جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

زندگی روحانی و غرائز انسانی


زندگی روحانی و غرائز انسانی
پرسشم این است : آیا برای آنکه بتوانیم به اخلاق انسانی و زندگی روحانی متعهد بمانیم ، باید غرائز انسانی مان را سرکوب کنیم ؟
پاسخی که مذهب به این پرسش می دهد روشن است : برای آن که رستگار شوی باید از جسم خویش بگذری ، نفس تو مانعی است بر آنچه باید بشوی پس پرهیزگار باش و تقوا پیشه کن ، و اینچنین نیازهای غریزی ات را در حداقل بگذار ، و غرائزت را تحقیر کن ، به تعبیر مولوی : این اژدهای یخ زده را در معرض گرمای آفتاب قرار نده ...
بدین طریق انسان مذهبی با پذیرش این بینش ، فکر می کند که رسیدن به خدا مستقیما از طریق نابودی غرائز درونی حاصل می شود ، او هر آنچه از غریزه بر می خیزد با عنوان نفسانیات تعبیر می کند ، پس عمری را به سرکوبی غرائز اش می گذراند و در این راه جسم و روح خویش را فرسوده و ناتوان می کند و از آنجا که رهایی از این غرائز در هیچ زمانی ممکن نیست ، خود را همواره گناهکار و بی اراده می داند.
اما آیا واقعا غرائز انسانی در تقابل با زندگی روحانی ( یا خدا ) قرار می گیرد ؟ آیا انسان ، شیطان و خدا را در درون خویش پنهان دارد ؟ به نظرم اینطور نیست.
با الهام گرفتن از آراء فروید و نیچه ، به نظر می رسد که غرائز نیروهای حیاتی در درون انسان است که به او « شور زندگی » می بخشد و سرکوبی آنها به نابودی زندگی می انجامد. فروید نشان داد که چگونه « انرژی جنسی » می تواند به احساسات متعالی همچون ادبیات و هنر بیانجامد و نیچه از « روحانی و خدایی کردن هوس ها » سخن می گوید.
در ادامه همین بینش معتقدم غرائز و نیروی جنسی ، نیروهایی « قابل تبدیل » هستند که اگر آنها را تنها به میل جنسی تقلیل ندهیم و بدان بدبین نباشیم ، آنگاه منبع عظیمی از انرژی را در اختیار داریم که می توانیم از آن مفاهیم متعالی ای همچون انعطاف پذیری ، روشنفکری ، نوع دوستی ، بخشندگی ، مهربانی ، و از همه مهمتر « عشق » ، « حس مبارزه برای زندگی بهتر » ، و نیروی لازم برای « تحمل رنج » را استخراج کنیم و بدین طریق پایه های زندگی روحانی مان را پی ریزی نماییم.

علیرضا عزیزی
http://social-me.blogfa.com
منبع : مطالب ارسال شده