سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
هزینهیابی بر مبنای فعالیت
اقدمبرای اینكه بتوان یك مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت را طراحی كرد، ابتدا مزایا و معایب هزینهیابی بر مبنای فعالیت ارائه میشود، سپس مبانی مفهومی برای ایجاد سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت به طور مشخص تشریح میشود.
هزینهیابی بر مبنای فعالیت، عبارت از توانایی اندازهگیری منابع واقعی استفاده شده به وسیله فعالیتهای روزانه یك شركت است.
اطلاعات تهیه شده به وسیله سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت، پشتیبان تصمیمگیریهای مدیریت تلقی میشود. فعالیتهای صورت گرفته مبتنی بر هزینههای مربوط به هر یك از محصولات، عامل مهمی در تجزیه و تحلیل قابلیت سودآوری محصولات است.
به منظور محاسبه هزینه محصولات باید سلسله مراتب هزینههای انگیزشی محصولات مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
با ارتباط دادن بیشتر هزینههای پشتیبانیكننده (خدمات پس از فروش) محصولات، شركتها میتوانند اقدامات لازم در تجزیه و تحلیل هر یك از محصولات به صورت جداگانه یا بازارها را انجام دهند.
● اصول هزینهیابی بر مبنای فعالیت
در نظریه (cokins) استقرار هزینهیابی بر مبنای فعالیت در نیتجه اهمیت سه عامل زیر است:
۱) تغییرات ساختار بهای
تمام شده شركت، به عبارتی افزایش سربار در مقابل كاهش هزینههای دستمزد مستقیم و هزینههای مواد
مستقیم.
۲) رفتار متقابل عملكرد در داخل واحد تجاری، حتی بیشتر از آنكه مدیریت از ارتباط بین قسمتها منافع اساسی داشته باشد.
۳) پیدایش پایگاه دادههای مرتبط و زبانهای نسل چهارم، كه سازماندهی سریع دادهها را ممكن میسازد (وجود سیستمهای اطلاعاتی و مكانیزه جدید).
مطابق با نظریه cooper و Kaplanه(۱۹۹۱) هزینهیابی بر مبنای فعالیت، شكل تكامل یافته از روش دو مرحلهای سیستم هزینهیابی مدرن است كه منابع سازمانی را براساس فعالیتها تفكیك كرده سپس جهت تسهیم هزینهها، به فعالیت انجام شده هر یك از آنها، از محركها استفاده میكند.
برخلاف سیستم هزینهیابی سنتی كه هزینههای سربار را به شكل نادرست تسهیم میكند، سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت، هزینهها را با استفاده از محركهای منابع استفاده شده و محركهای هزینه كه فعالیتها و اهداف الگوی مصرف را مبتنی بر علت وابستگی موثر آنها مشخص میكند، تخصیص میدهد، در سیستم هزینهیابی فعالیت، سه بنیان اصلی وجود دارد: منابع، فعالیتها و موضوعات هزینهها.
● تواناییها و ضعفهای هزینهیابی بر مبنای فعالیت
در مواقعی كه هزینههای مستقیم مصرف شده، دربرگیرنده ۴۰ تا ۶۰درصد كل هزینههای تولیدی باشد، سیستمهای هزینهیابی سنتی در سطح وسیعی استفاده میشوند.
مهمترین مشخصات سیستمهای هزینهیابی سنتی، به شرح زیر است:
▪ هزینههای مواد مستقیم و دستمزد مستقیم كه مستقیما قابل تخصیص به تولیدات باشند.
▪ سربارهای تولیدی و غیر تولیدی، هزینههای غیر مستقیم تلقی شده و با استفاده از نرخ سربار از پیش تعیین شده به تولیدات تخصیص داده میشوند. متداولترین مبنای مورد استفاده برای تخصیص هزینههای سربار به تولیدات، ساعات كار مستقیم است.
همچنین با تغییر در ساختار هزینههای واحد تجاری، ضعفهای سیستم هزینهیابی سنتی، بیشتر و بیشتر آشكار میشود. از جمله اینكه سیستم هزینهیابی سنتی نمیتواند مرجع پشتیبانی تصمیمگیری مدیریت باشد. همچنین هزینههای سربار، بین تولیدات مشترك است، بنابراین برخی از تولیدات با توجه به مبالغ هزینه شده برای تولید آنها سهم بیشتری از آنچه كه از هزینههای سربار دارند را به خود اختصاص میدهند.
این سیستم هزینهیابی، بیشتر بر روی هزینههای تولید متمركز شده است، در حالی كه از هزینههای بازاریابی و فروش و دیگر هزینههای تولید سهمی به تولیدات یا مشتریان اختصاص نمییابد.
وقتی كه واحدهای تجاری دریابند كه هزینهیابی بر مبنای فعالیت میتواند نقاط ضعف سیستم هزینهیابی سنتی را برطرف كند، سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد.
از طرفی هزینهیابی بر مبنای فعالیت، روشهای محاسبه دقیقتری را برای تخصیص هزینهها به فعالیت و تولیدات فراهم میآورد.
هزینهیابی بر مبنای فعالیت با تهیه مناسب اطلاعات بهای تمام شده و ایجاد شفافیت در چگونگی اعمال رفتارهای كنترلی (نظارتی)، سیستم پشتیبان تصمیمگیری بهتری را برای مدیریت به وجود میآورند.
● هزینهیابی بر مبنای فعالیت، برای قیمتگذاری بر مبنای بهای
تمام شده، تركیب محصول، تصمیمات ساخت یا خرید، اطلاعات بهتری را ارائه میكند.
با این وجود طرفداران هزینهیابی بر مبنای فعالیت موافقند كه هزینهیابی بر مبنای فعالیت
بی نقص نبوده و دارای نواقصی از قبیل موارد زیر است:
▪ هزینهیابی بر مبنای فعالیت ممكن است به آسانی برای كل تولیدات قابل اجرا نباشد.
▪ رابطه علت و معلولی بین فعالیتها و تولیدات همیشه به طور واضح قابل تعیین نیست.
▪ تجزیه و تحلیل جزئیات حسابها و فرآیند جمعآوری دادهها، فرآیند زمانبری است.
▪ هزینهیابی بر مبنای فعالیت ایستا (ساكن) است، بدین معنی كه هر تغییری در فرآیند كاری مستلزم بازسازی مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت است.
هزینهیابی بر مبنای فعالیت، توضیحاتی را در راستای این كه چگونه فرآیند كاری بر روی هزینهها تاثیر میگذارد، فراهم نمیآورد.
● هزینهیابی بر مبنای فعالیت به عنوان مدل كاربرد منابع
Cooper و Kaplan (۱۹۹۲)۲ بر معایب سیستم هزینهیابی مرسوم در مورد اندازهگیری صحیح هزینه منابع استفاده شده برای دستیابی به بازده فعالیتها مثل تولیدات یا خدمات تاكید میكنند.
در عوض آنها بحث میكنند كه سیستمهای هزینهیابی بر مبنای فعالیت مدلهایی هستند كه كاربرد منابع را منعكس كرده و به طور ضمنی ظرفیت منابع بلااستفاده را در داخل واحد تجاری برای دوره زمانی معین مشخص میكنند.
اندازهگیری ظرفیت بلااستفاده حلقه انحرافی بین هزینه منابع استفاده شده كه به وسیله مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت اندازهگیری شده است و هزینه منابع تامین شده یا در دسترس را كه به وسیله صورتهای مالی ادواری واحد تجاری گزارش شده است، تهیه میكنند.
معادله زیر ارتباط نشان داده شده فوق را انعكاس میدهد و باید برای تمامی فعالیتهای عمده انجام شده از محل منابع واحد تجاری تعیین شود.
هزینههای فعالیتهای بلااستفاده+هزینه فعالیتهای استفاده شده=هزینه فعالیتهای به كار چگونگی طراحی مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت
طراحی یك سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت شامل دو مرحله است:
۱) مرحله اول به تجزیه و تحلیل فعالیت زمانی كه هزینه منابع با استفاده از محرك منابع به فعالیتها تخصیص مییابد، ارتباط دارد.
۲) مرحله دوم به تسهیم هزینههای فعالیت با استفاده از محركهای هزینه كه به نسبت فعالیت استفاده شده، بستگی دارد.
● تجزیه و تحلیل فعالیتها
سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت بر فعالیتهای انجام شده در سازمان به منظور تامین نیاز مشتریان متمركز است.
مرحله تجزیه و تحلیل فعالیتها با شناسایی منابع و هزینههای آن شروع میشود و مرحله عملی بعدی شناسایی فعالیتها است.
مرحله پایانی تجزیه و تحلیل فعالیتها اختصاص هزینه منابع به فعالیتها و بررسی منابع مصرف شده به وسیله هر كدام از فعالیتهای انجام شده است.
● شناسایی منابع
منابع تجاری شامل افراد، ماشینآلات، كامپیوترها، تجهیزات، تكنولوژی، ملزومات مصرفی و مجموع حقوق و دستمزد مندرج در دفاتر كل و روزنامه، حسابهای پرداختنی و دیگر سیستمهای مورد عمل در موسسه است.
یك قدم اساسی در این مرحله، تعیین عناصر هزینه است كه میتوان از دفتر كل یا صورت حساب سود و زیان استفاده شده در حسابداری صنعتی موسسه به دست آورد. هر یك از هزینه منابع یا عناصر هزینه در لیست باید مطابق با فعالیتی كه با آن تخصیص مییابد، محرك منابع داشته باشند.
● تعیین فعالیتها
بیشترین روشی كه طراحان سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت برای تعیین فعالیتها استفاده میكنند، اخذ اطلاعات از روسای بخشها در مورد فعالیتهای عمدهای كه در بخشهای آنها اتفاق میافتد و در مورد مسوولیت زیردستان، زمان و تلاشهای انجام شده برای وظایف محوله است. فعالیتها بهترین معرف استفاده از یك منبع فعال است. برای مثال میتوان به ایجاد صورت لیست مواد نگهداری صورت لیست مواد و دریافت مواد خام اشاره كرد. وقتی مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت طراحی شود، فعالیتها به شكل مرسوم تعیین میشوند كه پس از مدتی استفاده، سیستمهای مرسوم ممكن است توسط مجموعه فعالیتهای تعیین شده استاندارد پشتیبانی شوند.● محاسبه بهای تمام شده فعالیت
هزینه منابع با روشهای مختلفی به وسیله فعالیتها به مصرف میرسند، بنابراین قدم مهم در تجزیه و تحلیل فعالیتها تعیین هزینههای فعالیت است. هزینههای فعالیت با استفاده از محركهای هزینه فعالیت برای تشخیص سربارهای تولیدی و غیرتولیدی كارخانه به فعالیتها تعیین میشود.
متداولترین منابع اطلاعاتی سربارها شامل اطلاعات سیستم حسابداری موسسه، صورت سود و زیان، دادههای حقوق و دستمزد كارگران و دفتر داراییهای ثابت (مربوط به موضوع هزینه استهلاك) است.
در ارتباط هزینهیابی بر مبنای فعالیت پیشنهاد شده توسط Cokinsب(۱۹۹۲) بهتر است فعالیتها برای رسیدن به تخصیص آسان هزینه منابع سربار به فعالیتها، به وسیله ماشینآلات و فعالیتهای انجام شده به وسیله افراد به نحو مطلوبی تقسیمبندی شود.
در مواردی كه تعیین محركهای منابع برای برخی از منابع مشكل باشد، میتوان از روش درصد تقریبی استفاده كرد. در غیر این صورت میتوان گفت كه مبانی محرك مبالغ به طور غیرمنطقی تعیین شدهاند.
با تخصیص منابع به هزینه فعالیتها، مرحله اول طراحی یك مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت به پایان میرسد. پس از این مرحله، توجه طراح سیستم بر روی مرحله دوم طراحی، یعنی ردگیری دوباره هزینههای فعالیت به اهداف هزینه از قبیل، محصولات و خدمات جلب میشود.
● محركهای هزینه فعالیت
دومین مرحله فرآیند هزینهیابی، شامل انتخابات محركهای هزینه فعالیت است كه ارتباط بین اهداف هزینه به فعالیتهای انجام شده به وسیله موضوعات هزینه است.
هدف این مرحله، تخصیص هزینه فعالیتها به اهداف هزینه است و راه دستیابی به این هدف، انتخاب محركهای هزینه فعالیت دقیق است.
محركهای هزینه فعالیت، اندازههای كمی هستند كه نشان میدهند چه نسبتی از فعالیتها به وسیله تولیدات و خدمات مشتریان یا سایر اهداف به مصرف رسیدهاند.
● سیستم هزینهیابی فعالیت
نه تنها از محركهای سطح واحد محصول سنتی استفاده میكند، بلكه از سیستم هزینهیابی سفارش كار و محركهای هزینه حفظ مشتری نیز بهره میبرد.
برای هر یك از فعالیتهای تعیین شده در مرحله اول مدل، طراح محرك هزینه فعالیت منحصر به فردی را انتخاب میكند به علاوه طراح باید منابع اطلاعاتی در مورد كمیت محرك هزینههای فعالیت برای هر یك از اهداف هزینه را پیدا كند. در حال حاضر چنین اطلاعاتی میتواند با هزینه كمتر، از طریق سیستم یكپارچه اطلاعاتی واحد تجاری جمعآوری شود.
● طبقهبندی محركهای هزینه
Kaplanو (۱۹۹۸)و cooper (۱۹۸۹)۸، سه طبقهبندی محركهای هزینهای را كه میتواند در یك مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت انتخاب شوند، به شكل زیر تعیین كردهاند:
۱) محــرك معــاملاتی:
كمهزینهترین طبقهبندی محركهای هزینه است، به این دلیل كه محرك معاملاتی میزان زمانی كه یك فعالیت انجام شده است را انعكاس میدهند و وقتی كه فعالیتها در همان دامنه به وسیله اهداف هزینه به مصرف رسیدهاند، استفاده میشود.
۲) محركهای دوره:
استفاده از محركهای معاملاتی وقتی كه میزان فعالیتها نیاز به اهداف هزینه متفاوتی دارند و به صورت قابل ملاحظهای از یك موضوع هزینه به موضوع هزینه دیگری متفاوت باشند، باعث تحریف در اهداف هزینه گزارش شده، میشود. در چنین مواردی، انتخاب صحیح، انتخاب محركهای دوره است، ولی به دلیل اینكه این مدل مستلزم دنبال كردن دورهای است كه در آن دوره هر كدام از فعالیتها اجرا شده است پیادهسازی آن ممكن است گرانتر باشد.
۳) محركهای شدید:
هر زمانی كه یك فعالیت انجام میشود، منابع استفاده شده به طور مستقیم به حساب آن فعالیت منظور میشود.
Cooper یك سری از عوامل را كه در مرحله طراحی مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت در نظر گرفته میشوند، تجزیه و تحلیل میكند. وی دو دسته از عوامل را به صورت زیر تعریف میكند:
۱) عواملی كه در انتخاب میزان محرك هزینه مورد نیاز به وسیله سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت، یاری میكند.
۲) عواملی كه به انتخاب دقیق و مناسب محركهای هزینه كمك میكنند. اولین دسته شامل چهار نوع از عواملی است كه استفاده تركیبی از محركهای هزینه را تعیین میكند:
▪ سطح دقت مطلوب در اطلاعات بهای تمام شده:
حداكثر سطح دقت (اطمینان) نیازمند انتخاب محرك هزینه بیشتری است.
▪ تنوع محصول:
فعالیتها به نسبت متفاوتی به وسیله موضوعات هزینه به مصرف میرسند، بنابراین برای درجه تنوع بالا، باید محرك هزینه بیشتری انتخاب شود.
▪ هزینههای مرتبط با مجموع فعالیتها: میزان محركهای هزینه به طور متناسب با میزان فعالیتهایی كه نشاندهنده درصد عمده هزینههای انباشته شده هستند، افزایش مییابد.
▪ تنوع حجم:
وقتی محصولات به صورت گروههای متفاوتی تولید میشوند، مستلزم استفاده از محركهای متعدد هزینه است.
دومین گروه عوامل شامل موارد زیر هستند:
▪ هزینه اندازهگیری:
انتخاب محرك هزینه بستگی به هزینه مرتبط با محركه هزینه دارد. بنابراین حداقل هزینه شانس بیشتری برای انتخاب محرك هزینه دارد.
برای محرك هزینهای كه طلاعات آن به سرعت قابل دسترسی است هزینه اندازهگیری كاهش مییابد.
محركهای معاملاتی محركهایی با حداقل هزینه هستند، به این دلیل كه اطلاعات مربوط به معاملات در هر زمانی كه فعالیت انجام شد حاصل میشود.
▪ ارتباط متقابل:
محركهای هزینهای كه به صورت دقیق میزان مصرف فعالیت به وسیله موضوعات هزینه را محاسبه میكنند، در مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت مورد استفاده قرار میگیرد.
▪ اثرات رفتاری:
محركهای هزینه انتخاب شده در سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت در دامنهای كه افراد محرك هزینه انتخاب شده را به عنوان ابزاری برای اندازهگیری عملكردشان در نظر میگیرند بر رفتار كارگران موثر خواهد بود.
پس اگر اثرات رفتاری این محرك برای موسسه زیان بار نباشد محرك هزینه انتخاب میشود.
در واقع آن چیزی كه محركهای هزینه و میزان دقیق محركهای هزینه را برای هر فعالیت تعیین میكند، قدم نهایی در مرحله محركهای هزینه فعالیت برای یافتن بهای تمام شده محصول، مشتری یا خدمات با جمع هزینه كلیه فعالیتهای انجام شده به منظور دستیابی موضوع اهداف مربوطه است.
● طراحی یك مدل بهینه هزینهیابی بر مبنای فعالیت
Cooper در تشریح مفهوم یك سیستم بهینه هزینهیابی آن را به این شكل تعریف میكند:
سیستمی كه جمع هزینههای اندازهگیری و هزینه اشتباهات (هزینههایی كه با اتخاذ تصمیمات ضعیف مبتنی بر بهای تمام شده نادرست در ارتباط هستند) را به حداقل میرساند.
هدف یك مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت داشتن دقیقترین سیستم هزینه نیست، بلكه هدف آن طراحی یك مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت براساس هزینه - فایده است.
ایجاد سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت به صورت مناسب، سیستم سادهای است كه در برگیرنده۵۰-۳۰ فعالیت بوده و از برآوردهای مطلوب و محركهای معاملاتی متنوعی استفاده میكند.
چنین سیستمی در هزینههای فعالیت و هزینههای فرآیندها از ۵ تا ۱۰درصد دقت برخوردار خواهد بود.
برعكس، تلاش برای ایجاد یك سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت با بیش از ۱۰هزار فعالیت و محركهای زیاد یا محركهای هزینه مستقیم منظور شده به هر فعالیت انجام شده برای هر محصول و خدمت به مراتب منجر به ایجاد سیستم هزینهیابی گرانتری خواهد شد.
در نتیجه ایجاد چنین مدلی به دلیل این كه هزینه اداره چنین سیستمی، از منافع داشتن تصمیمات صحیح و در نتیجه دقت اندك اطلاعات هزینه بیشتر خواهد بود، مطلوب نیست.
رویكردهای گوناگونی برای طراحی و اجرای یك سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت وجود دارد.
اندازه شركت و نتایج مطلوب قبل از برگزیدن یك سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت باید مورد توجه قرار گیرد.
رویكرد اصلی این است كه هزینهیابی بر مبنای فعالیت در تركیب با سیستم حسابداری واحد تجاری مورد استفاده قرار میگیرد و ممكن است كه سیستمهای سنتی نیز در حال اجرا باشند. در مواردی كه اطلاعات خاصی مورد نیاز است، بدون ایجاد توقف در اطلاعات جاری و سیستم مالی مورد عمل مدل هزینه بر مبنای فعالیت، به عنوان یك سیستم مكمل مورد استفاده قرارمیگیرد.
این وضعیت به عنوان قدم اول به سوی ادغام كامل هزینهیابی بر مبنای فعالیت، در مورد شركتهای كوچك و بزرگ اتفاق میافتد.
● قابلیت سودآوری محصول با استفاده از هزینهیابی بر مبنای فعالیت
مدلهای هزینهیابی بر مبنای فعالیت مدرن در برگیرنده دو دیدگاه است، دیدگاه هزینهای و دیدگاه فرآیندی در حالی كه دیدگاه فرآیندی اطلاعاتی را در مورد دلیل انجام كار و چگونگی انجام بهتر آن فراهم میكند، دیدگاه هزینهای، اطلاعاتی را درمورد هزینههای منابع، هزینههای فعالیت و هزینههای تولید برای مشتری نشان میدهد. اطلاعات تهیه شده به وسیله دیدگاه هزینه در تجزیه و تحلیل تاكتیكی و راهبردی استفاده میشود. یكی از این تجزیه و تحلیلها ارزیابی قابلیت سودآوری محصول است.
● مشكلات موجود در تجزیه و تحلیل بهای تمام شده محصولات
تخصیص هزینههای محصولات دارای مشكلات زیر است:
▪ مجموعه دادههای مرتبط با محصولات:
بسیاری از موسسات اظهار میكنند كه سیستم حسابداری آنها از تخصیص هزینههای بازاریابی، توزیع و خدمات مشتریان، به مشتریان مختلف ناتوان است.
▪ فقدان سوابق مربوط به منابع:
موسسات اسناد منابع لازم برای منابع مصرف شده توسط محصولات را در اختیار ندارند.
▪ دادههای مربوط به زنجیره ارزش:
به دلیل این واقعیت كه سیستمهای اطلاعاتی برخی از موسسات نمیتوانند با همدیگر ارتباط برقرار كنند، مجموعه هزینهها از بخشهای مختلف زنجیره ارزش، به منظور محاسبه هزینهها به وسیله محصولات مختلف مورد استفاده قرار گرفتهاند.
▪ تسهیم هزینهها:
هزینههایی از قبیل هزینههای تبلیغاتی كه به محصول خاصی اختصاص ندارند، بین محصولات مختلف تسهیم میشوند.
● نتایج
۱) طراحی یك سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت در برگیرنده دو مرحله تخصیص هزینهها است و كانون توجه مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت، فعالیتهای انجام شده در داخل سازمان به منظور تامین بر نیاز مشتریان است.
۲) انتخاب محركهای هزینه باید مبتنی بر مبنای هزینه- فایده شود.
۳) هدف مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت دقیقترین سیستم هزینهیابی بودن نیست، بلكه هدف سیستم هزینهیابی اطلاعات دقیقتری نسبت به سیستمهای سنتی انعكاس میدهد.
۴) محاسبه هزینههای انگیزش مشتری مشكل است، زیرا موسسات منابع مستند مورد نیاز برای ردیابی مصرف مشتریان از منابع در اختیار ندارند.
۵) سربار اداری و سربار فروش در جهت رسیدن به اهداف هزینهها، مطابق روش تسهیم هزینههای تولیدی سرشكن میشود.
غلامحسن قهرمانی
مدیرمالی شركت موتورسازان
مدیرمالی شركت موتورسازان
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست