چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
شانس و پارتی در بازیگر شدن مؤثرند!
▪ لطفاً خودتان را معرفی کنید.
ـ بیتا سحرخیز، متولد ۱۳۶۱ و کارشناس دبیری آموزش ابتدایی هستم. بازیگری را از کلاسهای آقای «امین تارخ» شروع کردم. اولین کار تصویریام فیلمی از «علیرضا امینی» به نام «فقط چشمهایت را ببند» بود که البته فعلاً اجازهی پخش ندارد. بعد از آن از طریق آقای تارخ به «همایون اسعدیان» معرفی شدم. ایشان کمی در مورد تواناییهای من تردید داشتند، اما پس از مشاهدهی فیلم فقط چشمهایت را ببند، من را برگزیدند؛ این موضوع به تابستان سال ۸۵ برمیگردد.
▪ مهمترین دغدغهی ذهنی شما بعد از قطعی شدن حضورتان در مجموعه چه بود؟
ـ میدانستم که نقش «مینا» در فیلمنامهی اولیه نقش کوتاهی بوده و پس از بازنویسی، حجم آن اضافه شده است؛ برایم خیلی مهم بود که مسئولیتی که به گردنم است را خوب انجام بدهم. پیش از شروع پروژه خیلی استرس داشتم، ولی آقای اسعدیان با من صحبت کردند و با کمک ایشان توانستم بسیاری از موانع را پشت سر بگذارم.
▪ مینا چرا به سمت مواد مخدر رفت؟
ـ با شرایطی که برای مینا پیش آمده بود، فوت مادرش و قضایای محل کار، او یکسری دغدغههای فکری پیدا کرده و دچار افسردگی شده بود؛ فکر میکرد که با رفتن به سمت مواد مخدر میتواند شدت آنها را کم کند!
▪ قبول دارید نقش مینا از نیمهی راه مجموعه تا حدودی کمرنگ شد؟
ـ بله، درست است، اما من فکر نمیکردم که مینا تا این حد دیده شود. با اینکه «راه بیپایان» اولین کار پخششدهی من است، ولی بیشتر مخاطبان با مینا ارتباط برقرار کرده و مرا میشناسند؛ به همین خاطر خیلی برایم مهم نیست که نقش زیاد بوده یا کم، من خوشحالم از اینکه نقشی را که دوست داشتم بازی کردم و به سرانجام رساندم.
▪ با اینکه تقریباً جواب این پرسش را میدانیم، اما بهترین سکانسی که بازی کردید کدام بود؟
ـ حدستان درست است! همان سکانس اعتراف؛ من برای اجرای این سکانس آنقدر از اول پروژه استرس داشتم که وقتی زمان ضبط آن (که در ایام نوروز ۸۶ بود) فرا رسید، خیلی مسلط جلوی دوربین بازی کردم. هنگامی که ضبط این صحنه تمام شد، دیدم که اشک در چشمان عوامل پشتصحنه هم حلقه زده و آنها مرا تشویق کردند، اینجا بود که متوجه شدم از پسِ کار خوب برآمدم.
▪ دقایق عمدهیی از نقش شما جلوی خانم «محبوبه بیات» بود؛ نظرتان راجع به ایشان چیست؟
ـ البته من نمیتوانم راجع به پیشکسوت خودم نظر بدهم، ولی واقعاً ایشان استاد هستند و به من در اجرای نقش کمک کردند. راهنماییهای خانم بیات خیلی مؤثر بودند و هنگامی که آنها را انجام میدادم به نفع خودم تمام میشد؛ واقعاً از ایشان ممنون هستم.
▪ واکنش اطرافیانتان در قبال این نقش و مجموعه چه بود؟
ـ پدر و مادرم وقتی میدیدند که من چهقدر برای این پروژه وقت و انرژی میگذارم، هنگامی که دیدند من به آنجایی که قصد داشتم رسیدم، خیلی خوشحال شدند. وقتی آنها قسمت اول را دیدند، هر دو گریهشان گرفته بود.
▪ از همدورههای شما در کلاس بازیگری آقای تارخ، شخص دیگری هم بازیگر شد؟
ـ بله، چند نفر دیگر هم بودند که من چند نقش کوتاه از آنها دیدهام، ولی میتوان گفت که نقش من از سایرین پررنگتر بوده است.
▪ بعد از راه بیپایان در چه کارهایی ظاهر شدید؟
ـ سه کار دیگر انجام دادم، اول در فیلم سینمایی «انعکاس» به کارگردانی «رضا کریمی» نقش همسر «حمید گودرزی»، که البته نقش چندان بلندی هم نبود، سپس تلهفیلم «بهار قبل و بعد» به کارگردانی «شاهد احمدلو» و بعد هم کار آقای «مهرداد فرید» به نام «همخانه» که آن هم سینمایی است.
▪ آرزوی شغلی شما چیست؟
ـ من دوست دارم پلههای ترقی را یکییکی طی کنم و در نهایت به آن پلهی آخر برسم؛ پلهی آخر جایی است که مرا بهطور کامل راضی کند و البته تا آن، راه زیادی در پیش است و با هر تجربهیی که به دست میآورم بیشتر به آن هدف نهایی نزدیک میشوم.
▪ قویترین انگیزهی شما برای ادامهی کار بازیگری چیست؟
ـ پول و شهرت که نمیتواند باشد! بازیگری شغلی است که میشود چیزهایی که در زندگی عادی نمیتوانیم تجربه کنیم را بهوسیلهی آن به دست بیاوریم. من عاشق تحرک و پویایی هستم و دوست دارم چیزهای زیادی در زندگیام اتفاق بیفتد؛ من این چیزها را در بازیگری میبینم.
▪ تصوری که قبل از بازیگر شدن داشتید با وضعی که خودتان در حال حاضر مشاهده میکنید چهقدر تفاوت دارد؟
ـ من فکر میکردم خیلی راحتتر از اینها باشد، تصور میکردم که من به راحتی میتوانم به سینما وارد شوم، بهخصوص که در ترم دوم کلاسهایم شاگرد اول شده بودم؛ در چند دفتر فیلمسازی تست دادم ولی قبول نشدم، حتی قرار بود در چند نقش دیگر بازی کنم اما همه چیز در لحظهی آخر خراب میشد. البته شانس و پارتی هم در بازیگر شدن بیتأثیر نیستند!
▪ اسم همایون اسعدیان که میآید چه احساسی به شما دست میدهد؟
ـ باور کنید برایم مثل یک پدر بود. خوشبختانه رابطهی ایشان خیلی خوب و حتی میشود گفت از سایر بچههای گروه با من بهتر بود
منبع : سورۀ مهر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست