پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا
پویاییهای اخلاق تجاری؛ تابعی از زمان و فرهنگ
![پویاییهای اخلاق تجاری؛ تابعی از زمان و فرهنگ](/mag/i/2/kcag0.jpg)
●مقدمه و اهداف مطالعه
اخلاق مفهوم پیچیدهای است كه در میان فرهنگهای مختلف، به تبادل نظرات و عقاید افراد درخصوص نظامهای اعتقادی و ارزشی اطلاق میشود. ریشههای واژه «اخلاق» به كلمه «اتیكوس» در یونان قدیم به معنی «قدرت و نفوذ رسوم و سنن» بر میگردد. Grace و Cohen در سال ۱۹۹۸ طی مناظره جالبی پیشنهاد كردند كه میتوان هر دو واژه moral و ethical را به معنای «اخلاقی» و مترادف با همدیگر در نظر گرفت. نویسندگان دیگری هم سعی كردهاند كه از اخلاق تعاریف مستقلی ارائه كنند.
تعریف De George از اخلاق، تلاشی است نظاممند برای درك و فهم تجارب اخلاقی فردی و اجتماعی كه تعیین كننده قواعد هدایت انسان به سوی ارزشهای رفتاری و خصایص ویژهای است كه استحقاق بسط و گسترش را داشته باشند.
While Solomon در سال ۱۹۹۴ اخلاق را نخستین و ضروریترین چیزی میداند كه همه در پی آن بودهاند و اولین درك آنان از یك زندگی خوب است؛ خوب زیستن و یا به عبارتی، زندگی ارزشمند. این همان دیدگاهی است كه به دنبال قرار گرفتن هر كار و هدفی در جای خویش است و میگوید چه كاری ارزش انجام دادن را دارد و چه عملی ندارد، چه چیزی به خواستن و داشتنش میارزد و چه چیزی ارزش خواستن و داشتن را ندارد.
Velasquez نیز در سال ۱۹۹۸ اخلاق را محكی برای استانداردهای ارزشی جامعه و افراد آن و پرسش از چگونگی اعمال این استانداردها در زندگی و نیز عقلایی یا غیرعقلایی بودن آنها تعریف میكند.
همه این تعاریف حول محور مفاهیم، ارزشها و خلقیاتی دور میزنند كه در پی فهم و درك حیطههای مختلفی از احساسات و تعاملات انسانیاند. بدیهی است كه ارائه تعریفی قابل قبول و جهانشمول از اخلاق غیرممكن است بلكه عقاید فلسفی درباره اجزای سازنده اخلاق نیز بسیار متنوع و گوناگون هستند.
اخلاق، مفهومی نیست كه جهان مدرن وضع كرده باشد. این موضوع در طول قرون و اعصار و در بین فرهنگهای گوناگون محل توجه متفكران بوده است. مفهوم خوشبختی كه در آرای ارسطو به كار رفته است، بر زیستنی خوب و انسانی و فضایلی كه بر آن مترتب است، دلالت دارد؛ در حالی كه آرای دستوری كانت در قرن هجدهم و لزوم پرداختن به آنها نزد وی، به خاطر نفس این اعمال است و نه ارزش جانبیای كه انجام آنها در پی خواهد داشت. در قرون ۱۸ و ۱۹ شماری از فلاسفه و از جمله برجستهترین آنها بنتهام و میل، از مفهوم نفعگرایی، تفسیر «خیر كثیر برای عده كثیر» را ارائه كردند. مباحثات شدیدی درباره فلسفهها و دیدگاههای اخلاقی در طول زمان صورت گرفته است تا اجماع قانع كنندهای در برخی مسائل حاصل شود. واقعیت این است كه اخلاق، بسیاری از مبانی خود را مدیون افكار سقراط و ارسطو و دیگر فلاسفهای است كه این گفتمان را در گذر تاریخ زنده نگه داشتهاند.
هر فرهنگی در انتخاب منش و سلوك خویش از آداب و رسوم خاص خود برخوردار است؛ كما این كه در برخورد با نقض هنجارهای اجتماعی نیز شیوههای خاص خود را داشته و دارد؛ هنجارهایی كه رعایت درك آنها از سوی جامعه برای افزایش و بهبود نظم اجتماعی ضروری است. كسی نمیتواند و نباید پیش از كاوش عمیق در كلیت و تمامیت یك جامعه، راجع به هنجارهای آن قضاوتهای ارزشی كند؛ همچنین باید هنگام داوری در خصوص ارزشهای گذشته برمبنای استانداردهای كنونی با احتیاط عمل كرد.
هدف عمده از این بررسی و آزمون آن در مطالعه حاضر، توصیف پویاییهای اخلاقی تجاری به عنوان تابعی از زمان و فرهنگ است. از این رو بیشتر بر ابعاد بیرونی اخلاق تجاری تكیه شده است.
●چارچوب مرجع
محتوای زندگی فرد و شیوههای مطلوب وی برای زیستن، موضوع و نحوه انتخابهای او را تشكیل میدهد. این ارزشهای شخصی، خود متأثر از محیط و به عبارتی زمینههای فرهنگی است. Hofstede در سال ۱۹۸۰ چهارگونه از ارزشهای فرهنگی را برشمرد: پرهیز همراه با تردید، دوری از قدرت، فردگرایی در برابر جمعگرایی و مردگرایی در مقابل طرفداری از زنان. وی فرهنگ را مجموعه ذهنیاتی جمعی معرفی میكند كه باعث تشخیص و تمییز گروههای انسانی از یكدیگر میشود. از آنجا كه فعالیتهای تجاری توسط افراد انسانی صورت میگیرد، ارزشهای فرهنگی در اخلاق تجاری دخیل هستند و خود نیز از گذشت زمان تأثیر میپذیرند و دچار تحول میشوند اما این ارزشها بر مقوله زمان تأثیری ندارند و به عبارتی، تأثیر زمان بر فرهنگ تأثیری یكسویه است.
گرچه این مطالعه در عنوان خود، فقط رابطه بین اخلاق تجاری با مقولههای زمان و فرهنگ را شامل میشود اما روابط و مفاهیم دیگری نیز در ادبیات آن بررسی شده است. برای مثال Stainer در سال ۱۹۹۵ موضوع اخلاق و رابطه آن با بهرهوری و كیفیت را بررسی كرده و نشان داده است كه این سه مفهوم، هم از بعد اقتصادی و هم به لحاظ ارزشی رابطه تنگاتنگی با یكدیگر دارند و در نتیجه تركیبی از بهرهوری، كیفیت و اخلاق، سنگ بنای فرهنگ مدیریت آینده به حساب میآید. Winten در سال ۱۹۹۸ در مطالعه خود اخلاق تجاری را با مقولاتی مانند اقتصاد، كارایی، بهرهوری، محیط و اخلاق مرتبط میداند. در گذشته ارزیابیهای اخلاقی به عنوان ابزاری بیرون سازمانی و در اختیار گروههای فشار برای كنترل فعالیتهای تجاری و اصول مدیریتی مطرح بود اما امروزه بیشتر شركتها و سازمانهای مسؤول به ضرورت این موضوع پی بردهاند.
در این مقاله نیز اخلاق به عنوان تابعی از زمان و فرهنگ تعریف شده است. این تابع دربرگیرنده دو عامل تأثیرگذار بیرونی عام است كه آن را در میان شركتهای مختلف قابل استفاده میكند و همین نكته بررسی و بسط یك چارچوب مفهومی كلی و عام درباره آنها را در بازار و جامعه موجه مینماید.
●اخلاق تجاری؛ تابعی از فرهنگ
با در نظر گرفتن اخلاق تجاری به عنوان تابعی از فرهنگ، تحولات فرهنگی محیط تجاری، بر پذیرش و اقبال فعالیتهای تجاری و اصول مدیریتی از سوی بازار و جامعه تأثیری قطعی خواهد داشت. تاكنون مطالعات متنوعی در میان كشورها و حتی در سطح بینالمللی در حوزه اخلاق صورت گرفته است. Singhapakdi از اهمیت محوری اخلاق شركتی در تجارت جهانی سخن به میان آورده است و نقش آن را به مثابه تأثیر فرهنگ افراد در تصمیمگیریهای اخلاقی آنها میداند. كشورهای مختلف گاه تفاوتهای معنیداری با یكدیگر دارند كه عدم دقت در تشخیص و توجه به آنها ممكن است موفقیت بازار را تحت تأثیر قرار دهد.
Fisher و همكاران او در سال ۲۰۰۱ هشت موقعیت مختلف را كه در آنها تیمی از مدیران هندی و انگلیسی ملاحظات اخلاقی را در كار خود مد نظر داشتند، مورد مطالعه قرار دادند. در همه این موقعیتها، دو وجه درجه و میزان ملاحظات اخلاقی و منطقی بودن مقاصد اخلاقی مد نظر بود. در نتیجه این مطالعه، برخوردهای اخلاقی مدیران هندی و انگلیسی، مشابه ارزیابی شد؛ با این تفاوت كه مدیران هندی بیشتر مایل به تجربه تنشهای اخلاقی در بین كاركنان خود بودند؛ در حالی كه همتایان انگلیسی آنها تنشهای اخلاقی را به موضوعات كاری ارجاع میدادند.
در مجموع و برمبنای چارچوبهای تئوریك میتوان اخلاق تجاری را تابعی از فرهنگ در نظر گرفت اما به طور خاص، به عنوان تابعی بین فردی، بین سازمانی و فراسازمانی از فرهنگ مطرح است.
●اخلاق تجاری؛ تابعی از زمان
با در نظر گرفتن اخلاق تجاری به عنوان تابعی از زمان بعد زمانی محیطهای تجاری بر قابل قبول بودن یا نبودن فعالیتهای تجاری و اصول مدیریتی در جامعه و بازار تأثیر قاطعی خواهد داشت. در ادبیات موجود در این زمینه معمولاً از زمان به عنوان تابعی از اخلاق تجاری چندان صحبتی به میان نمیآید.
Orwig در سال ۲۰۰۲ نقش و كاركرد سنتها، ارزشها و علایق مذهبی افراد را در اطمینان از اخلاقی عمل كردن آنها، نه تنها در محیط كار بلكه در همه جوانب زندگی یادآور شد. Pava در سال ۱۹۹۸ نوشت كه بسیاری از كارگزاران تجاری و افراد تحصیلكرده برای پاسخگویی به مشكلات مربوط به اخلاق تجاری، به منابع مذهبی متوسل میشوند. لازم به ذكر است كه اخلاق مذهبی نیز متأثر از زمان است؛ گرچه ممكن است این تحولات در نتیجه كاركرد عناصر قدیمی مذهب، بسیار كند صورت گیرد.
Yamaji نیز در سال ۱۹۹۷ معتقد بود اخلاق تجاری نباید تنها به صورت یك قانون شركتی باشد بلكه اجرای آن باید به عنوان یك فلسفه شركتی درآید. وی بر آن بود تا نشان دهد این گونه فعالیتها، موفقیتها و كامیابیهای بزرگی را در طول زمان برای شركت در پی خواهد داشت. بنابر عقیده Mc Donald و Zepp در سال ۱۹۸۹ استراتژیهای سازمانی نیز در گذر زمان میتوانند بر رفتارهای اخلاقی كاركنان تأثیر بگذارند.
امروزه بسیاری از سازمانها زمانی را به آموزش اخلاق تجاری اختصاص میدهند. چارچوبهای تئوریك نیز عموماً نشان دهنده اهمیت ضمنی و تلویحی اخلاق تجاری به عنوان تابعی از زمان است.
●چارچوبهای عام مفهومی اخلاق و اخلاق تجاری
این بخش از مقاله به معرفی چارچوبهای عامی كه ساختار دو پارامتر اصلی اخلاق یعنی زمان و فرهنگ را در بازار و جامعه تبیین میكنند، میپردازد و در ادامه نیز مفاهیم نظری اخلاق تجاری بر مبنای این دو متغیر مورد بحث قرار میگیرد.●پویاییهای اخلاق
دو پارامتر اصلی بر پویایی اخلاق در بازار و جامعه تأثیر میگذارند كه عبارتند از: زمان و فرهنگ. با گذشت زمان، فرهنگ متحول میشود و متعاقب آن، استانداردهای اخلاقی نیز تغییر مییابند. تعامل و اقتران این دو پارامتر دركنار یكدیگر، یك چارچوب مفهومی عام را فراهم میكند و همچنین به توصیف پویاییهای اخلاق و به طور گسترده اخلاق تجاری میپردازد.
بسیاری از كارها و تجربیاتی كه زمانی قابل قبول و پذیرفته شده بودند، به مرور زمان مورد تردید قرار میگیرند و سپس به تدریج مطلوبیت و مقبولیت خود را در افكار عمومی از دست میدهند و در نهایت از صورت یك قلمروی اخلاقی به چارچوبی قانونی در فرهنگ بدل میشوند؛ به گونهای كه حكومتها قوانینی را علیه آنها وضع میكنند. به این ترتیب و با گذشت زمان، از یك هنجار پذیرفته شده، به رفتارهایی مردود تبدیل میشوند و كم كم از بین میروند. مثالهای فراوانی از این گونه رفتارها را میتوان در دموكراسی غربی یافت. بهرهكشی از كودكان، تنبیهات بدنی و باده نوشی نمونههایی از آن به شمار میآیند.
با این حال در جامعه رفتارهایی نیز وجود دارد كه در ابتدا مورد قبول نبودهاند ولی با گذشت زمان نه تنها پذیرفته شدهاند بلكه قانون نیز آنها را به رسمیت شناخته و مورد حمایت قرار داده است. آزادی بیان، آزادی تجمعات، آزادیهای دینی و مذهبی، كنترل زاد و ولد، به دنیا آوردن فرزندان از راه ازدواجهای غیرمتعارف و خارج از عرف و نیز طلاق نمونههایی از این هنجارها محسوب میشوند. با گذشت زمان و پیشرفتهای مادی جامعه، ساختارهای ایدئولوژیكی جدید در اذهان جامعه شكل میگیرد. با رشد آموزش در جوامع صنعتی، مردم با مطالبه آنچه پیرامون خود مییابند و با بیان دیدگاههای خویش، آگاهی و ادراك جامعه را به چالش میكشند. گذشت زمان، تحول فرهنگ و پیچیدگی بیشتر آن، بازنگری و ارزیابی مجدد ساختارهای اجتماعی مؤید و مدافع آداب، سنن و ارزشهای گروههای غالب جامعه را در پی خواهد داشت.
در نتیجه اخلاق، برآمده و برساخته از ارزشها، هنجارها و اعتقادات حاكم بر جامعه در هر مقطعی از زمان است بنابراین میتوان اخلاق را بازتابی از دانستههای جامعه و اخلاق تجاری را انعكاسی از بازار و سازوكارهای آن در هر مقطع زمانی برشمرد.
ادامه این بحث، به اخلاق تجاری در محدوده بازار منحصر میشود زیرا بررسی عام اخلاق در این مقال نمیگنجد. گرچه عنوان این مطالعه درباره اخلاق تجاری است اما بخشهایی از مباحث مفهومی آن برای اخلاق در جامعه نیز به كار میرود.
●شكاف در اخلاق تجاری
اخلاق تجاری ریشه در مفاهیم و ادراكات فلسفی علم اخلاق دارد و تأكید این شاخه از اخلاق نیز بر همان مسائل فلسفی است؛ با این تفاوت كه در اینجا فعالیتهای تجاری به عنوان واسطه تعامل بین اخلاق و جامعه قرار میگیرند.
نگاه شركتها به مقوله اخلاق دست كم باید با دیدگاه جامعه همخوانی و همگرایی داشته باشد؛ در غیر این صورت به ناهنجاری منجر خواهد شد. این ناهنجاری همان چیزی است كه شكاف در اخلاق تجاری نامیده میشود (شكل ۵). این شكاف ترجیحاً باید یك شكاف مثبت (برتری) باشد؛ به این معنی كه دید شركتها یك گام از سطح متعارف ارزشها، هنجارها و اعتقادات بازار و یا به طور كلی جامعه جلوتر باشد؛ وگرنه ممكن است به موقعیتهایی غیراخلاقی بینجامد. شكاف منفی در اخلاق تجاری هنگامی روی میدهد كه دیدگاه شركتها به مقوله اخلاق، یك گام عقبتر از ارزشها، هنجارها و اعتقادات فعلی بازار یا جامعه باشد.
اخلاق تجاری پدیدهای ادراكی و با ماهیتی دوگانه است كه از سویی با سپری شدن زمان، دستخوش تغییر میشود و از سوی دیگر، از ارزشها، هنجارها و اعتقادات موجود جوامع متأثر است. به عبارتی، اخلاق تجاری چیزی است كه رفتار تجاری را در یك مقطع زمانی خاص و براساس اوضاع فرهنگی، قابل قبول یا غیرقابل قبول میكند. ملاك این مقبولیت یا عدم مقبولیت را هم دیدگاه شركتها و هم دیدگاه جامعه تعیین میكند و بنابراین بازتاب نظرات گروههای مختلف مرتبط با آن در جامعه است. مسائل اخلاقی وقتی برای شركتها دردسرساز میشوند كه یك گام از ارزشها، هنجارها و اعتقادات بازار و در مجموع جامعه عقبتر باشند و در مواقع خاص نیز ممكن است این شرایط بر فعالیت تجاری شركتها اثرات جدی بگذارد.
●سناریوهای پویایی اخلاق تجاری
ساختهای اجتماعی، مشتمل بر دیدگاه شركتها یا دیدگاههای سایر اقشار جامعه، با توجه به گذشت زمان و تغییرات فرهنگی دستخوش تغییر و تحول میشوند و در سایه این پویایی، به حیات اجتماعی خود ادامه خواهند داد. برمبنای این دو دیدگاه و آنچه هركدام از آنها قابل قبول یا غیرقابل قبول میدانند، سه سناریوی مختلف برای اخلاق تجاری میتوان در نظر گرفت :
▪اخلاق تجاری متجانس و همگرا: هر دو دیدگاههای فوق، مسئلهای را به طور یكسان، قابل قبول (اخلاقی) یا غیرقابل قبول (غیراخلاقی) ارزیابی میكنند.
▪شكاف مثبت در اخلاق تجاری: دیدگاه شركتها یك گام از دیدگاه جامعه جلوتر است و به عبارتی، اخلاق تجاری برتر از دیدگاه غالب جامعه است.
▪شكاف منفی یا تأخیر در اخلاق تجاری: دیدگاه شركتها یك گام از دیدگاه جامعه عقبتر است و به عبارتی، اخلاق تجاری در برابر دیدگاه غالب جامعه دچار نارسایی است.
سناریوی سوم و یا ناهنجاری اخیر باعث بروز مشكلاتی در كار بازار میشود؛ در حالی كه ناهماهنگی نخست ممكن است منافع بلندمدتی را برای بازار در پی داشته باشد.براساس سناریوهای پیشگفته و از دیدگاهی عملی، اخلاق تجاری را میتوان ماحصل رویارویی دیدگاه شركتها با دیدگاه دیگر اقشار جامعه دانست كه در صورت عدم اختلاف و یا برتری دیدگاه اول، اخلاقی و در صورت نارسایی یا برتری دیدگاه دوم، غیراخلاقی تلقی میشود.
●مدل پویای اخلاق تجاری
پویایی اخلاق تجاری به چهار پارامتر اصلی زیر وابسته است كه در قالب «مدل اخلاق تجاری پویا» نشان داده شده است:
▪زمان: به تحولات اخلاق تجاری در بازار در رابطه با عنصر زمان اشاره میكند.
▪فرهنگ: به مباحث تغییر و تحولات اخلاق تجاری در بازار در رابطه با عنصر فرهنگ میپردازد.
▪دیدگاه شركتها در مقابل دیدگاه جامعه: به دوگانگی و ادراكی بودن پدیده اخلاق تجاری در خلال زمان و فرهنگ اشاره میكند.
▪قابل قبول یا غیرقابل قبول بودن اخلاق تجاری: دوگانگی و ادراكی بودن این پدیده را در گذر زمان و فرهنگ بیان میكند. آنچه قابل قبول ارزیابی شود، فعلی «اخلاقی» و در غیر این صورت «غیراخلاقی» تلقی میشود.
شایان ذكر است كه این چهار پارامتر دارای وابستگیهای متقابل هستند. برای مثال، زمان و فرهنگ بر دو متغیر دیگر تأثیر میگذارند؛ در حالی كه خود فرهنگ نیز به زمان وابسته است.
به عنوان شاهدی بر كاربردی بودن پویایی مدل اخلاق تجاری، دو مورد زیر را در صنعت خودروسازی خاطرنشان میكنیم: یكی به ناهماهنگی مثبت و برتری شركت ولوو در درك مطلوب آن از اخلاق تجاری در بازار مربوط میشود كه ایمنی از خودروهایش را در دهه ۱۹۶۰ پیشگویی و تضمین كرد و امروزه در اوایل قرن ۲۰ صحت آن را شاهدیم و مورد دیگر نیز به ناهماهنگی منفی و نارسایی شركت فورد در درك نادرستش از اخلاق تجاری در بازار و بدبینی و پیشبینی خلاف واقع این شركت در رابطه با ایمنی محصولاتش برمیگردد.
▪شركت فورد: كوتاهی در مسؤولیتپذیری و تعهد در قبال مشتریان
فورد نخستین شركت امریكایی بود كه در سال ۱۹۷۹ از سوی كشور هند به دلیل وقوع حادثه منجر به قتل اتومبیل مدل Pinto و آتش گرفتن مخزن سوخت آن به علت جایگیری نامناسب، از سوی اولیای دم به اتهام بیتوجهی و عدم رعایت استانداردهای ایمنی، تحت پیگیرد قانونی قرار گرفت.
حادثه احتراق مخزن سوخت خودروی پینتو و مرگ راننده آن بر اثر برخورد (به طور اختصار: ماجرای Ford pinto) نمونه كلاسیكی را از بیتوجهی یك شركت به استانداردهای ایمنی و همچنین انتظارات مردم به وجود آورد كه با تعقیب سیاستهای خود به امنیت سرنشینان كمتر توجه میكند.Lee Iacocca یكی از مسؤولان فورد در آن زمان، درخصوص این ماجرا اظهار داشت: «امنیت و ایمنی فروختنی نیست.»
Gioia در سال ۱۹۹۲ نگرش یادشده را ناشی از این اندیشه در فورد دانست كه تلاشهای قبلی شركت در «فراهم آوردن ایمنی برای مشتریان، ضررهای ملال آوری را برایش به ارمغان آورده است».
ماجرای Ford pinto نخستین بار با انتشار مقاله تحقیقی Mark Dowie در مجله
Mother Jones در سال ۱۹۷۷ و مقاله بعدی او در مجله «تجارت و جامعه» در همان سال در اذهان عمومی مطرح شد. این مقالات Ford pinto و سیاستهای فورد را برملا كرد و حساسیت جامعه را برانگیخت. این كه یكی از بزرگترین تولیدكنندگان خودرو در امریكا در تحلیلهای هزینه فایده خود، به جای رعایت ایمنی بیشتر، متوجه عایدی خود از عدم تعمیر مجدد خودروهایش بوده است، حیرتآور بود.
Dowie با محاسبات خود در سال ۱۹۷۷، نشان داد كه از دیدگاه مسؤولان فورد، شركت در جلسات دادگاه و اقامه دعوی، برایشان ارزانتر از تعمیر خودروهای خراب تمام میشود و به همین دلیل ترجیح میدهند با وجود شكایات مكرر خریداران، همچنان رویه پیشین خود را ادامه دهند. تأمل در این قضیه، واقعیت تلخ و خشن نبود اخلاق و تعهدات اخلاقی در اصول تجاری حاكم بر جامعه را نشان میدهد. منطق سودجویی فورد، فقط تأمین ایمنی و سلامت راننده را توجیه میكرد؛ در حالی كه بر مبنای رعایت اصول ایمنی، تضمین سلامت راننده و تمامی سرنشینان و حتی بدنه خودرو نیز مورد نظر است. این در حالی است كه فورد، خود نیز در دفاعیاتش، به لزوم بیمه بدنه اتومبیل از نظر اداره ملی ایمنی تردد بزرگراهها اشاره كرده است.
گذشت زمان و اطلاعات بیشتر، مؤسسه فورد را در این ماجرا از چند جنبه مقصر شناخت:
عدم رعایت اصول ایمنی در مراحل قبل از تولید و تعبیه كردن مخزن پینتو در منتهیالیه عقب خودرو كه در نتیجه برخورد، به آتش گرفتن اتومبیل منجر شده بود.فورد امتیاز مخزنهای سوخت ایمنتر را داشت اما در طراحی پینتو، فضا و محل مناسبی برای مخازن سوخت در نظر نگرفته بود.
تبلیغ مؤسسه فورد علیه قوانین فدرال مبنی بر اتمام هر چه سریعتر مسئله پینتو و تأخیر در اجرای این قوانین.
مؤسسه فورد درصدد یافتن دلایل دیگری برای توجیه مرگ سرنشینان خودرو و تبرئه خود در این ماجرا برآمده بود.
فورد برای آزمایش دقت فنی، به دلیل بالاتر بودن استانداردهای كانادا از استانداردهای امریكا، مدلهای ساخت كانادا را ارائه كرده بود؛ بدون این كه هیچگونه اشارهای به این مطلب كرده باشد.فورد واقعاً بر این عقیده بود كه هیئت منصفه دادگاه باید دلایلش را بپذیرد و هنگامی كه غرامتهای كلانی از طرف دادگاه برای این شركت مقرر شد، برای تبرئه خویش، با طرح ادعاهایی درصدد اثبات غفلت و اهمال راننده در بروز حادثه مذكور برآمد.
با وقوع ماجرای پینتو، فورد در معرض شماتت عموم قرار گرفت و زیانهای مدنی كلانی را متحمل شد. تبعات این مسئله فقط به سرزنش فورد از سوی رسانهها ختم نشد و نگرش این شركت، «شخصی كردن ضرر و پذیرش اندك انحراف اخلاقی» را نیز برای آن در پی داشت. در این مورد، نگرش و عملكرد شركت فورد به موضوع ایمنی، با دیدگاه حاكم بر جامعه مغایرت داشت.
بسیار طبیعی به نظر میرسید كه فورد با افزایش حساسیتها و پس از تحمل چنین ضربه روانی مهلكی، درصدد بهبود ایمنی خودروهایش برآید اما دوباره در سال ۱۹۸۰ به دلیل وجود نقص در سیستم انتقال حركت اتومبیلهایش، زیر ذرهبین انتقاد جامعه قرار گرفت. گفتنی است به دلیل این اشكالات، بعضی مواقع هنگام هرز كار كردن موتور، خودرو از حالت توقف خارج میشد و به سمت عقب حركت میكرد. این بار، فورد به علت كاستیهای موجود از خودروهایش از طرح دعاوی خود در دادگاه صرفنظر كرد اما باز هم درصدد رفع این معایب و اقرار به كاستیها و اشتباهات خود برنیامد.
در ژانویه سال ۱۹۹۶ باز هم علیه فورد به دلیل عدم رعایت ایمنی در اتومبیلهایش اقامه دعوی شد. دادگاه عالی امریكا به خانواده Rebecca Tebbet اجازه داد كه پرونده قتل او را كه بر اثر برخورد با درخت در حین تصادف روی داده و علت آن نیز مجهز نبودن اتومبیل فورد اسكورت وی به بالنهای هوا بود، پیگیری كنند. در حالی كه این تجهیزات ایمنی از سال ۱۹۸۰ به بعد در بازار وجود داشت، فورد بنابر سنت دیرینهاش، با تبلیغات منفی از نصب آنها روی خودروهایش شانه خالی كرده بود. نكته جالب این است كه تجهیزات یادشده را روی خودروی Lincoln، به عنوان گرانقیمتترین محصول خود نصب كرده بود. اتومبیل Tabbet نیز به جدیدترین سیستمهای صوتی مجهز بود ولی این بالنهای هوا را نداشت چون از نظر شركت فورد، نصب این تجهیزات به دلیل هزینه ۲۲۵ دلاری برای هر خودرو، منطقی به نظر نمیرسید. (مجله دعاوی قضایی در تجارت بینالملل ۱۹۹۶)
فورد مجدداً در همان سال بزرگترین فراخوان را برای تعمیر سیستمهای جرقه اعلام كرده بود. شركت بیمه نیز به همین علت فورد را تحت فشار قرار داده بود زیرا از نقص و خرابی سوئیچهای سیستمهای جرقه خود از سالها قبل اطلاع داشت اما به فكر اصلاح آنها نیفتاده بود.
فورد پس از ماجرای پینتو با هر اتهام و یا مطالبهای در زمینه ایمنی اتومبیلهایش به مقابله برمیخاست.
پس از گذشت زمانی طولانی، چنین به نظر میرسد كه شركت فورد از ابراز بیاعتنایی در برابر مطالبات ایمنی مشتریان ابایی ندارد و این موضوع برایش عادی شده است. به این ترتیب آیا افراد هنوز باید در اندیشه ایمنی آنچه برایش هزینه میپردازند، باشند و یا باید از آن چشمپوشی كنند؟ شواهد حاكی است كه شركت فورد دیگر قادر به كاستن شكاف منفیای كه در اخلاق تجاری خود ایجاد كرده، نیست زیرا تعداد پرشماری از اتومبیلهایش را با همان سطح نازل استانداردهای ایمنی به فروش رسانده است. به هر حال، این قبیل سوداگریها نیز همواره در عالم كسب و كار و تجارت وجود دارد.
●ولوو: اعتبار بخشیدن و تضمین بقای خود با بها دادن به دیگران
چنین مطالبی درباره شركت ولوو ـ چه در ادبیات علمی و چه در مطبوعات عمومی ـ در مقایسه با شركت فورد بسیار كمتر است. دلایل آن نیز روشن است. در مقایسه با فورد كه یك شركت امریكایی و نمادی از قرن بیستم در امریكا محسوب میشود، ولوو یك مؤسسه مستقل اروپایی است از سوی دیگر معروفیت ولوو بیشتر مرهون عملكرد مثبت آن در حیطه مسائل ایمنی بوده است و مطبوعات عامه پسند اغلب به دنبال نشر اخبار منفی هستند تا مثبت.
●فلسفه ایمنی در ولوو
توجه به ایمنی خودرو، سنت دیرینه ولوو محسوب میشود. این شركت در سال ۱۹۲۷ به اهمیت و لزوم رعایت ایمنی در اتومبیلهایش پی برد و بازتاب آن را در اندیشه مؤسسان خود این گونه نشان داد:
▪ولوو ۲۰۰۲: «اتومبیلها توسط انسانها به حركت در میآیند. در شركت ولوو قواعد و اصول راهنمایی و رانندگی پس از اقدامات ایمنی قرار دارد و در درجه دوم اهمیت است بنابراین بی آن كه این كار را به عهده قواعد راهنمایی و رانندگی بگذاریم، باید ایمنی را رعایت كنیم».
فلسفه ایمنی در ولوو را میتوان «رویكردی همه جانبهنگر» دانست كه اهداف آن این گونه عنوان شده است:
▪ولوو ۲۰۰۲: «طراحی اتومبیلها، به گونهای كه در هنگام رانندگی با آنها بتوان با جلوگیری از تصادفات جادهای، سرقت و حوادث انسانی دیگر كه هر آن ممكن است پیش آیند، جان سرنشینان را حفظ كرد. البته برخی از این حوادث نیز غیرقابل اجتناب هستند.»
از نظر مدیران ولوو، ایمنی فقط به جزئیات كار مربوط نمیشود و در آن ملاحظات كلی نیز مدنظر بوده است. برای مثال، تكنولوژی به كار رفته در یك اتومبیل باید امكان رانندگی مطمئن و جلوگیری از تصادفات احتمالی را برای راننده فراهم آورد و امنیت سرنشینان آن را تضمین كند؛ مگر این كه وقوع حادثهای غیرقابل اجتناب باشد. با روند رو به افزایش سرقت وسایل نقلیه، نیاز به فناوریهای مؤثر و مفید برای حفاظت خودروها از دستبرد سارقان اهمیت ویژهای یافته است. همچنین ترفندهای لازم برای محافظت افراد در برابر تهدیدات جانی رو به رشد مزاحمان را نیز باید به فوریتهای پیشگفته اضافه كرد.
در نتیجه اقدامات لازم برای تكمیل و به انجام رساندن فلسفه ایمنی در خودرو شامل موارد زیر است:
▪ایمنی حركت (ایمنی در هنگام رانندگی): ویژگیها و تجهیزاتی كه به یاری راننده میآید تا وی از هر گونه حادثهای جلوگیری كند.
▪ایمنی غیرحركتی (ایمنی در صورت بروز حادثه): شامل تمامی ملاحظات و طراحیهای مربوط به بدنه، اتاق و فضای داخل اتومبیل برای محافظت سرنشینان به هنگام بروز تصادف.محافظت فیزیكی افراد و اموال در برابر سرقت و دستبرد. (ولوو ۲۰۰۲)
●شیوه كار
ولوو یكی از معدود تولیدكنندگان خودرو در جهان است كه تیم مستقلی برای تحقیق در مورد تصادفات اتومبیلهایش دارد. پس از سال ۱۹۷۰ (هنگامی كه مؤسسه فورد، خودروهای Pinto تولید میكرد)، حدود ۳۰ هزار تصادف رخ داده با خودروهای ولوو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. استانداردهای ایمنی ولوو به مراتب جامعتر از استانداردهای قانونی بود. در حقیقت مسؤولان ولوو از ملزومات قانونی فراتر رفته و درك عمومی مردم از استانداردهای ایمنی خودرو را تا حد ممكن بالاتر برده بودند. هدف آنها از این كار، ایجاد امنیت برای مردم، با كاهش تأثیر تصادفات و خسارات وارده و ترجیحاً جلوگیری از بروز این گونه حوادث بود (ولوو ۲۰۰۰). مركز مطالعات ایمنی ولوو بیش از ۱۰۰ كارمند دارد و بخشهایی نظیر تیم تحقیق درباره تصادفات، توسعه تكنولوژی، تست خودرو، طراحی و محاسبه را شامل میشود. حالات و چگونگی رفتارهای واقعی را به روشهای مختلف میتوان شبیه سازی كرد. قبل از آن كه دو خودرو در یك صحنه واقعی با همدیگر برخورد كنند، باید برخورد سیستمهای آنها از جوانب مختلف، توسط ابررایانهها و در محفظههای مخصوصی به دقت مورد آزمایش قرار گیرد و بررسی شود.
ولوو روش نظاممندی را برای بهبود و افزایش مستمر سطح ایمنی خودروهایش در قالب فرایندی بیانتها و دایرهوار در پیش گرفته است كه شروع و پایانش به محیط واقعی ترابری و نقلیه برمیگردد. نقطه آغاز این اقدامات، مراجعه به رفتار و حالات واقعی خودروها در ضمن حركت در جادههاست. نیازها و استانداردهای درونی سیستم ایمنی، برآمده از ویژگیها، نیازها و خطراتی است كه در محیط واقعی نقلیه و عبور و مرور وجود دارد. این اقدامات نیز وقتی عملی میشود كه بین متخصصان ایمنی و متخصصان تولید، همكاری و تشریك مساعی صمیمانهای وجود داشته باشد. هنگام توسعه و تولید مدلی جدید، به تستها و ارزیابیهای مربوطه نیاز است كه در واقع پیشنیاز تولید محسوب میشود. به این ترتیب خودروهای تولید شده، فرایند تولید را به نقطه آغازین آن یعنی وضعیت جادهها و دیدگاههای مشتریان برمیگردانند و با خاتمه یك سیكل، چرخه دیگری آغاز میشود.
بنابراین، مسیر دایرهای فوق فرایندی است شامل انسانها، خودروها، و محیط (جادهها) یعنی همه آنچه كه قبل از تصادف، در حین تصادف و بعد از آن حضور دارند.●روشهای تست كردن
تست و ارزیابی نقشی كلیدی در فرایندهای تولید دارد. هنگام برنامهریزی و تولید مدلی جدید، تلاش ولوو بر آن است كه این مدل با استانداردها و نیازهای داخلی حداكثر تطابق را داشته باشد. روشهای چندی نیز برای اطمینان از حصول ایمنی مورد نظر مشتری وجود دارد. در هر كدام از زمینههای ایمنی حركت، ایمنی تصادفات و همچنین محافظت فیزیكی خودرو و صاحب آن در برابر اشرار، تستهایی روی اتومبیلهای تازه تولید شده صورت میگیرد. سه تست مختلف از این میان عبارتند از:
تستهایی كه هم با وجود راننده و هم بدون حضور وی در داخل اتومبیل، به لحاظ علمی انجام میشوند. (تست اهداف)
تستهایی كه نتیجه آنها مبتنی بر ارزیابی راننده است. (تست انتظارات)
شبیه سازی رایانهای؛ تستهایی كه بر روی رایانه و با استفاده از محاسبات ریاضی صورت میگیرد.
برای تولید خودرویی كه قرار است در شرایط محیط واقعی نقلیه جادهها تردد كند، شبیهسازی شیوههای مختلف تصادف، به كمك تستهای واقعی بر روی آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. برخی از انواع تستهای تصادف در خودروها عبارتند از:
▪شبیهسازیهای رایانهای: تستهایی كه بر روی رایانه و به كمك محاسبات ریاضی انجام میشود.
▪تست اجزا: بر روی سیستمها و قطعاتی كه بیشتر در معرض نیروها و تنشهای واقعی هستند،· صورت میگیرد.
▪تست تمام عیار خودرو: كل خودرو در شرایطی كنترل شده و با دقت بسیار در معرض برخورد یا تصادف قرار میگیرد.
در مورد محافظت فیزیكی خودرو و صاحب آن، مانند قفل درها، شیشههای ضدسرقت و سیستمهای دزدگیر نیز ولوو از دو نوع تست قابل دستكاری (بدون استفاده از نیروی فیزیكی) و مخرب (با اعمال نیروهای فیزیكی نظیر پیچش و خمش) سود جسته است.
●ملاحظات مدیریتی
نكته ظریفی در مورد دو سناریوی تشریح شده وجود دارد و آن این است كه فورد با خرید محصولات ولوو در سال ۱۹۹۹ و حفظ رابطه خود با آن شركت از آن تاریخ به بعد، با تمسك به این ارتباط و بهرهبرداری از وجهه جهانی ولوو، درصدد برآمد تا وجهه مخدوش خود در زمینه «ایمنی» را التیام بخشد (Memmer, ۲۰۰۱). به راستی چرا فورد به این اقدام دست زد؟ ممكن است با امیدواری و از روی حسن نیت، علت آن را تلاشی نوع دوستانه در خصوص «ایمنی» تلقی كرد اما جالب است بدانید كه Memmer در سال ۲۰۰۱ در ارزیابی خود از این موضوع، آن را «خرید و فروش ایمنی» خواند و از سر تمسخر آن را طنزی اخلاقی برشمرد كه به تازگی در تجارت خودرو باب شده است.
دقت در احوال این دو شركت، دلالتها و اشارتهای روشن و هشداردهندهای برای مدیران در پی خواهد داشت. یك مدیر باید از نگرشهای اجتماعی حاكم بر بازار آگاهی داشته باشد. هرگز تصور نكنید كه مردم نیز همان گونه میاندیشند كه شما تصور میكنید. با اطلاع دائمی از بازار و دستیابی به نوآوریهای حیطه كاری خود، نه فقط برای مصالح شركت خود كه برای پیشرفت جامعه، متفاوت با رقبای خود در بازار ظاهر شوید. به فراتر از نیازهای خود و شركت خویش بنگرید و در سطحی وسیعتر نیازهای كل جامعه و مشتریان خود را نیز در برنامهریزیهایتان بگنجانید. به جای توجه و تأكید بر سودآوری شركت در كوتاه مدت، به دید خود وسعت و عمق بیشتری ببخشید و بلندمدتتر فكر كنید. خودتان را به ایدهها و روشهایی كه قبلاً در تجارت موفقیتآمیز بودهاند، محدود نكنید و خود و تیم اجراییتان را برای پیش قراولی بازاریابی آتی كالاهای خود ـ مطابق با خواست جامعه ـ مهیا سازید.
همیشه بنا نهادن یك اخلاق تجاری مترقیتر از جامعه (ایجاد شكاف مثبت در اخلاق تجاری)، بسیار ارزشمندتر و در نتیجه حسادت برانگیزتر از اقدامات تدافعی و تلافیجویانهای است كه به علت عقب ماندن از نگرشها و انتظارات حاكم بر جامعه صورت میگیرد. مقبولیت یك كالای تجاری جدید به لحاظ اخلاقی و فرهنگی، باید فراتر از مقبولیت آن صرفاً به لحاظ كارآمدیاش برای مصرف كننده، در اذهان مدیران و متولیان تولید آن مطرح باشد. عملكرد یك شركت نباید به گونهای باشد كه به اتهام سودجویی و غفلت از ملاحظات اخلاقی در رویه خود، مورد شماتت جامعه واقع شود و باب انتقاد و نكوهش را بر روی خود بگشاید.
تولید یك كالای نامرغوب و معرفی و عرضه آن به جامعه دقیقاً به چنین موضوعی دامن میزند و به مثابه بمبی عمل میكند كه باید هر آن منتظر انفجار آن در مقابل خود باشیم. قدر مسلم چنین شرایطی نه به نفع مصرف كننده است و نه به نفع تولید كننده و هیچ كدام در این بازی بدفرجام برنده نخواهند بود.
●●نتیجهگیری
نتیجه اصلی و محوی مباحث مطرح شده آن است كه بسط و توسعه اخلاق در تجارت نیز درست مانند كلیت اخلاق در جامعه، تابعی است از فرهنگ و زمان. با گذشت زمان و تحولات فرهنگی جامعه، دیدگاههای رفتاری، ارزشها و اخلاقیات افراد نیز دچار تحول میشود. آداب و رسوم جاافتاده پیشین به تدریج متزلزل میشود و آنچه مورد قبول جامعه بود، شاید دیگر پشتوانههای قبلی را نداشته باشد. همچنین مواردی كه در جامعه مورد قبول نبود، پذیرفته میشود. به این ترتیب بازنگری در رفتارها، عادات و وجوه فرهنگی، رسم دیرینهای در میان جوامع انسانی به شمار میآید.
معتبرترین نقدی كه تاكنون درباره ماجرای اتومبیلهای پینتوی شركت فورد (یا به طور مختصر: Ford Pinto) صورت گرفته، مقاله پروفسور D.A.Gioia، استاد دانشگاه پنسیلوانیای امریكاست. این مقاله در واقع تلاشی است برای بازنگری و مداقه منطقی درباره حادثه و درس گرفتن از آن.
Gioia پژوهشگری اجتماعی بود كه در تحلیل و نقد حادثه Ford pinto و حل مشكلات ناشی از آن نقشی اساسی ایفا كرد. وی یكی از منتقدان جدی جنگ ویتنام و همچنین از مخالفان اقدامات نامناسب و غیرمتعهدانه در تجارت بود. او كه با تخصص مهندسی صنایع به شركت فورد وارد شده بود و در آن زمان مدیریت یكی از بخشهای این شركت را برعهده داشت، با اظهار صریح دیدگاههای اخلاقی خود درخصوص این ماجرا، برای حل مشكلات ناشی از آن اهتمام ویژهای ورزید. به اعتقاد وی، به جای اعتراضهای پراكنده باید مانند یك سرباز با مداخله مستقیم و منطقی در كارها، روند تغییرات را بهبود بخشید و آنها را به سوی فرجام بهتر و متعادلتر هدایت كرد.
وی در مقالهاش با تأكید بر جداییناپذیری دو عنصر فرهنگ و زمان، به این مطلب اشاره میكند كه تعامل این دو با یكدیگر باعث تحول در اخلاق و شكلگیری «واقعیتهای اخلاقی» در یك مقطع زمانی میشود.
چالش اصلی شركتها و نهادهای تولیدی یك جامعه، هماهنگ شدن و همراهی با ارزشها و نگرشهای غالب جامعه است. شركتها و اشخاصی كه در شكلگیری و تكوین قالبهای مطرح پذیرفته شده حاكم، نقش و عملكرد مثبت و فعالی داشتهاند، پیوسته در نظر جامعه ارزشمندتر و بالطبع مقبولتر از آنهایی تلقی میشوند كه باید با ریشخند و نوازش و یا توسل به اهرمهای قانونی، با ارزشهای جامعه همراه و هماهنگشان كرد. این است كه هر شركتی باید حداقل با دیدگاههای جامعه همگرایی و هماهنگی داشته باشد. عدم احراز این حداقل سطوح قابل قبول، به روگردانی مشتریان و حتی كاركنان آنها و به طور كلی مطرود و بیارزش شدن در جامعه و از دست دادن پایگاههای اجتماعی آنها خواهد انجامید.
نوشته: گوران اسونسون، گرگ وود
ترجمه: جعفر قربانی
منبع: Management Decision ۲۰۰۳ [۳۵۰-۳۶۱]
ترجمه: جعفر قربانی
منبع: Management Decision ۲۰۰۳ [۳۵۰-۳۶۱]
منبع : اندیشه گستر سایپا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست