چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
آمریکا حق دارد عصبانی باشد
گزارش روز پنجشنبه محمد البرادعی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی ، خط بطلانی بود بر تمام جاروجنجالها و شانتاژهای تبلیغاتی غرب و متحدانش که امیدوار بودند با ارایه این گزارش بهانه و مستمسک لازم را برای اعمال سیاستهای یکجانبهگرایانه و سوداگرانه خود بدست آورند.
آمریکاییها حق دارند از البرادعی و آژانس عصبانی باشند. چرا که با چشمان خود دیدند که چگونه نقشهها، رویاها و آمال سیستم حاکم بر کاخ سفید نقش بر آب شد و واشنگتن را دوباره به موضع انفعالی انداخت.
واشنگتن از نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی با بهانهجوییها و لطایفالحیل، هر بار دستاویز جدیدی را پیش کشیده و از انواع و اقسام تحریمها و خط و نشان کشیدنها گرفته تا تهدید به اقدام نظامی و در مقطعی عمل به تجاوز مستقیم نظامی را نیز به مرحله اجرا درآورده است.
پس از نافرجام ماندن و بینتیجه بودن تهدید و عمل به برخورد نظامی و سختافزاری و ایستادگی مردم و مسوولان ایرانی در برابر ژاژگویی بیگانگانی که هزاران کیلومتر دورتر از خاک اصلی خود، سرزمین باستانی ایرانیان را مورد تهدید قرار میدادند، نوبت به طرح مسایلی از جنس و نوع دیگر رسید که برخی از آنها بدین شرح است:
ابتدا آمریکا ادعای دخالت ایران برای بیثبات ساختن بحرین را مطرح کرد و پس از آنکه توجیهات آن برای اثبات به اصطلاح دخالت ایران در مسایل داخلی و ناآرامیهای بحرین بگونهای شوآف مضحک تبدیل شد، سعی کرد سعودیها را در مقابل ایران قرار دهد.
ادعای تدارک و حمایت ایران از تروریستها در حادثه انفجار پایگاه آمریکایی ظهران در شرق عربستان اقدام ایذایی دیگر آمریکاییان بود که آشکارا خط تقابل با تهران را در پیش گرفته بودند. اما این ادعای جنگ طلبانه را خود مسوولان سعودی نیز نپذیرفتند و سرویسهای اطلاعاتی عربستان با ارایه براهین و ادله کافی ماموران امنیتی ایالات متحده را وادار کردند از ادعای واهی خود دست بردارند.
پس از دور و تسلسلی از اتهامات نابجا و بیمورد علیه تهران، آمریکا که از استقرار حکومت رویایی خود در عراق مایوس شده است، سناریوی دخالت تهران در امور داخلی عراق، کشف استوانههای انفجاری ساخت ایران در عراق جنگزده و اعزام افراد مسلح از ایران به داخل خاک عراق و اتهامات دیگری از این دست را پیش کشید.
واشنگتن برای دامن زدن هر چه بیشتر به احساسات و خشم ایرانیان و در نتیجه احتمال بروز واکنشهای شتابزده از سوی تهران که میتوانست بهانه لازم را برای تجاوزطلبی آمریکا فراهم سازد، برخلاف تمامی موازین شناخته شده و عرف بینالملل دیپلماتهای ایرانی را در خیابانهای بغداد و حتی داخل کنسولگری جمهوری اسلامی که در تعریف دیپلماتیک جزیی از خاک کشور صاحب نمایندگی محسوب میگردد، بازداشت کرد و به نقطه نامعلومی انتقال داد و همچنان چند تن از آنان را در بازداشت نگهداشته است.
اما در ارتباط با پرونده هستهای به نظر میرسد آژانس انرژی اتمی در زمان حاضر با مشاهده دلایل و مستندات ارایه شده از سوی تهران به اندازه کافی اقناع شده باشد که اعتبار خود را در معرض حراج نگذارد و ملعبه دست آمریکاییها نشود و مجوز جنگافروزی آنان را صادر نکند.
اروپاییان نیز بعلت الزامات و تقیداتی که برای پاسخگویی به افکار عمومی خود دارند و نیز برخی تفاوت برداشتها و تمایزات فرهنگی، هر چند به ظاهر تا مقاطعی با آمریکا همآوایی میکنند اما گذشته از پاریس و لندن که ملاحظات خاص خود را در نزدیکی به واشنگتن دارند، این همدلی در رم، مادرید و حتی برلین مانند گذشته آنچنان پررنگ به نظر نمیرسد.
این درست است که رهبران اروپایی نیز گاه و بیگاه برای خوشامد واشنگتن، احتمال مبادرت به اقدامات خشن را منتفی نمیدانند اما این تهدیدات از جنس دیگری است و ادبیات بکار رفته در آنها تلطیف شده به نظر میرسد.
یعنی حتی اگر گوردون براون نخست وزیر انگلیس و متحد اصلی واشنگتن، صحبت از این میکند که مساله هستهای ایران میتواند "معضلی" محسوب گردد، این گفته با توصیف تونی بلر نخست وزیر سابق که مدعی بود فعالیتهای هستهای ایران "تهدیدی علیه صلح جهانی" است، فاصلهای بعید دارد.
براون گرچه از برنامه هستهای ایران ابراز نگرانی میکند ولی جنس ادبیات او بکلی تغییر یافته است ضمن اینکه وزیر خارجه او هم در تکمیل اظهارات نخست وزیر، توضیح میدهد که "دیپلماسی" و نه مقوله دیگری رویکرد آتی لندن برای حل مساله هستهای ایران است.
در مورد آنگلا مرکل صدراعظم آلمان هم کمابیش چنین تغییر رویهای محسوس است. پس از تاخت و تازهای اولیه نخسیتن بانوی صدراعظم آلمان، زمانی که مرکل به واشنگتن سفر میکند برای رعایت حال میزبان خود همان حرفهای قبلی را بر زبان میراند البته نه به شدت و حدت سابق. مثلا میگوید اگر ایران از خواسته جهانی تمکین نکند و چنین و چنان شود ما تحریمهای بیشتری را در نظر میگیریم. پرواضح است که خود خانم مرکل بهتر از هر کس میداند که این تحریمها با شدیدترین شکل ممکن سالهاست که از طرف آمریکا و متحدانش بر ایران تحمیل شده بیآنکه کمترین تزلزلی در اراده ایرانیان در دستیابی به حقوق قانونیشان بوجود آورده باشد.
به تعبیری اروپاییان به وضوح خط مفارقت میان راهحل صلحآمیز و برخورد نظامی را ترسیم کردهاند حتی نیکلا سارکوزی که در خوشخدمتی به کاخ سفید گوی سبقت را از تونی بلر ربوده بود، نمیتواند پاسخگوی مواضع تهاجمی خود به دیگر اعضای اتحادیه اروپا باشد و برای احتراز از دردسر بیشتر در اتحادیه اروپا و فراتر از آن اجتناب از تحریک افکار عمومی فرانسویان که تا این اندازه سرسپردگی به کاخ سفید را برنمیتابند، بناچار مواضع خود را تعدیل میکند و در بازگشت از سفر واشنگتن از حل مسالمتآمیز پرونده هستهای ایران دم میزند.
بنابراین ایالات متحده قاعدتا باید متوجه شده باشد که هرگونه تهاجم و تجاوز حتی در شکل محدود آن به ایران، نمیتواند همراهی بیچون و چرای اروپا و دیگر بازیگران بینالمللی را به همراه داشته باشد. اعزام ناو هواپیمابر انگلیسی به خلیج فارس یا برگزاری رزمایش مشترک نیروهای فرانسوی و گاردهای شیوخ خلیج فارس نیز بیشتر جنبه سمبلیک و نمادین دارد تا وجه تهدیدآمیز و تهاجمی.
به این ترتیب رفته رفته تیم حاکم بر کاخ سفید در مییابد که در صورت اقدام نسنجیدهای علیه قلمرو و منافع ملی ایران، تنها موجودیتی که برای ماجراجویی آمریکاییان دست میزند، صهیونیستها هستند که بیشترین منافع را از بروز هرج و مرج در منطقه میبرند.
بواسطه همین تحولات و پیامدهای مترتب بر آن و شناخت و آگاهی برنامه ریزان سیاستهای آمریکا است که حتی در برخوردهای عمومی بوش نسبت به ایران هم نشانههایی از تغییر محسوس است چرا که ملودیهای ریتم تند آهنگ کوبیدن بر طبل جنگ که در واشنگتن تنظیم میشد، دیگر با ارکستر جهانی هارمونی ندارد و بوش خود بهتر میداند که ساز خارج مینوازد.
از همین روی آن فوریتی که در مورد ضرورت اقدامات نظامی در واشنگتن مورد تاکید قرار میگرفت در استحالهای ناگزیر و متاثر از شرایط نوین جهانی به تدریج به محاق میرود. بسیار بعید به نظر میرسد آمریکا حتی برای اعمال تحریمهای کمرشکن علیه ایران هم اجماع جهانی را با خود داشته باشد، چه رسد به اقدام نظامی.
هر چند که دولت آمریکا ثابت کرده تابع منطق نیست و خردورزی در جنون گسترش هژمونی آمریکا به حاشیه رانده شده است ولی بهرحال همین دولت سوداگر هم بایستی احتمال شکست یا موفقیت اقدامات آتی خود را بسنجد و هزینههای احتمالی آن را با آنچه تاکنون تجربه کرده است مقایسه کند و اینجا همان بزنگاهی است که آمریکا به استیصال میافتد. اما دوگانگی تیم حاکم بر کاخ سفید آشکارتر از آن است که نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد. پیش تر شاهد بودیم بوش تحت فشار کنگره و گزارش کمیته بیکر - همیلتون تصمیم به مذاکره با ایران میگیرد اما همینکه گفت و گوها آغاز میشود و مسایل مورد منازعه مطرح میگردد، جناح جنگ طلبان حاکم بر کاخ سفید به رهبری دیک چنی، خرابکاری و سابوتاژ را شروع میکنند تا پس از دو دور مذاکره همه چیز دوباره به نقطه صفر بازگردد. چنین فرآیندی جز شکست سیاست آمریکا معنای دیگری ندارد چرا که اصولا ایران تقاضایی برای مذاکره با آمریکا مطرح نکرده بود و این آمریکاییان بودند که خواستار گفت و گو با تهران شدند ولی با نیمه کاره ماندن گفت و گوها، افکار عمومی جهانیان، سیاستمداران هوشمند و بازیگران عمده جهانی و بویژه کشورهای جهان سوم به وضوح دیدند که مقام و موقعیت قدرتمندترین دولت جهان بدلیل سیاستهای نادرست و ایدئولوژیک حاکم بر آن که بسیار تحت تاثیر القائات صهیونیستی است به چه وانفسایی افتاده است که هیچیک از سیاستگذاریهای آن ثبات ندارد و به روزمرگی میگذرد.
اگر اوضاع به همین منوال پیش برود در آینده باز هم بیشتر روشن میشود که مجموعه حاکم بر کاخ سفید تعریف مدون و برداشت عملی از منافع ملی ندارند و از آنجا که سیاستهای آنها رنگ و بوی ایدئولوژی رادیکال به قرائت نئوکانهای تندرو دارد و همچنان که آمد از سوی لابی صهیونیستها تلقین و دیکته میشود، در نهایت وضع به شکلی درمیآید که با استمرار حاکمیت نئومحافظهکاران در آمریکا، ایدئولوژی با منافع ملی تقابل پیدا میکند و به وضع تعارضی میافتد که واضح است نتیجه آن سردرگمی و بیاعتباری واشنگتن است.
در چنین وضعیتی گزارش محمد البرادعی موجی از استقبال و امید را در میان شخصیتهای معتبر بینالمللی، کشورهای مستقل جهان، محافل معتبر دانشگاهی و روشنفکری و مردم آزاده جهان دامن زد.
در کنار بسیاری از زمامداران و مسوولان کشورهای مختلف، ماهاتیر محمد سیاستمدار مشهور آسیایی نیز از جمله بزرگترین منتقدان آمریکا در ارتباط با پرونده هستهای ایران است. وی پس از صدور گزارش مدیر کل آژانس، به شدت از کاخ سفید انتقاد کرد و گفت، با توجه به گزارش آژانس بهتر است آمریکا دست از بهانهجوییهای بیجا بردارد تا مردم ایران از حقوق قانونی خود در بهرهگیری از انرژی صلحآمیز اتمی برخوردار شوند.
حقوقدانان معتبر اروپایی هم در گفت و گو با شبکههای مختلف دیداری و شنیداری بر ضرورت بازگشت پرونده ایران از شورای امنیت و بررسی عادی آن در شورای حکام آژانس تاکید کردند چرا که پس از توضیحات ایران و تایید مدیرکل آژانس روشن شده است که اگر شایبهای وجود داشته باشد فقط وجوه فنی و تخصصی دارد و فاقد توجیه حقوقی است لذا به سادگی رفع ابهام میشود بنابراین بازگشت آن از شورای امنیت سازمان ملل که جولانگاه قطعنامههای سیاسی آمریکا شده است، الزامی و اجتناب ناپذیر محسوب میگردد.
حتی شخصیتهای آمریکایی و محافل مخالف دولت بوش نیز به درستی بر این نکته انگشت گذاردهاند که با ارایه گزارش البرادعی دیگر ادامه بررسی پرونده ایران در شورای امنیت سازمان ملل فاقد توجیه حقوقی است و رسیدگی به این پرونده تنها در حوزه صلاحیت آژانس بینالمللی انرژی اتمی یعنی نهاد تخصصی رسمی مسوول رسیدگیکننده به این پرونده است.
به این ترتیب دیگر هیچ مستمسکی وجود ندارد تا جنگافروزان آمریکایی با این ادعا که فعالیتهای هستهای ایران تهدید امنیت جهانی است اصل هفتم منشور ملل متحد را دستاویز قرار دهند و منویات و مکنونات خود را جامه عمل بپوشانند.
شاید بهتر باشد برخی اعضای شورای امنیت سازمان ملل نیز به یاد آورند که آمریکا ارباب و سالار این شورا نیست و این شورا بایستی بجای فشار بر کشورها و جوامع مستقلی که نمیخواهند بر یوغ بندگی و رقیت آمریکا گردن نهند، بدنبال خلع سلاح جهانی بویژه خلع سلاح هستهای رژیم شرور صهیونیستی باشد که مسبب همه جنگهای نیم قرن اخیر خاورمیانه است و در همین حال تمام قوانین و مقررات جهانی را به سخره گرفته و خود را تا بن دندان به تسلیحات اتمی و غیرمتعارف تجهیز کرده است.
جمهوری اسلامی ایران در چهار سال گذشته با شکیبایی و صبر مثال زدنی گام به گام به همه پرسشهای آژانس پاسخ گفت و پس از حل ماجرای پلوتونیوم شایبات مربوط به سانتریفیوژهای پی - یک و پی - دو را رفع کرد و با تداوم دیپلماسی فعال و استمرار همکاری موثر با آژانس انرژی اتمی در واقع آمریکا را خلع سلاح و سرخورده کرد که انتظار داشت بعد از ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت کاسه صبر ایرانیان لبریز گردد و با خروج از ان.پی.تی به دست خود زمینه اقدامات شدیدتر را فراهم آورند.
در جلسه روز جمعه آژانس، سفرای اکثر کشورهای عضو موفیتهای ایران و دستاورد بزرگ اخیر را به نمایندگان ایران تبریک گفتند، در جلسهای که سفیر آمریکا تاب تنفس در فضای آن را نداشت و خشمآلود این نشست را ترک کرده بود.
در یک کلام آمریکا حق دارد عصبانی باشد زیرا پس از چندین سال بحرانآفرینی، تنش زایی و یکهتازی در آژانس و شورای امنیت، نتیجه حاصله تمام رشتههای نئوکانهای کاخ سفید را پنبه کرد آنهم در حالی که در نهایت غرور و تکبر، امر بر آنها مشتبه شده بود که بر جهان سروری دارند و همه ناگزیرند از سیاستهایشان پیروی و تبعیت کنند.
البته نباید پنداشت که آمریکا از دشمنی با انقلاب دست برمیدارد بلکه بالعکس از آنجا که "دشمنتراشی" از اصول بنیادین سیاستهای نئومحافظهکاران آمریکایی است و واشنگتن زخم خورده از گزارش آژانس قصد تلافی دارد، قطعا بهانه و دستاویز دیگری را علیه ایران علم خواهد کرد. از همین حالا گمانهزنیها حاکیست طراحان سیاستهای کاخ سفید بدنبال علم کردن مقوله "حقوق بشر" و طرح اتهاماتی تازه علیه ایران در روزها و ماههای آینده هستند.
اما آمریکا نمیتواند تا ابد خود را به تجاهل و تغافل بزند بنابراین چنانچه عقلای آمریکا بواقع قصد دارند این کشور هر روز بیش از پیش در باتلاقهای خودساخته مانند عراق و افغانستان فرو نرود و بیش از این به کینه و عداوت فلسطینیان دامن زده نشود و آمریکا در نهایت منافع ملی مردم خود را تامین کند باید از رویکرد "فرار به جلو" دست بردارد.
تنها راه پیش روی بازیگران جهانی در هزاره سوم حتی اگر قدرتی مانند آمریکا باشد، همگرایی با دیگر بازیگران جامعه بینالملل و تلطیف مواضع یکجانبهگرایانهای است که بتواند بتدریج خاطرات تلخ زورگوییهای کاخ سفید را از اذهان بزداید و طرحی نو در تعاملات با جامعه جهانی درافکند.
حمید اسماعیلی
منبع: خبرگزاری ایرنا
منبع: خبرگزاری ایرنا
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست