سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

« ژئوپلتیک شیعه» و توهم « هلال شیعی»


« ژئوپلتیک شیعه» و توهم « هلال شیعی»
متاسفانه در غرب كسانی به خود اجازه قلم فرسایی در بحث ژئوپولتیك شیعه را داده اند كه نه تنها در این راستا تبحری ندارند، بلكه این مبحث را به نادرستی وسیله چهره پردازی هایی منحرف در شناخت ماهیت انقلاب اسلامی و نظام حكومتی اسلامی حاصل از آن در ایران قرار می دهند.
دكتر "پیروز مجتهد زاده" رئیس موسسه یوروسویك لندن، طرح مبحث «هلال شیعی» را یك سناریوسازی شگفت انگیز و مورد پسند محور نومحافظه كاران امریكا و صهیونیسم می داند و بر این باور است كه این محور بر آن است تا با ریشه كن كردن تشیع، همه آنچه مشكلات خاورمیانه می خواند را یك جا حل نموده و رژیم صهیونیستی را نیز از خطر سقوط رهایی بخشد.
وی معتقد است ایجاد یك «ژئوپلتیك شیعه» در سراسر تاریخ ایران به ابتكار شاه اسماعیل صفوی در رسمیت بخشیدن به تشیع در ایران محدود می گردد كه به عنوان عامل « آیكونوگرافیك» و شكست ناپذیری نه تنها از پیشرفت سیاسی عثمانی در خاورجهان اسلام جلوگیری كرد كه كشور و ملت ایران را پس از قرن ها نبودن، از دل تاریخ بیرون كشید.
وی هم چنین بازپیدایی جغرافیایی – سیاسی و هویتی ایران در عصر صفوی را «رنسانس دوم ایران» می داند كه ژئوپولیتیك شیعه را در اوج اثرگذاری های ممكن، برای نخستین و آخرین بار در تاریخ، به جلوه در آورده و به ابدیت پیوسته مگر آن كه توطئه هایی جدید در چارچوب تخیلاتی خام چون «هلال شیعی» نسبت به موجودیت ایران تردید آفریده و بازگشت خشم آلود «ژئوپولتیك شیعه» را تشویق نمایند.
در اینجا به بخش‌هایی از تحلیل این استاد دانشگاه درجغرافیای سیاسی و مدیر عامل بنیاد پژوهشی یوروسویك لندن پیرامون مبحث « ژئوپلتیك شیعه» می‌پردازیم.
متاسفانه در غرب كسانی به خود اجازه قلم فرسایی در بحث ژئوپولتیك شیعه را داده اند كه نه تنها در این راستا تبحری ندارند، بلكه این مبحث را به نادرستی وسیله چهره پردازی هایی منحرف در شناخت ماهیت انقلاب اسلامی و نظام حكومتی اسلامی حاصل از آن در ایران قرار می دهند.»
به عنوان مثال "گراهام فول"، كارمند سازمان اطلاعات مركزی امریكا (CIA) با بهره گیری ناشیانه از یك اصطلاح بی معنی تشریفاتی از ایران قاجاری، ژئوپولتیك شیعه را عبارت از تلاش ایرانیان پس از انقلاب اسلامی برای تبدیل شدن به «قبله عالم» یا « مركزسیاسی جهان» ژئوپولتیك فرض كرده است.
از سویی نویسنده ناشی تری در اتریش كه زبان فارسی را تازه آموخته و به این نتیجه رسیده است كه آرزوی محمد رضا پهلوی برای رسیدن به دروازه های «تمدن بزرگ» انگیزه والایی در انگیزه های ژئوپولتیك شیعه ایرانیان بوده و هست! سرگرم نوشتن ژئوپولتیك شیعه جدید تری برای ایران و ایرانیان است.
بسیار غافلند این دسته از غربیان به اصطلاح ایران شناسی كه اگر چه انقلابیون اسلامی در ایران و سران نظام انقلابی بیشتر شیعی مذهب اند، ولی انقلاب اسلامی ایران یك انقلاب شیعی نبوده و نیست؛ این انقلاب آشكارا بر اساس انگیزه های بنیادین اسلامی واقع شد و نظام اسلامی حاصل آن در ایران بنیاد اسلامی را پی گیر است و این مساله به گونه ای است كه بازی هایی به نام ژئوپولتیك شیعی را در آن محلی از اعراب برجای نمی ماند.
در كشاكش بحران اخیر لبنان و به هنگام اوج گیری جنایات جنگی اسرائیل، به پشتیبانی علنی امریكا، در آن كشور همهمه تازه در راه تحریف توجه جهانیان از جنایات جنگی اسراییل و امریكا در لبنان به سوی یك ایده ناپخته ولی خطرناك به نام هلال شیعی به راه افتاد.
هدف این توطئه آشكارا عبارت است از معرفی یك هلال ژئوپولتیك كه از ایران و به رهبری ایرانیان آغاز می شود، عراق و سوریه را در بر می گیرد و به حزب اله در لبنان و حماس در فلسطین پایان می یابد؛ این مجموعه ژئوپولیتیك تخیلی كه توطئه گران شكل جغرافیایی اش را هلال مانند ترسیم كرده اند.
این محور برآن است تا با ریشه كن كردن تشیع، همه آنچه مشكلات خاورمیانه می خواند را یك جا حل نماید و اسراییل را از خطر سقوط رهایی بخشد و باشد كه در آن میان، آتش گرایشهای ضد شیعی خانوادگی افرادی چون "ملك عبداله" اردن و "حسنی مبارك" مصر نیز تسكینی یابد.
اما آنچه در این سناریوسازی های كوته نظرانه مورد توجه سناریوسازان نبوده و نیست، تطبیق دادن ایده های خاك با واقعیت های عملی كه در این رابطه ویژه قابل تطبیق نیستند، بوده چرا كه اگر چه ایران یك كشور عمدتا شیعی مذهب است و حاكمانش بیشتر از شیعیانند، اما نظام حكومتی اش یك نظام بنیادین اسلامی و حاصل از یك انقلاب اسلامی بنیادین است و همگان می دانند كه شعبه گرایی مذهبی جایی در بنیاد اسلامی ندارد.
هنگامی كه تحركات تند برخی گروه های سنی، مانند طرفداران زرقاوی اردنی و صدام حسین بعثی، بالا گرفت، واشنگتن مجددا رسما از جمهوری اسلامی ایران درخواست كمك كرد تا از برخورد شیعه و سنی در عراق و بروز جنگ داخلی جلوگیری كند؛ در حالی كه عملیات گروه های سنی حتی اماكن مقدس شیعیان را در عراق هدف قرار داده بود، این اتفاق افتاد كه به كمك رهبران شیعی همانند آیت اله سیستانی ، گروه های شیعی از هرگونه واكنش تلافی جویانه بازداشته شوند تا آتش تروریسم در عراق زودتر فروكش نماید.
در این حقایق تایید شده توسط رسانه های بین المللی، چه نكته ای را می توان دال بر آن كه شیعیان ایران و عراق می خواهند هلالی ژئوپولیتیك برای نابود كردن شرق مسلمان غیر شیعی و غرب نومحافظه كار و صهیونیستی به وجود آورند، یافت؟
از سوی دیگر سوریه اساسا یك كشور سنی مذهب است و تا كنون نشانه ای به دست نیامده كه نشان دهد دروزی های سوریه به یك ژئوپولیتیك شیعی رهبری شده از سوی ایران، علاقه ویژه ای دارند. درگیری سوریه در مسایل لبنان و فلسطین اساسا ناشی از این حقیقت است كه دمشق می خواهد با توسل به وسایلی كه جنایات جنگی اسراییل در منطقه فراهم می كند، بلندی های جولان را همراه و همزمان با دیگر سرزمین های اشغال شده عربی آزاد سازد. بنا بر آنچه گفته شد، همكاری سوریه با ایران وساری سیاسی حماس و حزب الله صرفا جنبه تاكتیكی برای حل مشكل سرزمین اعراب و اسراییل دارد و به گفته دیگر، سوریه را نمی توان با هیچ انگیزه چسباننده ای به یك ژئوپولیتیك شیعی واقعی یا تخیلی چسباند.
اما در حالی كه حزب اله لبنان یك حزب سیاسی رسمی در این كشور است كه اكثریت جمعیت مسلمانش شیعی مذهبند، حماس یك حزب سیاسی در كشوری سنی مذهب به نام فلسطین است؛ هر دوی این احزاب لبنانی و فلسطینی به یك اندازه برای آزاد ساختن سرزمین های خود با نیروهای اشغال گر می جنگند و هر دو آن ها متهم اند كه به یك اندازه از سوی ایران حمایت می شوند.
به این ترتیب، مشخص نیست چگونه حمایت ایران از یك گروه كه تصادفا شیعی مذهب است به حساب ساختمان «هلال شیعی» مورد نظر بوش، عبداله، بلر، مبارك، گینگریچ و اولمرت گذاشته می شود، و همان گونه حمایت از حماس را به حساب ساختمان «هلال شیعی» یاد شده ، گذارد؟
در حالی كه ژئوپولتیك امریكایی «خاورمیانه بزرگ» با شكست مواجه شده، همگان شاهد آن هستیم كه وزیر خارجه امریكا جنایات جنگی اخیر اسراییل و قتل عام و ویرانی های ناشی از آن در لبنان و نواز غزه را به حساب دردهای ناشی از تولد (زایمان) «خاورمیانه نوین» می گذارد و توجه ندارد كه آنچه او به خطا تولد می بیند، در حقیقت «سقط جنین صلح» در خاورمیانه است.
اما پرسش مهمی كه در این رابطه باید برای كسانی چون ملك عبداله اردنی و حسنی مبارك مصری مطرح شود این است كه آیا آنان با طبیعت اسلام براندازنده این گونه توطئه ها به واقع آشنایی نداند یا این كه تقسیم جهان اسلام به دو گروه متخاصم شیعی و سنی و نابود شدن هر دو گروه در اوج گیری ژئوپولیتیك امریكایی خاورمیانه بزرگ یا خاورمیانه نوین برای آنان اهمیتی ندارد؟
ژئوپولیتیك شیعه در سراسر تاریخ ایران به ابتكار حیرت انگیز شاه اسماعیل صفوی در رسمیت بخشیدن به تشیع در ایران به عنوان عامل آیكونوگرافیك شكست ناپذیری كه نه تنها از پیشرفت سیاسی عثمانی در خاور جهان اسلام به بهانه خلافت اسلامی جلوگیری كرد كه كشور و ملت ایران را پس از قرن ها نبودن، از دل تاریخ بیرون كشیده و واقعیت جغرافیایی – سیاسی پر خروش و پایان ناپذیری داد، محدود است.
در دوران كشورداری صفوی (۸۸۰-۱۱۰۱ ه.ش /۱۵۰۱-۱۷۲۲ م)، ایران هویت فرهنگی و سیاسی متمایز و استقلال سیاسی كامل خود را به دست آورد. شاه اسماعیل، در پیشاپیش جنبش شیعی تازه ای كه از اردبیل سرچشمه گرفته بود، به قدرت رسید و در تبریز از سكوی حكومت ایران بالا رفت. وی اسلام شیعی دوازده امامی را مذهب رسمی ایران اعلام كرد . این مانور ژئوپولیتیك به موقع و كم نظیر، امپراتوری سنی تركان عثمانی را خلع سلاح كرد.
گسترش امپراتوری عثمانی در خاور، بر اساس این فلسفه كه فرزندان عثمان خلیفگان اسلامند و حق حكومت بر همه مسلمانان را دارند، می رفت كه ایران را دوباره گرفتار حكومت بیگانگان كند. اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران، دسوار استواری در برابر این فلسفه پدید آورد و حركت آل عثمان را به طرف شرق و تسلط بر نیمه خاوری جهان اسلام متوقف كرد.
این دوباره پیدایی جغرافیایی – سیاسی و هویتی ایران ، در حقیقت « رنسانس دوم» ایران بود كه ژئوپولیتیك شیعه را در اوج اثرگذاری های ممكن، برای نخستین و آخرین بار در تاریخ، به جلوه در آورد و به نتایج دلخواه رسیده كه به ابدیت پیوسته است، مگر آنكه توطئه هایی جدید در چارچوب تخیلاتی خام چون هلال شیعی از سوی نابخردان غربی و همدستان عربی آنان در جاهایی چون اردن و مصر نسبت به موجودیت ایران تردید آفریده و بازگشت خشم آلود ژئوپولیتیك شیعه را تشویق نمایند.
نویسنده:پیروز مجتهد زاده
منبع:/www.snn.ir
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید