پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

موسیقی ما - NOTRE MUSIQUE


موسیقی ما - NOTRE MUSIQUE
سال تولید : ۲۰۰۴
کشور تولیدکننده : فرانسه و سوئیس
محصول : آلن سارد و روت والدبرگر
کارگردان : ژان‌لوک گدار
فیلمنامه‌نویس : ژان‌لوک گدار
فیلمبردار : ژولی‌ین هرش
هنرپیشگان : سارا آدلر، ناد دیو، سیمون آین، ژان‌کریستوف بووه، محمود درویش، آلین شولمان و گدار
نوع فیلم : رنگی، ۸۰ دقیقه


سارایوو و سوئیس، زمان حال. بخش اول: ̎جهنم̎، شامل تدوینی از تصاویری از جنگ هم‌راه با نوای موسیقی است؛ تصاویری آرشیوی که از صحنه‌های نبرد تا اردوگاه‌های مرگ و از مستند و فیلم‌های خبری تا فیلم‌های داستانی را در برمی‌گیرند. بخش دوم: ̎برزخ̎، بخش اعظم موسیقی ما را تشکیل می‌دهد. گدار نقش فیلم‌سازی را ایفا می‌کند که به کنفرانسی ادبی در سارایوو دعوت شده تا دربارهٔ رابطهٔ بین متن و تصویر سخنرانی کند. در فرودگاه با یک مترجم و تعدادی از شرکت‌کنندگان در کنفرانس از جمله زنی جوان به نام ̎ژولیت لرنر̎ (آدلر) آشنا می‌شود. تماشاگر شهر سارایوو، عمارت‌های ویرانش و نیز خیابان‌ها و بازارهائی را می‌بیند. در جریان یک مهمانی در سفارت فرانسه، ̎ژولیت̎ با سفیر ملاقات می‌کند و مهمان‌ها دربارهٔ درگیری فلسطینی‌ها و اسرائیل بحث می‌کنند. گدار از مدرسه‌ای ویران بازدید می‌کند که در آن کتاب‌ها روی زمین تلنبار شده‌اند و زوجی سرخ‌پوست در لباس و آرایش بومی‌شان پدیدار می‌شوند. گدار سمیناری دربارهٔ ماهیت سینما برگزار می‌کند و عکس‌هائی از فیلم‌های مستند و داستانی و نیز، شمایل‌های مذهبی را به نمایش می‌گذارد و درباره‌شان صحبت می‌کند. ̎ژولیت̎ از پُلِ موستار که طی جنگ بالکان ویران و حالا عیناً بازسازی شده، دیدن می‌کند. در فرودگاه، زنی دیگر، به نام ̎اولگا̎ (دیو، که در سمینار گدار شرکت داشته) از خودکشی حرف می‌زند. او نسخه‌ای از فیلم خود را ـ که آن هم ̎موسیقی ما̎ نام دارد ـ برای گدار می‌فرستد. بعداً گدار در خانه‌اش، گلدان‌های گل و گیاهِ باغچه‌اش را عوض می‌کند. پیامی تلفنی به اطلاعش می‌رساند که زنی در بیت‌المقدس ـ احتمالاً همان ̎اولگا̎ ـ که ادعا می‌کرده می‌خواهد خود را در سینمائی منفجر کند، دستگیر شده است. بخش سوم: ̎بهشت̎، مؤخرهٔ کوتاهی است که در کنار دریاچهٔ ژنو می‌گذرد. تعدادی از شخصیت‌ها ـ از جمله ̎اولگا̎ ـ در منظری رؤیائی و تحت نظر سربازان آمریکائی قدم می‌زنند یا قطعه‌ای را می‌خوانند. فیلم با تصویر زوجی جوان که سیبی را گاز می‌زنند، به پایان می‌رسد.
● فیلم‌های گدار را باید ̎تجربه̎ کرد، پیش از آن‌که دنبال معانی مشخص و قطعی پشت سرِ فیلم گشت. جست‌وجوئی که می‌تواند بسیار گم‌راه کننده باشد و برای کارگردان هدف از پیش تعیین شده‌ای فرض کنند که خلاف ماهیت پرسش‌گرِ خودبسندهٔ اثر باشد. این سروکله زدن با تجربهٔ دیداری، چیزی است که موسیقی ما مثل خیلی فیلم‌های دیگرش می‌طلبد. گدار فیلم را در ۷۴ سالگی ساخته و آثار نوعی آرامش پیرمردانه، که اصلاً به معنی ساده گرفتن کارِ فیلم‌سازی نیست، در مکاشفهٔ اروپائی‌اش محسوس است. به اندازهٔ ستایش عشق (۲۰۰۱) غُر نمی‌زند و از تنهائی و مهجور ماندن روشنفکری گلایه نمی‌کند. شاید حضور خود گدار در فیلم باعث تعدیلی مهم در مرثیه‌خوانی شده است. فیلم به سبک کمدی الهی سه بخش دارد: ̎دوزخ̎ تدوینی از تصاویر جنگ و مرگ و نابودی ـ چه مستند و خبری و چه گلچین شده از تاریخ فیلم‌های داستانی ـ است با هم‌راهی فوق‌العادهٔ پیانو به مدت ده دقیقه از لحاظ تکنیکی ادامه‌ای بر سبکِ شاهکار آفراین او در تاریخ (های) سینما (۱۹۹۷ ـ ۱۹۹۸) که با ویدئو تصاویر را لایه‌لایه و دگرنمائی می‌کند (و مایهٔ غبطه برای هر تدوین‌گری می‌تواند باشد)، در ادامه ̎برزخ̎، طولانی‌ترین بخش و شرح گداری یک کنفرانس ادبی در سارایوو است که استاد هم در آن سخنرانی دارد و نمونه‌ای عالی از آمیزش غریب مستند و داستانی در کار او است. موضوع سخنرانی هم، تدوین است و گدار برای علاقه‌مندان جوان توضیح می‌دهد که چرا هوارد هاکس در دستیار همه‌کارهٔ او (۱۹۴۰) تفاوتی بین زن و مرد نمی‌شناسد و ایده‌های خود را با نقل‌قول‌های محبوبش مخلوط می‌کند. در این‌جا ماجرای دردناک زنی که برای صلح در فلسطین اشغالی، دست به خودکشی می‌زند، را در صحنه‌ای عالی طی یک گفت‌وگوی تلفنی گدار و روی تصاویری از گلخانهٔ او می‌توان شنید. سرانجام ̎بهشت̎، باز هم ده دقیقه، آرامشی تغزلی دارد که با حضور سربازان در هر گوشه و کنار، حس طعنه و کنایه پیاده می‌کند. این شاید تأثیرگذارترین فیلم‌های متأخر گدار است


همچنین مشاهده کنید