چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
روح سرگردان تأتر
وقتی توی صف تأتر برای نمایش «میخواهم بخوابم» منتظر بودم، دو جوان کنارم ایستادند که میگفتند برای دومین بار است که به تأتر میآیند. میگفتند مدتها بود که کنارمجموعه ی تأتر شهر مشغول به کارهستند ولی هیچ گاه جرأت آن را نداشتند که پا به داخل مجموعه بگذارند و جو حاکم بر اینجا برایشان جالب بوده و نگاه وسوسه انگیز آنان را به خود جذب میکرده است ولی هیچگاه قدرت آنرا نداشتند که خود را وارد این جریان سیال کنند تا اینکه یک روز که مجموعه تأتر شهر کمی نسبت به قبل خلوت تر بوده است به آنجا میآیند و بلیطی برای تأتر میخرند ولی هنوز درک درستی نسبت به هنر نمایش نداشتند و آنرا با سیاه بازی مقایسه میکردند. آخر طلسم شکسته میشود و آن دو وارد سالن میشوند و این میشود که تأتر را جذاب و دوست داشتنی میبینند و با دل و جان برای بار دوم اجرای «می خواهم بخوابم» را برای دیدن انتخاب میکنند.
نمایش هنری است که خاستگاه آن در مذهب و دین یک جامعه قرار داشته است یعنی هر سرزمینی به فراخور فرهنگ و مذهب خود دارای شاخه ای از هنر نمایش بوده است.
نمایش هنری جدا از جامعه نیست، شکلی از زندگی است. بازیهای کودکانه خود را به یاد بیاوریم. موقعی که با اداهای بچگانه نقش پدر خانواده یا مادر خانواده را ایفا میکردیم و یا در بازیهای دسته جمعی در بزرگسالی یکی نقش مدیر گروه و باقی نقش مکملها را بازی میکردند و تأتر ادامه ی همان بازیهای کودکانه و عبادتهای مذهبی است.
نمایشهای سنتی ایرانی مثل تخت رو حوضی، سیاه بازی، خیمه شب بازی و یا تعزیه و شبیه خوانی هنرهایی بودند که در رگ و پی مردم این سرزمین جاری بود و مردم با دل و جان به سمت آن میرفتند. ولی چرا تأتر مورد استقبال اکثریت مردم قرار نمیگیرد؟
چرا مکانی مثل مجموعه ی تأتر شهر از منظر نگاه افراد آن سوی خیابان به یک جزیره ی اعجاب انگیز میماند که برای رسیدن به آن میبایست جرأتی دیگر داشت؟
حال کمی آن طرفتر از خیابانهای چهار راه ولیعصر برویم، سری به بچههای خارج از پایتخت بزنیم. جوانانی که در استانهای دیگر ایران زندگی میکنند و اکثراً مشتاق دیدن کارهای جدید سالنهای تأتر شهر هستند. چند درصد از این جوانان مشتاق دیدن اجراهای تأتر شهر هستند و هرگز امکان دیدن نمایشها برایشان میسر نمیشود؟
تا کی آنها میبایست از طریق سایتها و روزنامهها پیگیر اجراها باشند و هرگز تجربه ی از نزدیک دیدن برایشان فراهم نمیشود. چراهای بی پاسخ زیادی در این مورد وجود دارد.
یکی از دلایلی که تأتر در ایران همه گیر نیست و هنری است غریب و مهجور شاید همین باشد که ما سعی نمیکنیم در سطحی فراگیر لذت تجربههای نو را با همه قسمت کنیم. اگر ما از نقطه ی آغاز آمدن تأتر در ایران تلاش میکردیم تا این هنر را نیز مانند هنرهای دیگر در همه جا گسترش دهیم امروز این سالنها را اقشار خاص و معدودی پر نمیکردند.
زمانی که یکی از شهرداران تهران در نشست شهرداران دنیا در ژاپن شرکت کرده بود متوجه میشود فرهنگ هر شهری را با تعداد سالنهای تأتر آن شهر میسنجند وی موقع بازگشت دستور ساخت چندین فرهنگ سرا با سالن تأتر میدهد. ولی این حرکت زیبا امروزه دیگر تکرار نمیشود.
تأتر به این شکل یک هنر وارداتی است و ما وامدار تجربههای دیگران هستیم. ما هنوز درک کامل و امروزی از شیوههای اجرا نداریم. موقعی که مبدع سبکهایی مثل اگزیستانسیالیسم یا تأتر معناگرا و یا تأتر ابزورد نیستیم چطور میتوانیم به تماشاگر عام بفهمانیم که این نوع اجراها به چه معناست.
«میخواهم بخوابم» تلاشی است برای کسب تجربههای جدید در حوزه ی سبکی به نام آگوستوبوال یا شورایی. سبکی که میکوشد در حوزه ی پست مدرن مرز میان تماشاگر و بازیگر را بشکند و تماشاگر را نیز در اجرای نمایش سهیم کند.
کار به خودی خود قابل تقدیر است اما باید دید چند درصد از تماشاگر عام که شاید برای اولین بار است که پا به سالنهای نمایش میگذارد میتواند با این نوع کار ارتباط برقرار کند.
متن این کار برداشتی است از «بیرون پشت در» نوشته ی «ولفگانگ برشرت» نویسنده ی مینی مالیستی که در آلمان به دنیا آمد و زمانی هم در جنگ شرکت کرد و همواره نگرشی منفی نسبت به جنگ داشت.
موضوع نمایشنامه «بیرون پشت در» از این قرار است که: سرجوخه ای بعد از مدتها که در جنگ بوده است با امید به اینکه حالا دیگر فرزندش به دنیا آمده است و بزرگ شده به خانه برمیگردد ولی با صحنه ی خیانت همسرش مواجه میشود. سرجوخه خود را به روی پل میرساند و قصد خودکشی دارد که دختری از راه میرسد و او را از این کار منع میکند.
رضا گوران کارگردان این نمایش در تلاشی زیبا حتی سعی کرده است که بعضی تفکرات ایرانی را نیز مابین این متن غیر ایرانی بگنجاند مثل زمانی که مرگ ( با بازی مهدی پاکدل ) میگوید: هیچ دقت کردید زمانی که لرزه به اندامتان میافتد میگویند که من از کنارتان رد شده ام؟ این خرافه خاستگاهی کاملاً ایرانی دارد.
در هر حال تصور کنید که یک کارگردان بعد از طی یک پروسه آزمون و خطا بر اساس ایدهها و تجربیات و تفکرات که در یک متن کاملاً ایرانی نمود پیدا کرده است حال به مرحله ای میرسید که میتوانست با قدرت فراوان اجرایی پست مدرن را بر حسب ایده ی ایرانی تجربه کند.
میشد این گونه نتیجه گرفت آن موقع تماشاگر بدون هیچ حجب و حیایی در اجراها مشارکت میکرد آنروز بود که تأتر را از خودش و خود را در تأتر میدید.
در متن مصاحبههای آقای گوران آمده است که وی در تلاش است که متنی دیگر را با این سبک اجرا به میان خیابانها بیاورد. کاری زیبا که اگر به بار بنشیند شاید نقطه آغازی باشد برای آشتی مردم عادی خیابان با اجراهای نمایشی.
منبع : سایت سیمرغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست