران، مشکلی مردانه تلقی میشد، کمکم به حوزه مسائل زنان نیز راه بیابد.
در سالهای پیشین، فاصله زمانی بین پایان تحصیلات متوسطه تا ازدواج برای دختران ایرانی، به قدری کوتاه بود که اکثر دختران از راهیابی به دانشگاه و طی تحصیلات عالیه صرفنظر میکردند. اما به این ترتیب، با افزایش سن ازدواج، دختران بسیاری به فکر ورود به دانشگاه و گذراندن تحصیلات عالیه افتادند. البته با وجود افزایش تقاضا، نوع انگیزه دختران و پسران برای ورود به دانشگاه، تفاوت بنیادین داشت.
به دلیل بافت جامعه سنتی ایران، دختران بار هزینههای خانواده را بر دوش نداشتند، در حالی که این وظیفه کاملا به عهده مردان بود.
اما با گذشت زمان، و با افزایش قابل توجه آمار طلاق، جامعه از زنانی مملو گردید که با دیدگاه سنتی «اقتصاد متکی بر مرد» وارد نظام خانواده شدهاند و حالا از همسر خود جدا شده و از کوچکترین منبع اتکای اقتصادی نیز محرومند.
از سوی دیگر، فشارهای اقتصادی و اجتماعی، و گسترش بازار نشر و تبادل اطلاعات، باعث شد که در اندک زمانی، بسیاری از تعابیر سنتی پیشین در نظام خانواده ایرانی، جای خود را به تعابیر مدرن بسپارند. مثلا اشتغال دختران که تا آن زمان رواج آنچنانی نداشت، به شدت رایج شد و فرزندان دختر نیز که تواناییهای لازم را کسب نموده بودند، همچون دیگر اعضاء خانواده ناچار به تولید ثروت شدند.
گسترش مسائل حقوقی زنان و گسترش دانش حقوقی در عرصه عمومی سبب شد که دختران جوان به فکر بیفتند تا به سمت استقلال نسبی اقتصادی حرکت کنند. مجموع عوامل فوق سبب گردید که انگیزههای جامعه زنان برای ورود به عرصه تحصیلات عالیه به مرور افزایش یابد.
اما بر خلاف دختران ایرانی، پسران با مشکلات عدیده دیگری روبهرو بودند. با وجود تمام مسائل بیان شده، هنوز هم نقش مردان و زنان در تولید ثروت در نظام خانواده، به هیچ وجه قابل قیاس نبود. شاید دختران نیز با ورود به عرصه فعالیت اقتصادی، بخشی از هزینههای خانواده را به دوش میکشیدند اما نقش عمده حقوقی و عرفی، باز هم بر دوش مردان بود. از طرفی، خیل عظیم فارغالتحصیلان دانشگاهی و عدم وجود شایستهسالاری در نظام اقتصادی کشور سبب شد که نقش تحصیلات در تولید ثروت، روز به روز کمتر و کمتر شود.
با این وجود انگیزههای جامعه پسران ایرانی که قصد داشت از تحصیلات عالیه به سمت افزایش توانمندی در تولید ثروت و متعاقب آن دستیابی به رفاه اقتصادی بیشتر کمک بگیرد، کاهش جدی پیدا کرد.
از طرفی سیل عظیم داوطلبان ورود به دانشگاه، پذیرش اندک در مقابل تقاضای بسیار و مخارج بالای تحصیل در دانشگاه غیردولتی سبب شد که اکثر داوطلبان کنکور را پشت کنکوریها تشکیل بدهند. پشت کنکوریهای کسانی بودند که میبایست یک یا دو یا چند سال متوالی برای قبولی در امتحان ورودی دانشگاه تلاش میکردند. اما سن ازدواج به قدری بالا رفت که صبر کردن پشت دربهای کنکور، و تازه در حالت خوشبینانه، دستیابی به نتیجهای نه چندان مطلوب، به نوعی فرصت سوزی تبدیل شد.
پس جامعه همگام با افزایش تقاضای دختران جهت تحصیلات عالیه، انگیزه و تقاضای پسران ایرانی برای دستیابی به این موهبت، کم و کمتر گردید. تا آنجا که امروزه شاهدیم، حضور داوطلبان دختر، تقریبا به دو برابر داوطلبان پسر رسیده است.
شاید به سختی بتوان برای آنچه که اتفاق افتاده است، نسخه درمانی مناسبی پیچید. چه که این اتفاق محصول یک واقعه نسبتا ریشهدار فرهنگیست، که روز به روز مسائل بیشتری را به دنبال خود خواهد داشت. در صورت ادامه این روند، در سالهای آینده شاهد جامعه تحصیلکرده زنان در برابر جامعه غیردانشگاهی مردان خواهیم بود که این دوگانگی، عواقب بدتری را برای نظام خانواده و نسل آینده همراه خواهد آورد.
حسین منصور
امیرحسین دهباشی
امیرحسین دهباشی
منبع : دو هفته نامه الکترونیک شرقیان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست